در چنين روزي - 17 آذر سال 1246 هجري شمسي: تأسيس "تهران جديد" در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار آغاز شد. با آغاز سلسله قاجاريه، تهران به عنوان پايتخت كشور، معرفي شد و پادشاهان در آن، اقامت داشتند. اين روال بيش از هفتاد سال ادامه يافت تا اين كه در بيست و يكمين سال سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، بر اثر فزوني جمعيت، وي تصميم گرفت كه شهر را وسعت داده و شهري با نام خود در كنار تهران قديم يا عتيق بنا كند. از اين رو، در اين روز برابر با يازدهم شعبان 1284هجري قمري كلنگ توسعه تهران و احداث شهر جديد با نام دارالخلافه ناصري را به زمين زد و از اين پس، تهران به اين نام خوانده ميشد. بدين ترتيب، شهر تهران از اطراف توسعه يافت و خندقهايي در جهات مختلف ايجاد گرديد. همچنين در هر طرف شهر، سه دروازه با شكلهاي زيباي مشرق زميني و كاشي كاري و مناره كوچك ساخته شد و شهر، وسعت يافت.
در چنين روزي - 17 آذر سال 1378 هجري شمسي: "حسين مكي"، سياستمدار، مورخ و نويسنده معاصر درگذشت. وي در سال 1290هجري شمسي به دنيا آمد. وي پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي به تهران رفت و به خدمات دولتي پرداخت. مكي بعد از شهريور 1320 و ايجاد فضاي باز سياسي، فعاليتهاي رسمي خود را در مطبوعات آغاز كرد و نوشتههاي تاريخي، تحقيقي و ادبي او، بخش مهمي از مندرجات روزنامههاي درجه اول تهران بود. او در اين زمان نخستين جلدهاي كتاب تاريخ بيست ساله ايران را به نگارش درآورد و به شهرت رسيد. مكي در سالهاي بعد به عضويت حزب ايران و حزب دموكرات ايران درآمد و اين، سرآغاز براي فعاليتهاي سياسي او در مجلس پانزدهم و شانزدهم و هفدهم گرديد. او از طرفداران سرسخت دكتر مصدق به شمار ميرفت و در مبارزات ملي كردن صنعت نفت، تلاش زيادي از خود نشان داد. مكي عضو هيئت خلع يد از كمپاني جنوب بود و به علت خدماتش، به سرباز فداكار ملقب گرديد. وي پس از كودتاي 28 مرداد 32، به حاشيه رانده شد و هنگامي كه در سال 1339، به فعاليتهاي سياسي روي آورد، رژيم مانع فعاليت مكي شد. حسين مكي از آن پس به كارهاي علمي و ادبي روي آورد و آثار متنوعي را به نگارش درآورد. تاريخ بيست ساله ايران در هشت جلد، كتاب سياه در هشت جلد، خاطرات سياسي در دو جلد، زندگاني سيد حسن مدرس در دو جلد، وقايع سي تير و تصحيح ديوان مشتاق و فرخي يزدي از جمله آثار اوست. حسين مكي، به عنوان آخرين فرد از رجال و اطرافيان دكتر محمد مصدق در جريان ملي شدن صنعت نفت، سرانجام در اواسط آذر سال 1378هجري شمسي در 88 سالگي در تهران درگذشت.
در چنين روزي - 8 ذيحجه سال 60 هجري قمري: "عُمَرِ بنِ سَعيدِ بن عاص" به بهانه اداي مناسك حج با جماعتي بسيار به شهر مكه وارد شد. اين عده از جانب يزيد مأموريت داشتند كه حضرت امام حسين (ع) را در هر حال دستگير كنند و نزد يزيد ببرند، يا اينكه آن وجود توراني و معصوم را به قتل برسانند. اما سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) كه از ماجرا آگاه بودند نيّت حجّ را به عمره مُبَدَّل ساختند و پس از طوافِ خانه كعبه و سعي بين صفا و مروه، و اداي فرايض براي جلوگيري از كشتار و قتل عام مسلمانان در خانه خدا با عده اي از ياران و همراهان خويش مكه را ترك كردند. ايشان قصد داشتند كه از اين طريق زمينه مساعدي براي قيام و حركت عظيم خود فراهم آورند. بر اساس اسناد تاريخي در ميان راه حوادثِ بسياري روي داد و از آن جمله هنگامي كه امام حسين (ع) در بين راه بودند به ايشان خبر رسيد كه مُسلِم بن عقيل نماينده آن حضرت و هانيِ بن عُروَه و عَبدُالله بن يَقطُر حاميان راستين ايشان در كوفه به شهادت رسيدند. پس از دريافت اين خبر متأثر كننده، امام حسين (ع) از ياري و همراهي نكردن كوفيان مطلع شدند و بر آن شدند تا با ياران اندك خويش به نبرد با كفار بپردازند.
در چنين روزي - 8 ذيحجه: روز هشتم ذيحجه، روز ترويه است. علت نامگذاري اين روز به اين جهت بود كه در زمان حضرت ابراهيم (ع)، در صحراي عرفات آب يافت نميشد به اين جهت مردم براي رفع نياز آبِ روز نهم، در روز هشتم، آب را از مكه به سرزمين عرفات حمل مينمودند. به همين جهت عدهاي به هم ميگفتند تَرَوَيتُم تَرَوَيتُم؟ آيا سيراب شديد؟
در چنين روزي - 8 ذيحجه سال 60 هجري قمري: حركت امام حسين (ع) از مكه به سوي عراق آغاز شد. امام حسين(ع) در پي خودداري از بيعت با يزيد بن معاويه، مكه را به قصد كوفه در عراق ترك كرد. آن حضرت، چهار ماه قبل از آن، از مدينه زادگاه و محل زندگي خود به همراه جمعي از خاندانش به مكه آمده بود. در مدتي كه امام حسين (ع) در مكه بود، با استفاده از حضور تعداد زيادي از زائران خانه خدا در اين شهر، توانست عده زيادي از مسلمانان را از ظلم و فساد حكومت يزيد بن معاويه آگاه كند. در عين حال، به دليل دعوتهاي مكرر مردم كوفه از امام و همچنين توطئه ترور ايشان در مكه توسط عاملان حكومت يزيد، آن حضرت رهسپار كوفه شد. ضمن آن كه ترك مكه در هشتم ذيحجه كه از ايام حج است، باعث جلب توجه بيشتر همگان به مخالفت امام با حكومت جابرانه يزيد گرديد.
در چنين روزي - 8 ذيحجه سال 317 هجري قمري: ابوطاهر، رييس حكومت قرمَطي بحرين در حملهاي بيرحمانه به شهر مكه، پس از اشغال اين شهر مقدس، حجاج را قتل عام كرد و اموال آنها را به غارت بُرد. وي همچنين حَجَرالاسوَد، سنگ مقدسي را كه بر كعبه نصب شده بود به همراه اموال و اسيرانِ فراوان به بحرين انتقال داد. سرقت حجرالاسود، دنياي اسلام را در آن روزگار به شدت تكان داد و مسلمانان را خشمگين كرد. حجرالاسود، 22 سال در دست قرمطيانِ بحرين بود تا آن كه در سال 339 هجري قمري با وساطت خليفه فاطمي آن را به مكه باز گرداندند. فرقه قرمطيان، عقايدي انحرافي و سخت گيرانه داشتند به طوري كه قتل مسلمانانِ مخالفِ خود را جايز ميدانستند.
خبرگزاري شبستان