به گزارش «شیعه نیوز»، تونس یکی از کشورهایی بود که انقلابهای موسوم به بهار عربی از آنجا شروع شد و بلافاصله بعد از مدت کمی گروه اسلامگرای «النهضه» نیز در آن به قدرت رسید. بااینحال، هنگام ظهور داعش این کشور در صدر کشورهایی قرار گرفت که نیروهای داوطلب به این گروه اعزام میکرد؛ بهگونهای که تعداد تونسیهای موجود در گروههای تروریستی به پنج هزار نفر رسید و طبق آمارهای منتشرشده، بعد از تونس عربستان سعودی و سپس مراکش قرار داشتند و بعد فرانسه، آلمان و الجزایر. دراینمیان لیبی غایب بود، زیرا اوضاع امنیتی خود این کشور وخیم است و گروههای مسلح در آن جولان میدهند؛ بنابراین دیگر نیازی نبود کسانی برای جهاد از این کشور به عراق یا سوریه بروند.
دراینمیان، مراکش تنها کشور عربیای بود که بهار عربی در آن رخ نداد. نظام حاکم به سرعت اقدام به پیشگیری کرد و کوشید در زمان مناسب شعلههای یک انقلاب را خاموش کند. در این راه پادشاهی مراکش اقدام به تدوین یک قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات پارلمانی کرد؛ انتخاباتی که احتمال داشت گروههای مخالف نیز در آن بتوانند قدرت را به دست گیرند. حال مرکز مطالعاتی امنیتی «سوانگروپ» میگوید، تعداد مراکشیهایی که در صفوف گروههای جهادی بودند، امروزه به شدت کاهش پیدا کرده است. به گفته وزارت کشور و دادگستری مراکش، تعداد افرادی که از این کشور به داعش پیوسته بودند، بین هزارو ۵٠٠ تا دو هزار نفر برآورد میشد؛ این آمار البته شامل حال مراکشیهایی نمیشد که از کشورهای اروپایی یا آمریکا به داعش پیوستهاند، چون ما شاهد بودیم که از فرانسه، آلمان، بلژیک و سایر کشورهای اروپایی نیز دهها نفر روانه میدانهای جنگ شدند.
بعدها تعدادی از این افراد به کشورهایشان بازگشتند و به اتهام حضور در مناطق جنگی بازداشت شدند یا تحت تعقیب قرار گرفتند. برخی از این افراد همچنان در بازداشتاند و انتظار دادگاه یا محاکمه خود را میکشند. بااینحال، گزارش یادشده تأکید دارد مراکش از رتبه دوم اعزام نیروی داوطلب به گروههای جهادی، به رتبه هفتم تنزل کرده و این اتفاق بزرگی است.
از سوی دیگر، «مرکز حقوق بشر شمال» در گزارشی یاد آور شد تعداد ستیزهجویان مراکشی در سوریه و عراق بین ماههای اکتبر ٢٠١۴ تا ژوئن ٢٠١۵ به شدت کاهش پیدا کرده است. به گفته این منبع، میانگین ماهانه مهاجران مراکشی از ٣٠ یا ۵٠ اکنون به حدود ١۶ نفر رسیده است.
این کاهش را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد: نخست به دلیل ساختار داعش؛ موضوعی که میتوان از خلال تجربه کسانی که بازگشتهاند، به آن پی برد. این افراد میگویند متوجه شدهاند برای یک هدف «مقدس» مبارزه نمیکردهاند، بلکه مبارزه آنان بیشتر برای تسویهحسابهای گروهی و شخصی بوده است. آنها میگویند هرگز تصورش را نمیکردند، شاهد چنان جنایات وحشیانهای باشند که در تاریخ سابقه نداشته است. به گفته آنان، تجربه همکاری با گروههای تروریستی به آنها اثبات کرد این گروهها دین را وسیله اهداف سیاسی و اقتصادی خود قرار دادهاند.
مسئله دوم، به تغییر موضع ترکیه بازمیگردد. بعد از دو انفجار تروریستی در خاک این کشور که صدها کشته و مجروح در پی داشت و گروه داعش به دستداشتن در آنها متهم شد، ترکیه سیاست خود را نسبت به گروههای مسلح، بهویژه داعش تغییر داد. ازاینرو، برخلاف گذشته که چشمانش را به روی رفتوآمدهای این گروه میبست، تصمیم گرفت مانع حرکت آنها شود و حتی از این گروه بهعنوان یک برگ برنده در معادلات سیاسی داخلی و خارجی خود بهرهبرداری کند. بخش سوم به مسائل نظامی برمیگردد؛ در ماههای گذشته ضربات سنگینی به گروه تروریستی داعش وارد شده است. در مناطقی زیرساختهای نظامی و لجستیک این گروه هدف قرار گرفته است یا مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شدهاند. به نظر میرسد روزبهروز حلقه محاصره بر این گروه تنگ و تنگتر میشود. این حملات از یک سو بازوی نظامی داعش را تضعیف و از سوی دیگر، پیوستن به این گروه را پرهزینه و خطرناک کرده است.
اما همه این نشانهها هم کافی نیست که باور کنیم تهدیدهای تروریستی در جهان کاهش پیدا کرده؛ گروه داعش اگر احساس خفقان کند، ممکن است دست به کارهای جدیدی بزند و برنامههای تروریستی خود را کاملا عوض کند. این احتمال وجود دارد که این گروه برخی از عملیاتهای خود را از طریق افرادی که به آنها «گرگهای تنها» گفته میشود، در کشورهای مختلف انجام دهد. کمااینکه مطالب بیانشده به معنای کاهش محبوبیت گروههای تروریستی بهویژه بین جوانان طرفدار تفکرات افراطی نیست؛ شاید بخشی از آن به دلیل سختشدن ارتباط با این گروه یا دشواری رفتن به سوی میادین نبرد باشد.
منبع : روزنامه شرق
انتهای پیام/980