۰

وادی السلام مکانی منتسب به امام زمان (عج)

کد خبر: ۱۰۸۲۶۳
۰۸:۲۸ - ۲۸ آذر ۱۳۹۴
 به گزارش «شیعه نیوز»، مقام‌ حضرت‌ مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وادی‌ السلام‌ نجف‌ اشرف، یکی‌ از قدیمی‌ترین‌ مقامات‌ منتسب‌ به‌ حضرت‌ بقیه` ‌اللّه‌ ارواحنا فداه‌ می‌باشد.
 
در طول‌ قرون‌ و اعصار همه‌ روزه‌ هزاران‌ تن‌ از عاشقان‌ و شیفتگان‌ به‌ این‌ مکان‌ مقدس‌ روی‌ آورده، با کعبهِ‌ مقصود و قبلهِ‌ موعود راز دل‌ گفته، کام‌ دل‌ جسته، در مواردی‌ توفیق‌ تشرف‌ یافته‌اند.
 
امام‌ صادق علیه السلام  مکرر به‌ این‌ نقطه‌ تشریف‌ آورده، در آن جا نماز گزارده، آن جا را به‌ عنوان: <محل‌ منبر حضرت‌ قائم علیه السلام > معرفی‌ فرموده‌ است.
 
در روزهای‌ آغازین‌ دولت‌ حقه، حضرت‌ ولی‌ عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از این‌ نقطه‌ عبور فرموده‌ به‌ سوی‌ پایتخت‌ دولت‌ کریمه‌ - کوفه‌ - رهسپار می‌شوند.
 

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  و امیرمؤ‌منان علیه السلام  به‌ هنگام‌ رجعت‌ در این‌ نقطه‌ دیدار می‌فرمایند.
 
احادیث‌ فراوان‌ در عظمت‌ و قداست‌ این‌ مکان‌ مقدس‌ از پیشوایان‌ معصوم علیه السلام  رسیده، که‌ با شماری‌ از آن ها در این‌ نوشتار آشنا می‌شویم.
 

‌مقام‌ حضرت‌ مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وادی‌ السلام‌

وادی‌ السلام‌ و پیشینهِ‌ آن‌
بزرگ‌ترین‌ گورستان‌ در جهان‌ اسلام، قبرستان‌ وادی‌ السلام‌ در نجف‌ اشرف‌ می‌باشد. این‌ گورستان‌ علاوه‌ بر وسعت، از لحاظ‌ قدمت‌ نیز کهن‌ترین‌ گورستان‌ جهان‌ می‌باشد. وجود مقام‌ هود و صالح‌ و گنبد و بارگاه‌ بر فراز قبر آن‌ دو پیامبر عظیم‌الشأن‌ و تصریح‌ معصومان‌بر دفن ‌آن‌ها در این‌ مکان،1 از قدمت‌ بسیار زیاد این‌ مکان‌ حکایت‌ می‌کند.
 
دفن‌ آدم‌ ابوالبشر و نوح‌ پیامبر در نجف‌ اشرف‌ و در داخل‌ ضریح‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام 2 دلیل‌ روشنی‌ است‌ بر این‌ که‌ قدیمی‌ترین‌ مقبره‌ بر فراز کرهِ‌ خاکی‌ در همین‌ منطقه‌ است.
 
بر اساس‌ روایتی‌ که‌ از امام‌ صادق علیه السلام  نقل‌ شده، پیکر مقدس‌ امیرمؤ‌منان‌ در طرف‌ قبلهِ‌ حضرت‌ نوح‌ و در محاذات‌ سر و سینهِ‌ او دفن‌ شده‌ است.3
 

مقام‌ هود و صالح‌
از مقابر معلوم‌ و مقام‌های‌ مشهور در نجف‌ اشرف‌ مقام‌ هود و صالح‌ می‌باشد که‌ در اوایل‌ وادی‌ السلام‌ قرار دارد.
 

کسی‌ که‌ از باب‌ طوسی‌ وارد وادی‌ السلام‌ می‌شود، چند قدمی‌ که‌ پیش‌ می‌رود گنبد سبز زیبایی‌ را در سمت‌ راست‌ راه‌ خود می‌بیند که‌ بر طاق‌ آن‌ نوشته‌ شده: <مقام‌ هود و صالح>.
 
اولین‌ سایبانی‌ که‌ بر فراز قبور مطهر هود و صالح‌ ساخته‌ شد، به‌ فرمان‌ سید بحرالعلوم‌ (متوفای‌ 1212 ه .ق) بود؛ چنان‌که‌ نخستین‌ ضریح‌ چوبی‌ نیز توسط‌ ایشان‌ تهیه‌ و نصب‌ گردید.4 آن‌گاه‌ یکی‌ از افراد خیّر گنبد آن‌ را با کاشی‌ تزیین‌ نمود.
 
به‌ سال‌ 1333 ه .ق‌ هنگامی‌ که‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ به‌ مدت‌ 40 روز نجف‌ اشرف‌ را محاصره‌ کردند، قبور مطهر هود و صالح‌ را همانند بسیاری‌ از اماکن‌ مقدسه‌ ویران‌ کردند و سنگ‌ ارزشمندی‌ را که‌ در آن‌ با خط‌ کوفی‌ <مقام‌ هود و صالح> حک‌ شده‌ بود، به‌ غارت‌ بردند و آن‌جا را به‌ تلّی‌ از سنگ‌ و آجر مبدّل‌ ساختند.
 
گفته‌ می‌شود که‌ مقام‌ هود و صالح‌ قبلاً در قسمت‌ دیگری‌ از وادی‌ السلام‌ اشتهار داشت، ولی‌ سید بحرالعلوم‌ این‌جا را به‌ عنوان‌ <مقام‌ هود و صالح> اعلام‌ کرد و دستور داد گنبد و بارگاهی‌ بر فراز آن‌ ساخته‌ شود5 و تولیت‌ آن‌ را با <محمدعلی‌ قسام> جد اعلای‌ تیرهِ‌ <آل‌ قسام> قرار داد و برخی‌ از زمین‌های‌ زراعتی‌ ناحیهِ‌ <کفل> را برای آن‌جا وقف‌ نمود.6
 
پس‌ از رفع‌ محاصره، بنای‌ فعلی‌ به‌ سال‌ 1337 ه .ق‌ در همان‌ نقطه‌ای‌ که‌ سید بحرالعلوم‌ تعیین‌ کرده‌ بود، بنیاد گردید.
 
در ضمن‌ وصایای‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  آمده‌ است: فَادفِنُونی فی هذَا الظهرِ فی قَبرِ اخَوَیّ هُودٍ وَصالِح.
 
مرا در همین‌ پشت‌ - نجف‌ - در قبر دو برادرم‌ هود و صالح‌ دفن‌ کنید.7
 

آن‌چه‌ مسلّم‌ است‌ این‌ است‌ که‌ مولای‌ متقیان‌ در کنار قبر آدم‌ و نوح علیه السلام  دفن‌ شده‌ است. چنان‌که‌ امام‌ صادق علیه السلام  به‌ آن‌ تصریح‌ فرموده8 و زیارتنامهِ‌ مخصوصی‌ برای‌ آن‌ها در حرم‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  بیان‌ فرموده9 و برای‌ هر یک‌ از آن‌ها دو رکعت‌ نماز زیارت‌ مقرر فرموده‌ است.10
 
در طول‌ قرون‌ و اعصار سه‌ قبر در داخل‌ ضریح‌ مقدس‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  جدا از یکدیگر ظاهر و مشخص‌ بوده، چنان‌که‌ ابن‌ بطوطه‌ و برخی‌ دیگر از جهانگردان‌ آن‌ را مشاهده‌ نموده‌اند.11
 
روی‌ این‌ بیان، آن‌چه‌ در وصیّت‌ مولای‌ متقیان‌ <هود و صالح> به‌ جای‌ <آدم‌ و نوح> آمده، احتمالاً از باب‌ تقیه‌ و به‌ منظور اخفای‌ محل‌ قبر می‌باشد.
 
در روایات‌ مربوط‌ به‌ خروج‌ سفیانی‌ نیز از مقام‌ هود علیه السلام  نامی‌ به‌ میان‌ آمده‌ است: سفیانی‌ یک‌ سپاه‌ 130000 نفری‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ گسیل‌ می‌دارد، در <رَوحا> و <فارُق> فرود می‌آیند، سپس‌ 60000 از آن‌ها حرکت‌ کرده، در نخیله، در محل‌ قبر هود علیه السلام  فرود می‌آیند و در روز عید تهاجم‌ خود را آغاز می‌کنند.12
 
و در نقلی‌ دیگر تعداد آن‌ها 80000 نفر آمده‌ است.13
 

وادی‌ السلام‌ در عهد امیرمؤ‌منان علیه السلام
در احادیث‌ فراوان‌ آمده‌ است‌ که‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  در دوران‌ اقامتش‌ در کوفه‌ به‌ پشت‌ کوفه‌ تشریف‌ می‌برد، در وادی‌ السلام‌ توقف‌ می‌کرد و ساعت‌ها به‌ راز و نیاز می‌پرداخت.14 گاهی‌ همراهان‌ خسته‌ می‌شدند، ولی‌ حضرت‌ هم‌چنان‌ سرِ پا می‌ایستاد و مشغول‌ مناجات‌ بود، رخصت‌ می‌طلبیدند که‌ جامه‌ای‌ پهن‌ کنند تا مدتی‌ استراحت‌ فرماید، ولی‌ قبول‌ نمی‌کرد.15
 
نخستین‌ کسی‌ که‌ در وادی‌ السلام‌ از اصحاب‌ مدفون‌ شد خباب‌ بن‌ ارت متوفای‌ 37 ه .ق بود که‌ از سابقین‌ دراسلام‌ بود و ششمین‌ فردی‌ بود که‌ اسلام‌ را پذیرفت.16 وی در جنگ‌ بدر شرکت‌ داشت، در جنگ‌های‌ صفین‌ و نهروان‌ نیز در خدمت‌ امیرمؤ‌منان‌ بود. در دوران‌ خلافت‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  در کوفه‌ در گذشت، مولای‌ متقیان‌ بر پیکرش‌ نماز خواند، در کنار قبرش‌ حضور یافت‌ و برایش‌ طلب‌ مغفرت‌ نمود.17
 
 هنگامی‌ که‌ به‌ حالت‌ احتضار در آمد وصیت‌ کرد که‌ او را در پشت‌ کوفه‌ دفن‌ کنند، پس‌ او را در <ثویّه> در نزدیکی‌ مسجد حنانه‌ دفن‌ کردند، سپس‌ افراد دیگری‌ چون: سهل‌ بن‌ حنیف، رُشید هَجَری، عبداللّه‌ بن‌ یقطر، جویریه` بن‌ مسهر عبدی، کمیل‌ بن‌ زیاد، عبدالملک‌ لخمی‌ و عبیداللّه‌ بن‌ابی اوفی‌ در همان‌ قطعه‌ مدفون‌ شدند، که‌ قبر هیچ کدام‌ به‌ طور مشخص‌ معلوم‌ نیست، فقط‌ اخیراً برای‌ کمیل‌ بن‌ زیاد گنبد و بارگاهی‌ ساخته‌ شده‌ است.18
 

وادی‌ السلام‌ در شب‌ معراج‌
امام‌ صادق علیه السلام  در یک‌ حدیث‌ طولانی‌ از فضیلت‌ مسجد کوفه‌ سخن‌ می‌گوید، راوی‌ می‌پرسد: آیا مسجد کوفه‌ خیلی‌ قدیمی‌ است؟
 

امام علیه السلام  می‌فرماید: آری‌ آن جا مصلاّی‌ پیامبران‌ بود، رسول‌ اکرم صلی الله علیه وآله  نیز در آن‌ نماز خوانده‌ است‌ و آن‌ هنگامی‌ بود که‌ جبرئیل‌ او را بر فراز براق‌ به‌ سوی‌ بیت‌المقدس‌ می‌برد، هنگامی‌ که‌ به‌ <دارالسلام> در پشت‌ کوفه‌ رسیدند، عرضه‌ داشت:

<ای‌ محمد صلی الله علیه وآله  این جا مسجد پدرت‌ آدم‌ و مصلاّی‌ پیامبران‌ می‌باشد، در این جا فرود آی‌ و نماز بگزار>.19
 
به‌ نظر می‌رسد که‌ در این‌ حدیث‌ شریف‌ منظور از <دارالسلام> همان‌ <وادی‌السلام> می‌باشد، زیرا:

اوّلاً: تعبیر <و هو ظَهر الکوفه`؛ و آن‌ همان‌ پشت‌ کوفه‌ است>، بر آن‌ دلالت‌ می‌کند.
 
ثانیاً: در برخی‌ از نسخه‌های‌ تفسیر عیّاشی، به‌ جای‌ <دارالسلام>، <وادی‌ السلام> بوده؛ لذا علامه مجلسی‌ آن‌ را <وادی‌ السلام> ثبت‌ کرده‌ است.20
 

و اگر منظور از آن‌ نجف‌ اشرف‌ باشد، طبعاً <وادی‌ السلام> را در بر می‌گیرد.
 

وادی‌ السلام‌ در عهد کهن‌
دفن‌ شدن‌ حضرت‌ آدم علیه السلام  در سرزمین‌ مقدس‌ نجف‌ اشرف‌ گواه‌ روشنی‌ بر قدمت‌ این‌ سرزمین‌ می‌باشد و در احادیث‌ فراوانی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده، از جمله‌ حدیث‌ بسیار طولانی‌ امام‌ باقر علیه السلام  در مورد تأ‌سیس‌ کعبهِ‌ معظم‌ می‌باشد که‌ از قداست‌ خاص‌ این‌ سرزمین‌ حکایت‌ می‌کند.
 

امام‌ باقر علیه السلام  در این‌ حدیث‌ نورانی، از تأ‌سیس‌ کعبه‌ در عهد حضرت‌ آدم‌ ابوالبشر توسط‌ جبرئیل علیه السلام  به‌ تفصیل‌ سخن‌ گفته، در پایان‌ می‌فرماید: خداوند به‌ جبرئیل‌ امین‌ امر فرمود که‌ چهار سنگ‌ از چهار نقطهِ‌ جهان‌ برداشته، در چهار رکن‌ کعبه‌ قرار دهد:

1) سنگی‌ از کوه‌ صفا؛
2) سنگی‌ از کوه‌ مروه؛‌
3) سنگی‌ از طور سینا؛
4) سنگی‌ از <جبل‌ السلام> و آن‌ ظهر کوفه‌ است.21
 
در این جا منظور از <جبل‌ السلام> همان‌ وادی‌ السلام‌ است‌ و یا نجف‌ اشرف‌ که‌ شامل‌ وادی‌ السلام‌ است.
 
از این‌ حدیث‌ رابطهِ‌ خاص‌ کعبه‌ و مولود کعبه‌ نیز استفاده‌ می‌شود. اگر ولادت‌ با سعادت‌ امیرمؤ‌منان‌ در داخل‌ کعبه‌ مایهِ‌ شرف‌ و قداست‌ کعبه‌ شده، چنان‌که‌ امام‌ صادق علیه السلام  به‌ آن‌ تصریح‌ کرده، در زیارت‌ مأ‌ثور می‌فرماید: <اَلسلامُ عَلَیکَ یا مَن شُرِّفَت بِهِ مَکه`ُ وَمِنی؛ سلام‌ بر تو ای‌ امیرمؤ‌منان، که‌ مکّه‌ و منی‌ از تو شرف‌ و آبرو پیدا کرد>،22 خاک‌ و گل‌ آن‌ نیز از سنگ‌ حرم‌ امیرالمؤ‌منین‌ به‌ عزت‌ و آبرو رسیده‌ است.
 

وادی‌ السلام‌ در آستانهِ‌ ظهور
مولای‌ متقیان، امیرمؤ‌منان، حضرت‌ علی علیه السلام  به‌ هنگام‌ ترسیم‌ خط‌ سیر حضرت‌ بقیه`‌اللّه(ارواحنافداه) در روزهای‌ آغازین‌ ظهور به‌ سوی‌ پایتخت‌ دولت‌ کریمه‌ می‌فرماید:کَأ‌نّی بِهِ قَد عَبَرَ مِن وادِی‌ السلامِ اِلی مَسجِدِ السهلِه`ِ، عَلی‌ فَرَسٍ مُحَجلٍ،23 لَهُ شِمراخٌ24 یَزهُو، وَیَدعُو، وَیَقُولُ فی دُعائِهِ: لا اِلهَ اِلا اللّهُ حَقّاً حَقّاً....گویی‌ او را با چشم‌ خود می‌بینم‌ که‌ از <وادی‌ السلام> عبور کرده، بر فراز اسبی‌ که‌ سپیدی‌ پاها و پیشانی‌اش‌ می‌درخشد و برق‌ می‌زند، به‌ سوی‌ مسجد سهله‌ در حرکت‌ است‌ و زیر لب‌ زمزمه‌ای‌ دارد و خدای‌ را این‌گونه‌ می‌خواند: لااله‌ الا الله‌ حقا حقا... .25
 

وادی‌ السلام‌ در یوم‌ اللّه‌ رجعت‌
بازگشت‌ گروهی‌ از مؤ‌منان‌ خالص‌ و عدّه‌ای‌ از منافقون‌ فاجر پیش‌ از رستاخیز به‌ این‌ جهان‌ <رجعت> نامیده‌ می‌شود.
 
اعتقاد به‌ رجعت‌ یکی‌ از اعتقادات‌ مسلّم‌ و تردیدناپذیر شیعه‌ است، همهِ‌ شیعیان‌ امامیه‌ در مورد رجعت‌ اجماع‌ کرده‌اند.26 آیات‌ فراوانی‌ در احادیث‌ پیشوایان‌ به‌ آن‌ تفسیر شده27، احادیث‌ بی‌شماری‌ از پیشوایان‌ معصوم‌ در این‌ رابطه‌ وارد شده28که تعداد این‌ احادیث‌ خیلی‌ بیش‌ از تواتر29 و ثبوت‌ آن‌ از ضروریات‌ مذهب‌ شیعه‌ است.30
 

اول‌ کسی‌ که‌ از امامان‌ نور در دوران‌ رجعت‌ بر می‌گردد حضرت‌ سیدالشهدا علیه السلام  است، که‌ با 75000 نفر از شیعیانش‌ رجعت‌ می‌کند.31 در این‌ رجعت‌ هفتاد تن‌ از شهدای‌ کربلا نیز در محضر سالار شهیدان‌ رجعت‌ می‌کنند.32
 
دوران‌ فرمانروایی‌ امام‌ حسین علیه السلام  به‌ قدری‌ طولانی‌ خواهد شد که‌ ابروهایش‌ روی‌ دیدگانش‌ می‌ریزد.33
 
بعد از امام‌ حسین علیه السلام  دوران‌ فرمانروایی‌ مولای‌ متقیان‌ امیرمؤ‌منان‌ فرا می‌رسد، او نیز به‌ مدت‌ 44000 سال‌ حکومت‌ می‌کند.34
 
بر اساس‌ روایات‌ فراوان، امیرمؤ‌منان علیه السلام  رجعت‌های‌ مختلف‌ و متعدد دارد.35 یکی‌ از این‌ رجعت‌ها در عهد امام‌ حسین علیه السلام 36 و یکی‌ دیگر در عهد رسول‌ خدا صلی الله علیه وآله  خواهد بود.37
 
امام‌ صادق علیه السلام  می‌فرماید:هِیَ کَرُه` رَسوُلِ اللّهِ صلی الله علیه وآله  فَیَکُونُ مُلکُهُ فی کَرّتِهِ خَمسینَ اَلفَ سَنَهً`، وَیَملِکُ اَمیرُالمُؤ‌مِنینَ علیه السلام  فی کَرتِهِ اربَعاً وَاَربَعینَ سَنَه؛ منظور از آن‌ (50000 سال‌ در آیهِ‌ 4 از سورهِ‌ معارج) رجعت‌ رسول‌ خدا می‌باشد که‌ مدت‌ حکومت‌ آن‌ حضرت‌ در رجعت‌ 50000 سال‌ است، و امیرمؤ‌منان‌ در دوران‌ رجعتش‌ 44000 سال‌ فرمانروایی‌ می‌کند.38
 
در روایات‌ فراوان‌ آمده‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ رجعت‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  همهِ‌ پیامبران‌ رجعت‌ می‌کنند و تحت‌ فرماندهی‌ آن‌ حضرت‌ قرار می‌گیرند.39
 
در آن‌ روز رسول‌ اکرم صلی الله علیه وآله  پرچم‌ را به‌ دست‌ با کفایت‌ امیرمؤ‌منان‌ می‌دهد، همهِ‌ مخلوقات‌ تحت‌ فرماندهی‌ آن‌ حضرت‌ قرار می‌گیرند.40
 

این‌ دیدار شکوهمند رسول‌ گرامی‌ و مولای‌ متقیان‌ در سرزمین‌ وادی‌ السلام‌ در بخشی‌ به‌ نام‌ <ثویّه> رخ‌ خواهد داد، چنان‌که‌ رئیس‌ مذهب‌ شیعه‌ امام‌ جعفر صادق علیه السلام  در تفسیر آیهِ‌ 85 از سورهِ‌ قصص‌ می‌فرماید: لا تَنقَضِی‌ الدُّنیا وَلا تَذهَبُ حَتّی‌ یَجتَمِعَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه وآله  وَاَمیرُالمُؤمِنینَ علیه السلام  بِالثّوِیه`ِ، فَیَلتَقِیانِ وَیَبنِیانِ بِالثوِیه`ِ مَسجِداً لَهُ اِثنا عَشَرَ اَلفَ بابٍ؛ دنیا سپری‌ نمی‌شود و به‌ پایان‌ نمی‌رسد؛ جز این که‌ رسول‌ خدا با امیرمؤ‌منان‌ در سرزمین‌ <ثویّه> گرد می‌آیند، پس‌ مسجدی‌ در آن جا بنیاد می‌نهند که‌ 12000 در دارد.41
 

علاوه‌ بر تصریح‌ علمای‌ تاریخ‌ بر این‌ که‌ <ثویه> بخشی‌ از وادی‌ السلام‌ است، رسول‌ گرامی‌ اسلام‌ با صراحت‌ تمام‌ از آن‌ خبر داده، خطاب‌ به‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  فرمود: اَنتَ اَخی، وَمیعادُ ما بَینی وَبَینَکَ وادِی‌ السلامِ؛ تو برادر من‌ هستی، وعدهِ‌ دیدار من‌ و شما در وادی‌ السلام‌ است.42
 

در همین‌ رابطه‌ حدیث‌ دیگری‌ شیخ‌ مفید در کتاب‌ <الاختصاص> از امام‌ صادق علیه السلام  روایت‌ کرده‌ که‌ در آخرین‌ فراز آن‌ آمده‌ است: جبرئیل‌ امین‌ خطاب‌ به‌ رسول‌ گرامی‌ عرضه‌ داشت:مَوعِدُکُمُ السلامُ؛ وعدهِ‌ شما و علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ با منافقان‌ امت‌ در سرزمین‌ <سلام> می‌باشد.
 
ابان‌ بن‌ تغلب‌ پرسید که‌ سرزمین‌ سلام‌ کجاست؟ امام علیه السلام  فرمود: یا اَبانُ! اَلسلامُ مِن ظَهرِ الکُوفَه؛ ای‌ ابان‌ سرزمین‌ سلام‌ بخشی‌ از پشت‌ کوفه‌ است.43
 
از دیگر جلوه‌های‌ زیبای‌ وادی‌ السلام‌ در یوم‌ اللّه‌ رجعت، بازگشت‌ 27 تن‌ از یاران‌ خاص‌ حضرت‌ بقیّه`‌اللّه(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سرزمین‌ وادی‌ السلام‌ است، چنان‌که‌ امام‌ صادق علیه السلام  می‌فرماید: یُخرِجُ القائِمُ علیه السلام  مِن ظَهرِ الکُوفَه`ِ سَبعَه`ً وَعِشرینَ رَجُلاً....؛
 
حضرت‌ قائم علیه السلام  تعداد 27 تن‌ (از یاران‌ خاص‌ خود) را از پشت‌ کوفه‌ بیرون‌ می‌آورد که‌ 15 تن‌ از آن‌ها از امت‌ حضرت‌ موسی علیه السلام  است، 7 تن‌ از آن‌ها اصحاب‌ کهف‌ می‌باشند، 5 نفر دیگر عبارتند از: یوشع‌ بن‌ نون، سلمان، ابودجانهِ‌ انصاری، مقداد و مالک‌ اشتر. این‌ 27 تن‌ یاران‌ حضرت‌ قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرماندهان‌ امت‌ به‌ فرمان‌ او می‌باشند.44
 
مرحوم‌ کلینی‌ با سلسله‌ اسناد خود در ضمن‌ یک‌ حدیث‌ طولانی‌ از امام‌ صادق علیه السلام  روایت‌ می‌کند که‌ شیعیان‌ و دوستان‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  چگونه‌ مورد عنایت‌ حق‌ تعالی‌ قرار می‌گیرند، با جامه‌های‌ بهشتی‌ پوشانیده‌ می‌شوند، از نعمت‌های‌ بهشتی‌ برخوردار می‌شوند، در مجالس‌ اهلبیت‌ شرکت‌ می‌کنند، به‌ هنگام‌ قیام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  خداوند منان‌ آن‌ها را بر می‌انگیزاند، تا دسته‌ دسته‌ به‌ یاری‌ آن‌ حضرت‌ بشتابند و ندایش‌ را لبیک‌ گویند.
 
آن‌گاه‌ در مقام‌ بیان‌ این‌که‌ از کجا بر انگیخته‌ می‌شوند، امام‌ صادق علیه السلام  می‌فرماید: رسول‌ خدا خطاب‌ به‌ امیرمؤ‌منان‌ فرمود: <تو برادر من‌ هستی، وعدهِ‌ دیدار من‌ و شما در وادی‌ السلام‌ می‌باشد>.45
 
 
وادی‌ السلام‌ از دیدگاه‌ روایات‌
در احادیث‌ فراوانی‌ از قداست، عظمت‌ و ویژگی‌های‌ وادی‌ السلام‌ سخن‌ رفته، که‌ به‌ تعدادی‌ از آن‌ها اشاره‌ می‌کنیم:
 
1. مرحوم‌ کلینی‌ با سلسله‌ اسناد خود از <حَبه`ُ العُرَنی>46 روایت‌ می‌کند که‌ گفت: در محضر امیرمؤ‌منان‌ در وادی‌ السلام ایستاد و شروع‌ به‌ راز دل‌ گفتن‌ کرد، گویی‌ با کسی‌ سخن‌ می‌گفت.
 

به‌ احترام‌ آن‌ حضرت‌ مدتی‌ ایستادم‌ تا خسته‌ شدم، پس‌ نشستم، تا حوصله‌ام‌ سر رفت، باز هم‌ ایستادم‌ تا خسته‌ شدم، باز هم‌ آن قدر نشستم‌ که‌ حوصله‌ام‌ سر رفت. این‌ بار ایستادم‌ و عبایم‌ را تا کردم‌ و گفتم: ای‌ امیرمؤ‌منان! از طول‌ قیام‌ شما من‌ نگران‌ شدم، ساعتی‌ استراحت‌ بفرمایید.
 
پس‌ عبای‌ خود را روی‌ زمین‌ پهن‌ کردم‌ تا بر روی‌ آن‌ بنشینند. فرمود:یا حَبه`ُ اِن هُوَ اِلاّ مُحادَثَه`ُ مُؤمِنٍ و مؤ‌انسته ُ؛ ای‌ حبّه‌ این‌ چیزی‌ جز گفت‌ و گوی‌ با مؤ‌من‌ و انس‌ با مؤ‌من‌ نمی‌باشد.
 
گفتم: آیا آن‌ها نیز با یکدیگر چنین‌ گفت‌وگویی‌ دارند؟ فرمود: نِعَم، وَلَو کُشِفَ لَکَ لَرَایتَهُم حَلَقاً حَلَقاً مُحتَبینَ یَتَحادَثُونَ؛ آری، اگر پرده‌ از مقابل‌ دیدگانت‌ کنار برود، خواهی‌ دید که‌ آن‌ها نیز جامه‌ به‌ خود پیچیده، حلقه‌ حلقه‌ نشسته، با یکدیگر سخن‌ می‌گویند.
 
پرسیدم‌ آیا ارواح‌ مؤ‌منان‌ در این‌جا گرد آمده‌اند یا پیکرهای‌ آن‌ها؟ فرمود: اَرواحٌ، وَما مِن مُؤ‌مِنٍ یَمُوتُ فی بُقعَه`ٍ مِن بِقاعِ الاَرضِ اِلاّ قیلَ لِروحِهِ: اِلحَقی‌ بِوادِی‌ السلامِ وَاِنها لَبُقعَه`ٌ مِن جَنه`ِ عَدنٍ؛ ارواح‌ مؤ‌منان‌ در این جا گرد آمده‌ است، هیچ‌ مؤ‌منی‌ در هیچ‌ بقعه‌ای‌ از بقعه‌های‌ روی‌ زمین‌ از دنیا نمی‌رود جز این‌ که‌ به‌ روحش‌ گفته‌ می‌شود: به‌ وادی‌ السلام‌ بپیوند، به‌ راستی‌ آن جا بقعه‌ای‌ از بهشت‌ برین‌ می‌باشد.47
 
علامه مجلسی‌ در مقام‌ تبیین‌ و تشریح‌ این‌ حدیث‌ شریف‌ می‌فرماید:به‌ طوری‌ که‌ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  جبرئیل‌ و دیگر فرشته‌ها را می‌دید، ولی‌ اصحاب‌ آن ها را نمی‌دیدند و به‌ طوری‌ که‌ علی علیه السلام  ارواح‌ را در وادی‌السلام‌ می‌دید، ولی‌ <حَبّه> راوی‌ حدیث‌ آن‌ها را نمی‌دید، امکان‌ این‌معنی‌ هست‌ که‌ در وادی‌ السلام‌ باغ ها، بوستان‌ها، چشمه‌ها و استخرهایی‌ باشد که‌ مؤ‌منان‌ با پیکرهای‌ مثالی‌ و برزخی‌ خود از آن ها برخوردار باشند، ولی‌ ما از دیدن‌ آن ها ناتوان‌ باشیم.48
 
سید نعمه`‌اللّه‌ جزایری‌ نیز در همین‌ رابطه‌ می‌فرماید: بهشت‌ روی‌ زمین‌ سرزمین‌ وادی‌ السلام‌ در نجف‌ اشرف‌ می‌باشد که‌ ارواح‌ مؤ‌منان‌ در پیکرهای‌ مثالی‌متنعّم از نعمت های‌ الهی‌ در آن جا هستند تا روزی‌ که‌ به‌ جایگاه‌ اصلی‌ خود در بهشت‌ برین‌ راه‌ یابند.49
 
مکاشفهِ‌ مشهور و شگفتی‌ که‌ برای‌ مرحوم‌ نراقی‌ در وادی‌ السلام‌ رخ‌ داده،‌ مؤ‌ید نظر علامهِ‌ مجلسی‌ و محدث‌ جزایری‌ می‌باشد.
 
در این‌ رابطه‌ مکاشفهِ‌ بسیار جالب‌ و شنیدنی‌ برای‌ یکی‌ از نواده‌های‌ محقق‌ طباطبایی50 روی‌ داده‌ که‌ به‌ جهت‌ اختصار از نقل‌ آن‌ صرف‌ نظر می‌کنیم. بر اساس‌ این‌ مکاشفه‌ ارواح‌ همهِ‌ مؤ‌منان‌ شب ها در وادی‌ السلام‌ گرد آمده، از محضر مقدس‌ مولای‌ متقیان‌ کسب‌ فیض‌ می‌کنند.
 
به‌ همین‌ دلیل‌ از زیارت‌ اهل‌ قبور در شب‌ نهی‌ شده‌ و تعلیل‌ شده‌ که‌ ارواح‌ مؤ‌منین‌ شب‌ها در وادی‌ السلام‌ هستند و هرگز نمی‌خواهند که‌ لحظه‌ای‌ از آن جا محروم‌ شوند و زیارت‌ آن‌ها در شب‌ موجب‌ محرومیّت‌ آن ها از حضور در وادی‌ السلام‌ می‌شود.
 

2. فضل‌ بن‌ شاذان‌ در کتاب‌ <القائم> با سلسله‌ اسناد خود از اصبغ‌ بن‌ نباته‌ روایت‌ کرده‌ که‌ فرمود: مولای‌ متقیان‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  روزی‌ از کوفه‌ بیرون‌ رفتند تا به‌ سرزمین‌ <غَرِیّ> (نجف‌ فعلی) رسیدند و در آن جا روی‌ خاک‌ها دراز کشیدند.
 

قنبر عرضه‌ داشت: اجازه‌ بفرمایید جامه‌ام‌ را پهن‌ کنم‌ تا روی‌ آن‌ استراحت‌ فرمایید. امام علیه السلام  فرمود:<نه، این‌ چیزی‌ جز تربت‌ مؤ‌من‌ و یا مزاحمتِ مجلس‌ او نمی‌باشد>.
 
اصبغ‌ بن‌ نباته‌ گوید: عرض‌ کردم: مولای‌ من، تربت‌ مؤ‌من‌ را متوجه‌ شدیم، ولی‌ منظور شما را از مزاحمت‌ مجلس‌ مؤ‌من‌ متوجه‌ نشدیم.فرمود:َیا ابنَ نُباتَه، لَوکُشِفَ لَکُم لَرَایتُم ارواحَ المُؤ‌مِنینَ فی هذَا الظَهرِ حَلَقاً یَتَزاوَرُونَ وَیَتَحَدّثُونَ، اِن فی هذَا الظَهرِ رُوحُ کُلّ مُؤ‌مِنٍ وَبِوادی بَرَهُوتَ نَسَمَه`ُ کُلٍّ کافِرٍ؛ ای‌ پسر نباته، اگر پرده‌ از برابر دیدگان‌ شما کنار برود خواهید دید که‌ ارواح‌ همهِ‌ مؤ‌منان‌ در این‌ پشت‌ گرد آمده، حلقه‌ زده، با یکدیگر دیدار می‌کنند و از هر دری‌ سخن‌ می‌گویند، که‌ ارواح‌ همهِ‌ مؤ‌منان‌ در این‌ نقطه‌ گرد آمده‌ و ارواح‌ کافران‌ در وادی‌ برهوت>.51
 
3. شیخ‌ طوسی با سلسله‌ اسناد خود از مروان‌ بن‌ مسلم‌ روایت‌ کرده‌ که‌ به‌ محضر امام‌ صادق علیه السلام  عرضه‌ داشت:برادرم‌ در بغداد زندگی‌ می‌کند، می‌ترسم‌ که‌ اجلش‌ در آن جا فرا رسد. امام علیه السلام  فرمود: ما تُبالی حَیثُما ماتَ، اَما اِنهُ لا یَبقی‌ مُؤ‌مِنٌ فی شَرقِ الاَرضِ وَغَربِها اِلاّ حَشَرَ اللّهُ روُحَهُ اِلی‌ وادِی‌ السلام؛ چرا در اندیشه‌ هستی‌ که‌ کجا بمیرد، بدون‌ تردید هیچ‌ مؤ‌منی‌ در مشرق‌ و یا مغرب‌ نمی‌میرد، جز این‌ که‌ خداوند روحش‌ را به‌ وادی‌ السلام‌ می‌فرستد.
 
راوی‌ پرسید: وادی‌ السلام‌ کجاست؟ فرمود:ظَهرُ الکُوفَه`ِ، اَما اِنّی کََأنّی‌ بِهِم حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدثُونَ؛ وادی‌ السلام‌ پشت‌ کوفه‌ است، گویی‌ من‌ با چشم‌ خود می‌بینم‌ که‌ حلقه‌ حلقه‌ نشسته‌ با یکدیگر سخن‌ می‌گویند.52
 
4. دیلمی‌ از امام‌ صادق علیه السلام  روایت‌ کرده‌ که‌ فرمود:«ما مِن مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی‌ شَرقِ الا َِرضِ وَغَربِها، اِلاّ حَشَرَ اللّهُ جَل وَعَلا روحَهُ اِلی‌ وادِی‌ السلام؛ هیچ‌ مؤ‌منی‌ در شرق‌ یا غرب‌ دنیا نمی‌میرد، جز این‌ که‌ روحش‌ را خداوند متعال‌ به‌ سوی‌ وادی‌ السلام‌ گسیل‌ می‌دارد.»
 
راوی‌ پرسید: وادی‌ السلام‌ کجاست؟ فرمود: بَینَ وادِی‌ النجَفِ وَالکُوفَه`ِ، کَأنّی بِهِم خَلقٌ کَبیرٌ قُعُودٌ، یَتَحَدّثُونَ عَلی مَنابِرَ مِن نُور.در میان‌ صحرای‌ کوفه‌ و نجف‌ می‌باشد، گویی‌ با چشم‌ خود می‌بینم‌ که‌ مخلوقات‌ بسیاری‌ بر فراز منبرهایی‌ از نور نشسته‌ با یکدیگر سخن‌ می‌گویند.53
 
5. زید نرسی، از اصحاب‌ امام‌ صادق علیه السلام  از آن‌ حضرت‌ روایت‌ می‌کند که‌ فرمود:چون‌ روز جمعه‌ و عیدین‌ (فطر و قربان) فرا رسد، خداوند منّان‌ به‌ رضوان‌ - خازن‌ بهشت‌ - فرمان‌ می‌دهد که‌ در میان‌ ارواح‌ مؤ‌منان‌ که‌ در عرصه‌های‌ بهشت‌ قرار دارند فریاد بر آورد که‌ خداوند به‌ شما رخصت‌ داده‌ که‌ به‌ خویشان‌ و دوستان‌ خود در دنیا سر بزنید...
 
آن گاه‌ امام علیه السلام  تشریح‌ می‌کند که‌ با چه‌ تشریفاتی‌ آن ها را به‌ روی‌ زمین‌ می‌آورند. سپس‌ می‌فرماید:فَیَنزِلُونَ بِوادِی‌ السلامِ، وَهُوَ وادٍ بِظَهرِ الکُوفَه`ِ، ثُم یَتَفَرّقُونَ فِی‌ البُلدانِ وَالاَمصارِ، حَتّی‌ یَزُورُونَ اهالیهِمُ الذینَ کانُوا مَعَهُم فی دارِ الدُّنیا.
 
پس‌ آن ها در وادی‌ السلام‌ فرود می‌آیند و آن‌ منطقه‌ای‌ در پشت‌ کوفه‌ است.از آن جا به‌ شهرها و کشورها پراکنده‌ می‌شوند، سپس‌ به‌ خویشان‌ و آشنایان‌ خود که‌ در دنیا با آن ها آمیزش‌ داشتند سر می‌زنند... و شامگاهان‌ به‌ جایگاه‌ خود در بهشت‌ برین‌ باز می‌گردند.54
 

ملک‌ نقّال‌
احادیث‌ یاد شده‌ به‌ صراحت‌ دلالت‌ دارند بر این‌ که‌ ارواح‌ مؤ‌منان‌ به‌ وادی‌ السلام‌ نجف‌ منتقل‌ می‌شوند، در عالم‌ برزخ‌ در آن‌ سرزمین‌ پاک‌ با یکدیگر انس‌ می‌گیرند و به‌ گفت‌ و گو می‌پردازند و از نعمت‌های‌ بی‌کران‌ الهی‌ متنعم‌ می‌باشند، ولی‌ در احادیث‌ دیگری‌ از وجود <ملک‌ نقّال> و نقل‌ و انتقال‌ اجساد برخی‌ از مؤ‌منان‌ به‌ وادی‌ السلام‌ نجف‌ و دیگر مشاهد مشرفه‌ سخن‌ رفته‌ است.55
 
این‌ احادیث‌ را محمدنبی‌ تویسرکانی‌ (م. 1320 ه) در کتاب‌ لئالی‌ الا‌خبار گرد آورده56 و سید محمدباقر قزوینی، از شاگردان‌ شریف‌ العلما (م. 1245 ه .) در این‌ رابطه‌ کتاب‌ مستقلی‌ تأ‌لیف‌ کرده، آن‌ را رسالهِ‌ اثبات‌ ملک‌ نقّال نام‌ نهاده‌ است.57
 
در این‌ رابطه‌ مکاشفهِ‌ بسیار جالبی‌ برای‌ مرحوم‌ ملامهدی‌ نراقی‌ در وادی‌ السلام‌ رخ‌ داده، که‌ سه‌ تن‌ از ملائکهِ‌ نقال‌ را مشاهده‌ کرده‌ که‌ پیکر مؤ‌منی‌ را به‌ وادی‌ السلام‌ نجف‌ اشرف‌ حمل‌ می‌کنند.
 
مشروح‌ این‌ داستان‌ را شیخ‌ محمود عراقی‌ با سند بسیار معتبر و قابل‌ استناد از مرحوم‌ نراقی‌ نقل‌ کرده‌ است.58
 
داستان‌ جالب‌ دیگری‌ در همین‌ رابطه‌ برای‌ مرحوم‌ شیخ‌ فضل‌ اللّه‌ نیشابوری‌ (م.1357‌ه.) رخ‌ داده، که‌ مشروح‌ آن‌ را به‌ صورت‌ مستند در کتاب‌ <اجساد جاویدان> آورده‌ایم.59
 

از ویژگی های‌ وادی‌ السلام‌
مرحوم‌ دیلمی‌ در ارشاد می‌فرماید:از ویژگی های‌ تربت‌ امیرالمؤ‌منین علیه السلام  این‌ است‌ که‌ از کسانی‌ که‌ در آن‌ سرزمین‌ دفن‌ شوند عذاب‌ قبر و سؤ‌ال‌ نکیر و منکر برداشته‌ می‌شود، چنان که‌ در روایات‌ صحیح به‌ آن‌ تصریح‌ شده‌ است.60
 
برای‌ همین‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از بزرگان‌ وصیت‌ می‌کردند که‌ جنازه‌شان‌ را به‌ نجف‌ اشرف‌ منتقل‌ کنند و در جوار حرم‌ ملکوتی‌ امیرمؤ‌منان، در بهشت‌ روی‌ زمین‌ <وادی‌ السلام> به‌ خاک‌ بسپارند.
 
تعداد کسانی‌ را که‌ در طول‌ چهارده‌ قرن‌ در این‌ سرزمین‌ مقدس‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شده‌اند، جز خداوند منان‌ نمی‌داند.
 
گذشته‌ از سفرنامه‌های‌ جهانگردان، در گزارش‌های‌ محرمانهِ‌ بریتانیا نیز از رقم‌ بالای‌ جنازه‌هایی‌ که‌ به‌ جهت‌ قداست‌ مکان‌ از ممالک‌ مختلف‌ جهان‌ با امکانات‌ محدود آن‌ زمان‌ به‌ وادی‌ السلام‌ آورده‌ می‌شد، گفت‌وگو شده‌ است.61
 
مرحوم‌ دیلمی‌ از برخی‌ از صلحای‌ نجف‌ اشرف‌ نقل‌ کرده‌ که‌ در عالم‌ روِ‌یا دیده‌ است‌ از هر قبری‌ که‌ در آن‌ سرزمین‌ وجود دارد، ریسمانی‌ بیرون‌ آمده‌ به‌ گنبد مولای‌ متقیان‌ گره‌ خورده‌ است.62
 
سپس‌ اضافه‌ می‌کند که‌ از ویژگی‌های‌ این‌ سرزمین‌ مقدس‌ این‌ است‌ که‌ ارواح‌ همهِ‌ مؤ‌منان‌ به‌ سوی‌ آن‌ گسیل‌ می‌شوند.63
 

مقام‌ صاحب‌ الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از درب‌ طوسی‌ صحن‌ مقدس‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  بیرون‌ آمده، از مسجد شیخ‌ طوسی‌ می‌گذریم، از درب‌ اصلی‌ وادی‌ السلام‌ وارد شده، از مقام‌ هود و صالح‌ می‌گذریم، اولین‌ مسیر ماشین‌ رو که‌ در سمت‌ چپ‌ ما قرار دارد، مسیر مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  می‌باشد.
 
مسیر کوتاهی‌ را پیموده‌ با گنبد سبزی‌ روبه‌رو می‌شویم‌ که‌ در طول‌ قرن ها به‌ مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  شهرت‌ داشته، در طول‌ قرون‌ و اعصار صدها نفر در این‌ مکان‌ مقدس‌ به‌ محضر کعبهِ‌ مقصود و قبلهِ‌ موعود تشرف‌ یافته، کرامات‌ و معجزات‌ بی‌شماری‌ از آن‌ بزرگوار در این‌ مقام‌ مشاهده‌ شده، بیماران‌ صعب‌ العلاجی‌ با نفس‌ مسیحایی‌اش‌ شفا یافته، عاشقان‌ دلسوخته‌ و شیعیان‌ شیفته‌ای‌ پس‌ از یک‌ عمر <یاابن‌ الحسن> گفتن‌ و اشک‌ حسرت‌ ریختن، در این‌ مکان‌ مقدس‌ شاهد مقصود را مشاهده‌ نموده، پیشانی‌ ادب‌ بر آستان‌ ملک‌ پاسبانش‌ نهاده، خاک‌ زیر پایش‌ را توتیای‌ چشم‌ خود قرار داده‌اند، که‌ به‌ چند نمونه‌ از آن ها در پایان‌ این‌ نوشتار اشاره‌ خواهیم‌ نمود.
 
کاشی‌کاری‌ گنبد و بارگاه‌ موجود، در سال‌ 1310 ه .ق توسط‌ شخصی‌ به‌ نام‌ سید محمدخان‌ پادشاه‌ سند انجام‌ شده‌ است.
 
ساختمان‌ قبلی‌ توسط‌ سید بحرالعلوم‌ (متوفای‌ 1212 ه .ق) تجدید بنا شده‌ بود.64
 
در محراب‌ مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  سنگی‌ موجود است‌ که‌ زیارتنامهِ‌ حضرت‌ بقیه`‌اللّه(ارواحنافداه) بر آن‌ نقش‌ شده‌ است تاریخ‌ کنده‌کاری‌ این‌ سنگ‌ نهم‌شعبان‌1200 ه .ق می‌باشد.65
 
محدث‌ نوری‌ در مورد تاریخچهِ‌ مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  می‌نویسد: در بیرون‌ سور شهر نجف‌ در سمت‌ غربی‌ قبرستان‌ معروفِ وادی‌ السلام‌ مقام‌ مقدس‌ حضرت‌ مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع‌ است، که‌ از برای‌ آن: صحن، گنبد، مقام‌ و بارگاهی‌ است‌ و در آن جا محرابی‌ است‌ منتسب‌ به‌ حضرت‌ مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که‌ علت‌ این‌ انتساب‌ معلوم‌ نیست، نمی‌دانیم‌ که‌ آیا در آن جا کسی‌ آن‌ سرور را دیده، یا کرامتی‌ از آن‌ حضرت‌ در آن‌ مکان‌ مقدس‌ ظاهر گشته؟ جز این‌ که‌ آن‌ مقام‌ شریف‌ از قدیم‌ الایام‌ وجود داشته‌ است.66
 
مرحوم‌ محدث‌ قمی‌ نیز در <هدیه` الزائرین> همان‌ بیان‌ استادش‌ محدث‌ نوری‌ را آورده‌ است.
 

در داستان‌ تشرّف‌ یک‌ سعادتمند کاشانی‌ که‌ در مقام‌ حضرت‌ مهدی(عج) در وادی‌ السلام، رخ‌ داده‌ و مشروح‌ داستانش‌ در بحارالانوار آمده و به‌ عنوان‌ <مقام‌ مهدی> تصریح‌ شده است.67 محدث‌ نوری‌ پس‌ از نقل‌ این‌ داستان‌ می‌فرماید: از امثال‌ این‌ داستان‌ معلوم‌ می‌شود که‌ این‌ مقام‌ شریف‌ در آن‌ زمان‌ وجود داشته‌ و انتسابش‌ به‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  معروف‌ و مشهور بوده‌ است.68
 
علامهِ‌ بزرگوار مولا محمدتقی‌ مجلسی‌ (متوفای‌ 1070 ه .ق) در کتاب‌ گرانسنگ‌ <لوامع‌ صاحب‌ قرانی> که‌ در سال‌ 1066 ه .ق به تأ‌لیف‌ آن‌ پرداخته،69 گزارش‌ سفر خود به‌ عتبات‌ عالیات‌ را به‌ طور مشروح‌ آورده‌ و در ضمن‌ آن‌ فرموده: 28 سال‌ پیش‌ از این70 به‌ زیارت‌ حضرت‌ امیرالمؤ‌منین‌ مشرف‌ شدم... مشغول‌ ریاضت‌ شاقه‌ شدم، اکثر ایام‌ در مقام‌ حضرت‌ صاحب‌ الامر علیه السلام  می‌بودم‌ که‌ در خارج‌ نجف‌ اشرف‌ واقع‌ است... شب ها پروانه‌وار بر دور روضهِ‌ مقدسه‌ می‌گشتم... روزها در مقام‌ حضرت‌ صاحب‌ الامر علیه السلام ...71
 
بیان‌ مجلسی‌ اول‌ صریح‌ است‌ در این‌ که‌ این‌ مقام‌ در عهد او نیز موجود بوده‌ و به‌ حضرت‌ صاحب‌الامر علیه السلام  منتسب‌ بوده‌ است.
 
در کتاب‌ لؤ‌لؤ‌ الصّدف‌ فی‌ تاریخ‌ النجف تأ‌لیف‌ سید عبداللّه، مشهور به‌ ثقه`‌الاسلام، که‌ در تاریخ‌ 1322 ه .ق تالیف شده،72 آمده است‌ که‌ در مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  سنگ‌ مرمری‌ هست‌ که‌ زیارتنامهِ‌ آن‌ حضرت‌ بر آن‌ حک‌ شده، و تاریخ‌ کنده‌کاری‌ آن‌ 912 هجری‌ می‌باشد.
 
از بررسی‌ مطالب‌ بالا به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌ که‌ این‌ مقام‌ در طول‌ قرون‌ و اعصار به‌ عنوان‌ مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  اشتهار داشته‌ و همه‌ روزه‌ پذیرای‌ هزاران‌ تن‌ از شیفتگان‌ دلسوخته‌ و عاشقان‌ پاکباختهِ‌ کعبهِ‌ موعود و قبلهِ‌ مقصود بوده‌ است.
 
نگارنده‌ در سفرهای‌ خود به‌ عتبات‌ عالیات، در سال های‌ 1357، 1377، 1379 و 1382 ش. به‌ زیارت‌ این‌ مکان‌ مقدس‌ شرفیاب‌ شده، و در هر نوبت‌ شاهد اجتماع‌ صدها نفر از مشتاقان‌ و ارادتمندان‌ ساحت‌ مقدس‌ حضرت‌ بقیه`‌اللّه(ارواحنافداه) در طول‌ ساعات‌ روز بوده‌ است. ولی‌ به‌ طوری‌ که‌ محدث‌ نوری‌ و محدث‌ قمی‌ بیان‌ فرموده‌اند از تاریخچهِ‌ دقیق‌ آن‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست.
 
در سمت‌ راست‌ مقام‌ چاهی‌ است‌ که‌ راهیان‌ نور و عاشقان‌ کوی‌ محبوب‌ از آبِ آن‌ تبرک‌ می‌جویند و می‌گویند که‌ مکرر دیده‌ شده‌ که‌ حضرت‌ صاحب علیه السلام  از آن‌ وضو گرفته‌اند.
 
در سمت‌ چپ‌ مقام‌ نیز اطاق‌ و محرابی‌ هست‌ که‌ به‌ مقام‌ امام‌ صادق علیه السلام  مشهور است.
 
در طول‌ قرون‌ و اعصار مقام‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام  خدمه‌ای‌ داشت‌ که‌ متصدی‌ تنظیف‌ و ادارهِ‌ آن‌ بودند و برای‌ مقام‌ موقوفاتی‌ بوده‌ که‌ برای‌ روشن‌ نگاه‌ داشتن‌ مقام‌ هزینه‌ می‌شد.
 
در گذشته‌ در اطراف‌ مقام‌ خانه‌هایی‌ بوده‌ که‌ خدّامِ مقام‌ در آن ها سکونت‌ داشتند، پس‌ از هجوم‌ وهابیان‌ و ناامن‌ شدن‌ آن‌جا، آن ها نیز خانه‌های‌ خود را ترک‌ گفته، به‌ داخل‌ شهر رفتند، این‌ خانه‌ها به‌ تدریج‌ متروکه‌ و مخروبه‌ شدند.
 
ادارهِ‌ مقام‌ اینک‌ در دست‌ تیره‌ای‌ از اهالی‌ نجف‌ به‌ نام‌ آل‌ ابو اصیبع می‌باشد.73
 
 
پی نوشت ها :
1. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 6، ص‌ 34.
2. همان.
3. فرحه`‌الغریّ، ص‌ 57.
4. مزارات‌ اهل‌ البیت، ص‌ 49.
5. ماضی‌ النّجف، ج‌ 1، ص‌ 246.
6. همان، ص‌ 97.
7. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 6، ص‌ 34.
8. مصباح‌ الزّائر، ص‌ 117.
9. المزار الکبیر، ص‌ 192.
10. مصباح‌ المتهجّد، ص‌ 745.
11. سفرنامهِ‌ ابن‌ بطوطه، ج‌ 1، ص‌ 185.
12. بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 273.
13. بشاره` الاسلام، ص‌ 66.
14. کافی، ج‌ 3، ص‌ 243.
15. بحارالانوار، ج‌ 27، ص‌ 307.
16. قاموس‌ الرّجال، ج‌ 4، ص‌ 156.
17. سیر ا‌علام‌ النبلاء، ج‌ 2، ص‌ 323.
18. ماضی‌ النّجف، ج‌ 1، ص‌ 247.
19. تفسیر العیّاشی، ج‌ 2، ص‌ 307؛ بحارالانوار، ج‌ 11، ص‌ 333؛ ج‌ 100، ص‌ 387؛ مستدرک‌ الوسائل، ج‌ 3، ص‌ 401.
20. بحارالانوار، ج‌ 18، ص‌ 384.
21. کافی، ج‌ 4، ص‌ 197؛ تفسیر العیاشی، ج‌ 1، ص‌ 126؛ علل‌ الشرایع، ج‌ 2، ص‌ 422؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 17، ص‌ 21؛ بحارالانوار، ج‌ 11، ص‌ 185؛ وسائل‌ الشیعه، ج‌ 13، ص‌ 209.
22. المزار الکبیر، ص‌ 206؛ اقبال‌ الاعمال، ص‌ 608؛ بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 374.
23. محجّل: اسبی‌ که‌ قسمتی‌ از پاهای‌ آن‌ سفید و درخشان‌ باشد. [لسان‌ العرب، ج‌ 3، ص‌ 65].
24. شمراخ: سپیدی‌ باریک‌ و هلال‌گونه‌ای‌ که‌ از پیشانی‌ اسب‌ سوی‌ لب‌هایش‌ کشیده‌ شود. [فقه‌اللّغه، ثعالبی، ص‌ 67].
25. دلائل‌ الامامه، ص‌ 458؛ العدد القویّه، ص‌ 75؛ بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 391؛ ج‌ 94، ص‌ 365؛ منتخب‌ الا‌ثر، ج‌ 3، ص‌ 250.
26. مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 235.
27. در کتاب‌ <رجعت‌ یا دولت‌ کریمهِ‌ خاندان‌ وحی>صص‌ 23 تا 95 تفسیر 70 آیه‌ از آیات‌ قرآن‌ کریم‌ را به‌ رجعت، از پیشوایان‌ معصوم‌ آوردیم.
28. شیخ‌ حرّ عاملی‌ بیش‌ از 520 حدیث‌ در این‌ رابطه، در کتاب‌ <الایقاظ‌ من‌ الهجعه` بالبرهان‌ علی‌ الرجعه`> گرد آورده‌ است.
29. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 123.
30. الایقاظ، ص‌ 82.
31. تفسیرالبرهان، ج‌ 10، ص‌ 172؛ تأ‌ویل‌ الایات، ج‌ 2، ص‌ 762.
32. تفسیر العیاشی، ج‌ 3، ص‌ 37.
33. الایقاظ، صص‌ 330 - 333.
34. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 43؛ مختصر البصائر، ص‌ 115.
35. الایقاظ، ص‌ 336.
36. مختصر البصائر، ص‌ 120.
37. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 104.
38. تفسیر البرهان، ج‌ 10، ص‌ 55.
39. الایقاظ، ص‌ 331؛ مختصر البصائر، ص‌ 112؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 53، ص‌ 41.
40. تفسیر البرهان، ج‌ 2، ص‌ 437.
41. الایقاظ، ص‌ 335؛ تفسیر البرهان، ج‌ 7، ص‌ 337؛ تأ‌ویل‌ الایات، ج‌ 1، ص‌ 424.
42. کافی، ج‌ 3، ص‌ 131؛ الزّهد، ص‌ 81؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 13، ص‌ 292؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 6، ص‌ 198؛ ج‌ 53، ص‌ 97.
43. مدینه`‌المعاجز، ج‌ 3، ص‌ 98؛ بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 66.
44. ارشاد مفید، ج‌ 2، ص‌ 386؛ تفسیر العیاشی، ج‌ 2، ص‌ 165.
45. کافی، ج‌ 3، ص‌ 131؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 13، ص‌ 292.
46. ابوقدامه، حبّه`‌بن‌ جوین، از قبیلهِ‌ عُرَینه، از اصحاب‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  بود، به‌ سال‌ 76 یا 77 ه.ق در گذشت. [قاموس‌ الرجال، ج‌ 3، ص‌ 74].
47. کافی، ج‌ 3، ص‌ 243؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 6، ص‌ 268؛ ج‌ 22، ص‌ 37؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 14، ص‌ 218.
48. بحارالانوار، ج‌ 50، ص‌ 135.
49. قصص‌ الانبیاء، جزایری، ص‌ 258.
50. علامه‌ سید عبدالعزیز طباطبائی، اسوهِ‌ تحقیق‌ و پژوهش، نوادهِ‌ صاحب‌ عروه‌ و متوفای‌ شب‌ 7 رمضان‌ 1416 ه.ق .
51. المحتضر، ص‌ 4؛ بحارالانوار، ج‌ 27، ص‌ 307.
52. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 1، ص‌ 466؛ کافی، ج‌ 3، ص‌ 243؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 14، ص‌ 220؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 6، ص‌ 268؛ ج‌ 100، ص‌ 234.
53. ارشاد القلوب، ج‌ 2، ص‌ 441؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 100، ص‌ 234.
54. الاصول‌ السّته` عشر، اصل‌ زید النّرسی، ص‌ 43؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 6، ص‌ 292؛ ج‌ 89، ص‌ 284.
55. اجساد جاویدان، ص‌ 334.
56. لئالی‌ الا‌خبار، ج‌ 4، ص‌ 277.
57. الذریعه، ج‌ 1، ص‌ 100؛ ج‌ 22، ص‌ 218.
58. دارالسلام‌ عراقی، ص‌ 429 - 432.
59. اجساد جاویدان، ص‌ 332 - 338.
60. ارشادالقلوب، ج‌ 2، ص‌ 439؛ بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 233.
61. موسوعه` العتبات‌ المقدسه. ج‌ 6، ص‌ 245.
62. ارشاد القلوب، ج‌ 2، ص‌ 439.
63. بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 233.
64. تحفه`‌العالم، ج‌ 1، ص‌ 319.
65. ماضی‌ النجف، ج‌ 1، ص‌ 96.
66. کشف‌ الاستار، ص‌ 206؛ رخسار پنهان، ص‌ 368.
67. بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 176.
68. کشف‌ الاستار، ص‌ 206.
69. لوامع‌ صاحب‌ قرانی، ج‌ 8، ص‌ 817.
70. یعنی‌ به‌ سال‌ 1038 ه.ق (1038=28-1066).
71. لوامع‌ صاحب‌ قرانی، ج‌ 8، ص‌ 664.
72. الذریعه`، ج‌ 18، ص‌ 383.
73. ماضی‌ النجف، ج‌ 1، ص‌ 96.
74. بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 326؛ تاریخ‌ الکوفه`، ص‌ 100.
75. یاقوت‌ می‌نویسد: ثَوِیه‌ نام‌ محلی‌ در نزدیکی‌ کوفه‌ می‌باشد [معجم‌ البلدان، ج‌ 2، ص‌ 87؛ تاریخ‌ الکوفه، ص‌ 162].
76. دلائل‌ الامامه، ص‌ 459؛ حلیه`‌الا‌برار، ج‌ 5، ص‌ 343.
77. در جلالت‌ قدر او همین‌ بس‌ که‌ امام‌ باقر علیه السلام  به‌ او فرمود: در مسجد مدینه‌ بنشین‌ و برای‌ مردمان‌ فتوا بده، من‌ دوست‌ دارم‌ که‌ همانند تو را در میان‌ شیعیانم‌ ببینم‌ [معجم‌ الادباء، ج‌ 1، ص‌ 108] و چون‌ خبر ارتحالش‌ به‌ امام‌ صادق علیه السلام  رسید، فرمود: به‌ خدا سوگند، مرگ‌ ابان‌ دلم‌ را به‌ درد آورد [تنقیح‌المقال، ج‌ 3، ص‌ 89].
78. کامل‌ الزیارات، ص‌ 34؛ بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 241.
79. حیره‌ نام‌ شهری‌ بود در سه‌ میلی‌ کوفه‌ در سرزمین‌ نجف‌ [معجم‌البلدان، ج‌ 2، ص‌ 328].
80. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 6، ص‌ 35؛ وسائل‌ الشیعه، ج‌ 14، ص‌ 399.
81. فرحه`‌الغری، ص‌ 56؛ ترجمهِ‌ فرحه`‌الغری، ص‌ 80.
82. شیخ‌ طوسی‌ در شمار اصحاب‌ امام‌ صادق علیه السلام  از او به‌ عنوان: <عیسی‌ ابوالفرج‌ السندی> نام‌ برده‌ [رجال‌ شیخ‌ طوسی، ص‌ 259] و نام‌ او در سلسلهِ‌ روات‌ کلینی‌ در کافی‌ آمده، از جمله: ج‌ 4، ص‌ 409، 428 و 520.
83. فرحه`‌الغری، ص‌ 56؛ ترجمهِ‌ فرحه`‌الغری، ص‌ 79؛ بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 246؛ مستدرک‌ الوسائل، ج‌ 10، ص‌ 225.
84. مرآه`‌الکمال، ج‌ 3، ص‌ 159.
85. همان، ص‌ 161.
86. مرآه`‌الکمال، ج‌ 3، ص‌ 160 - 161.
87. تحفه`‌العالم، ج‌ 1، ص‌ 319.
88. همان، ص‌ 256.
89. مرآه`‌الکمال، ج‌ 3، ص‌ 161.
90. تحفه`‌العالم، ج‌ 1، ص‌ 256 و 319.
91. مخزن‌ المعانی، ص‌ 181.
92. الذریعه`، ج‌ 20، ص‌ 283.
93. تحفه`‌العالم، ج‌ 2، ص‌ 252.
94. الذریعه`، ج‌ 3، ص‌ 451.
95. کافی، ج‌ 4، ص‌ 572.
96. مرآه`‌العقول، ج‌ 18، ص‌ 291.
97. بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 241، 246 و 247.
98. لوامع‌ صاحب‌ قرانی، ج‌ 8، ص‌ 664.
99. الذریعه`، ج‌ 25، ص‌ 9.
100. معجم‌المطبوعات‌ النجفیّه`، ص‌ 376.
101. بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 176؛ دارالسّلام‌ عراقی، ص‌ 301.
102. اثبات‌ الهداه`، ج‌ 3، ص‌ 708؛ منتخب‌ الا‌ثر، ج‌ 2، ص‌ 548.
103. کشف‌ الا‌ستار، ص‌ 206.
104. بحارالانوار، ج‌ 110، ص‌ 174.
105. ملا باقر بهبهانی‌ نیز داستان‌ مفصلی‌ دارد که‌ در دارالسلام‌ عراقی، ص‌ 313 - 316 آمده‌ است.
106. پزشک‌ معالج‌ او فقیه‌ گرانمایه‌ سید علی‌ شوشتری‌ بود که‌ سرآمد اطبا بود، ولی‌ به‌ شغل‌ طبابت‌ اشتغال‌ نداشت، فقط‌ شیخ‌ مرتضی‌ انصاری(ره) را معالجه‌ می‌کرد، و چون‌ حاج‌ علی‌ محمد از فضلای‌ پارسا بود، او را نیز تداوی‌ می‌نمود.
107. دارالسلام‌ عراقی، ص‌ 329؛ العبقری‌ الحسان، ج‌ 2، ص‌ 89.
108. ظاهراً این‌ خدیجه‌ دختر مولای‌ متقیان‌ می‌باشد که‌ در همین‌ منابع‌ در شمار فرزندان‌ امیرمؤ‌منان‌ از دختری‌ به‌ نام‌ <خدیجه> نام‌ برده‌اند که‌ از آن‌ جمله‌ است: ارشاد مفید، ذخائر العقبی، تاریخ‌ یعقوبی، اعلام‌ الوری، روضه`‌الواعظین، مروج‌ الذهب، مناقب‌ آل‌ ابی‌ طالب، مقاتل‌ الطالبییّن، کامل‌ ابن‌ اثیر و غیر آن‌ها، و اینک‌ حرم‌ با صفایی‌ در مقابل‌ مسجد اعظم‌ کوفه، به‌ عنوان‌ حرم‌ خدیجه‌ دخت‌ امیرمؤ‌منان علیه السلام  همه‌ روزه‌ پذیرای‌ هزاران‌ زائر می‌باشد.
109. کشف‌ الاستار، ص‌ 205؛ منتخب‌ الا‌ثر، ج‌ 2،
ص‌ 540؛ رخسار پنهان، ص‌ 366.
110. العبقری‌ الحسان، ج‌ 2، ص‌ 164.
111. العبقری‌ الحسان، ج‌ 1، ص‌ 115.
112. همان، ج‌ 1، ص‌ 122.
113. آیه`‌الله‌ سید حسن‌ میرجهانی، متولّد 1319 ه.ق؛ متوفّای‌ 21 جمادی‌ الثانی‌ 1413 ه.ق از ملازمان‌ مرحوم‌ آیه`‌الله‌ اصفهانی، صاحب‌ نوائب‌ الدّهور و ده‌ها اثر ارزشمند دیگر و مدفون‌ در بقعهِ‌ علامه‌ مجلسی‌ در اصفهان.
114. قصیدهِ‌ بغدادیه، در 22 بیت، در انتقاد از اعتقاد به‌ منجی‌ و مهدی‌ موعود سروده‌ شده، پاسخ‌های‌ فراوانی‌ به‌ نظم‌ و نثر در ردّ آن‌ منتشر شده‌ که‌ از آن‌ جمله‌ است: ردّ بر قصیدهِ‌ بغدادیه؛ الردّ علی‌ القصیده` البغدادیه`؛ کشف‌ الا‌ستار؛ نظم‌ کشف‌ الا‌ستار و جز آن‌ها. [کتابنامهِ‌ حضرت‌ مهدی علیه السلام ، عناوین‌ فوق].
115. کرامات‌ الصالحین، ص‌ 88؛ جنه`‌المأ‌وی، ص‌ 364؛ ملاقات‌ با امام‌ زمان، ج‌ 1، ص‌ 264.
 
 انتهای پیام/654


ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: