۰

از خشونت خانگی تا قتل

خشونت خانگی، انواع مختلفی دارد و درگیری فیزیکی، تنها یک نوع از چند انواع خشونت خانگی است. خشونت‌های کلامی، خشونت‌های اقتصادی و خشونت‌های جنسی، از دیگر انواع این خشونت است. با این حال رویارویی با همه خشونت‌های مردان به سادگی مکالمه‌های تلفنی نیست. زنانی که مورد هجوم واقع می‌شوند، می‌گویند از کشته شدن می‌ترسند، زنان، وقوع خشونت را به پلیس گزارش نمی‌دهند، زیرا از واکنش مردسالارانه‌ای که با آن روبه‌رو خواهند شد، آگاهی دارند.
کد خبر: ۱۱۴۷۳۴
۱۵:۵۶ - ۰۷ فروردين ۱۳۹۵
به گزارش«شیعه نیوز»، ایران بانو ضمیمه روزنامه ایران در گزارشی نوشت: اوایل شبی در پاییز سال 1385، ریحانه مثل تمام شب‌های دیگر، با همسرش درگیری لفظی پیدا می‌کند: «از اول دلم به این رابطه نبود. ازدواجم تقریباً اجباری بود، فامیل دور بودیم و وقتی برای خواستگاری اومده بودند، همه چیز بریده و دوخته شده بود. فقط من بودم که از هیچی خبر نداشتم. آخرشم یه بله تشریفاتی گفتم و نشون رو دستم کردند. یه ماه بعد چشم باز کردم دیدم خونه شوهرم هستم. سعی کردم از اینجا به بعد زندگیم رو بسازم، اما...» ریحانه حالا در یکی از زندان‌های زنان، روی تختش خوابیده و با رویای آزادی، شبش را صبح می‌کند. او یکی از قربانیان خشونت خانگی است، خشونتی که به ضرر خودش تمام شد.

ریحانه 30 سال دارد، صدای آرام و کلمات حساب شده اش، نشان می‌دهد دیگر در زندان جا افتاده است. 9 سالی می‌شود که در یکی از اتاق‌های بند مشاوره سکونت دارد و تا به حال با کسی دعوا نکرده است. هنوز وقتی می‌خواهد از اتفاقی که برایش افتاده، چیزی بگوید، صدایش می‌لرزد. او را به اتهام قتل شوهرش دستگیر کردند: «ازدواج کردم، اما آه در بساط نداشتیم. شوهرم یک کارگر ساده بود و از صبح تا شب از این کارخونه به اون کارخونه، جون می‌کند و منم شده بودم یه زن خانه دار که سعی می‌کردم هر کاری کنم بلکه شوهرم کمتر خستگی به بدنش بمونه. خونه‌مون نزدیک خونه مادر و پدر خودم بود و هر از گاهی بهشون سر می‌زدیم، چون فامیل بودیم. علی خدابیامرز رابطه‌ش با خانواده من خوب بود. رابطه منم با خانواده اونا همین طور بود. راضی بودیم. سال اول خوب و خوش گذشت تقریبا، سختی و مشکل رو که همه دارن. بی‌پولی و فشار اقتصادی خیلی فشار می‌آورد اما گذروندیم. علی راضی نبود من برم سرکار. بدم نمی‌اومد ساعت‌های بیکاریم رو یه جوری پر کنم و ازش پول هم دربیارم. اما خدابیامرز راضی نبود. نشد دیگه. من شدم یه زن خانه دار و اون مرد خونه.»

ریحانه، به جرم قتل عمد علی در زندان است، دادگاه بدوی یک بار حکم به غیرعمدی بودن قتل داد، اما شعبه‌ای هم عرض رأی دادگاه را نقض کرد: «آن شب، علی از همیشه عصبی‌تر بود. از سال دوم زندگی مشترکمون، علی مرتب به بهانه‌های مختلف من رو کتک می‌زد. چیزی به کسی نمی‌گفتم. از قانون هم بی‌خبر بودم. البته یک بار به مادرم گفتم؛ زبونش رو گاز گرفت و گفت دختر نباید مسائل زندگی خصوصیش رو به کسی بگه. لابد تو هم یه کاری کردی که شوهرت کتکت زده. حاشیه‌های تهران زندگی می‌کردیم. علی 7 صبح می‌رفت سرکار و 9 شب برمی گشت و هر روزی که فشار کاریش بیشتر بود، رفتارش با من بدتر. آن شب همین طور بود. علی وقتی به خونه اومد، فهمیدم نباید به دست و پاش بپیچم. واسش چای آوردم و سعی کردم باهاش یه کم حرف بزنم. به موضوعی کوچک پیله کرد و سرش بحث کرد. صداش رو بالا برد، خودم رو برای کتک هاش آماده کردم. لپ تاپ رو به سمتم پرت کرد و جاخالی دادم. بلند شد و درگیری بالا گرفت. دیدم رفت تو آشپزخونه و چاقو رو آورد. خیلی ترسیدم.»

هر بار کمربند، این بار چاقو!
ریحانه می‌گوید هیچ وقت سابقه نداشت همسرش به رویش چاقو بکشد. تنها وسیله‌ای که در خشونت‌ها از آن استفاده می‌کرد، کمربند بود: «دستش سنگین بود و همین برایش کفایت می‌کرد. هر وقت عصبی‌تر بود کمربندش رو از کمرش درمی آورد. اما این بار وقتی سراغ چاقو رفت، شوکه شدم. چاقو رو برداشت و گفت یا تو رو می‌کشم یا تو من رو بکش. یکیمون باید از این زندگی راحت شه. بعد از کلی درگیری فیزیکی و لفظی، چاقو رو از دستش کشیدم و یک ضربه به پهلوش زدم. خون میومد. ترسیده بودم و نمی‌دونستم باید چی‌کار کنم. صدای دعوامون این بار همسایه‌ها رو خسته کرده بود و یکیشون اومد دم در. علی حالش سرجاش بود، به من گفت برو و به همسایه بگو موضوعی نیست و عذرخواهی کن. وقتی برگشتم، دیدم علی روی صندلی نشسته و با یکی از پیراهن‌هایش، محل ضربه چاقو را گرفته است. پیراهنش پر از خون شده بود، اصرار کردم بریم درمانگاه اما قبول نکرد. براش غذا درست کردم و بهش یه کم آبمیوه دادم. رنگ و روش سر جاش اومد و حالش بهتر شد. خیالم راحت شده بود، بازم ازش خواستم بریم درمانگاه اما گفت خونش بند اومده و چیزی نیست. خوابیدیم. من از کارم واقعاً پشیمون بودم. نمی‌دونم چی شد که بهش ضربه زدم، واقعاً عصبی شده بودم. چند ساعت بعد که بیدار شدم با جسد سرد علی روبه‌رو شدم.»

علی چند ساعت بعد از ضربه خوردن، جانش را از دست داد، بی‌صدا و آرام. ریحانه بلافاصله ماجرا را به پلیس و همسایه‌ها خبر می‌دهد و به قتل همسرش اعتراف می‌کند. حکم ریحانه در دادگاه بدوی و تجدید نظر، شرکت در قتل عمد است. او این روزها در انتظار رأی دیوان عالی کشور است و هنوز به آزادی‌اش امیدوار است: «من کسی را کشتم، منکر این نیستم. نمی‌خوام مظلوم نمایی کنم یا خودم رو بی‌گناه نشون بدم، با این حال هنوز یک سری مسائل هست که برایم جای سؤاله. من بارها از شوهرم کتک خوردم؛ فهمیدم اسمش «خشونت خانگی» هست، شوهرم بارها من را به رابطه جنسی اجباری مجبور کرده بود. وقتی این‌ها رو در جلسه دادگاه به قاضی گفتم، به من جواب داد: «اینا مسائل خصوصی زن و شوهره و جاش اینجا نیست.» من این روزها امیدوارم، زندگیم تیره و تاره و با این حال طناب دار رو انتهاش نمی‌دونم. امید دارم که یا رأی دیوان عالی به نفعم صادر بشه، یا خانواده همسرم من رو ببخشن و اجازه بدن یک بار دیگه بتونم برای خودم زندگی بسازم. یه زندگی آروم و بی‌دغدغه، یه زندگی که توش استقلال داشته باشم، بتونم برم سرکار، کتک نخورم و درس بخونم.»

قربانیان خشونت بخوانند
قتل‌های خانگی مثل همسرکشی، نتایج خشونت‌های پی در پی محیط خانه و خانواده است. خشونت‌هایی که اگر کنترل شوند یا دو طرف خشونت زودتر تصمیم بگیرند نزد مشاور بروند و مشکلشان را حل کنند، به چنین مصیبت‌هایی ختم نمی‌شود.
این فقط داستان ریحانه بود، ریحانه یک نفر نیست. نماینده‌ای از زنان خشونت دیده و قربانی خشونت خانگی است که اگر از ابتدای زندگی مشترکش، نسبت به رفتارهای آسیب زای همسرش حساسیت نشان می‌داد، هرگز کارش به قتل نمی‌کشید و گذرش به دادگاه و زندان نمی‌افتاد. گرچه در کشور ایران، قوانینی در حمایت از قربانیان خشونت خانگی وجود ندارد، با این حال قربانیان می‌توانند از راه‌های دیگر کمی تا اندکی به قانون توسل جویند.

لازم به توضیح است در بسیاری از جوامع، از جمله افغانستان، اندونزی، مالزی، تایلند، فرانسه و... قانون منع خشونت خانگی علیه زنان وجود دارد که در آن مزایا و حقوقی خاص برای قربانی در نظر گرفته شده است.
وقتی از ریحانه بپرسید چرا تا به حال از تجربه خشونت خانگی‌اش به اطرافیان و از همه مهمتر به مراجع قانونی چیزی نگفته است، پاسخ می‌دهد: «از ترس آبرو»، ترس از دست دادن آبرو و پایگاه اجتماعی، تنها توجیهی است که قربانیان به آن اشاره می‌کنند. این در حالی است که مراجعه به مراجع قضایی و قانونی، نه تنها بی‌آبرویی که دقیقاً راهی برای حفظ آبرو است. طبق آخرین گزارش سازمان ملل متحد، از هر 3 زن، یک زن مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد و خشونت خانگی، معمول‌ترین خشونت علیه زنان در سطح جهان است.
سازمان ملل در بخشی از گزارش خشونت علیه زنان خود نوشته است: «از آنجایی که خانواده به منزله پناهگاهی مقدس برای آسایش خاطر، اسطوره شده است، خشونت خانگی حقیقتا با آن همخوانی ندارد و از نظر لغوی با چنین مفهومی از خانواده ناهمگون است. خشونت، تصویر آرام و نیز امنیتی که حاصل خویشاوندی است، در هم می‌شکند. خشونت خانگی پدیده‌ای جهانی است و به عنوان یک معضل جهانی در برنامه سلامت سازمان ملل متحد مطرح شده است.»

به کجا رجوع کنم؟
قربانیان خشونت خانگی، می‌توانند با این شماره تلفن‌ها تماس بگیرند و مورد خود را گزارش دهند: «110: این شماره فوریت‌های پلیسی است. 115: این شماره اورژانس بیمارستانی است. 129: این شماره خدمات قوه قضائیه و بخش حقوقی است. 123: این شماره اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی است.» همچنین طرح اسکان موقت، سازمان بهزیستی را موظف کرده است تا کلیه زنان و دختران بی‌سرپناهی را که تحت خشونت خانگی هستند، اسکان دهد. فعالان حقوق زنان همواره به برملاساختن نحوه برخورد دستگاه قضایی و مقامات بهزیستی با زنانی که مورد تهاجم مردان قرار می‌گیرند، توجه داشته‌اند. گرچه واکنش نهادهای بهزیستی نیز تحت تأثیر نظرات مردسالارانه خانواده است. آنها با اولویت حفظ نهاد خانواده، در نهایت قربانیان را ترغیب به سوختن و ساختن و بازگشت به خانه می‌کنند.

مدتی قبل مدیر کل آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام کرد که برای زنان و دختران در معرض خشونت، ١٨ خانه امن در سراسر کشور تأسیس می‌شود. در بسیاری از کشورها خانه‌های امن تأسیس شده توسط سازمان‌های مردم نهاد در مقایسه با سازمان‌های دولتی، عملکردی قوی‌تر در ارائه آموزش و مشاوره با رویکردی جنسیت محور به زنان خشونت دیده داشته‌اند.

خانه‌های امن از سال 1970 تأسیس شدند، زمانی که وسعت دامنه خشونت خانگی زنان شوهردار برملا شد. زنانی که به این دلیل خانه را ترک می‌کردند، با دشواری تأمین سرپناه و معاش روبه‌رو بودند. اکثر پژوهش‌هایی که در خصوص کتک خوردن زنان شوهردار انجام گرفته از طریق مصاحبه با زنان در خانه امن بوده است. شماره تماس خانه امن در ایران: «۰۲۱۸۵۳۱۲۶۰۰» است.

خشونت خانگی، انواع مختلفی دارد و درگیری فیزیکی، تنها یک نوع از چند انواع خشونت خانگی است. خشونت‌های کلامی، خشونت‌های اقتصادی و خشونت‌های جنسی، از دیگر انواع این خشونت است. با این حال رویارویی با همه خشونت‌های مردان به سادگی مکالمه‌های تلفنی نیست. زنانی که مورد هجوم واقع می‌شوند، می‌گویند از کشته شدن می‌ترسند، زنان، وقوع خشونت را به پلیس گزارش نمی‌دهند، زیرا از واکنش مردسالارانه‌ای که با آن روبه‌رو خواهند شد، آگاهی دارند.


انتهای پیام/654
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: