به گزارش «شیعه نیوز»، واکنش های منفی غربیها به اعدامها در عربستان، همچنان ادامه دارد. دیروز نیویورک تایمز نوشت: پس از تشدید تنش میان ایران و عربستان درپی اعدام ۴۷ نفر توسط رژیم آل سعود ازجمله شیخ نمر، روحانی برجسته شیعه، کشورهای اروپایی به سرعت نسبت به این اقدام عربستان واکنش نشان دادند که این اقدام بیانگر نگرانی بینالمللی از سیاستهای آل سعود و نقش این کشور در ناآرامیهای خاورمیانه است.مخالفت اروپا با مجازات مرگ از جمله اعدام مخالفان یک بخش از انتقاد نسبت به سیستم سلطنتی عربستان به شمار میرود. هرچند کشورهای اروپایی عربستان را به عنوان یک عامل مهم در تحولات منطقه میدانند و از سوی دیگر ریاض به عنوان یک بازار مهم برای تسلیحات و دیگر محصولات اروپایی به شمار میرود اما انتقادات نسبت به حمایت عربستان از وهابیت و سلفیها افزایش یافته زیرا این حمایت در نهایت منجر به شکلگیری گروههایی مانند القاعده و داعش میشود.از سوی دیگر اتحادیه اروپا و ۶ قدرت جهانی اخیرا به توافق هستهای با ایران دستیافتهاند و ایران نیز کشوری مهم در پایان جنگ داخلی ۵ ساله سوریه به شمار میرود. پایان جنگ در سوریه را میتوان به معنای توقف مهاجرت پناهجویان به قاره سبز تعبیر کرد که از زمان جنگ جهانی اول به بالاترین میزان رسیده است.درحال حاضر نیز بسیاری از کشورهای اروپایی و ایران دستکم در مورد تنش ایجاد شده اخیر با عربستان در یک جبهه قرار گرفتهاند.
روزنامه آلمانی «تاگشاشپیگل» هم در گزارشی با عنوان «وزیر خارجه باید دستهای خونین را بفشارد» به انتقاد شدید از مواضع دولت آلمان در برابر عربستان سعودی پرداخت.«کریستففونمارشال» نویسنده این گزارش با طرح این پرسش مبنی بر اینکه چرا آلمان باید از عربستان دوری کند، اینگونه به پرسش یاد شده پاسخ میدهد: «این کشور از دیدگاههای ارزشی ما به هیچوجه کشوری دموکراتیک و قانونمدار نیست. در عربستان، منتقدان دربار را شکنجه میکنند یا اینکه با عنوان «تروریست» آنها را اعدام میکنند که شیخالنمر، روحانی شیعه و ۴۶ نفر دیگر از جمله همین افراد هستند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «سعودیها زنان را محدود میکنند و به صورت غیر مستقیم تروریسم را گسترش میدهند به این ترتیب دیدگاه وهابیت رواج مییابد. وهابیت رویکردی عقبمانده و تهاجمی دارد که آن را به دیگر کشورها و در قالب مدارس علمی صادر میکنند تا به این ترتیب افرادی که تحت تعالیم قرار میگیرند، مرتکب اقدامات خشونتبار شوند. اکنون هم سعودیها روابط را با رقیب خود یعنی ایران بحرانی کردهاند و این اقدام در قالب هژمونی در خاورمیانه میتواند به تنشی شدید میان شیعه و سنی منتهی شود که تمامی منطقه را به میدان نبرد تبدیل کند.»
مارشال مینویسد: «چرا باید چنین دولتی که روشی غیرانسانی دارد را به عنوان شریک پذیرفت و با او وارد معامله شد و برای این کشور سلاح فرستاد؟ به این سوال پاسخ اخلاقی داده نمیشود. آن پاسخ این است که قطع روابط اقدام متحد همه کشورهای غربی است اما پویایی سیاست کنونی جهان این اجازه را میدهد که روابط با سعودیها قطع شود اگر چه غرب هم به نفت این کشور دیگر نیازی ندارد چرا که راههای ارزانتری با توجه به روشهای حفاری وجود دارد و از آنجایی که غرب با ایران به توافق هستهای رسیده است دیگر به عربستان به آن اندازه که قبلا برای تقابل با ایران به آن نیاز داشت، احتیاج ندارد.» وی در حال حاضر این مسئله را مطرح میکند که ایران به نسبت عربستان شریک بهتری است.
مهدی دل روشن در روزنامه قانون نوشت: نه غرب آن غرب همیشگی است و نه عربستان آن متحد قابل اطمینان گذشته.
اتفاقات اخیر عربستان را که مرور می کنم، بیشتر با یک فرمول تخریبی طرف می شوم. بگذارید کمی داستان پیچیده عربستان و غرب را باز کنم؛ دوستانی را فرض کنید که دست روزگار آنها را با هم دشمن کرده است. در تمام دوستی ها، یک طرف قطعا نسبت به طرف دیگر، ضعیفتر است. داستان دوستیای که به روزهای پایانی خود نزدیک میشود؛ دوست زرنگ تر و قویتر، به این فکر میافتد که یک «دشمنی نرم» داشته باشد و البته با پنبه سر ببرد. امروز آن دوست قوی تر، آمریکاست و دوست ضعیفتر، عربستان. هر چه میگردم در طول حداقل ۳۰ سال اخیر، ردی از ماجراجویی هایی در حد «جومانجی» از سعودیها پیدا نمیکنم! اعزام تروریست به سوریه، یک نوع دامپنیگ نفتی، حمله به یمن، اعدامهای بیشمار، اختلال در نظام سیاسی لبنان، حمله از بعثیهای عراق، درخواست خرید بمب اتم از پاکستان، ریختن پول به جیب تروریست هایی که در اروپا، آدم می کشند و البته به قول بیلد آلمان، صادرات خرما! ملک سلمان چه می کند؟ چقدر شبیه ملک عبدا… است؟ محمد پسر سلمان، کجای بازی است؟ نگاهی به رفرش های کابینه سعودی ها بیندازید. ولیعهد سابق با ولیعهد فعلی، چیزی حدود ۴۰ سال اختلاف سنی دارند. وزیر خارجه سابق ، سعود الفیصل جای پدربزرگ وزیر خارجه فعلی محسوب می شد. برگردیم به داستان اتحاد پوسیده شده؛ عربستان دیگر به درد غرب نمی خورد. این روزها در انگلیس، آمریکا، فرانسه و کانادا مردم و افکار عمومی می گویند چرا باید کشوری غیردموکراتیک، متحد اصلی ما در خاورمیانه باشد؟ دیگر نفت هم که به اندازه کافی مفت شده است چرا باید منت سعودی ها را بکشیم. کشوری که وزرایش انتصابی اند و از یک پارلمان درست و درمان نیز محروم است. حالا باید بگویم خیلی روشن است که غرب و در رأس آنها آمریکا، دستهای عربستان را رها کرده و ریاض این روزها هر کاری دوست دارد میکند. چون دیگر هیچ چیز بین این دو دوست همیشگی نیست. حتی از گوشهوکنار شنیده میشود که قرار است شبهجزیره، به سه کشور کوچکتر تقسیم شود و خاندان سعودی، به پایان قدرت خود نزدیک شوند. شیوهای قدیمی است، نابودی با دستان خود! به هر حال عربستان با اعدام آیتا…نمر، چوب حراج بر بشکههای نفت، برجام ستیزی، دامن زدن به فرق گرایی در منطقه، تأکید برپان عربیسم، داعشیسم، شیعه هراسی و … عملاً مسیر نابودی را برای خود انتخاب کرده است. گویا اصلاً متوجه نیست که چه می کند؟ انگار دوستانش او را تهییج می کنند و این کشور نیز در یک تب هیجانی به سر می برد. این روزها، ساکنان کاخ های مجلل ریاض، همهجوره کم آورده اند اقتصادی،سیاسی، فرهنگی، مذهبی و حتی ورزشی. آنها بدجوری در دام ماجراجویی افتادهاند. یک نوع جوزدگی که عاقبتی جزء شکست به همراه ندارد. سعودی ها اگر میخواهند چند سالی بیشتر در سرزمین حجاز، حکمرانی کنند باید کارهایی اساسی انجام دهند. کارهایی که بیشتر شبیه یک معجزه است مثلا تشکیل یک پارلمان مردمی، انتخاب نخست وزیر، دادن حق شهروندی به زنان، دست برداشتن از تروریست پروری، نفت بازی و خیلی کارهای دیگر. یاد جمله جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا می افتم که وقتی از او پرسیدند چرا این همه وزیر زن در کابینه داری، گفت چون در سال ۲۰۱۵ هستیم. ای کاش، ویندوز سیاسی عربستان هم آپدیت شود!
انتهای پیام/ 852