به گزارش «شیعه نیوز»، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد خلاء قدرت سیاسی و مذهبی در منطقه آسیای مرکزی، بستر لازم جهت نفوذ و تأثیرگذاری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر تحولات آتی این نقطه از جهان فراهم شد و بازیگران مختلف سعی در نزدیکی هر چه بیشتر به کشورهای این منطقه کردند.
ناکارآمدی خط مشیهای سیاسی( گلاسنوست) و اقتصادی(پروستریکا) میخائیل گورباچوف به عنوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی باعث فروپاشی این کشور و نابودی بلوک شرق در اوایل دهه نود میلادی شد؛ این حادثه از یک سو زمینه ساز استقلال پانزده جمهوری از مسکو را فراهم کرد و از سوی دیگر فضای لازم را برای اقدام و کنشگری سایر بازیگران ایجاد نمود.
حمله ارتش سرخ به افغانستان در اوایل دهه هشتاد میلادی و اشغال این کشور توسط اتحاد جماهیر شوروی نقطه عطفی در نزدیکی آل سعود به کشورهای آسیای مرکزی است.
در این دوران، تعدادی از اتباع عربستان با پیوستن به گروههای مبارز و تلاش برای عقب راندن شوروی، زمینه ارتباط با گروههای اسلامگرا در کشورهایی مانند ازبکستان و تاجیکستان را فراهم کردند.
عربستان سعودی با توجه به تلاش برای گسترش اندیشه وهابیت و خلاء معنوی موجود در این منطقه به دلیل حاکمیت کمونیسم همواره در سالهای بعد از فروپاشی از تمامی ظرفیتهای خود برای نزدیکی به دولتها و مردم این منطقه استفاده کرده است که پیوستن بسیاری از شهروندان آسیای مرکزی به گروه تروریستی داعش تنها بخشی از تلاشهای ریاض برای استفاده از ظرفیتهای این منطقه در راستای اهداف و منافع آل سعود است.
این در حالی است که عربستان با توجه به ماهیت ساختار سیاسی حاکم بر مسکو رابطه نزدیکی با این کشور نداشت و حتی در سالهای دهه چهل میلادی فاقد رابطه دیپلماتیک با شوروی بود.
اهداف عربستان در آسیای مرکزی
نگاه ویژه عربستان به منطقه آسیای مرکزی و تلاش این کشور برای افزایش نفوذ در ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشورهای این منطقه از ابعاد مختلف قابل پیگیری است.
اولین و مهمترین علت حضور عربستان در منطقه آسیای مرکزی به تلاش آل سعود برای گسترش اندیشه منحرف وهابیت و سلفیگری باز میگردد. در نتیجه توجه گروههای مختلف اجتماعی این منطقه به وهابیت تأمین کننده منافع عربستان سعودی در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و به خصوص در امور دینی و فرهنگی است.
به همین دلیل است که در سالهای اخیر تعداد زیادی از علاقمندان به فراگیری علوم دینی در کشورهای آسیای مرکزی مدارس علوم دینی عربستان را انتخاب کرده و بعد از بازگشت به موطن خود نقش کارگزاران وهابیت را در منطقه ایفا میکنند. این اقدامات با توجه به خلع دینی در دوران پسا شوروی در این کشورها بستر مناسبی را برای خیزش تروریسم و جریانهای افراطی در منطقه فراهم کرده است.
دومین هدف عربستان در آسیای مرکزی جلوگیری از انتشار پیام انقلاب اسلامی ایران به عنوان تفسیری اصیل و ریشهدار از اسلام ناب محمدی(ص) در منطقه با توجه به ظرفیتهای سیاسی و دینی جمهوری اسلامی ایران است.
کاخ نشینان آل سعود از زمان تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران در دو بعد سیاسی و اعتقادی همواره دچار چالشی اساسی هستند و دغدغههای خود را با تلاش برای کم رنگ کردن پیام انقلاب اسلامی در منطقه دنبال میکنند.
بازی بزرگ در آسیای مرکزی
حضور عربستان در منطقه آسیای مرکزی واکنش بازیگران مختلف را با توجه به اهداف و منافع ملی هر یک از آنها در پی داشته است.
کشورهای غربی حضور آل سعود در این منطقه را فرصتی مناسب میدانند تا با استفاده از ظرفیتهای عربستان اهداف خود را در ابعاد مختلف پیگیری کنند. غرب همواره سعی کرده تا از مهره عربستان برای ایجاد بازدارندگی در مقابل روسیه و ایران استفاده کرده و هرگونه تلاش این دو کشور در منطقه را با بازیگری عربستان خنثی نماید.
همچنین هر دو کشور ایران و روسیه به دلیل پیشینه سیاسی و فرهنگی دارای مشترکات زیادی با مردم منطقه هستند لذا تلاش عربستان در اشاعه اندیشه وهابیت و سلفیگری میتواند دغدغههای امنیتی مستمری را برای هر این کشورها ایجاد کرده و حضور آنها در منطقه را با چالشهای اساسی روبرو کرد.
از دیگر بازیگران تأثیرگذار در آسیای مرکزی کشور ترکیه است. این کشور با تکیه بر پیوندهای قومی و مذهبی و استفاده از ظرفیتهای نهادهای مردمی خود و تأسیس مراکز فرهنگی و دینی در آسیای مرکزی توانسته خود را بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار در این منطقه معرفی کند و با توجه به نزدیکی و پیوند میان این کشور و عربستان به عنوان مهرهای دیگر در صفحه شطرنج غرب به کار گرفته میشود.
چین نیز به عنوان یک قدرت نوظهور همواره به دنبال ایفای نقش درآسیای مرکزی بوده است. این کشور با توجه به مرزهای مشترکی که با کشورهای این منطقه دارد همواره نسبت به تحولات منطقهای و تأثیر آن بر امنیت ملی خود دارای حساسیت است.
اما آنچه برای چین در مورد حضور عربستان در آسیای مرکزی دارای اهمیت است بیشتر بعد امنیتی داشته و به مسئله صدور افراطگرایی و خیزش تروریسم مذهبی باتوجه به اقدامات سعودیها در آسیای مرکزی مربوط است. چرا که وجود میلیونها مسلمان در مرزهای چین با آسیای مرکزی در استان سین کیانگ بستر نا امنی را برای پکن به وجود میآورد و زمینه ناامنی داخلی را ایجاد میکند.
همچنین آنچه بیش از همه در مورد اقدامات آل سعود در منطقه آسیای مرکزی مهم ارزیابی میشود، اقدامات و تلاشهای عربستان برای استفاده از ظرفیتهای این منطقه برای دستیابی به اهداف منطقهای و فرامنطقهای آنها باز میگردد.
حمایتهای مادی و معنوی این کشور از گروههای افراطی و سرمایهگذاریهای کلان آنها از یک سو بستر مناسبی برای ارائه تصویری نادرست و غیرواقعی از اسلام را فراهم کرده و از سوی دیگر زمینه شکلگیری تروریسم دینی را در منطقه ایجاد میکند که این موضوع علتی برای دخالت و حضور کشورهای غربی در منطقه است.
انتهای پیام/ 852