به گزارش «شیعه نیوز»، در این نوشتار یکی از تاریکترین و تلخترین وقایع تاریخ معاصر بشریت مورد بحث قرار می گیرد و آن افول عقلانیت و اخلاق است به گونه ای که جان های پاک طناب مرگ بر گردن انسان می افکنند و او را به ورطه افراطی گری می کشانند. اهمیت این موضوع را از کثرت تلاشهایی می توان دریافت که متفکران در سال های اخیر برای پرداختن و به کارگیری سنجه هایی جهت ارتباط و فهم آموزش های رادیکالیستی انجام دادهاند. این تلاش ها از دل اقتضائات و ضرورت های قابل درکی بیرون آمده است که نمی تواند بدون پاسخ باقی بماند. ضرورت این نوشتار به طور عام ناشی از نفوذ و اعتباری است که هنوز دین نزد انسان و اجتماع برای خود محفوظ نگه داشته است. دین به عنوان یک اصل وحدت بخش، زمینه مشترکی را فراهم ساخته و به انسان این اجازه را می دهد تا به واسطه عشق به همنوع بر تمایلات خودخواهانه فائق آید. بطور کلي، دين اسلام بر اساس عقل و منطق، همراه با محبت و دوستي پايهگذاري شده و از خشونت و برخورد خشن بيزار و متنفر است.
با این مقدمه و از زاویه ای دیگر به بررسی نقش آفرینی عربستان در اردوگاه های مرگ تحت لوای دین منحرف شده در پاکستان می پردازیم، حال سوال این است که اگر بخواهیم تحلیلی کلان و بلند مدت از بنیادگرایی افراطی در پاکستان ارائه دهیم، نتیجه چه خواهد بود؟
عقلانی شدن و عقل گرایی به رغم پیشرفت در اغلب فعالیت های انسانی نتوانسته است ریشه های اعمال غیر عقلانی را بخشکاند. باید دانست که بررسی واقعیت از طریق ارجاع به ارزش ها صورت می گیرد. در واقع کنش های اجتماعی از درون انسان نشأت گرفته و تحت تأثیر جهان بینی و طرز تفکر انسانها قرار دارند. از ترکیب کنش های اجتماعی در جامعه، نظام های اجتماعی بوجود می آید و برای فهم این نظامها بایستی به تقسیم بندی و تفکیک کنش های اجتماعی پرداخت.
از نگاه وبر و بر اساس یکی از چهار کنش اجتماعی، «كنش سنتی» آن كنشی است كه در تطابق با عادات، عرف، سنن و باورهایی كه كم و بیش در فرد درونی شده است و طبیعت ثانوی فاعل را تشكیل میدهد، بر میخیزد. ممكن است تناسب بین وسایل و اهداف وجود داشته باشد یا نداشته باشد. در اینجا فاعل كنش برای عمل سنتی خویش نیازی به تصور یك هدف یا درك یك ارزش، یا احساس یك عاطفه را ندارد، بلكه فقط به انگیزه بازتابهایی كه براثر ممارستهای طولانی در او ریشه دوانیده است عمل میكند. مانند مدارس آموزشی انتحار در کشتن بیگناهان.
ابن خلدون نیز تطور دورانی تاریخ را این گونه شرح می دهد، وقتی بدویان به دلیل داشتن عصبیت بیشتر بر یکجانشینان غلبه می یابند و موجبات تاسیس دولت جدیدی را فراهم می آورند، رؤسای قبایل با تجملات شهری و خلق و خوی شهریان خو گرفته و بتدریج، شجاعت و مناعت و سخت کوشی و سایر صفات و خصائل نیکوی چادرنشینی جای خود را به ترس و جبن و دوستی و روحیه محافظه کاری داده و در نتیجه عصبیت آنها به ضعف گراییده و زمینه، مساعد و آماده می شود تا قبیله دیگری که دارای عصبیت شدیدتر و قویتری است بر آنها چیره گشته و دولتی را که قبیله پیشین مستقر کرده بود،مضمحل نموده و دولت جدیدی تاسیس گردد و این دور تسلسل و توالی همچنان ادامه می یابد و بدین ترتیب عصبیت،قدرت محرکه قبیله و شرط اساسی استقرار دولت در بین مردم ابتدائی محسوب می گردد.
مسلمانان در پاکستان/ دیوبندی های غیر قابل انعطافجمهوری اسلامی پاکستان، کشوری است مسلمان در جنوب آسیا که در سال ۱۹۴۷ میلادی، در پی استقلال طلبی مسلمانان و جدایی از کشور هند تشکیل شد. مردم این کشور از اقوام متعددی تشکیل شدهاند و دین اسلام تنها عامل وحدت بخش در این کشور محسوب میشود.
شیعیان در کشور پاکستان، اقلیتی چشمگیر و فعالاند که حدود۲۰ تا 25 درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. حوزه تمدنی رودخانه سند که بخش عمده ای از آن بر پاکستان امروزین منطبق است، در سده های بعد از ورود اسلام، سکونتگاه برخی گروه های شیعی بوده است. از قبیل زیدیه در سند، اسماعیلیه در سند، تشیع در کشمیر و... . در میان اهل سنت پاکستان می توان دو فرقه «دیوبندی» و «بری لوی» را کاملا مشخص و شناسایی کرد.
در بین مسلمانان سنی مذهب و حنفی پاکستان، یک اقلیت افراطی و رادیکال به نام دیوبندی وجود دارد که به دلیل روش های تروریستی اقداماتشان بسیار پرسرو صدا است. مکتب بریلوی تقریبا «انعطاف پذیر» است؛ آنها به زیارتگاهها میروند و در فقه پیرو یکی از چهار امام «ابوحنیفه»، «حنبل»، «شافع»، و «مالک» هستند، البته اغلب آنان از امام حنیفه پیروی میکنند، دارای سعه نظر بوده و فرقههای دیگر را کافر نمیدانند، نام بریلوی به «امام احمدرضاخان بریلوی» (1931-1876) نسبت داده میشود که در هند جنبشی را علیه تعالیم مکتبهای وهابی- دیوبندی با موفقیت رهبری کرد.
از طرف دیگر، دیوبندیها که سنی محسوب میشوند، قاطع و سختگیر و به نظر برخی افراطگرا هستند. بیشتر دیوبندیها، 2 فرقه شیعه و بریلوی را کافر میدانند، در عقاید خود انعطاف کمتری دارند و به زیارتگاهها نمیروند، تاریخ فرقه دیوبندی از سال 1866 آغاز شد، زمانی که در منطقه دیوبند، واقع در «اوتار پرادش هند» یک مدرسه علوم دینی بنا شد. اکثر دیوبندیها با شکلگیری پاکستان در سال 1947 مخالف بودند و «محمد علی جناح» بنیانگذار پاکستان و نیز «علامه اقبال» پدر اندیشه شکلگیری پاکستان را ملامت میکردند.
مکتب اهل حدیث چهارمین فرقه بزرگ مسلمانان را در پاکستان تشکیل میدهد، این گروه که به آنان وهابی نیز گفته میشود، احکام دینی را از برادران سعودی خود دریافت میکنند و تعالیمشان همانند تعالیم وهابیون عربستان سعودی است، همچنین حدود 65 درصد از مدارس دینی در پاکستان را دیوبندیها اداره میکنند، مدیریت 25 درصد در دست بریلویها است، حدود 6 درصد متعلق به وهابیون و 4 درصد هم سهم شیعه است، دیوبندیها در مؤسسات دولتی مانند ارتش، رسانهها، و ادارات نمایندگان زیادی دارند و به همین دلیل است که دیوبندیها چنین قدرتمند و صاحب این تعداد مدرسه دینی و سازمانهای خیریه و تبلیغی گسترده در سراسر کشور هستند.
عوامل رشد افراط گرایی مذهبی در پاکستان/ وهابیون پاکستانی ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻫﺎی ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﯾﮑﯽ ازﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن اﺳﺖ، ﭼﺮا ﮐﻪ ﭘﺲ از اﺳﺘﻘﻼل اﯾﻦ ﮐﺸﻮر سیل ﻣﻬﺎﺟﺮﯾﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎن از ﺳﺎﯾﺮ ﻧﻘﺎط ﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻮی اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﺳﺮازﯾﺮ ﮔﺮدﯾﺪ و در اﺛﺮ ﺟﻨﮓ ﻫﺎی داﺧﻠﯽ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎنﻧﯿﺰ حدود 3 ﻣﯿﻠﯿﻮن اﻓﻐﺎﻧﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﭘﻨﺎﻫﻨﺪه ﺷﺪﻧﺪ.ﮐﺸﻮر ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﻧﺎم دﯾﻦ اﺳﻼم و ﮐﺸﻮر ﺧﺎص ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺷﺒﻪ ﻗﺎره ﻫﻨﺪ اﻋﻼم اﺳﺘﻘﻼل ﻧﻤﻮد، از این رو ﻣﺬﻫﺐ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺰاﯾﯽ در اﯾﻦ ﮐﺸﻮر اﯾﻔﺎ ﻣﯽ کند، 98 درﺻﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ اﯾﻦً ﮐﺸﻮر ﻣﺴﻠﻤﺎن و ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﭘﯿﺮو ﻣﺴﻠﮏ ﻫﺎی هستند.
میلیون ها خانواده فقیر در پاکستان به سختی زندگی می گذرانند.
ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن از ﻣﻌﺪود ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽاﺳﺖ ﮐﻪ ” ﺟﺰ دﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮک آن، ﻫﯿﭻ ﯾﮏ از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﻨﺪه دوﻟﺖ-ﻣﻠﺖ Nation-State" را در ﻣﺤﺪوده ﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ دارا ﻧﺒﻮده و ﺳﻌﯽ دوﻟﺖ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده ﻫﻤﮕﺮاﯾﯽ از ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﮔﺮوه ﻫﺎ و ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺎﻧﺪه و ﺗﺎرﯾﺦ اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﺑﺎ درﮔﯿﺮیﻫﺎی ﻗﻮﻣﯽ و ﻣﺬﻫﺒﯽ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺧﻮرده است. درﮔﯿﺮی ﻫﺎی ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺑﯿﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺑﺎ ﻫﻨﺪوﻫﺎ و در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد درﮔﯿﺮی ﺑﯿﻦ ﻓﺮق ﻣﺨﺘﻠﻒﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺑﺎﯾﮑﺪﯾﮕﺮ از ﻧﮑﺎت ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ اﺳﺖ.
از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﻋﺪم ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی اﺗﺤﺎد ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ، اﯾﺠﺎد ﮔﺴﻞ ﻫﺎی اﯾﺠﺎد ﺷﺪه در ﺑﯿﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ از آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ژﺋﻮﭘﻠﯿﺘﯿﮏ مذهبی ﯾﺎد ﻣﯽ ﺷﻮد.
ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻣﺬاﻫﺐ و ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﻮد ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﺗﺮوﯾﺞ آن در ﺑﯿﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺳﯿﺎﺳﺘﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ از ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی اﺗﺤﺎد در ﺑﯿﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺑﻪ ﮔﻮنه ای ﮐﻪ ﻫﺮ ﻓﺮﻗﻪ ﺧﻮد را ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻧﺎب داﻧﺴﺘﻪ و دﯾﮕﺮان را ﻣﺮﺗﺪ، ﮐﺎﻓﺮ و واﺟﺐ اﻟﻘﺘﻞ ﭘﻨﺪارد (ﻣﻬﺪوراﻟﺪم) (ﺑﯿﮕﻠﺮی(125- 1381) وﻫﺎﺑﯿﺖ از ﺟﻤﻠﻪ اﯾﻦ دﯾﻦ ﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺮوﯾﺞ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﺎص، در ﺳﻌﻮدی ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ و در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﭼﺎﻟﺶ مدهبی در ﻣﯿﺎن ﮐﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
نرخ سواد در پاکستان بسیار پایین است که به سیستم ضعیف سوادآموزی در این کشور مرتبط است.
نرخ ﺑﯽ ﺳﻮادی در سال 1995 ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن در حدود 40درﺻﺪ ﺑﻮد و اﯾﻦ ﮐﺸﻮر از ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺴﮑﻮ اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی وﯾﮋه اﺳﺎﺳﯽ ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﺑﯽ ﺳﻮادی در آن را ﺿﺮوری ﺗﺸﺨﯿﺺداده اﺳﺖ. ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزﺷﯽ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن، ﻧﻘﺶ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﻋﻠﻤﺎ و ﻣﺪارس دﯾﻨﯽ در ﺳﺮاﺳﺮ ﮐﺸﻮر و ﺟﺎﯾﮕﺎه اﻧﺤﺼﺎری ﻫﺎ آن می ﺑﺎﺷﺪ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻋﻠﻤﺎ ﮐﻪ در ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن"ﻣﻮﻟﻮی" ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ در ﻣﻘﻮﻟﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و آﻣﻮزﺷﯽ و ﺳﻮاد آﻣﻮزی، ﺑﻠﮑﻪ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﻃﯽ دو دﻫﻪ – اﺧﯿﺮ در ﺣﻮز دﻓﺎﻋﯽ اﻣﻨﯿﺘﯽ ( دارای ﮐﺎرﮐﺮدوﯾﮋه آن و ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد ﺑﻮده اﻧﺪ و ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﻫﺎ ، ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن و راﺑﻄﻪ آنﺑﺎ ﺣﻮزه اﻣﻨﯿﺘﯽ ممکن ﻧﯿﺴﺖ.[1]
مدارس مذهبی پاکستان؛ کارخانه تولید تروریسم وهابیاز عوامل مهم در ترویج اندیشه وهابی در پاکستان روابط گسترده با عربستان است. این روابط از دوره حکومت «ذوالفقار علی بوتو» وارد مرحله نوینی شد و در دوره ژنرال «ضیاء الحق» به اوج خود رسید.
وهابیان سعودی از شهریورماه ۱۳۶۸، به بهانه کمکهای آموزشی و انسان دوستانه به مهاجران افغان ایالت بلوچستان، مراکز متعددی تحت عنوان مؤسسه الدعوه الاسلامیه، اداره الاسراء، مؤسسه مکه المکرمه الخیریه و مؤسسه مسلم و ... تأسیس و از طریق کمک های مالی، فرهنگ ضدشیعی وهابیت و سیاستهای خود را تبلیغ کردند. همچنین گسترش فرقه دیوبندی و رواج تبلیغات وهابیت در پاکستان به ایجاد گروههای تندرو مذهبی یاری رسانده است.
مبانی جنبش دیوبندی عبارت است از پاکسازی اسلام از عناصر «ناپاک»، آیین جهاد به عنوان یگانه راه مبارزه با کفر و شرک، به ویژه در مبارزه با مذهب شیعه و اولیای مقدس که در منطقه رواج دارد. آیین دیوبندی در تمام این نکات با وهابیگری مشترک است. در مسیر وارد کردن و سرباز گیری سن کودک نیز نقش دارد،کودکان جوان تر (بین 8 و 12) به نظر می رسند مورد علاقه اند، این کودکان به نسبت کوچک،در دیوبندی افراطی و یا مدرسه اهل حدیث در جنوب غربی پنجاب و به طور کلی ساعت ها دور از خانه خانواده خودفرستاده می شوند.
این مدارس عموما در مناطق ایزوله شده و به اندازه کافی کوچک نگه داشته (زیر 100 نفر) می شوند به طوری که برای بسیارقابل توجه است. در این مدارس، کودکان ارتباط با جهان خارج را رد کرده و افراط گرایی فرقه ای، نفرت برای غیر مسلمانان، و فلسفه دولت ضد غربی / ضد پاکستان تدریس می شود.
تماس بین دانش آموزان و خانواده ممنوع است، اگر چه بعد از ثبت نام مولای ها با خانوادها ملاقات می کنند که همراه با گزارش پر از تحسین از پیشرفت فرزندان شان است. از آنجا که، "فارغ التحصیلان" از مدارس ظاهرا هم به عنوان معلم برای نسل بعدی از سربازان باقی می مانند، و یا به یک نوعی از مدارس تکمیلی برای آموزش جهادی ارسال می شوند. معلمان در این مدارس کودکان را جذب آموزش های خاص خود می کنند و بر اساس خوانش خود روحیه پذیرش اعمال خشونت و آمادگی برای جهاد را در آنها متبلور می سازند تا از کارخانه مدارس دیوبندی، افراطیون آتشین خارج شوند.در حالی که درباره تعداد و مکان این مدارس گمانه زنی می شود، بیشتر افراد معتقدند که اردوگاه جهادی به راحتی قابل شناسایی هستند[2]
ریال عربستان و عبور از دروازه های مدارس پاکستان/ چک سفید سعودی ها برای گسترش افراط گریابتدا تنها محفل های کوچک فکری بنیادگرای افراطی وجود داشتند، اما به تدریج احزاب و گروه های سیاسی بنیادگرا پدید آمدند. آنها از حرکت توده ای و مسلحانه برای کسب قدرت و اجرای شریعت آغاز کرده و با حمایت های مالی و معنوی برخی کشورهای ذینفع از قبیل وهابیان در شبه جزیره عربی، شعار بازگشت به سلف را سر دادند و با ائتلاف با خاندان آل سعود، نظام سیاسی دلخواه خود را پدید آوردند.
ابوالأعلی مودودی از رهبران بنیادگرای سلفی (1903-1979)
چند دهه بعد، ابوالأعلی مودودی از رهبران بنیادگرای سلفی در جریان استقلال هند، اندیشه احیای خلافت و تشکیل حکومت واحد در سرزمینهای اسلامی را مطرح و نسخهای اولیه از قانون اساسی این حکومت را نیز تدوین و منتشر کرد. عربستان با سرمایه گذاری، به شدت در حال ساخت مساجد، مدارس، مدارس و مراکز فرهنگی اهل سنت در سراسر جهان اسلام است. مرکز اطلاعاتی هند می گوید که در هند به تنهایی، در سال های 2011-2013، تعداد روحانیون عربستانی به 2500 رسیدند که بیش از 250 میلیون دلار را برای ساخت مساجد و دانشگاه ها و برگزاری سمینار سرمایه گذاری کردند.[3]
از این جمله معروف یکی از مسئولین سعودی تا حدودی پی به سیاست چک سفید می بریم: «ما مطلقا قادر به شرکت در عمليات نظامي نيستيم. تنها کاري که ما مي توانيم انجام بدهيم اين است که چک ها را امضا کنيم.»[4] هر چند عربستان وارد کارزار و باتلاق یمن شده است که آن هم با کمک دولت های بزرگ و سربازان اجاره ای از هند، پاکستان و ائتلاف اعراب صورت می گیرد.
در سیاست های حمایتی عربستان از گروه های افراطی، شبکه حقانی را می بینیم که يکی از بنيادگراترين مراکز آموزش مذهبی پاکستان است که در اصطلاح مدرسه ناميده می شوند. بسياری از رهبران طالبان و شخص محمد ملا عمر در اين مدرسه تربيت شده اند. اين مدرسه متهم شده که قرائت خشن و بسيار محافظه کارانه ای از قوانين اسلامی ارايه داده است. نظام طالبان در افغانستان اين قرائت را به کار گرفت؛ با اين حال به هيچ عنوان نمی توان گمان برد که حقانی از وجود شاگردان قديمی اش شرمگين است.[5]
ژنرال ضیاء الحق
رشد سريع اين مدارس در سال های ١٩٨٠ تحت حمايت ژنرال ضياالحق[6] در چارچوب جهاد افغان و با حمايت مالی وسيع سعودی ها آغاز شد. اگر چه تعدادی از مدارس ايجاد شده در آن دوره تنها بخش واحدی وابسته به مسجد روستا بودند، اما در مواردی نيز به نهادهای بسيار مهم بدل گشتند. به عنوان نمونه دارالعلوم بلوچستان در حال حاضر پذيرای ١٥٠٠ طلبه پسر در بخش شبانه روزی و ١٠٠٠ طلبه روزانه است. در مجموع تعداد طلاب مدارس پاکستان به هشتصد هزار نفر بالغ می شود. اين افراد همگی تحت عنوان نظام آموزشی اسلامی، به طور رايگان و آزاد تحصيل می کنند که با نظام آموزش همگانی بيمار پاکستان رقابت می کند.
در چنين کشوری، بودجه آموزش همگانی تنها يک و هشت دهم درصد توليد ناخالص ملی است. به همين دليل پانزده درصد مدارس فضای کافی در اختيار ندارند و چهل درصد فاقد آب لوله کشی هستند و هفتاد و يک درصد از جريان برق محروم می باشند. غيبت های مکرر و ناموجه امری عاديی در نظام آموزشی است و در واقع بسياری از اين مدارس وجود خارجی ندارند. در سال ٢٠٠٤ م. هنگامي که آقای عمران خان کاپيتان پيشين تيم ملی کيريکت وارد عالم سياست شد، در حوزه خودش، به تحقيق در مورد مدارس دولتی دست زد. در نهايت وی متوجه شد که يک پنجم مدارس ثبت شده وجود ندارند و هفتاد درصد آنها تقريبا برای هميشه تعطيل شده اند.
متعصبین قرون وسطایی، یکه تاز تروریسم در پاکستاندر زمينه آموزش تاخير پاکستان نسبت به هند قابل توجه است؛ شصت و پنج درصد جمعيت هند باسواد هستند که اين درصد هرساله افزايش می يابد. در پاکستان باسوادان تنها چهل و دو درصد جمعيت را شامل مي شوند که اين درصد درحال کاهش است. دولت نظامی به جای سرمايه گذاري در بخش آموزش، نيروی هوايی را به مدلهای جديد هواپيمای اف١٦ آمریکایی تجهيز می کند. شکست نسبی آموزش ملی نشان می دهد که برای بخش اعظم مردم، فرستادن فرزندانشان به اين نوع مدارس تنها اميد برای تغيير سرنوشت آنها است. آنها مطمئن هستند که فرزندانشان تحت آموزش به شدت سنتی اما صد در صد رايگان قرار مي گيرند.
احمد عمر سعید دست راست/ خالد شیخ محمد چپ، وی به عنوان طراح حملات 11 سپتامبر و قاتل دانیل پریل، خبرنگار آمریکایی وال استریت جورنال، معرفی شده است.
از رهبران تروریستی به عنوان «متعصبين قرون وسطايی» نام برده می شود. درست تر اين بود که آنان را متخصصينی با تحصيلات عالی ولی در سياست گنگ لقب می دادند. محمد عطا آرشيتکت بود؛ آقای ايمن الظواهری، رئيس ستاد ارتش بن لادن، جراح اطفال بود؛ «زياد جراح» يکی از بنيان گذاران سلول هامبورگ؛ پيش از اين که متخصص سازه های هوايی شود، دانشجوی جراحی دندان بود؛ آقای احمد عمر سعيد شيخ عامل ربودن دانيل پرل، فارغ التحصيل مدرسه اقتصاد لندن بود.
به عنوان نمونه، اين مسئله با تحليل بسيار موشکافانه مامور پيشين سيا، مارک سژمن، از جهادگرايی فراملی مرتبط است که در شماره ای از Understanding Terror Networks (شناخت شبکه های ترور) چاپ شد. او زندگينامه صد و هفتاد و دو تروريست مرتبط با القاعده را بررسي کرده است. نتايج به دست آمده اغلب کليشه های رسانه ای در مورد شخصيت اين سربازان جديد را بر هم زد. نمونه انتخابی وی نشان داد که دو سوم اين خرده بورژواها تحصيلات دانشگاهي داشته اند؛ در کل جزو رده مديران آشنا با فن آوری هستند و بسياری از آنان مدرک دکترا دارند. آنها مشتی جوان تهی مغز نيستند، ميانگين سنی آنها ٢٦ سال است، بيشترشان ازدواج کرده اند و دارای فرزند هستند. تنها به نظر می رسد دو تن از آنان دچار مشکلات روانی باشند. بی شک همچون تروريسم يهودی و مسيحی که پيش از اين وجود داشته اند، این تروريسم نيز حرکتی بورژوائي است.
مولانا مسعود اظهر
بي ترديد، نمونه هايی از فارغ التحصيلان مدارس بنيادگرا نيز وجود دارند که به القاعده پيوسته باشند: به عنوان مثال، مولانا مسعود اظهر رئيس سازمان جهادی جيش محمد و همکار مستقيم بن لادن، تحصيلات اوليه خويش را در کراچی در مدرسه از لحاظ سياسی بسيار متعهد بينوری تاون انجام داد. این طالب یکی از شرکت کنندگان در سوء قصد عليه همراهان رئيس جمهور پرويز مشرف در سال ٢٠٠٣، تحصيلاتش را در مدرسه اي ديگر رها کرد. تمام اين مطالب روشن مي سازد تا چه حد در جهان غرب در مورد موضوع القاعده به غلط اطلاع رسانی شده است. به ضرس قاطع بایست تکرار کرد که تروريسم با فقر و تعاليم مذهبی ارتباط دارد که شالوده شان در این مدارس ريخته می شود. اين مدارس خشکه مقدس دیوبندی در قرن بيستم در سراسر شمال هند و پاکستان گسترش پیدا کرده اند و طی دهه ١٩٨٠ از حمايت ويژه ژنرال ضياالحق و متحدان سعوديش برخوردار بودند و هستند. طنز روزگار اين جا است که ايالات متحده آمريکا نيز نقش مهمي در سربازگيری مدارس برای جنگی مقدس تحت نام جهاد افغان بازی کرد.
در مدارس مذهبی پاکستان چه دروسی تدریس می شود؟ / در این مدارس خورشید همچنان دور زمین می چرخدبرنامه بسياری از مدارس پاکستان قديمی است، در اين مدارس هندسه با متد اقليدس و پزشکی جالينوس تدریس می شود. به جای مطالعه دقيق قرآن، آن را حفظ می کنند. در مدارس دیوبندی اين گونه به طلاب آموزش می دهند که خورشيد به دور زمين می چرخد و جايگاهي برای اجنه وجود دارد. اما اين وضعيت حاکم بر تمام مدارس نيست و برعکس تعدادی از آنها بسيار دگرگون شده اند. هرچند فلسفه آموزشی آنها اغلب منسوخ است، ولی برای قشر فقير، مدارس اميد واقعی ترقی اجتماعی محسوب می شوند. در برخی مباحث سنتی، چون علم بديع، منطق و رويه قضايی، کيفيت آموزش اغلب بالا است. اگرچه مدارس از نظر کلی محافظه کار افراطی هستند ولی تنها برخی از آنها از لحاظ سياسی متعهد می باشند. تعطيل کردن آنها پيش از به جريان انداختن برنامه ای برای بازسازی نظام عمومی، بخش عظيمی از جمعيت را محکوم به بيسوادی خواهد کرد. هم چنين به اين نقطه خواهد رسيد که به مومنين بگويند ديگر در مورد دينشان آموزش نبينند، که به واقع روش جذب مسلمانان نيست.
نیروهای پلیس و امنیتی ایالت سند پاکستان طی یک عملیات جستجوی فوق العاده در منطقه سهراب گوته کراچی حداقل 70 طالب دینی را از زیرزمین یک مدرسه دینی در مسجد زکریا در حالی کشف و آزاد کردند که دستوپای آنان با زنجیرهای آهنی بسته شده بودند. آنها بطور مخفیانه در این مرکز آموزشهای علوم دینی و فعالیتهای تروریستی را فرا میگرفتند.
براي يافتن ساختار مدارسی که در يک زمان به مشکلات تعهد سياسی و عقب ماندگی تحصيلی می پردازند، لازم نيست زياد از پاکستان دور شويم. هند خاستگاه مدارس دیوبندی است، در آنجا چنين مدارسی اسلامگرايان جنايتکار پرورش نمی دهند و به طور مطلق غير سياسی و عرفانی هستند. برخي از انديشمندان بزرگ هند فارغ التحصيل اين مدارس می باشند که مظفر علم تاريخ شناس دانشگاه شيکاگو در ميان آنان است.[7]
در بیش از بیست هزار مدرسه دینی در پاکستان نزدیک به دو میلیون نفر مشغول آموزش هستند و برای تمامی این محصلین دینی غذا و محل اقامت رایگان فراهم است. اخیرا در پاکستان این پرسش به شدت مطرح است که میلیون ها دلار هزینه ای که در مدارس دینی به مصرف می رسد از کجا می آید؟ عایشه صدیقه، تحلیلگر پاکستانی در مصاحبه ای می گوید که تامین نیازهای مالی مدارس دینی در پاکستان کار مشکلی نیست چرا که علاوه بر زکاتی که از خود پاکستان جمع آوری می شود، پول هنگفتی هم از بیرون وارد پاکستان می شود و روحانیون پاکستانی در ماه رمضان برای دریافت هزینه های مدارس به عربستان سعودی سفر می کنند.
از معلمان مدارس دیوبندی در کراچی
تعداد بی شماری از رهبران سپاه صحابه پاکستان، لشگر جهنگوی، رهبران طالبان، .... و سایر گروه های تروریستی این کشور از مدارس مذهبی فارغ التحصیل شدند که می توان به نوعی بنگاه نفتی عربستان را در پشت این سرمایه گذاری های انبوه دید. بر اساس پژوهش انجام شده از سوی موسسه نظر سنجی گیلانی، خانواده های پاکستانی ترجیح می دهند تا فرزندان خود را برای آموزش به مدارس مذهبی بفرستند تا یک مومن تربیت شود. بررسی انجام شده توسط وزارت کشور پاکستان نشان داده که تعداد مدارس مذهبی بعد از سال ۲۰۰۱ میلادی به نسبت سال ۱۹۴۷ بیست و هشت برابر شده است.[8]
اما تولیدات خطرناک مدارس مذهبی افراطی دیوبندی، برخی از گروههایی هستند که به عملیاتهای خرابکارانه میپردازند که مهمترین آنان را میتوان اینگونه برشمرد:
سپاه صحابه پاکستانسپاه صحابه، واحدی تروریستی است که در سال 1985 توسط «حق نواز جهنگوی» از روحانیون جمعیت العلماءالاسلام و به خواست سازمان اطلاعات پاکستان (آی-اس-آی) بهمنظور محدودکردن شیعیان پاکستان بالاخص تشکیلات تحریک فقه جعفری تشکیل شد. این گروه که بهدنبال کنفرانس مشترک جماعت اسلامی پاکستان و جمعیت علماء اسلام با بدنهای از مسلمانان مهاجر تشکیل شد، نخست، عنوان انجمن سپاه صحابه پاکستان نام گرفت که بعدها به سپاه صحابه پاکستان معروف شد.
گروه «سپاه صحابه» علاوه بر حملات خود بر ضد شیعیان، ایرانیان مقیم پاکستان را مورد هدف تهاجمی خود قرار دادند، به این بهانه که ایشان از ناحیه حکومت شیعی در ایران مورد حمایت قرار میگیرند و باید از میان برداشته شوند که میتوان به ترور صادق گنجی، سرکنسول ایران در لاهور در تلافی مرگ جهنگوی در دسامبر سال 1990 اشاره کرد. همچنین افراطیهای سپاه صحابه در ژانویه سال 1997 به مرکز فرهنگی ایران در لاهور حمله کردند و نیز هفت دیپلمات ایرانی در مولتان را به شهادت رساندند. در تلافی مرگ ضیاءالرحمن فروغی (رهبر این گروه) پنج افسر نظامی ایران در پاکستان در سپتامبر سال 1997، توسط سپاه صحابه و لشکر جهنگوی کشته شدند.
محمد احمد لدهیناوی، یکی از سرکردگان سپاه صحابه
هدف گروه «سپاه صحابه» این است که پاکستان بهطور رسمی بهعنوان سرزمینی سنینشین معرفی شود و از اینرو قلعههای نظامی و سنگرهای این گروه بیشتر در نواحی جنوبی پاکستان در منطقه مرکزی و پرجمعیت «پنجاب» و مرزهای کراچی واقع شده و تعداد دفاتر و مراکز فعالیت این گروه به 500 مرکز بالغ میشود و در هر بخش از استان پنجاب شاخهای از این گروه وجود دارد و حدود صدهزارنفر در عضویت این گروه ثبتنام و در کشورهای خارجی نیز مراکزی برای فعالیت خود دایر کردهاند؛ کشورهایی چون: اماراتمتحدهعربی، عربستانسعودی، بنگلادش، کانادا و...
بسیاری از حوزههای علمیه و مدارس در ایالت پنجاب توسط این گروه اداره میشود و گفته میشود که تعدادی زیادی از مدرسههای سنی در خارج از کشور پاکستان، تحت نظارت معلمان و نیروهای «سپاه صحابه» هستند و افراد خود را برای ترور مخالفان آموزش میدهند. این گروه در سال 2002 از سوی پرویز مشرف، رییسجمهوری وقت پاکستان بهعنوان سازمانی تروریستی معرفی شد و بهدنبال آن، دولت پاکستان، گروه سپاه صحابه را مورد حمله قرار داد و افراد بسیاری را دستگیر کرد.
پس از فروپاشی سپاه صحابه، «اعظم طارق»، رهبر آن گروه، فعالیت خود را با نام جدیدی به نام «ملتاسلامیه» آغاز کرد و مبالغ هنگفتی از ناحیه هواداران خارجی خود به ویژه عربستان سعودی به دست آورد. در پانزدهم نوامبر 2003 دولت پاکستان این گروه را نیز ممنوع اعلام و اعضای اصلی آن را دستگیر و حساب بانکی آنها را مصادره کرد و محل اجتماعات ایشان را در خانهها، مساجد و دیگر اماکن مورد حمله قرار داد.
لشکر جهنگوییکی دیگر از گروههای مهم تروریستی پاکستان لشکر جهنگوی است که تعداد زیادی از آن، به عنوان جانشین القاعده در پاکستان یاد میکنند. لشکر جهنگوی، یک گروه شبهنظامی فرقهای و ضدشیعه است که در سال ۱۹۹۶ به دست گروهی از اعضای سازمان فرقهای «سپاه صحابه پاکستان» ایجاد شد.
هرچند لشکر جهنگوی ساختار رهبری خود را پنهان نگهمیدارد، اما یکی از رهبران ارشد این گروه، فردی به نام «ملک اسحاق» است. ملک اسحاق بهشدت تحتتاثیر افکار «مولانا حقنواز جهنگوی»، پایهگذار سپاه صحابه بوده است. اسحاق پس از دیدار با مولانا جهنگوی در سال ۱۹۸۹، رسما به سپاه صحابه پیوست و در همان سال فعالیتهای ضدشیعه خود را آغاز کرد.
ملک اسحاق از رهبران جریان تروریستی لشکر جنگوی که نقش بسزایی در کشتار شیعیان پاکستان ایفا نموده است.
مولانا جهنگوی در سال ۱۹۹۰ ترور و لشکر جهنگوی در سال ۱۹۹۶ تاسیس شد. با وجود اختلافات، این دو گروه با یکدیگر مرتبط باقی ماندند. در حقیقت، لشکر جهنگوی بهعنوان دومین بازوی نظامی سپاه صحابه نیز در نظر گرفته میشود که بهطور خاص وظیفه آن مقابله با «سپاه محمد»، شاخه نظامی حزب شیعی «تحریک نفاذ فقه جعفریه» تعریف شده است. در این میان، هرچند سپاه صحابه ارتباط خود را با لشکر جهنگوی پنهان میکرد، سرانجام دولت پاکستان در سال ۲۰۰۲ این حزب را به دلیل مشارکت در اقدامات نظامی، غیرقانونی اعلام کرد. با وجود اعلامنشدن نام رهبر گروه، باور عمومی بر آن است که اسحاق-پس از تحمل 14 سال زندان، در سال ۲۰۱۱ آزاد شد.
لشکر طیبهریشه لشکر طیبه و جنگجویان چریکی آن به جنگ علیه شوروی سابق در افغانستان در دهه 1980 برمیگردد. عبدالله عزام که اسامه بنلادن از افراد نزدیک وی بهشمار میرود، از جمله بنیانگذاران این گروه است. افراد این گروه در جنگهای داخلی تاجیکستان و بوسنی نیز شرکت داشتند. هسته اولیه این گروه تروریستی در فرقه اهل حدیق پدید آمد، این گروه تروریستی نخست جهت آموزش داوطلبان مبارزه در کشمیر تاسیس شد.
لشکر طیبه از ناحیه "آی.اس.آی"؛ سازمان اطلاعات پاکستان، به صورت ویژه و پس از سال 1996 حمایت شده است. فلسفه این گروه مشابه پان اسلامیستهاست که خواهان ایجاد خلافت اسلامی در آسیای جنوبی هستند. در اعلامیه رسمی خود این گروه خواهان فتح اروپا شده است. آنها صحبت از این میکنند، یک زمان اروپا زیر اثر مسلمانان بود، ولی در اثر جنگهای صلیبی، توسط عیسویان غصب شد.
مسئول بخش نظامی سپاه طیبه، که متهم به بمب گذاری های متعددی از جمله در دهلی هند نیز می باشد.
لشکر طیبه در منطقه کشمیر دارای اردوگاههای متعدد آموزشی بوده و نخستین منطقه عملیاتیاش نیز جامو و کشمیر است، این گروه در کشمیر و پنجاب از محبوبیت و حمایت مردم برخوردار است. جایی که لشکر طیبه کمکهای بشری مثل ایجاد کلینیکهای سیار و بانک خون را در اختیار مردم قرار میدهد. لشکر طیبه بهعنوان یکی از مهمترین گروههای تروریستی پاکستان، درصدد تقویت گروههای بنیادگرای مذهبی است تا از آنها بهعنوان مخالفان سرسخت ظهور جنبشهای دموکراتیک و غیرنظامی استفاده کند. این تشکیلات تروریستی نهتنها ثبات پاکستان بلکه ثبات منطقه را تهدید کرده و موجب صدور تروریستها به سراسر جهان میشود. مرامنامه فعلی لشکر طیبه برای ادامه فعالیتهای تروریستی خود ایدئولوژی بهچالشکشیدن حاکمیت هند بر جامو و کشمیر است.
لشکر طیبه نخست با القاعده بیشتر پیوند خویشاوندی داشت تا همکاری و اتحاد تشکیلاتی، اما پس از آنکه دولت مشرف به منظور جلوگیری از ائتلاف آمریکایی-هندی، لشکر طیبه را در سال 2001 یک واحد تروریستی اعلام و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرد، این گروه تروریستی با القاعده ارتباط تشکیلاتی قویتر پیدا کرد بالاخص به دنبال آنکه مولانا الیاس کشمیری، رهبر معنوی لشکر طیبه به مناطق قبایلی پاکستان رفت و در کنار رهبران القاعده و گروه طالبان افغانستان قرار گرفت.
جیش محمدگروه جیشالمحمد از گروههای تروریستی نوظهور در پاکستان است که در سال 2000 به رهبری مسعود اظهر در شهر کراچی بنیان گذاشته شد. این گروه حوزه فعالیت خود را مناطق جامو و کشمیر قرار داده است، ایدئولوژی این گروه بیشتر برپایه احساسات ضدهندی و ضدغربی شکل گرفته است.
تحریک نفاذ شریعت محمدیتحریک نفاذ شریعت محمدی یا نهضت اجرای شریعت محمدی در سال 1992، شکل گرفت. مولانا صوفی محمد- پیرو مکتب وهابی و از اعضای فعال جماعت اسلامی- موسس این گروه تروریستی است. این گروه هدف از تشکیل و فعالیت خود را اجرای برداشت خود از شریعت در پاکستان مطرح کرده است.
رهبران این گروه خواهان این هستند که پاکستان نیز به شیوه حکومت طالبان اداره شود. مولانا صوفی محمد پس از حمله نیروهای آمریکا به افغانستان، بههمراه هزاران نفر از هوادارانش برای کمک به طالبان به سمت افغانستان حرکت کرد. تعداد زیادی از مبارزان او توسط جبهه ائتلاف شمال افغانستان دستگیر یا کشته شدند و فقط تعداد کمی از آنها از جمله صوفی محمد به پاکستان بازگشتند.
مولانا فضل الله رهبر تحریک طالبان پاکستان که به داشتن مواضع ضد شیعی شهره است.
صوفی محمد در سال 2007 نیز در پی بازگشت به پاکستان توسط مقامات این کشور دستگیر و روانه زندان شد، بعد از دستگیری وی، دامادش مولانا فضلالله معروف به ملا رادیو رهبری هدایت تحریک نفاذ شریعت محمدی را برعهده گرفت. یکی از ویژگیهای خاص این رهبر جدید، این است که از طریق ایستگاه رادیویی خود، اجرای خشن دستورات شریعت همچون تعطیلی مدارس دخترانه، بسیج نیروها برای کمک به طالبان در افغانستان و... را ضروری اعلام کرده است.
شبکه حقانیشبکه حقانی از ماهرترین و مرموزترین گروههای تروریستی بهشمار میرود که حوزه عملیاتی آن جنوب افغانستان و شمال پاکستان بهویژه مناطق مرزی پکتیا و خوست است. شبکه حقانی از دهه 1980 و همزمان با اشغال افغانستان از سوی شوروی با حمایتهای خارجی عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس، به رهبری جلالالدین حقانی شکل گرفت و تا زمان انجام حملات 11سپتامبر 2001 مورد حمایتهای آمریکا بود.
اولین رهبر این گروه، «جلالالدین حقانی» از رهبران مجاهدین افغان بود. پس از او رهبری گروه به پسر ارشدش سراجالدین حقانی منتقل شد. شبکه حقانی بر نظام قبیلهای مبتنی است و رهبران این شبکه از قبیله «زدران»، قوم پشتون ساکن ولایت پکتیا هستند. بهدنبال افزایش فشارها و اقدامات تروریستی در پاکستان و افغانستان، دولت این کشور اعلام کرد قصد دارد حملات جدیدی را علیه بنیادگرایان صورت دهد که پس از آن گروهی از رهبران ارشد این گروهها از داخل خاک پاکستان به افغانستان گریختند.
جلال الدین حقانی رهبر شبکه تروریستی حقانی
نیروهای آمریکایی نیز توانستهاند از این فرصت جابهجایی برای شکار چند نفر از رهبران ارشد آنان بهره ببرند. ظاهرا یکی از آنان «بدرالدین حقانی» از رهبران ارشد شبکه حقانی و نفر دوم این گروه شبهنظامی بوده است که مرگ او ضربهای جدی به انسجام داخلی شبکه حقانی وارد کرد، بهطوریکه میتوان این برداشت را داشت که هسته رهبری شبکه حقانی دیگر موفق نشد انسجام سابق خود را به دست آورد زیرا ناتو و نیروهای دولتی افغانستان تاکنون توانستهاند بخش قابل توجهی از کادر رهبری حقانی را مهار کنند.
پس از آن نیز ملادادالله، فرمانده طالبان پاکستانی در منطقه باجور که از حامیان اصلی شبکه حقانی بود در شرق افغانستان کشته شد. پیش از آن نیز حاجی مالیخان، برادرزن جلالالدین حقانی و از فرماندهان ارشد شبکه حقانی توسط ناتو دستگیر شد. او رهبری قبیلهای را که خانواده حقانی به آن منسوب است، بر عهده داشت.
حرکت الجهاد اسلامی و حرکت المجاهدیناز گروههای تروریستی خرد و بیشتر محلی هستند که اخیرا موفق به توسعه حوزه عملیاتی خود شدهاند، گروه تروریستی حرکت الجهاد اسلامی توسط «مولانا ارشد احمد» در سال 1980 بهعنوان یک گروه جهادی افغان تشکیل شد. با این حال در مورد زمان و نحوه شکلگیری آن، گزارشهای ضدونقیضی وجود دارد. اهداف این گروه، الحاق ایالتهای جامو و کشمیر به پاکستان و گسترش اسلام در تمام شوون این جامعه است. حرکت المجاهدین نیز توسط «مولانا فضلالرحمنخلیل» در سال 1985 بهعنوان یک جناح انشعابی از حرکت الجهاد اسلامی، تاسیس شد. [9]
سخن آخربررسی ساختار مدارس مذهبی وابسته به افراط گرایان نشان می دهد، خطری که انسجام و یکپارچگی پاکستان را تهدید می کند در درون خود کشور قرار دارد و از سوی دیگر، عربستان سعودی نیز برای برداشت از محصولات پرورش مزرعه افراط گری مذهبی در پاکستان، میلیاردها دلار هزینه کرده است.
اینکه کشور پاکستان مستلزم است به بازنگری در شیوه های آموزشی، توجه به وضعیت زندگی مردم، بالابردن سطح معیشت، برنامه ریزی برای رسانه ها و اهتمام به ابزارهای اثرگذار بر فکر و فرهنگ و بسیاری اقدامات دیگر است که باید بجای خود مورد بحث جداگانه قرار بگیرد. شاید از سویی این بار لازم است سیاست در خدمت اندیشه قرار بگیرد برای حل این مشکل باید به طور مشخص اولویت به فرهنگ داده شود و و تفکری که این خوانش و قرائت از دین و این نگاه به دنیا را با قوت تغییر دهد. این اقدام باید همراه باشد با تغییراتی در وضعیت زندگی مردم و پایان دادن به بخش عمده محرومیتهایی که هم اکنون بخش هایی از مردمان این منطقه را به شدت می آزارد. این روند باید تنها به سیاستمداران واگذاشته نشود و دیگر نیروهای فعال و صاحب تاثیر نیز در آن شرکت داده شوند. و نگاهی که مصالح فوری سیاسی را در پرتو نیازهای اساسی انسانها و ضرورت شان به همزیستی، آسودگی و تعالی همه جانبه و بدون تبعیض بشریت بفهمند بدون دخالت کشورهایی که منافعی را برای راهبردهای استراتژیک خود دارند.
در زمینه افزایش افراط گری و رشد بی سابقه مدارس تندرو در پاکستان به نکات دیگری هم باید توجه کرد. در بین سال های 1970 و 1971م. در طول جنگ داخلی اردن که به عنوان "سپتامبر سیاه" معروف است، دولت اردن از ارتش پاکستان برای مبارزه با اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین کمک گرفت و این حوادث به خروج دائم مبارزان فلسطینی از اردن و در نهایت به تقویت روابط پاکستان و اردن منجر شد. هنگامی که کشورهای حوزه خلیج فارس هنوز در حالت جنینی بودند، در در دهه 60 و 70، پاکستان، نیروی محرکه توسعه زیرساخت های نظامی در این کشورها بود. نیروهای نظامی پاکستان، بخش عمده ای از عملیات های نظامی عربستان در یمن را در سال 1969 برعهده داشتند و جت های سعودی به کمک خلبانان پاکستانی به پرواز درآمدند. بیش از 15 هزار سرباز پاکستانی در جنگ داخلی یمن به نفع عربستان حضور داشتند. در طول این دوره، افزایش نخبگان خلیج، از جمله شاهزاده مقرن و شاهزاده بندر بن سلطان، با بررسی مطالعه در مدارس شبانه روزی، ارتش و نیروی هوایی آکادمی پاکستان و کالج کارکنان راه های نفوذ را در این کشور پیدا کرده اند.
در نهایت این میل همکاری رو به رشد میان پاکستان و کشورهای خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، منجر به امواج فرقه گرایی ضد شیعه و ضد مسیحی در جامعه پاکستان شد و ریختن پول به دامان رهبران سیاسی و نظامی پاکستان را به دنبال داشت. عربستان سعودی امیدوار به تجدید و احیای روحیه خود است و برای مقابله با آنچه تصور میکنند، یعنی تهدیدی از ناحیه شیعه در آینده[10]. حال این گونه لجام گسیخته تروریست مورد تربیت قرار می گیرد و دنیا شاهد تراژدی غمگینی است، اما سالها بعد تاریخ در مورد آنها قضاوت خواهد کرد.
منابع:
1- ﺑﺮرﺳﯽ ژﺋﻮﭘﻠﯿﺘﯿﮑﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی و ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﻧﻘﺶ آن در رواﺑﻂ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﻤﺎره– ﻫﺎی ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ 63 - 1387 ﺑﻬﺎر، ﺺ 99 – 81
WikiLeaks: Saudi-Financed Madrassas More Widespread in Pakistan Than Thought - 2
3- How Saudi Arabia exports radical Islam
[4] استيو کُل، «جنگ ارواح: تاريخ محرمانه سيا، افغانستان و بن لادن، از تجاوز شوروي تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱. انتشارات پنگوئن، نيويورک، ۲۰۰۴
[5] . ويليام دالريمپل: نويسنده و عضو انجمن پادشاهي ادبيات و انجمن پادشاهي آسيايي؛ به ويژه نگارنده مغولهاي سفيد ( نوار سور بلان، پاريس، ٢٠٠٥). اين مقاله نسخه کوتاه شده اي از متني است که در New York Review of Books به چاپ رسيده است.
[6] . ژنرال محمد ضیاءالحق (زاده ۱۲ اوت ۱۹۲۴ – درگذشته ۱۷ اوت ۱۹۸۸) رئیس جمهور و حکمران نظامی پاکستان از ژوئیه ۱۹۷۷ تا مرگش در اوت ۱۹۸۸.
[7] . ويليام دالريمپل: نويسنده و عضو انجمن پادشاهي ادبيات و انجمن پادشاهي آسيايي؛ به ويژه نگارنده مغولهاي سفيد ( نوار سور بلان، پاريس، ٢٠٠٥). اين مقاله نسخه کوتاه شده اي از متني است که در New York Review of Books به چاپ رسيده است.
[8]. .منبع: http://strategicreview.org
9- پایان رفاقت، آغاز خصومت
[10].Saudi Arabia Has Devastated Pakistan’s History of Religious Tolerance and Diversity
انتهای پیام/654