به گزارش «شیعه نیوز»، نهضت «جنبش اسلامی» در نیجریه، ملهم از مبارزات سیاسی امام خمینی (ره) است. این حرکت رو به رشد و گسترش است و از همین رو، استکبار نگران بیداری مسلمانان در نیجریه است. از همین رو، حکومت و نیز قدرتهای استکباری برنامههای گستردهای برای تخریب وجهه مسلمانان محدود کردن نفوذشان، به اجرا گذاشتهاند.
عزاداری باشکوه مسلمانان نیجریه در روز اربعین امسال و متعاقب آن، تهاجم ارتش و نیروهای امنیتی به جمعیت مسلمان و کشتار وحشیانه شیعیان، نیجریه و شیخ ابراهیم زاکزاکی، رهبر نهضت «جنبش اسلامی» را در کانون توجه مسلمانان و شیعیان قرار داد.
• برای بررسی ماهیت نهصت مذکور در نیجریه و نیز چرایی قتلعام مسلمانان، به مصاحبه با آقای «سید علی امامزاده»، کارشناس مسائل آفریقا پرداختهایم. وی تأکید میکند که آفریقاییها شیفته اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) هستند و مراسم مذهبی باشکوهی که برگزار میکنند نمونهای از ابراز ارادت مسلمانان به خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله است.
• وی تصریح میکند که مبارزات ضد استکباری امام خمینی (ره)، الهامبخش، شیخ زاکزاکی و نهضت ظلمستیز نیجریه بوده از همین رو نه تنها حکومت نیجریه، که پیش از این تحت نفوذ استعمار پیر قرار داشته، بلکه استکبار جهانی نیز، از رشد و گسترش بیداری میان مسلمانان نیجریه، احساس خطر میکند.
• این کارشناس خبره، میگوید که «جنبش اسلامی»، جریانی متعلق به همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است و اظهار میکند که «به برکت خون شهدا، جریان ظلمستیزی در نیجریه و آفریقا» جریانی پویا و در حال رشد میباشد. در پاسخ به سؤال در خصوص جهتگیری «جنبش اسلامی» پس از شهادت احتمالی شیخ ابراهیم، وی تصریح میکند که این نهضت با قدرت به کار خود ادامه خواهد داد. مصاحبه خواندنی با این کارشناس مسائل آفریقا، پیشروی شماست.
تعداد مسلمانان در نیجریه چقدر است؟ چه تعداد از این میزان، شیعه هستند؟باید بگویم که طبق آخرین برآوردها، جمعیت نیجریه حدود 150 تا 170 میلیون نفر میباشد. که بنا به اعلام مسیحیان از این تعداد، 50 درصد مسیحی هستند و 50 درصد مسلمان. ولی آمار دقیقتر بیانگر آن است که معادل 60 تا 65 درصد از جمعیت نیجریه، مسلمان هستند. البته این عدد را نمیتوان قطعی و مسلم به شمار آورد ولی باید گفت که به دلیل فعالیت گسترده و هزینههای بالا مسیحیان در بسیاری از روستاهای محروم، افراد فقیر بسیاری از اسلام به مسیحیت روی آوردهاند. مسئلهای که باعث شده تا مسیحیت از فقر مالی، فقر فرهنگی این افراد و مناطق سوء استفاده کند و جای پایش را در آنجا محکمتر کند.
بنا به برآوردهای سال 2000 میلادی، از این تعداد مسلمان در نیجریه، یک میلیون نفر شیعه هستند. اما چند ماه پیش طی دیداری با آقای «ابراهیم زاکزاکی»، رهبر شیعیان نیجریه، ایشان اعلام کردند که تعداد شیعیان نیجریه رقمی در حدود 12 تا 15 میلیون نفر میباشد.
فارس: یعنی طی 15 سال، جمعیت مسلمان نیجریه چنین رشد قابل توجهی داشته است.
بله درست میفرمایید. البته شاید جالب باشد که بدانید در اوایل انقلاب و در حدود سالهای 1980 میلادی، اصلاً در نیجریه، شیعهای نبود. به طوری که وقتی که شیخ ابراهیم زاکراکی، در دانشگاه زاریا، مشغول به تحصیل در رشته اقتصاد بوده، به دلیل وقوع انقلاب در ایران، تحت تأثیر رهبری و شخصیت امام خمینی (ره) قرار میگیرند. چرا که آفریقاییها به دلیل سالها زندگی تحت سیطره استعمارگرانی مانند فرانسه و انگلیس، مظلوم و مستضعفاند.
از همین رو در میان آفریقاییها و نیجریهایها اگر چهرهای مانند امام خمینی (ره)، به مبارزه با سلطهطلبان و مستکبران جهانی بپردازد، به چهرهای مقدس و الهامبخش مبدل میشود. به همین دلیل، وقتی که در همان اوایل، شیخ ابراهیم زکزاکی جذب شخصیت امام شد، در حقیقت وجه و جنبه سیاسی و مبارزات امام (ره)، وی را تحت تأثیر قرار داد و بعدها بود که ایشان به تشیع گرویدند و به کشور غنا رفتند و در حوزه علمیه «آکرا»، که قدیمیترین حوزه تشیع در آفریقاست، به تحصیل پرداختند. پس از آن ایشان به همراه چند تن از دوستانشان، شروع به مبارزه سیاسی و ظلمستیزی در نیجریه میکنند که حاصل آن این جمعیت چند ده میلیونی مشتاق اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) است.
خاطرهای از شیخ زکزاکیدر اینجا شاید ذکر خاطرهای خالی از لطف نباشد. یکی از همراهان و یاران شیخ ابراهیم زاکزاکی میگوید در همان سالی که ایشان در دانشگاه زاریا به تحصیل در اقتصاد اشتغال داشتند، من نیز در رشته پزشکی پذیرفته شدم. ولی پس از مدتی که مسئولان دانشگاه، از شیعه بودن من آگاه شدند، به خاطر فشارهای موجود مجبور به ترک تحصیل شدم. در سال 1999 پس از 20 سال که به زاریا بازگشتم، متوجه شدم که تنها در چند دانشکده دانشگاه زارایا، چیزی حدود دو هزار دانشجوی شیعه به تحصیل مشغولند. امری که نشان از گسترش فکر و ایده تشیع در میان نیجریهایهاست.
خب، مشاهده میکنید که این سیر ادامه پیدا کرده و به روند صعودی خودش ادامه داده است. روندی که در آفریقا منحصر به فرد است. به همین دلیل میتوان ادعا کرد که از این نظر نیجریه، بینظیر است.
با توجه به مطالب گفته شده در مورد روند صعودی گرایش به تشیع، سوالی که در اینجا مطرح میشود آن است که چه عاملی باعث این علاقه و گرایش شدید شده است؟ دلیل این اسقبال از تشیع چیست؟ببینید چند عامل در کنار هم اینجا نقش دارند. یکی اینکه همانطور که میدانید، آفریقاییها به اهلبیت علیه السلام ، علاقه بسیار زیادی دارند. برای نمونه فرقههای تیجانی و قادریه که جزء فرقههای صوفی هستند، خیلی شیفته اهل بیت علیه السلام هستند.
شاید جالب باشد که بدانید اگر در آنجا خانوادهای صاحب فرزند دوقلو پسر شوند، حتماً نام آنها را «حسن» و «حسین» میگذارند، و این در حالی است که آنها سنی هستند. و اگر پس از این دو فرزند، پسر دیگری به دنیا بیاورند، نام آن را «گٌمبو» میگذارند. نامی که در زبان «هوسا» (Hausa)- زبان بومی نیجریهایها، که حدود 200 میلیون نفر در جهان به آن تکلم میکنند- به معنی «نگهدارنده و محافظ» است. که این اشارهای به نام مبارک حضرت عباس علیه السلام است و این یعنی پسر سوم نقش حضرت عباس علیه السلام را برای دو پسر اول ایفا میکند. یا مثلاً نام زهرا به شدت رایج و مورد استقبال است حتی در میان سنیهای نیجریه. همه این موارد نشانگر، علاقه شدید به اهل بیت علیه السلام است.
شیخی که شش پسر را از دست داده، شش بار هم بازداشت شده
اما با وجود این نباید نقش پر رنگ رهبری شیخ زاکزاکی در ترویج این مسئله در نیجریه را نادیده گرفت چرا که به هر حال علاقه به اهل بیت ممکن است در بسیاری از کشورها وجود داشته باشد اما شرایطی که امروز در نیجریه در رابطه با گسترش اسلام شاهد آن هستیم در این کشورها مشاهده نمیکنیم. شیخ زکزاکی تا امروز شاید بیش از 6 بار زندان رفتهاند. مبارزات بسیاری از جانب ایشان انجام گرفته و در این مبارزه خونها و شهدای بسیاری تقدیم شده است. برکات خون شهدا بسیار زیاد است. این رشد تشیع و ظلمستیزی در نیجریه، به برکت خون شهداست.
یک عامل مهم دیگر در کنار نقش رهبری شیخ زکزاکی در مبارزات، برپایی محرم و صفر توسط مسلمانان در این کشور آفریقایی است. محرم و صفر هنگامی که در فرهنگ و جامعهای وارد شود، جزء لاینفک آن فرهنگ خواهد شد. این مسئله در برنامههای فرهنگی، عزاداریها و تجمعات مسلمانان نیجریایی کاملاً مشهود است.
احیای شبهای قدریکی از دوستان نیجریایی درباره احیای شب قدر مسلمان در این کشور اینطور میگفت که مراسم احیاء حتی تا پس از سحر و تا صبح نیز ادامه دارد و حتی برای خوردن سحری خانوادههایی که تمکن مالی دارند، سحری دوستان دیگر را که شاید وسع کافی هم نداشته باشند، تأمین میکنند. مسلمانان در نیجریه حتی به برپایی احیای شب نیمه شعبان بسیار مقیدند و حتی برای برپایی مراسم، بانی دارند. برای مثال در یکی از شهرهای شمالی نیجریه، به طور خاص یک نفر بانی تمام هزینههای مراسم نیمه شعبان آن شهر است.
نقش خانوادههای لبنانییکی دیگر از عواملی که میتوان در اینجا از آن یاد کرد، حضور لبنانیها در این کشور است، بهویژه شیعیان لبنانی که خدمات بسیاری به مسلمانان نیجریه داشتهاند. در اوایل که شهر «ابوجا» به جای «لاگوس» به عنوان پایتخت نیجریه انتخاب شد، پنج شش خانواده لبنانی از لاگوس آمدند و در «ابوجا» مستقر شدند. برای همین تعداد معدود افراد، از لبنان مبلغ دینی میرفت و طی ماه مبارک رمضان و محرم و صفر در منازل آنان جلسات تبلیغ دین بر پا میکرد؛ در «کانو» مراسم بود، در شهرهای دیگر هم همینطور؛ حتی در خود شهر «لاگوس» یک حسینیه دارند. بدین ترتیب میتوان گفت که حضور لبنانیهای شیعه علاقمند به دین و مذهب، نقش پر رنگی در گسترش شیعه داشته است.
علاوه بر این، نکتهای که کمتر به آن اشاره میشود، تأثیر الازهر و تدریس فقه جعفری در این دانشگاه است. در آنجا این افراد با فقه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آشنا می شوند و با در نظر گرفتن زمینه و علاقه قلبی به اهلبیت علیه السلام ، خود همین مسئله نیز علیرغم عدم دسترسی افراد به یک عالم دینی، باعث شیفتگی به تشیع شده است. همانطور که میدانید به دلیل همین گرایشهای معنوی و دینی شدید، گاهی اوقات این افراد با خواندن یکی از کتابهای شیعه و حتی یک دعا، به تشیع گرایش پیدا میکنند. برای نمونه خاطرم هست که یکی از اندیشمندان و فضلای لبنانی نقل میکرد که کتاب دعای کمیل را به یکی از علمای فرقه تیجانی هدیه کرده و این فرد با خواندن این دعای شریف و درک عمق آن، به مذهب شیعه گرویده است. این امر نشان از آمادگی روحی و معنوی و نیز علاقه قلبی افراد برای درک زیبایی و عمق معارف تشیع دارد.
با این نکاتی که درخصوص مسلمانان و مسیحان اشاره فرمودید، شاید بهتر باشد که به نوع حکومت مرکزی در نیجریه هم اشاره کنید. حکومت مرکزی در این کشور چه نوع حکومتی است، مذهبی است یا سکولار؟ چقدر سیاستهای مستقل از واشنگتن دارد؟خب، همانطور که مستحضرید نیجریه تا سال 1960 تحت سیطره و استعمار انگلستان بوده و پس از آن نیز که علی الظاهر مستقل شد، تا سال 1999 میلادی دائماً تحت حاکمیت ارتش و نظامیان بوده است.
اولین باری که در این کشور انتخابات برگزار میشود و مردم رأی میدهند، در سال 1999 بوده است؛ اینکه رئیسجمهورشان مسیحی یا مسلمان باشد، بستگی به نتایج آرا دارد. و مثلاً مانند کشور لبنان نیست که طبق قانون، الزاماً رئیسجمهور باید مسیحی باشد. نیجریه از این نظر متفاوت است.
برای نمونه، طی همین چند سال برگزاری انتخابات، ما شاهد به قدرت رسیدن یک فرد مسیحی بودهایم و هم اکنون هم میبینید که آقای «بوهاری» به عنوان یک مسلمان در مسند ریاست جمهوری است. ولی عملاً نیجریه و جامعه آن تمایلات سکولار دارد و نفوذ آمریکا و اسراییل در آنجا خیلی زیاد و گسترده است.
ببینید نیجریه چهارمین کشور تولید کننده نفت اوپک است ولی با این وجود شاید قاطبه مردم در فقر به سر میبرند. این امر نشانگر آن است که منابع اصلی نیجریه، توسط خارجیها به یغما میرود و وقتی که کشورهای بیگانه بتوانند این نفوذ را داشته باشند، جای پای خود را در مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی باز میکنند و پیامدها و اثرات خودش را نشان میدهد.
به بحث کشتار گسترده در زاریا بپردازیم. به نظر شما بهانه و دلیل اصلی ارتش نیجریه برای چنین کشتار و قتلعام بیرحمانه و وحشیانه شیعیان در زاریا چه بود؟ آیا بر فرض، ربودن یک فرمانده ارتش میتواند دلیلی برای چنین اقدام غیر انسانی باشد؟برای این اقدام ددمنشانه، ارتش دو دلیل اصلی اعلام کرده که البته هر دو بیپایه و اساس است و رهبران و چهرههای شاخص گروه «جنبش اسلامی» هر دو را رد کردهاند.
یکی از این دلایل واهی این است که رئیس ارتش نیجریه به دنبال ورود به شهر زاریا بوده ولی شیعیان مانع آن شدهاند. و دلیل بیپایه دیگر، کتک خوردن یکی از فرماندهان نظامی در زاریا بوده است. خب، باید بگویم که هیچ کدام از این دلایل درست نبوده و صحت ندارد. به فرض محال که درست هم باشد، اصلاً این دلایل مجوز و توجیهی برای ورود به منزل یک عالم و رهبر دینی و به راه انداختن حمام خون و قتل عام وحشیانه شیعیان، نیست. چیزی که باید اینجا مورد اشاره قرار گیرد آن است که اگر ارتش و نیروهای امنیتی در پی انجام دادن کاری باشند و بخواهند سرکوبی را ه بیاندازند، با کوچکترین بهانهها این کار را انجام میدهند، درست همانطور که پیش از این نیز این کارها را انجام دادهاند.
برای نمونه، پیش از این بارها و بارها، مراکز شیعه را تعطیل و برای سالهای سال، مشکلات ایجاد کردند. علاوه بر این، مستشاران آمریکایی و اسراییلی در ارتش نیجریه نفوذ بالایی دارند و به همین دلیل هم هست که ارتش این اقدام وحشیانه را انجام داد چرا که به نظر میرسد، نگران محکومیت و هشدار جهانی نیست.
تلفات این کشتار چقدر بوده و چند نفر جان خودشان را در این کشتار از دست دادهاند؟ آیا همه شهدا از میان شیعیان بودند؟آماری که از برخی منابع آگاه نیجریهای اعلام شده این است که تا 800 نفر جان خودشان را از دست دادهاند. همانطور که مطلعید، چند آمار مختلف اعلام شده و حتی تعداد جانباختگان تا 2000 نفر هم ذکر شده ولی چیزی که مسلم است آن که تعداد 800 تا 1000 نفر قطعی است و در آن شک و شبههای نیست.
از قراین و شواهد مشخص است که بیشتر جانباختگان زاریا شیعه بودهاند ولی در میان آنها سنیها هم نیز هستند چرا که این افراد به شیخ ابراهیم زاکزاکی علاقمندند. ضمن اینکه باید تأکید کرد که اقدامات گروه «جنبش اسلامی»، حرکت و جریانی نبوده که مختص شیعه و صرفاً برای شیعیان باشد بلکه اسلامی و فراگیر است.
و شاهد مهم این نکته توجه ویژه برادران «جنبش اسلامی» به مراسم جهانی روز قدس است که همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی دغدغه آزادی فلسطین را دارند و در کنار همدیگر برای رسیدن به آن تلاش میکنند. از نظر مبارزات سیاسی و اجتماعی، این افراد و گروهها معتقد به شیخ ابراهیم هستند. اما علیالقاعده، قاطبه قربانیان شیعه بودهاند و تعداد سنیها کمتر بوده است. ولی با این حال، آمار دقیقی تا کنون از این کشتار نداریم.
واکنش دولت نیجریه به این اقدام وحشیانه ارتش چه بود؟ به نظر شما چه عاملی باعث شد تا ارتش اینگونه بیرحمانه به کشتار شیعیان بپردازد؟باید گفت که نگرانی اصلی آنان بحث بیداری اسلامی است. این بحث یک مسئله جدی است. برای نمونه تجمع شیعیان در اربعین و یا تجمعی که سال پیش در روز قدس داشتند، آنها را بشدت نگران کرده است. و در صورت ادامه این روند و اگر که مردم آگاهتر و بیدارتر شوند، استکبار جهانی احساس تهدید جدی خواهد کرد چرا که مردم خواهند پرسید که منابع مالی و ملی چه میشود؟
برای نمونه در پروژههای عظیم عمرانی در کشور، سودهای کلانی نصیب برخی میشود در حالی که فقر بیداد میکند و مردم از این پروژهها بهرهای بسیار ناچیز میبرند. یا برای نمونه، وضعیت آموزش و بهداشت در شرایط مناسبی نیست به طوری که در سال 1998، بر اساس آمار رسمی دولت، تعداد مبتلایان به بیماری ایدز نزدیک به 4 میلیون نفر بود. رقمی که به شدت بزرگ و نگرانکننده است. این آمار نشاندهنده فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و اجتماعی است و اگر که مردم کمی بیدارتر شوند، حکومت به شدت احساس نگرانی خواهد کرد.
گرچه نظام سیاسی نیجریه جمهوری فدرال است و شامل 36 ایالت، که هر کدام به جز در امور امنیتی و نظامی مستقلاند و میتوانند با کشورهای دیگر وارد تعامل شوند ولی به هر حال دولت مرکزی از رشد و بیداری شیعیان احساس خطر میکند.
به خصوص که شیعیان نیجریه، رهبری قوی چون شیخ ابراهیم زاکزاکی دارند. خب این مسئله مهمی است چرا که ما در بسیاری از کشورها و مناطق شیعه داریم ولی از نفوذ آنچنانی برخوردار نیستند و این به دلیل آن است که یا رهبر ندارند و یا اینکه رهبرشان خیلی قدرتمند نیست. ولی در نیجریه شرایط فرق میکند چرا که آقای زکزاکی همه زندگی و جانش را در راه دین و تشیع گذاشته است به طوری که ایشان در همین راه فرزندان خودش را نیز از دست داده است. بالاتر و عزیزتر از فرزند، برای انسان چیست؟ خب میبینیم که ایشان با همه وجود ایستاده و مقاومت میکند.
حتی سال پیش یکی از افراد به شیخ ابراهیم پیشنهاد داد «حالا که شما تحت مراقبت شدید ارتش و نیروهای امنیتی هستید برای مدتی دور از نیجریه باشید و از خارج از نیجریه به هدایت جریان بپردازید»، ولی ایشان نپذیرفت و گفت که «من باید در همان جا باشم و از همان نیجریه کار را ادامه دهم.» خب، باید گفت همین خود نشانه و دلیلی است که ایشان تا آخرین قطره خونشان به این نهضت ادامه خواهند داد. ضمن اینکه باید اشاره کرد گروه «جنبش اسلامی» افرادی را تربیت کرده که آگاهند و عالم مسائل دینی. افرادی که سالها به تحصیل پرداختهاند و اکنون نیز به تبلیغ دین مشغولاند. این مسائل نشانگر نفوذ گسترده شیعیان و شیخ ابراهیم زاکزاکی و گروه «جنبش اسلامی» در نیجریه است. برای نمونه در ملاقات یکی از مقامات تشیع با امیر سابق «کانو»، روزنامهها نوشتند که تشیع به طور رسمی وارد نیجریه شد. در مجموع باید بگویم که حکومت نیجریه نگران اربعینها و مراسمات مذهبی اینچنینی است.
واکنش مسلمانان سنی و مسیحیان به این کشتار اخیر شیعیان در زاریا چه بود؟متأسفانه باید گفت از آنجا که استعمار سالها در نیجریه حضور داشته، همواره در تلاش بوده که اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان را بیشتر و عمیقتر کند. با در نظر گرفتن این مسائل و شرایط کنونی میشود گفت که مسیحیان و سنیها خیلی واکنش رسمی و قوی نشان نداند.
سابق بر این، گاهی مثلاً در «کادونا» که نزدیک به زاریاست، حتی به دلیل کوچکترین اختلافات و جزییترین مسائل، میان برخی از مسیحیان و مسلمانان درگیریهای شدیدی به وجود میآمد و کارهای خیلی عجیب و خشن انجام صورت میگرفت.
شاید گفتن نکتهای خالی از لطف نباشد. علیرغم آنکه زبان رسمی نیجریه انگلیسی است و زبان آفریقاییشان هم «هوسا»ست، ولی با این وجود بسیاری از فرزندان خانوادههای مسلمان میتوانند به عربی صحبت کنند، که دلیل این امر آن است که از تحت تأثیر تبلیغات مسیحیت قرار گرفتن فرزندانشان در مدرسه، نگرانند. به همین دلیل این خانوادهها فرزندانشان را در مدارس اسلامی ثبتنام میکنند و این مراکز خیلی به بحث زبان عربی اهمیت میدهند.
در خیلی از موارد نیز تبلیغات منفی گستردهای از اقدامات مسلمانان میشود. برای نمونه چند سال پیش، و قبل از ظهور و ورود گروه تروریستی «بوکو حرام» به نیجریه، والی ایالت «زامفارا»، اعلام حکومت اسلامی کرد و گفت که باید شریعت اسلامی، در این ایالت کاملاً اجرا شود. از همین رو، در یکی از اولین اقدامات، دست پیرمردی را به جرم دزدی قطع کردند. در پی این اقدام، روزنامههای رسمی حکومت نیجریه که در اختیار و تحت نفوذ مسیحیان هستند، فردای آن روز تصویر قطع دست این پیرمرد را منتشر کرده بودند. در حقیقت، این روزنامهها و افراد و نهادهای وابسته، در پی القای این مسئله بودند که «ببینید، مسلمانان، افراطی و تندروهستند.»
متأسفانه میبینید که به هر صورت، اختلاف میان مسلمانان و مسیحیت در نیجریه هست و گاه به آن دامن زده میشود. و تعقلی که برای ایجاد یک آشتی ملی و نزدیکی مذاهب در نیجریه، لازم و ضروری است، دیده نمیشود. و این امر در راستای منافع مستکبرین و کشورهای سلطهجوست.
اما سنیها هم واکنش رسمی نشان ندادند که علت آن احساس نگرانی و خطر از بازتاب آن در خارج از نیجریه و در میان علمای اهل تسنن است که ممکن است این فکر به وجود بیاید که سنیها نیز تابع نظر شیعیان شدهاند. ولی به هر حال چیزی که واضح است اینکه آنها هم از این شرایط راضی نیستند.
در مورد شرایط و وضعیت کنونی شیخ ابراهیم زاکزاکی چه میدانیم؟ ایشان در حال حاضر در کجا به سر میبرند؟اخباری که ما داریم آن است که ایشان در یکی از بیمارستانهای ارتش نیجریه تحت درمان قرار گرفته است. اما چیزی که متأسفانه ما شاهد آنیم، آنکه فشار بینالمللی آنچنانی بر دولت و ارتش نیجریه برای توقف چنین وضعی و یا عذرخواهی از اقدام وحشیانهشان، وجود ندارد. یا مثلاً هیچ فشاری وجود ندارد که شیخ زاکزاکی آزاد شود. همانطور که آگاهید، حسینیه شیخ زاکزاکی را اخیراً به صورت کامل خراب کرده بودند. این نوع سکوت خبری و رسانهای در جهان به ویژه در جهان غرب، سوالبرانگیز است. و مسئله دیگری که وجود دارد اینکه چرا ما از پتانسیل نفوذ شیعه در خارج از نیجریه استفاده نکردیم که منجر به آزادی ایشان شود و گرفتاریها و سنگاندازیها در مسیرشان کمتر شود.
به نظر شما اگر برای شیخ زاکزاکی اتفاقی بیافتد و مثلاً در اقدامی بیفکرانه، ارتش نیجریه ایشان را به شهادت برساند، آیا جریان «حرکت اسلامی» قادر به ادامه حیات با این قوت خواهد بود؟ من فکر میکنم که در این صورت جریان شیعه، قویتر و پر رنگتر خواهد شد. چرا که این جریان از افراد و علمایی برخوردار است که قادرند جای شیخ زاکزاکی را پر نمایند. در این زمینه نگرانی خاصی برای شیعیان وجود ندارد.
فارس: پیشبینی شما از چشمانداز نفوذ و قدرت شیعیان در نیجریه چیست؟
به طور کلی مسئلهای که میتوان مورد اشاره قرار داد این است که نفوذ و قدرت شیعیان در نیجریه بحمدلله رو به رشد و گسترش است. چرا که این شیعیان، برای اهدافشان هزینه میکنند و حتی از جان خودشان میگذرند.
به نظر جنابعالی سفر هیئتی از رژیم صهیونیستی به نیجریه، آن هم پس از مراسم باشکوه اربعین در زاریا، با چه نیات و اهدافی صورت گرفته است؟ببینید، برای بررسی این مسئله باید به اتفاقات و تحولات سال گذشته بازگردیم. در مراسم اربعین سال گذشته، ارتشیها و نیروهای امنیتی با این بهانه که به دنبال بقایای وهابی گروه تروریستی بوکو حرام هستند، وارد مراسم روز قدس شدند و مردم را به خاکوخون کشیدند که طی این تهاجم وحشیانه، شماری زیادی از تظاهرکنندگان، از جمله فرزندان شیخ ابراهیم به شهادت رسیدند.
اما در مورد اخیر نیروهای امنیتی نیجریه، برخلاف قبل که ممکن بود برخی را اجیر کنند، خودشان رأساً وارد میدان شدند و با شیعیان برخورد وحشیانه داشتند. چرا که الآن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به دنبال آن هستند که چهرههای شاخصی را که با گروه «جنبش اسلامی» همکاری دارند شناسایی و فعالیتشان را محدود کنند.
مثلاً خود پلیس ایالت «کادونا» گزارشی را به دولت داده بود که طی آن تأیید کرده بود سفارت آمریکا به دنبال آن است که اقدام قاطعی بر ضد شیعیان نیجریه صورت بگیرد. آیا دخالت از این هم بالاتر داریم؟ زمانی که وزیر خارجه رژیم اشغالگر قدس به نیجریه آمد، ظاهراً قراردادهای منعقد شده با مقامات نیجریه، همکاری در حوزه کشاورزی و تکنولوژیکی بود ولی در واقع میتوان گفت که مسئله اصلی پیمان محرمانه امنیتی بوده که بر اساس آن، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نیجریه تحت آموزش اسراییلیها قرار بگیرند و هم اینکه مجوزی برای ورود مستقیم و برخورد خشونتآمیز با مسلمانان و شیعیان بوده است. این موارد نشاندهنده آن است که ارتش به تنهایی دست به این کار نزده بلکه برنامهریزیها از جایی دیگر بوده است.
حتی برخی از اخبار و گزارشها حکایت از آن دارد برای اینکه این افراد بتوانند برنامهها و توطئههایشان را اجرایی و بر شیعیان فشار شدید وارد کنند، از مدتها پیش فضا و جو را در میان رسانهها و عموم مردم آماده کرده بودند. برای نمونه طی یک برنامه بلند مدت، مبلغانی را تربیت کرده بودند که بروند در اقصی نقاط نیجریه حضور پیدا نمایند و تبلیغ کنند که شیعیان، رافضی هستند. علاوه بر موارد گفته شده، کار این مبلغان مزدور صحبت کردن بر ضد نهضت «جنبش اسلامی» شیخ ابراهیم زاکزاکی و تخریب این جنبش مردمی بود. حتی نیروهای امنیتی نیجریه در سپتامبر گذشته (شهریور و اوایل مهر ماه)، نشستی برگزار کرده بودند تا عملیات واقدامات مؤثر برای سرکوب نهضت «حرکت اسلامی» را بررسی کنند.
در پایان اگر نکته و یا مسئلهای است که در سوالات به آن اشاره نشده، بفرمایید.نکنته خاصی نیست. فقط این علامت سوال بزرگ وجود دارد که چرا ارزش انسانها در اروپا و آفریقا تا این اندازه متفاوت است و این نکتهای است که مقام معظم رهبری در یکی از بیاناتشان و در ضمن اشاره به معیارهای دوگانه غرب در خصوص پرداختن به حقوق بشر، تلویحاً به آن پرداختند و فرمودند که گویا ارزش یک انسان در آفریقا کمتر از ارزش جان یک انسان در اروپاست.
حال به نظر من با اتفاق و فاجعهای که در زاریا رخ داده شاهدیم که ظاهراً چنین است و این امر ناظر بر معیارهای دوگانه و فریبکارانه غرب در حقوق بشر است.
واقعاً اگر این اتفاق در غرب رخ میداد، آیا با همین میزان پوشش خبری به آن پرداخته میشد. میبینیم که در خصوص کشتاری با این وسعت، رسانههای غربی آن چنان که باید آن را پوشش ندادند و سکوت اختیار کردند. این رفتار به ما میفهماند که باید همگی بسیج شویم و هرکس که کاری از دستش برمیآید، با قلم، با دعا، با رسانه، و هر وسیله دیگر، صدای این مظلومان را به همه برساند و از آنها حمایت و پشتیبانی کند.
انتهای پیام/654