به گزارش «شیعه نیوز»، صدای انفجارهای تروریستی هر روز از گوشه و کنار جهان به گوش می رسد. آنهایی که تا مدت ها پیش خطر تحرکات تروریستی را تنها متوجه کشورهای خاورمیانه می دانستند امروز تهدید جهانی ناشی از گسترش شبکه های افراطی گری را با چشم خود مشاهده می کنند. اکنون، گروه های تروریستی با نام های گوناگون و روش های هراس افکنانه ی مختلف تنها محدود به منطقه ی جغرافیایی خاصی نیستند.
شاید اگر چهار سال پیش با افراط گرایی برآمده در عراق و سوریه برخوردی قاطعانه صورت می گرفت پدیده ی تروریسم به معنای امروزی اجازه ی خودنمایی پیدا نمی کرد. بی توجهی به پیامدهای ناشی از گسترش شبکه های دهشت افکن در سوریه و سپس عراق زمینه را برای پیدایش و قدرت نمایی گروه هایی از این دست فراهم کرد. در این میان، گروه تروریستی داعش شناخته شده ترین این گروه ها به شمار می رود؛ گروهی که فیلمبرداری و انتشار صحنه های وحشیانه یی همچون کشتار ِ جمعی، سر بریدن و در آتش سوزاندن تنها گوشه یی از جنایت های ضدبشری آنها است.
جدی نگرفتن این پدیده ی شوم باعث شد تا دست کم 30 هزار تروریست خارجی از سال 2011 در کشورهای سوریه و عراق دست به اقدام های تروریستی بزنند. پس از این غفلت بزرگ، پهنه ی تحرکات گروه دهشت افکن داعش به مرزهای این 2 کشور محدود نماند و کشورهای منطقه و فرامنطقه را فراگرفت.
یک هفته پیش از رخدادهای خونین پاریس، بیروت نیز مورد هجوم شدیدترین حمله های متجاوزان دهشت افکن داعش قرار گرفت. هرچند لبنان در طول سال های گذشته بارها هدف انفجارهای تروریستی قرار گرفته است اما در انفجارهای متعدد اخیر که در نوع خود بی سابقه بود 43 تن کشته شدند.
خطر افزایش شبکه های دهشت افکن تنها متوجه داعش نیست. در نیجریه گروهی مسلح و تندرو با نام «بوکو حرام» سال ها است که با اقدام های ضدبشری خود، امنیت را از مردم این کشور و دولت های همجوار گرفته اند. سال گذشته این گروه با ربودن بیش از 300 دختر نیجریه یی شهرتی جهانی به دست آورد؛ نام و آوازه یی که می تواند به تقویت اراده ی افراط گرایان دیگر در نقطه های مختلف جهان بیانجامد. حمله ی تروریستی گروهی وابسته به القاعده به هتلی در مالی، انفجار خودرو بمب گذاری شده در مقابل هتل محل اقامت قاضی های ناظر بر انتخابات در مصر، انفجار خودرو بمب گذاری شده در شرق طرابلس لیبی تنها چند نمونه ی تازه از اقدام های تروریستی است.
اقدام های تروریستی از این دست اما تنها محدود به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نیست. امروز ترس از تکرار رخدادهایی مشابه آن چه در پاریس اتفاق افتاد کشورهای دیگر جهان همچون بلژیک و آمریکا را نگران کرده است. سه هفته پیش بود که پاریس بی سابقه ترین حمله های تروریستی را در تاریخ خود تجربه کرد؛ چند انفجار و حمله ی مسلحانه ی همزمان که هفت منطقه ی این شهر را به آتش کشید و 129 تن را قربانی کرد. پیشتر نیز در این شهر گروهی از افراد مسلح با حمله به دفتر هفته نامه ی «شارلی ابدو» 12 تن را کشتند.
با استناد به نمونه های ارایه شده می توان دریافت که تروریسم دردی مشترک است که جهان را تهدید می کند؛ پس برای رویارویی با آن هم لازم است عزم و اقدامی جهانی شکل بگیرد. اما نگاهی به تجربه سال های گذشته نشان می دهد که هر زمان که موضوع مبارزه با تروریسم مطرح شده است، رویکردهای سخت و نظامی برای مقابله با گروه های تروریستی مدنظر قرار گرفته است. هرچند نمی توان بر اهمیت این روش ها بویژه در کوتاه مدت چشم پوشی کرد اما مساله اینجاست که اتکای صرف به اقدامات نظامی و تلاش نکردن برای از بین بردن ریشه های تروریسم خود می تواند در دامن زدن به آن نقش داشته باشد.
تحرکات نظامی گسترده کشورهای غربی در منطقه گرچه با توجیه مبارزه با تروریسم انجام می شد اما خود عاملی موثر در گسترش گروه های تروریستی و ایجاد زمینه برای یارگیری این گروه ها از بدنه جوامع منطقه داشت. به نظر می رسد حلقه مفقوده در این زمینه توجه نکردن به زمینه های فکری و اقتصادی ایجاد گروه های تروریستی و تلاش برای مبارزه ریشه یی با آن ها بوده است. به نظر می رسد اگر دور تازه مبارزه با تروریسم بار دیگر بر مدار حرکت در مسیر گذشته باشد، راه به جایی نخواهد برد.
در کنار اقدام های جنایتکارانه ی گروه های تروریستی در جهان اما صورت دیگر تروریسم، «تروریسم دولتی» است؛ نوعی از تروریسم که متاسفانه کمتر به آن توجه می شود. کشتار بیرحمانه ی مردم بیگناه فلسطین طی بیش از 6 دهه، نمونه یی از تروریسم سازمان یافته و دولتی است که رژیم صهیونیستی آن را دنبال می کند.
بنابراین، برخورد سلیقه یی با گروه های تندرو و تمایز میان تروریسم خوب و بد، گسترش دامنه ی تحرکات آن ها را در پی خواهد داشت. تروریست به کسی گفته می شود که از راه هراس افکنی، خشونت و خونریزی در پی برآورده ساختن خواسته ها و ارزش های مورد نظر خود است. هرچند لزوم عملیاتی نظامی وهماهنگ بین المللی به منظور نابودی این پدیده ی سیاه و شوم بیش از پیش احساس می شود اما خشکاندن ریشه ی این درد مشترک جهانی مستلزم تغییر تفکر افراد تندرو است؛ موضوعی که بدون شک زمانبر خواهد بود.