سيد مرتضي رضوي کشميريسيد مرتضي رضوي کشميري در هشتم ربيع الاول سال 1268 هـ . ق در ايالت کشمير، در خانواده اي روحاني از سلسله سادات رضوي، به دنيا آمد.
پدرش سيد مهدي شاه، فرزند سيد محمد، عالمي زاهد بود که در ايالت کشمير به تبليغ معارف اسلامي و تدريس علوم ديني، اشتغال داشت.
مادرش بانويي دانشمند و با کمال بود. وي دوشا دوش همسرش سيد مهدي شاه به تبليغ و تدريس علوم مختلف مي پرداخت که در تدريس و تعليم دانش رياضي داراي احاطه خاص و در اين زمينه شهرت فراواني داشت.[1]
نسبسيد مرتضي کشميري از نوادگان امام رضا ـ عليه السلام ـ بوده که نسبش با چند واسطه درخشان به آن حضرت مي رسد،[2] از اين رو به «رضوي» مشهور است.[3]
نسبت ديگر او، «قمي» است چه اين که اجدادش از مدينه به قم مهاجرت نمودند و در آن شهر ماندگار شدند. جد بزرگش سيد محمد اعرج فرزند احمد ابي المکارم فرزند ابو جعفر موسي مبرقع، اولين فرزند از اين خاندان بود که در سال 254 هـ . ق به قم آمد. او در شب چهارشنبه 21 ماه ربيع الاول 296 هـ . ق در قم وفات يافت و در خانه اي که برايش خريده بودند، به خاک سپرده شد. محل دفن او هم اکنون به نام مقبره موساي مبرقع در محل چهل اختران قم معروف است.[4]
او را «کشميري» مي گويند، چون جد هفتم وي سيد ابوالحسن شاه از عالمان و فقيهان قمي بود که براي ترويج احکام دين به مشهد رضوي و از آن جا به ايالت کشمير هندوستان هجرت کرده و در همان جا ماندگار شد و سلسله خاندان کشميري را تأسيس کرد. قبر سيد ابوالحسن رضوي قمي در محلي به نام «بلبل لنکر» يا «بلبل لانکر» واقع است که يکي از زيارت گاه هاي معروف کشمير به حساب مي آيد.[5]
خاندان کشميريآل کشمير که يک شاخه از آن به «آل هاشم» نيز شهرت دارد، از خاندان هاي معروف در ايالت کشمير، قم و خصوصاً کربلا هستند. عالمان و فقيهان معروف بسياري از آن برخاسته و منشأ خدمات فرهنگي و اجتماعي فراواني در جامعه اسلامي بوده و هستند. از ميان آنان مي توان به عالمان و فقيهان زير اشاره کرد:
سيد عبدالله رضوي حائري آل کشميري (متوفاي 1305 هـ . ق)
سيد محمد حسن فرزند سيد عبدالله حائري، (متوفاي 1328 هـ . ق)
سيد محمد علي (متوفاي 1376 هـ . ق) فرزند سيد محمد حسن فرزند سيد عبدالله از عالمان مبارز در انقلاب ميرزاي شيرازي دوم عليه انگليسي ها که مزدوران انگليسي، منزل وي را در کربلا به توپ بستند.
سيد مير مختار شاه رضوي حائري آل کشميري (متوفاي 1328 هـ . ق)
سيد رضا آل کشميري از روحانيون مبارز و از ايران آيت الله سيد ابوالقاسم کاشاني در عصر پهلوي که در عراق و از آن جا به بيروت تبعيد و از ياران امام موسي صدر گرديد.[6]
آیت الله سید مرتضی رضوی کشمیری
تحصيلاتسيد مرتضي رضوي کشميري، بعد از فراگيري خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، مقدمات علوم ديني را از همان کودکي آغاز نموده و تا نوجواني در کشمير ادامه داد. او نهج البلاغه، شرح هدايه ملاصدرا، رياضيات، منطق و فلسفه را زير نظر مدرسان، فقيهان و دانشمندن ماهر کشمير و با کمک فهم سرشار، استعداد فراوان و حافظه قوي، به خوبي فرا گرفت. وي در سال 1284 هـ . ق در سن 16 سالگي همراه دايي خود سيد محمد کشميري متوفاي 1313 هـ . ق براي تکميل يافته هاي خود راهي شهر هاي کربلا و نجف اشرف، شهر علم و فقاهت شد و در آن دو شهر نزد عالمان و فقيهان نامدار به کسب علوم عقلي و نقلي پرداخت و پس از سال ها تحصيل و تحقيق و تهذيب نفس، به درجه بلند اجتهاد و کمال نايل آمده، در رديف دانشمندان آن عصر قرار گرفت.[7]
سيد مرتضي کشميري، در ميان عالمان و فقيهان نجف و کربلا ازجايگاه علمي خاص برخوردار بود. وي علاوه بر احاطه بر زبان هاي فارسي، عربي و هندي در علوم حديث، فقه، اصول، اخلاق، فلسفه، رجال و ساير علوم اسلامي داشت. به طوري که مي توان گفت در همه آن دانش ها داراي تخصص و تبحر بود. آن گونه که در وصفش گفته اند؛ با هيچ کدام از فقيهان، فيلسوفان، عالمان اخلاق، روايت شناسان و ديگر دانشمندان نمي نشست. مگر آن که آن ها اعتراف مي کردند که وي در همه دانش هاي اسلامي، داراي تخصص و احاطه کامل است.[8]
استادان و مشايخ اجازهسيد مرتضي کشميري، در محضر استادان فراواني در کشمير، کربلا و نجف، به تحصيل علوم اسلامي و کسب مراحل عالي کمال معنوي پرداخت. شرح حال نويسان نام برخي از آن استادان را به شرح ذيل ذکر کرده اند:
سيد مهدي کشميريوي پدر سيد مرتضي کشميري که در کشمير، «نهج البلاغه» و «شرح هدايه» ملا صدرا و بعضي از مقدمات علوم حوزه را به فرزندش سيد مرتضي آموخت.[9]
سيد محمد کشميري (متوفاي 1313 هـ . ق)
محمد يوسف انصاري
محمد عبدالحليم انصاري
مولي تفضل حسين
سيد مرتضي کشميري، درس هاي رياضات، منطق و فلسفه را در کشمير نزد اين سه استاد آموخت.[10]
سيد مهدي قزويني (متوفاي 1300 هـ . ق)
سيد حسين بهبهاني (متوفاي 1300 هـ . ق) [11]
شيخ محمد حسين کاظمي (متوفاي 1308 هـ . ق) [12]
شيخ محمد تقي هروي (متوفاي 1299 هـ . ق) [13]
ملا حسين قلي همداني درگزيني نجفي) متوفاي 1311 هـ . ق) [14]
شيخ زين العابدين مازندراني حائري (متوفاي 1309 هـ . ق) [15]
ميرزا حسين خليلي تهراني (متوفاي 1326 هـ . ق) [16] وي فرزند خليل رازي تهراني، از شاگردان بارز شيخ محسن بن خنفر عفکاوي متوفاي 1270 ق.
ميرزا محمد حسن شيرازي (متوفاي 1312 ق.) [17]
سيد حسين ترک
شيخ محمد لاهيجي[18]
بعضي از شرح حال نويسان، علاوه بر استادان ذکر شده، شيخ مرتضي انصاري را نيز در زمره استادان بنام وي ذکر کرده اند.[19] ولي به نظر مي رسد که صحيح نباشد چرا که شيخ مرتضي انصاري متوفاي 1281 هـ . ق است و سيد مرتضي کشميري در سال 1284 هـ . ق. براي تحصيلات عالي علوم ديني وارد نجف اشرف شده است.[20]
بنابر اين وي سه سال بعد از وفات شيخ انصاري در محضر استادان نجف و کربلا به تحصيل پرداخته است از اين رو نمي تواند از شاگردان شيخ انصاري باشد.
شيخ نوح قرشي نجفي (متوفاي 1300 هـ . ق) [21]
شيخ محمد حسن ياسين بن محمد علي (متوفاي 1308 هـ . ق)
سيد حسن بن سيد محمد رضا بحر العلوم.
ميرزا احمد هاشم فرزند ميرزا زين العابدين موسوي خوانساري (متوفاي 1318 هـ . ق)
سيد اسدالله اصفهاني (متوفاي 1290 هـ . ق) [22]
تدريستحصيلات علمي و اخلاقي سيد مرتضي کشميري تا سال 1311 هـ . ق ادامه پيدا کرد و با وفات استاد اخلاق و عرفانش آيه الله ملا حسين قلي همداني در اين سال، تدريس علوم ديني را به طور رسمي آغاز و تا آخر عمر با برکتش ادامه داد. بسياري از دانشمندان و جويندگان علوم اسلامي در درس هاي فقه، اصول و اخلاق وي حاضر شده، از اقيانوس دانش وي، گوهر هاي علم و معرفت به دست آورده، بهره هاي فراوان بردند.[23]
جامعيت در علوم اسلامي، احاطه بر اصول و فروع در آن علوم، اطلاع از مباني و اقوال و نيز تقواي عالي و وجود کمالات معنوي، عامل جذب شاگردان بزرگ به مکتب علمي او بود. شيخ آقا بزرگ تهراني از دانشمندان اسلامي در اين باره مي گويد: من چندين سال در محضر آيه الله سيد مرتضي کشميري به تحصيل پرداختم. او را عالمي رباني، جامع علوم فقه، اصول،
حديث، تفسير و ديگر علوم رسمي و غير رسمي حوزه يافتم.[24]
شاگردانسيد مرتضي کشميري، جامع علوم عقلي، نقلي و داراي کمالات معنوي ويژه اي بود از اين رو شاگردان فراواني در مکتب علمي خود از قبيل فقه، اصول و اخلاق پرورش داد که هر کدام از آن ها در عصر خويش از مفاخر و بزرگان عالم اسلام به حساب آمدند. از جمله اين شاگردان:
سيد محمود مرعشي نجفي (متوفاي 1338 هـ . ق)
ميرزا ابراهيم تبريزي
از ديگر شاگردان وي:
شيخ علي قمي
شيخ محمد حسين بن محمد خليل شيرازي
عسکري
سيد علم الهدي نقوي کابلي
سيد محمد موسي خلخالي
حاج آقا حسين طباطبايي قمي
ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي
سيد محمد حسين غزنوي
شيخ حسن علي نخودکي اصفهاني
شيخ عبدالکريم حائري يزدي
شيخ آقا بزرگ تهراني
شيخ محمد حسين غروي اصفهاني
شيخ حسين حيدر عاملي.[25]
سيد عبدالله ثقه الاسلام
سيد ناصر حسين لکنهوي
ميرزا محمود شيرازي
ميرزا عنايه الله اخباري.
ميرزا محمد جولاني
شيخ جواد شاه عبدالعظيمي
شيخ علي دامغاني
ميرزا حسن حائري
شيخ عيسي لواساني
شيخ عبدالغني الحر
شيخ علي اکبر نهاوندي
سيد شهاب الدين مرعشي نجفي
عبدالحسين شيرازي.
ميراز عبدالباقي ملا باشي شيرازي.
شيخ محمد حسن عمرو آبادي
تأليفاتسيد مرتضي کشميري، داراي مهارت و تخصص کافي در تمام رشته هاي علوم اسلامي بود از اين رو علاوه بر تدريس، به نگارش در آن زمينه نيز پرداخت. گرچه بيشتر آن ها در حد دست نوشته باقي ماند. به هر حال تأليفات و دست نوشته هاي آن دانشمند اسلامي را تحت عنوان هاي ذيل مي توان معرفي کرد:
اعلام الاعلام في علم الرجال
حاشيه علي القوانين
حاشيه علي رياض المسائل سيد علي طباطبايي
تعليقه علي شرح الهداي للقاضي ميبدي
حاشيه علي شرح اللمعه
تعليقه علي تقويم المحسنين
رساله في اعمال الهندسه
شرح علي التحرير سلطان الحکماء
شرح علي صفحه الاسطرلاب للبهايي
رساله في البعد بين البلاد
تعليقه علي الحاشيه للمولي غلام يحيي
تعليقه علي الحواشي مير زاهد علي شرح التهذيب
تعليقه علي شرح التلخيص الچغميني
بحث في الاسطرلاب
تعليقه علي شرح لسلطان الحکماء
ملحق الرساله في البعد بين البلاد
شرح عباره المنهاج للمولي الکرباسي حول القبله
تعليقه علي رساله ابن فهد حلي
تعليقه علي أمل الآمل للحر العاملي
شرح مبحث الزوال
رساله في شرح روايه عبدالله بن سنان من اصحاب الصادق ـ عليه السلام ـ
تعليقه علي رساله خلاصه الحساب للشيخ البهائي
تعليقه علي منتخب الاتحاف للسيوطي
تعليقه علي شرح درايه الحديث للشهيد الثاني
تسليک النفس الي جانب القدس[26]
عارفي بزرگعارف کسي است که شناختي واقعي از خداوند، اسماء صفات و مظاهر آن ها و نيز شناختي حقيقي از ارتباط جهان با خدا و رابطه خدا با جهان پيدا کرده است. عارف کسي است که با رياضت و عبادت، نفس اماره خود را رام، آن را ازهرگونه زنگار رذيله پاک و زمينه را براي تابش نور حقيقت در آينه دلش آماده مي کند و علاوه بر باطن خود را به زيور فضائل معنوي مزين مي کند و به کمالات عالي دست مي يابد. سيد مرتضي کشميري نيز از زمره عرفان بزرگ عصر خويش بود که در سايه تربيت و ارشاد عارفان بزرگي همچون ملا حسين قلي همداني (متوفاي 1311 هـ . ق) به درجات عالي عرفان رسيد. اين عالم رباني در نهايت ورع و تقوا و پيوسته در جهاد نفس و رياضت، عبادت سير و سلوک عرفاني بود.[27]
کرامات سيد مرتضي کشميريآيت الله سيد مرتضي کشميري، در پرتو علم و عمل و تقواي فراوان و در سايه عبات و بندگي خالصانه خداوند، به مدارج عالي کمال انساني دست يافت و در زمره اولياي خدا و صاحب کرامات فراوان شد که سراسر زندگي وي پر از آن کرامات و ظهور و تجلي فيض الهي است. اشاره به دو کرامت از اين عالم رباني و فرزانه خالي از لطف نخواهد بود.
مشکل گشا حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ
در کربلا يکي از طلاب علوم ديني، آيت الله عارف، سيد مرتضي کشميري را به حجره خود دعوت نمود و او نيز قبول کرد. آن طلبه همراه آيت الله کشميري به سوي حجره اش راهي شد، به در حجره رسيدند. ديدند در حجره بسته است. چرا که هم حجره اي او در را قفل و کليد را با خود برده بود. آن طلبه از اين واقعه بسيار ناراحت شد، از آيت الله کشميري عذر خواهي کرد و گفت: اگر اجازه دهيد قفل را بشکنم. آيت الله کشميري فرمود: مشهور است که اگر نام مادر حضرت موسي ـ عليه السلام ـ را بر قفل و در بسته بخوانند، بدون کليد باز مي شود. قطعا نام و مقام مادر ما حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ از نام و مقام مادر حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بالاتر است. از اين رو دستش را بر روي قفل در حجره گذارد و گفت: يافاطمه. که قفل فورا باز شد.[28]
دعا براي مريضمرحوم سيد محمد نصير آبادي نقل مي کند: «هنگامي که آيت الله سيد مرتضي کشميري در عراق بود، يکي از دوستانم به نام نواب مولوي سيد اصغر حسين، به بيماري سختي مبتلا گرديد؛ به طوري که از معالجه نتيجه نگرفت.
شبي در عالم رؤيا ديدم در باغ سبز و خرمي هستم و در آن جا قصر با شکوهي وجود دارد. چون در فکر درمان سيد اصغر حسين بودم، تصميم داشتم از آن باغ بيرون آيم، ناگاه صدايي از آن باغ شنيدم که مي گفت: کجا مي روي؟ براي پرستاري از سيد اصغر حسين مي روم. او گفت: چرا به محضر سيد مرتضي کشميري نمي روي تا براي سيد اصغر دعا کند؟ گفتم: او در کجاست؟ گفت: در ميان همين قصر است. در عالم خواب به طرف قصر رفته و وارد قصر شدم سيد مرتضي را در مصلاي قصر ديدم. سلام کردم، جواب سلام مرا داد و لبخند زد. عرض کردم: براي شفاي سيد اصغر حسين دعا کنيد. ايشان دعا کرد من از قصر بيرون آمادم. ناگاه از خواب بيدار شدم. دريافتم که اول اذان صبح است. وضو گرفتم و نماز خواندم و سپس به خانه سيد اصغر حسين رفتم. ديدم آيت الله سيد مرتضي کشميري به عيادت ايشان آمده و در کنار بستر سيد اصغر حسين نشسته است، ماجراي خواب خود را براي آقا نقل کردم و تقاضاي دعا براي شفاي سيد اصغر حسين نمودم، سيد مرتضي گريه کرد و فرمود: شايد شخصي ديگري را ديده اي و به من فرمود: موضوع را مخفي بدار. براي شفاي سيد اصغر حسين دعا کرد، به طوري که او همان روز شفاي کامل پيدا کرد.[29]
اقامه نماز جماعتسيد مرتضي رضوي کشميري علاوه بر آن که يک چهره علمي بزرگ بود، به عنوان عالمي رباني در اذهان عوام و خاص کربلا، داراي تقدس خاصي بود. از اين رو از او در خواست کردند تا در کربلا به اقامه جماعت بپردازد. او نيز درخواست آنان را پذيرفته، در حرم مقدس حسيني به اقامه جماعت پرداخت که تا آخر عمر شريفش ادامه داشت. مردم کربلا، خصوصا اهل علم آن شهر، علاقه خاصي به وي داشتند و در نماز جماعت به او اقتدا مي کردند.[30]
از نگاه ديگراندانشمندان علوم مختلف اسلامي و نيز شرح حال نويسان، به خاطر وجود ويژگي هاي علمي و معنوي در سيد مرتضي کشميري او را با صفات متعدد ستوده اند و از او به بزرگي ياد کرده اند.
شيخ آقا بزرگ تهراني او را به سيد مشايخ خود، علامه و با تقواترين توصيف مي کند.[31] و در جاي ديگر از او به نام عالم رباني، جامع علوم عقلي و نقلي، در نهايت ورع و تقوا، ياد مي کند.[32]
نويسنده کتاب عشائر کربلا در مورد سيد مرتضي کشميري مي گويد: او فقيهي زاهد و با ورع و داراي کرامات گوناگون بود.[33] آيت الله مرعشي نجفي نيز او را به جامعيت در علم و عمل و گستردگي اطلاع و آگاهي نسبت به اخبار، آگاه به مباني فلسفي و ساير علوم اسلامي توصيف مي کند.[34]
نويسنده گنجينه دانشمندان مي گويد: سيد عالمان، آيت الله سيد مرتضي رضوي فرزند سيد مهدي کشميري، عالمي فقيه، محدثي آگاه، عابدي با ورع، پارسايي با تقوا و عارفي صالح، از نوادر عصر خويش بود. به يک واسطه از آيت الله حاج آقا حسين قمي شنيدم که گفته است: من منکر بودم که آدم خوب در زمان ما پيدا شود، تا وقتي که حاج شيخ ابوالقاسم کبير را در قم و حاج سيد مرتضي کشميري را در کربلا ملاقات کردم و يقين پيدا کردم که در اين زمان هم آدم خوب پيدا مي شود.[35]
وفات و مدفنآيت الله عارف سيد مرتضي کشميري بعد از سال ها تحصيل، تدريس و تهذيب نفس، در تاريخ 13 شوال سال 1323 هـ . ق. در شهر مقدس کاظمين دار فاني را وداع گرفت و به ديار باقي شتافت. پيکر پاک او بعد از غسل و کفن و اقامه نماز بر آن، به کربلاي معلي انتقال داده شد و بعد از تشييع در حجره سوم بيرون از باب زينبيه موسوم به حجره کابليه به خاک سپرده شد.[36]
پی نوشت:[1]. مصفي المقال، ص 457، الاجازه الکبيره، ص 432 و مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[2]. عشائر کربلا و اسرا، ص 183.
[3]. وي فرزند مهدي فرزند محمد کرم الله فرزند رضا فرزند حبيب فرزند مهدي فرزند مهدي فرزند محمد فرزند ابوالحسن فرزند سلام الله فرزند شاه ميرزا فرزند عزالدين محمد عطاء الله معروف به مير بولا فرزند محمد فرزند محمد فرزند سلمان احمد فرزند ابي البطاء فرزند جعفر فرزند محسن فرزند ابراهيم فرزند علاء الدين فرزند محمد اکبر فرزند اسماعيل فرزند ضياء الملک فرزند مير سلطان اويس فرزند عطاء الله فرزند محمد هاشم فرزند فخر الدين فرزند عبدالرزاق فرزند محمد فرزند علاء الدين فرزند اسماعيل فرزند ابراهيم فرزند محمد فرزند صالح فرزند احمد فرزند محمد اعرج فرزند احمد ابي المکارم فرزند ابو جعفر موسي مبرقع فرزند امام جواد ـ عليه السلام ـ فرزند امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ است. (عشائر کربلا و اسرا، ص 18.
[4]. تربت پاکان، ج2، ص 18.
[5]. اعيان الشيعه، ج2، ص 339 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[6]. تراث کربلا، ص 150 و عشائر کربلا و اسرا، ص 183 تا 185.
[7]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[8]. گنجينه دانشمندان، ج6، ص 384، معارف الرجال، ج2، ص 409،مصفي المقال، ص 457 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[9]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[10]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[11]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[12]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[13]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[14]. الاجاره الکبيره، ص 432.
[15]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[16]. الاجازه الکبيره، ص 432.
[17]. الاجازه الکبيره، 432.
[18]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257.
[19]. همان، و تراث کربلا، ص 150.
[20]. الاجازه الکبيره، ص 432.
[21]. مستدرات اعيان الشيعه، ج3، ص 258 و اعيان الشيعه، ج10، ص 121.
[22]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 258، معارف الرجالم ج3، ص 213 و ص 276 و الاجازه الکبيره، ص 433.
[23]. الاجازه الکبيره، ص 432.
[24]. مصفي المقال، ص 457.
[25]. تکمله أمل الآمل، ص 172.
[26]. مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 257 و الذريعه، ج2، ص 237 و مصفي المقال، ص 457 و الاجازه الکبيره، ص 432.
[27]. معارف الرجال، ج2، ص 409، مصفي المقال، ص 457، الاجازه الکبيره، ص 432.
[28]. گنجينه دانشمندان، ج6، ص 384.
[29]. ستارگان حرم، ش11، ص 40. به نقل از نجوم السماء، ص 236.
[30]. معارف الرجال، ج2، ص 410، الاجاره الکبيره، ص 432 و گنجينه دانشمندان، ج6، ص 384.
[31]. الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج2، ص 237 و نقباء البشر، ج1، ص 40.
[32]. مصفي المقال، ص 457.
[33]. عشائر کربلا و اسرا، ص 184.
[34]. الاجازه الکبيره، ص432.
[35]. گنجينه دانشمندان، ج6، ص 383 و 384.
[36]. اعيان الشيعه، ج10، ص 121، مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص 258، تراث کربلا، ص 150 و الاجاره الکبيره، ص 432.
انتهای پیام/654