۰

تاراج هويت ملی و اسلامی افغانستان در تلويزيون‌های خصوصی

فضای آزاد سياسی و اجتماعی افغانستان طی 7 سال اخير به تعدد تلويزيون‌های خصوصی اين كشور كمك‌كرد؛ اين درحالی‌است كه با پخش برنامه‌های ضدارزشی از اين شبكه‌ها به مرور هويت ملی و اسلامی افغانستان در حال تاراج است، در اين مقاله سعی‌ خواهدشد تا در مورد تأثير پخش توليدات غربی و شرقی هدف‌دار درنگی‌ شود.
کد خبر: ۱۱۲۸۹
۱۴:۲۴ - ۲۰ آذر ۱۳۸۷

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ايكنا، شرايط جديد افغانستان و برقراری ثبات نسبی، شكل‌گيری ارزش‌های به اصطلاح دموكراسی و آزادی بيان و انديشه طی هفت سال گذشته، فرصتی را فراهم‌آورد تا رسانه‌های بسياری در اين فضا رشدكرده و در اين راستا مخاطبان بسياری را نيز به خود اختصاص دهند.

رشد رسانه‌ها اعم از مطبوعات، ديداری و شنيداری خصوصی در كشور بيانگر آزادی است كه از جانب دولت وعده داده‌شد و بعدها تحقق‌يافت، اما نكته‌ای كه در اين ميان خود را برجسته می‌سازد اين است كه رسانه‌ها به واقع در پی چه چيزی بوده‌اند، اطلاع‌رسانی صحيح و بی‌طرفانه به مردم و انعكاس واقعيات جامعه آشفته افغانستان يا تأمين اهداف تجاری و سياسی خاص خود؟

اين سؤال به خوبی نشان‌می‌دهد كه بايد رسانه‌های ارزشی را از غير ارزشی جداكرد؛ به عبارت بهتر بايد ميان تلويزيون‌هايی كه درصدد رشد و بالندگی مردم برآمده‌اند و آن‌هايی كه ذره‌ای از اين هدف برخوردار نيستند، تفكيك قايل‌شد.

فضای آزاد سياسی و اجتماعی افغانستان اين فرصت را به تلويزيون‌های خصوصی داد تا به رشد و تعدد برسند؛ اما با آن همه نظارت بر چگونگی توليد و پخش اين برنامه‌ها به طور عام از كنترل دولت خارج شده و در برخی موارد حكومت حتی غفلت تعمدی داشته‌است.

ابتذال در برنامه‌های تلويزيون‌های خصوصی افغانستان

در زمينه آزادی بی‌قيد و شرط پخش برنامه از اين تلويزيون‌ها به گونه‌ای كه ديده‌می‌شود، با وجود تصويب قانون رسانه‌ها از سوی پارلمان، حكومت حاضر به تطبيق قوانين آن در زمينه رسانه‌ها نيست، از سوی ديگر تلويزيون دولتی كشور كه بايد از تمامی تلويويزيون‌های خصوصی كشور بهتر عمل كند، بدتر عمل‌كرده و در بعضی موارد با پخش برنامه‌های بی‌مفهوم و تهی از ارزش‌های ملی و اسلامی بر اين گمانه قوت بخشيده كه دولت نيز از به تاراج‌رفتن هويت ملی و توهين به ارزش‌های ملی و اسلامی مردم ابايی ندارد.

ناگفته پيداست كه مردم افغانستان بعد از گذار از سه دهه جنگ و بی‌خانمانی، نبود سواد كافی و به تاراج‌رفتن ارزش‌های فرهنگی كشور، به شدت آسيب‌پذير شده‌اند، اما راديو و تلويزيون‌های خصوصی در كشور با عدم درك اين موضوع برنامه‌هايی توليد و پخش‌می‌كنند كه با ارزش‌ها و رسوم ريشه‌دار جامعه افغانی فرسنگ‌ها فاصله و حتی تضاد دارد.

پخش مجموعه‌های پوچ هندی كه جز ترويج بی‌بندوباری، ابتذال و روابط آزاد و نامشروع جنسی، تقويت هيجانات سالم جنسی، ترويج خشونت و... ثمر ديگری ندارد، از سوی تلويزيون‌ها به راحتی اين تصوير را در ذهن حك‌می‌كند كه هدف اين تلويزيون‌ها رشد و بالندگی مردم، آن هم مردمی نيازمند به ترقی و پيشرفت نيست، بلكه با اهداف تجاری وارد عرصه‌شده و در اين راه ناصواب، خود به مردم هرگونه آسيبی را واردمی‌كنند.

مجموعه‌های مبتذل هندی كه از سوی تلويزيون‌ها صرفاً به زبان دری و پشتو ترجمه و پخش می‌شوند، پيام‌آور ابتذال مفرط ميان اقشار مختلف جامعه بوده‌اند كه با نگاه به سطح جامعه به خوبی اوج بحران را می‌توان درك‌كرد.

تأثير اين فيلم‌ها، بر گفت‌وگوی زنان در خانه و بيرون و تقليد از رفتار هنرپيشه‌های فيلم‌ها برای دختران و پسران بی‌تجربه جامعه، نشان‌می‌دهد كه شخصيت‌های اين فيلم‌ها و سريال‌ها الگويی در زندگی مردم شده‌است.

از سوی ديگر صحنه‌های مبتذل سريال‌های هندی اين باور را در ذهن جوانان تقويت‌كرده كه روابط آزاد جنسی نوعی افتخار محسوب‌می‌شود و نشانی از پيشرفت دارد.

در اين ميان جوان ناآگاه و ‌بی‌سواد نيز تحت تأثيرات مخرب اين مجموعه‌های پوچ قرارگرفته و در جامعه سنتی‌ای چون افغانستان، يك‌باره به تمامی ارزش‌های دينی و ملی خود پشت پا می‌زند، چيزی‌ كه به وضوح در جامعه امروز خود مشاهده‌می‌كنيم، به همين علت هويت فرهنگی ما زير سؤال می‌رود و به جای آن مسايل پوچ و مبتذل جايگزين می‌شود.

در شرايطی كه فقر تا گلوگاه رسيده‌است، جوانی كه توانايی ازدواج را ندارد و از سويی با مشاهده صحنه‌های غيرشرعی و مبتذل گرفتار هواهای نفسانی می‌شود، ناخودآگاه و به طور طبيعی به فحشا كشانيده می‌شود.

منع پخش برنامه‌های ضداسلامی؛ وظيفه فراموش‌شده دولت افغانستان

از سوی ديگر فقط اين مجموعه‌های تلويزيونی نيستند كه بدون سانسور پخش‌می‌شوند، بلكه موسيقی‌های زننده 24 ساعته از راديوها، تصويرهای غير اخلاقی از زنان و مردان در حال رقص و توليدات عجيب و غريب غربی، مسابقات كشتی كج و... همه و همه برنامه‌هايی هستند كه با هدف سودآوری مالی توسط بيشتر برنامه‌‌سازان تلويزيون پخش‌‌می‌شود، بی‌توجه به آن كه اين برنامه‌ها چه تأثيرات جبران‌ناپذيری بر روان مردم بويژه كودكان دارد.

پارلمان كشور گرچه با تصويب قانون رسانه‌ها و بعد از آن با تأكيد بر منع پخش برنامه‌های غيراخلاقی و غيراسلامی از سوی مسئولان رسانه‌های خصوصی كشور تا حدودی در اين زمينه‌ها گام‌های مثبتی برداشت اما با عدم پيگيری جدی اين مسئله از سوی نمايندگان پارلمان در مراحل بعدی، اين مسئله بار ديگر به فراموشی سپرده‌شد؛ حتی برخی از نمايندگان در مقابل منع پخش چند سريال هندی از سوی تلويزيون‌های خصوصی جبهه‌گيری كرده و اين كار را جلوگيری از آزادی مشروع(!) رسانه‌ها خواندند.

شايد به باور اين نمايندگان ترويج بی‌بند‌و‌باری و فساد و حتی فحشا از سوی تلويزيون‌ها آزادی بيان و انديشه به شمار می‌رود، در غير اين صورت چه توجيه منطقی برای اين دفاع در نظر آنان وجودداشت؟

گذشته از نمايندگان پارلمان، حكومت افغانستان بويژه وزارت اطلاعات و فرهنگ كشور در مورد رسيدگی و نظارت بر پخش رسانه‌ها بساير ضعيف‌ عمل كرده‌است.

اين مسئولان وظيفه عام و تام و صلاحيت بی‌حد و حصر به رسانه‌های خصوصی داده‌اند كه هرچه پخش‌شد، خوب‌است هرچند كه گاهی تقبيحاتی از سوی مسئولان در نقد برنامه‌های تلويزيونی ايراد‌می‌شود، اما ديده‌می‌شود كه اين واكنش‌های زودگذر كاری از پيش نمی‌برد.

دولت به خوبی می‌داند كه شرايط افغانستان به گونه‌ای است كه بيش از هر زمان ديگری به آگاهی‌بخشی سالم، آموزش، تعليم و تربيت و... نياز دارد و با وجود درك اين مهم باز هم دست از غفلت برنداشته و كاری نكرده‌است.

قانون اساسی افغانستان مخالفت خود را با تمامی آن چه كه بر خلاف اسلام باشد به صراحت ابرازداشته و در قانون رسانه‌ها نيز به وضوح اعلام‌ شده‌است كه برنامه‌های ضد منافع ملی و اسلامی مجوز پخش ندارد، اما در عمل چيزی متناقض را شاهديم.

تلويزيون‌های خصوصی افغانستان چنانچه گفته‌شد، بيشتر با اهداف تجاری روی كار آمده‌اند و به هر نحو ممكن می‌كوشد تا منافع مالی خود را تقويت‌كرده و سود بيشتری از پخش خود به دست آورند، به همين دليل بعيد به نظر می‌رسد كه بخواهند پخش مجموعه‌های پوچ و مخالف با رسوم و ارزش‌های ملی افغانی و مغاير با احكام اسلامی و برنامه‌های بی‌ارزش خود را متوقف‌كنند، اما در پايان اين سؤال مطرح‌می‌شود «حال كه اين رسانه‌ها در برابر فرهنگ و هويت دينی مردم خود احساس تعهد و مسئوليت نمی‌كنند، دولت و دولت‌مردان نيز بايد بنشينند و تماشا‌كنند يا آن كه برای برون‌رفت از اين بحران خانمان‌سوز كه تربيت نسلی را به چالش كشانده‌است تدابيری اتخاذكنند؟»

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: