به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه الصباح در مطلبی با اشاره به مطرح شدن برخی زمزمهها برای بازگشت بعثی ها به عراق آورده است: برخی گزارش ها از تلاش آمریکا، سازمان ملل و برخی قدرت های منطقه ای برای سر و سامان دادن به حزب بعث و وارد کردن آن به روند سیاسی حکایت دارد.
یک مسئول در کمیته آشتی ملی از این تلاش ها حمایت می کند اما این در حالی است که موانع زیادی دربرابر این اقدامات وجود دارد که در صدر آنها جنایات وحشیانه و تروریستی این حزب قرار دارد.قانون مساءله و عداله نیز حزب بعث را نامشروع و تحت تعقیب می داند.
از سویی نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که آیا مسیر در مقابل بعثیها برای بازگرداندن اوضاع به عقب فراهم است؟موضوعی که وجود دارد این است که شکست خوردگان همیشه در سودای بازگشت هستند.در دوره جمهوری در عراق سلطنت طلبان در اندیشه بازگشت به قدرت مدت زمان زیادی را سپری کردند اما نتیجه ای حاصل نشد.
در دوره کودتای فوریه، قاسمیون(طرفداران عبدالکریم قاسم) به دنبال بازگشت بودند و پس از کودتای حسن البکر-صدام در سال 1968 ، قومیت گراهای ناصری از بازگشت حتمی به قدرت حرف می زدند.در حال حاضر نیز باگذشت 12 سال از سقوط بعثی ها، آنها با صدور بیانیه های متوالی از نزدیک شدن بازگشت به کاخ ریاست جمهوری سخن می گویند.
حتی برخی از آنها حزب بازگشت تشکیل داده و از استقلال دستگاه قضایی، چرخش مسالمت آمیز قدرت و تنوع سیاسی دم می زنند در حالی که تجربه حکومت بعث صدامی را فراموش کرده اند که رژیم تک قطبی سیاسی، انحصار قدرت از سوی یک فرد،نابودی دستگاه قضایی و سلب آزادی بیان از شاخصههای آن بود.
همچنین اعدام ها،منع فعالیت احزاب، حکومت با بهره گیری از حلقه محدود نزدیکان و خانواده،کشتن مخالفان، به راه انداختن سلسله جنگ های متوالی که به کشته و جانباز و بیوه شدن و خوارشدن میلیونها عراقی انجامید و در نهایت عراق را به یک کشور اشغال شده تبدیل کرد، از شاخصهها دوران بعثیها بود.
خلاصه می توانیم بگوییم که بعثی ها تجدید نظری درباره زیان های وارده به عراق و ملت آن به عمل نیاورده اند.رسانه ها و نویسندگان وابسته به بعث می کوشند که رژیم سابق را تبرئه کنند و صدام را مسئول مستقیم وقایع عراق بدانند.بعثی ها و برخی دیگر از اوضاع امنیتی و معیشتی و ملی در عراق پس از اشغال در سال 2003 سخن می گویند.
اما اینها فراموش کرده اند که عراق قبل از سقوط رژیم بعث چگونه بود. در زمان سقوط رژیم بعث بیش از16 میلیون عراقی زیر خط فقر به سر می بردند.صدها هزار کارمند به علت هزینه های طاقت فرسا و اینکه حقوق شان فقط برای هزینه یک هفته خانواده شان بود، فرار می کردند. بیشتر فراریان را قشر جوان تشکیل می دادند.
میلیون ها نفر از ترس اینکه مبادا ذخیره جنگ جدید که هر لحظه امکان شعله ور شدن آن بود، شوند می گریختند.زیرا صدام به جنگ افروزی اعتیاد داشت.خیابان های شهرای عراق آکنده از عراقی های بیکار بود و کوچکترین اعتراضی به این وضع کافی بود تا اعتراض کننده را به هلاکت و مرگ بکشاند.
در آن زمان روزنامه ها و رسانه تنها یک وظیفه داشتند و آن وارونه جلوه دادن چهره کشور و تمجید از الهه مرگ و فاجعه بود.وحدت ملی و حاکمیتی که بعثی ها در تبلیغات خود از آن سخن می گویند بی اساس است.زیرا عراق در آوریل 2003 یعنی زمان سقوط رژیم حاکمیتی نداشت.
تقویم جهانی و سندها و مدارک سازمان ملل حاکی از آن است که یک سوم کشور خارج از سلطه رژیم بود.کُردها خودمختاری داشتند و در یک سوم دیگر نیز منطقه پرواز ممنوعه بود و رژیم توان تحرک نداشت.نقض حاکمیت عراق از سوی ترکیه و صدور بیش از بیست قطعنامه شورای امنیت که حاکمیت ملی را نقض می کرد را هم باید به موارد قبل اضافه کنیم.
همچنین بعثی ها مدعی حاکمیت ملی عراق قبل از آوریل 2003 باید بدانند که کارشناسان و افسران غربی حتی اتاق خواب صدام و کاخ های آن را برای یافتن سلاح های ممنوعه بازرسی می کردند.هنوز نسلی که این جنایات را از نزدیک لمس کرده است در عراق وجود دارد.
این رسانه در پایان سر و سامان دادن بعثی ها از سوی آمریکایی ها و محافل منطقه ای همپیمان با آنها را محال توصیف می کند.
انتهای پیام/654