۱

نقش و تاريخ زنان در بقيع

محمدامين پورامينى
کد خبر: ۱۰۷۳۱
۰۸:۲۸ - ۲۸ آبان ۱۳۸۷

درباره نقش و تاريخ زنان در بقيع، با موارد بسيارى روبه‏رو مى‏شويم كه نشان دهنده حضور مثبت و ماندگارى نام و ياد آنان است. در اين نوشتار، نمونه‏هايى ارائه مى‏شود.

 

حضور هميشگى در بقيع

عالمان دين، زيارت قبور را مستحب مى‏شمارند. اين استحباب، ريشه در رفتار پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏وآله و نيز رفتار عملى فاطمه عليهاالسلام دارد و زن و مرد را شامل مى‏شود. رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله، به همراه تعدادى از ياران خود، هر شب جمعه به بقيع مى‏آمد و سه بار مى‏فرمود: «السلام عليكم يا اهل الديار».1

چرا خبرم نكرديد؟

يزيد بن ثابت مى‏گويد: به همراه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله حركت مى‏كرديم تا كه به بقيع رسيديم. در آن جا قبر جديدى را يافتيم.
رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله پرسيد: اين قبر كيست؟ گفتند: فلان زن. پيامبر او را شناخت و فرمود: چرا به من خبر نداديد؟ گفتند: شما روزه بوديد و استراحت مى‏كرديد و نمى‏خواستيم شما را بيازاريم. فرمود: اين كار را نكنيد؛ هر كس كه بميرد، خبرم بدهيد كه نماز من بر او، رحمت خواهد بود؛ آن گاه خود در برابر قبر ايستاد و ما پشت سر او ايستاديم و نماز ميت خوانديم.2

او را از فشار قبر نجات بده

رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏وآله پس از دفن دختر خود، رقيه، كنار قبر او ايستاد؛ سر را به سمت آسمان بلند كرد و در حالى كه از ديدگانش اشك جارى بود، فرمود: من به ياد رقيه و سختى‏هايى كه او ديد، افتادم؛ دلم براى او سوخت و از خدا خواستم كه او را از فشار قبر نجات دهد. دعاى پيامبر، اين بود: خدايا! به خاطر من، رقيه را از فشار قبر، رهايى ده. خداوند نيز دعاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله را اجابت فرمود.3

گريه فاطمه عليهاسلام كنار قبر خواهر

هنگامى كه رقيه، دختر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله، از دنيا رفت، آن حضرت، خطاب به دخترش فرمود: به سلف صالح ما عثمان بن مظعون و يارانش، ملحق شو. در آن حال، حضرت فاطمه عليهاسلام در كنار قبر بود و آن قدر اشك ريخت كه قطرات آن به درون قبر فرو ريخت.4

جايگاه نماز فاطمه عليهاسلام در بقيع

شيخ صدوق، پس از بيان كيفيت زيارت امامان بقيع عليهم‏السلام، مى‏نويسد: در مسجدى كه در آن جا هست، هشت ركعت نماز بخوان؛ يعنى براى هر امام از امامان چهارگانه مدفون در بقيع، دو ركعت نماز زيارت بخوان. گفته مى‏شود كه آن جا، جايگاه نماز فاطمه است.5 ظاهراً مراد از آن مسجد، بيت الاحزان است.

 بيت الاحزان

پس از جريان‏هاى دردناك و ستم‏هايى كه به فاطمه زهرا عليهاالسلام شد، امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه‏السلام، خانه‏اى را در قبرستان بقيع - كه در سمت شرقى مدينه و بيرون از شهر بود - براى فاطمه عليهاالسلام ساخت كه به آن بيت الاحزان مى‏گفتند. فاطمه زهرا، هر صبح، به همراه حسن و حسين عليهماالسلام به بقيع مى‏آمد و در آن جا گريه مى‏كرد. شب كه فرا مى‏رسيد، على عليه‏السلام، پى ايشان مى‏آمد و آنان را به خانه باز مى‏گرداند.6

اين خانه كه خانه اسرار فاطمه (ع) است، در كنار قبور ائمه بقيع قرار داشت؛ تا آن كه در سال 1344ق. هم‏زمان با تخريب بارگاه ائمه، توسط وهابيان، ويران گرديد.

چهل صورت قبر

اميرمؤنان على عليه‏السلام، بنا بر وصيت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، او را شبانه دفن كرد و به كسى خبر نداد و قبر آن حضرت را مخفى كرد. امام على عليه‏السلام، در بقيع، چهل صورت قبر درست كرد و روى آنها آب ريخت.7

به گفته كاتب اسكافى، پس از جريان دفن مخفيانه و شبانه فاطمه زهرا عليهاالسلام، مردم به سوى بقيع حركت كردند و در پى يافتن قبر وى برآمدند؛ ولى نتوانستند قبر وى را شناسايى كنند.8

طبرى مى‏نويسد: مردم، صبح كردند و چهل قبر جديد در بقيع يافتند. همه در بقيع حاضر شدند؛ اما شناخت قبر، برايشان مشكل بود. يكديگر را سرزنش مى‏كردند كه پيامبر، تنها يك دختر از خود به يادگار گذاشت؛ آيا او بميرد و در تشييع پيكرش و نماز بر او حاضر نشويم و قبر او را نشناسيم؟ برخى از غاصبان حكومتى نيز گفتند: تنى چند از زنان مسلمان، بيايند تا اين قبرها را بشكافيم تا پيكرش را يافته، بر او نماز گزاريم و قبر او را زيارت كنيم. خبر به على بن ابى طالب عليه‏السلام رسيد. او در حالى كه غضبناك بود، راهى بقيع شد. فردى به سمت بقيع دويد و به مردم گفت: اين على بن ابى‏طالب است كه به بقيع مى‏آيد و به خدا قسم ياد كرده است كه اگر سنگى از اين قبرها جابه‏جا شود، شمشير على، كارگر خواهد بود. آن گاه جمع حاضر در بقيع، پراكنده شدند.9

برخى از زنان مدفون در قبرستان بقيع

در طول تاريخ اسلام، زنان نامدار بسيارى، در بقيع، به خاك سپرده شدند كه نام و مكان دفن آنان، نامشخص است.
شخصيت‏هاى زير، تعدادى از زنان مدفون در اين قبرستان هستند:

الف) فاطمه بنت اسد؛ او مادر اميرمؤنان على عليه‏السلام است. همو على عليه‏السلام را درون كعبه به دنيا آورد.10 قبرش در قبرستان بقيع، معروف است. پيكرش در نزديكى قبور امامان بقيع، به خاك سپرده شد.

ب) دختران پيامبر؛ زينب، رقيه و ام‏كلثوم.

ج) همسران پيامبر؛ ام سلمه، حفصه، ريحانه، زينب بنت جش، زينب بنت خزيمة، صفيه بنت حيى، عائشه و ماريه قبطية.

د) عمه‏هاى پيامبر؛ صفيه و عائكه. صفيه، مادر زبير بن عوام است. او زنى شجاع، اديب و شاعر بود كه از فصاحت زيادى
برخوردار بود11 و در جنگ خندق حاضر شد و يك نفر از يهوديان را به درك واصل كرد.12 صفيه، در سال 20 و در سن 73 سالگى، وفات يافت.13

ه) ام البنين؛ مادر حضرت عباس، قمر بنى‏هاشم.

و) حليمه سعديه؛ مادر رضاعى پيامبر (ص).

ز) ام‏كلثوم؛ دختر اميرمؤنان عليه‏السلام.

ح) سكينه؛ دختر امام حسين عليه‏السلام؛ او داراى فضيلت و بخشش فراوان بود و در سال 117، در حدود 80 سالگى وفات يافت.14

لازم به ذكر است كه به جز دو فرد اخير، مزار ساير زنان، در بقيع، مشخص است.

ام البنين در بقيع

ام‏البنين، پس از حادثه غم‏بار عاشورا، مرتب به بقيع مى‏رفت و در آن مكان، به گريه و نوحه جان‏سوز مى‏پرداخت. مردم نيز گرد او جمع مى‏شدند و مى‏گريستند.15 روايت شده است كه او هر روز به بقيع مى‏رفت و ضمن همراه بردن عبدالله به عباس، فرزند قمر بنى‏هاشم، در عزاى فرزندش، شعر مى‏خواند. مردم و از جمله مروان بن حكم نيز جمع مى‏شدند و از سو گ و رثاى او، به گريه مى‏افتادند.16

زينب صغرى در بقيع

پس از بازگشت كاروان حسينى از كربلا، زينب، دختر عقيل بن ابى طالب، به سوى بقيع آمد و در حالى كه بر شهداى كربلا مى‏گريست، اشعارى با مضمون زير را خواند:

«شما چه جوابى را براى پيامبر داريد، اگر از شما بپرسد: شما كه آخرين امت‏ها هستيد، با اهل بيت و ياران و ذريه من چه كرديد؟
برخى اسير شدند و برخى در خون خون غلطيدند.

اگر من به شما سفارش كرده بودم كه با خاندانم به بدى رفتار كنيد، باز هم اين جزاى من نمى‏بود».17

گنبدهاى مزار زنان نامى

از ديرباز، مسلمانان، گنبدهايى بر فراز مرقد شخصيت‏هاى بزرگ خود مى‏ساختند كه در بقيع نيز از اين بناهاى رفيع، وجود داشت. به جز گنبد بزرگ و سفيد مزار ائمه بقيع عليهم‏السلام، چند گنبد معروف زير نيز وجود داشت:

الف) گنبد بيت الاحزان.

ب) گنبد مقبره دختران پيامبر.

ج) گنبد مقبره همسران پيامبر.

د) گنبد مقبره حليمه سعديه.

در سال 1343ق. اين بناها، توسط فرقه منحرف وكج انديش وهابيت، تخريب شد. اين گروه، هم‏زمان، بارگاه حضرت خديجه عليهاسلام در مكه، حوا در جده، حمزه در احد و ابن عباس در طائف را نيز ويران كردند.

پى‏نوشت:

1. نجفى، جواهر الكلام، ج 4، ص 321.

2. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 489.

3. كلينى، كافى، ج 3، ص 136، ح 6.

4. همان، ج 3، ص 241، ح 4730.

5. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 577.

6. مجلسى، بحارالانوار، ج 43، ص 177.

7. همان، ج 35، ص 277 و 278.

8. منتخب الانوار، ص 501.

9. بحارالانوار، ج 43، ص 171.

10. نورى، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 483.

11. عاملى، اعيان الشيعه، ج 7، ص 390.

12. ذهبى، سير اعلام البناء ج 2، ص 271.

13. المستدرك على الصحيحين، ج 5، ص 50.

14. نمازى، مستدركات علم رجال، ج 8، ص 580.

15. اصفهانى، مقاتل الطالبيين، ص 56.

16. سماوى، ابصار العين، ص 64؛ محمدامين الامينى، الايام الشامية، ص 471.

17. طيرانى، المعجم الكبير، ج 3، ص 118.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۴۸ - ۱۳۸۷/۱۰/۲۳
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذالک
خدا لعنت کنه وهابیت را
با تشکر از شما و مطلب بسیار مفیدتان