به گزارش «شیعه نیوز»، ایرانیان بر اساس آگاهی و تفکر و تعقل "اسلام" آوردند و با منطق و برهان "اسلام" را انتخاب کردند. به همین دلیل از آغاز به "اسلام ناب" گرویدند و در پی نبوت، به امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام ایمان آوردند.
«سلمان فارسی» نخستین ایرانی است که از ایران به مدینه رفت و به خدای سبحان و پیامبر خدا حضرت محمد صلیالله علیه و آله وسلم ایمان آورد و در حلقه اصحاب خاص پیامبر جای گرفت. وی در ایمان و عمل صالح آن قدر رشد کرد که به جایگاه بینظیر "بهترین صحابی رسول الله" رسید و از همه اصحاب پیامبر پیشی گرفت و به افتخار "سلمان محمدی" نائل شد. وی امامت و خلافت امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام را پذیرفت و تا پایان عمر به اهل بیت پیامبر وفادار ماند. او از پیشگامان تشیع است که در همان عصر حیات رسولالله با لقب "شیعه علی" شهرت یافت.
بنابراین اسلام ایرانیان با ارادت به اهل بیت و امامت پایهگذاری گردید و اسلام حقیقی در ایران رواج یافت. بر همین اساس همواره اهل بیت و ایرانیان با هم در ارتباط بودهاند و ایرانیان از مکتب امامت و تشیع پشتیبانی نمودهاند.
نوشته زیر که به مناسبت میلام امام هادی(علیه السلام) به خوانندگان ابنا تقدیم می شود، شواهدی از ارتباط ایرانیان با آن امام همام را بیان نموده است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: حجتالاسلام دکتر محمدرضا جواهری
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از ایرانیان در بین اصحاب امامان علیهم السلام قرار گرفتهاند و گروهی از ایرانیان با پذیرش تفکر ولایی، ارتباطات گسترده آشکار و پنهان با اهل بیت علیهم السلام برقرار نموده و در مکتب امامت و دانشگاه ولایت از معارف ناب الهی بهره بردهاند.
امام علی النقی علیه السلام همچون اجداد خویش در پیوند و ارتباط معنوی با ایرانیان بودهاند و جمعی از ایرانیان در عصر حیات امام هادی علیه السلام به سامراء رفت و آمد داشته و از مدرسه اهل بیت راه سعادت و تکامل را فرا گرفتهاند.
زندگی نامه اصحاب ایرانی امام دهم علیه السلام در کتب رجال ثبت شده است. آنان را مطالعه تاریخ امامت و تامل در راویان احادیث آن حضرت، میتوان شناخت اسامی ایرانیان مرتبط با مکتب سامراء درون گزارشهای تاریخ و حدیث نهفته است. باید آنان را کشف نمود تا ارتباطات ایرانیان و اهل بیت علیهم السلام حتی در لحظات دشوار تاریخ امامت در دوران پر خطر عسگرئین روشن شود.
علی بن مهزیار و ابراهیم بن مهزیار
علی بن مهزیار که مقبرهاش در اهواز زیارتگاه پیروان اهل بیت است از اصحاب امام هادی علیه السلام است. امام دهم با او به زبان فارسی گفتگو کردهاند و او از آشنایی امام هادی علیه السلام با همه زبانهای دنیا خبر داده است. علی بن مهزیار در دانشگاه سامراء حضور یافت و با امام هادی علیه السلام پیوند و ارتباط علمی داشت.
ابراهیم بن مهزیار از ارتباطات برادرش علی بن مهزیار با امام هادی علیه السلام و تشرفش همراه برادرش به محضر امام گزارش داده است. به گزارش وی، امام هادی علیه السلام با علی بن مهزیار مکاتبه داشتهاند. در یکی از نامههای امام به وی، از او انجام برخی کارها را خواستهاند و علی بن مهزیار نیز همه آن دستورات و اوامر امام را اجرا نمود و طی نامهای به امام از تحقق دستور امام خبر داده و برای دیدار برادرش ابراهیم بن مهزیار از امام، اذن گرفت و زمانی که پاسخ کتبی امام برای اذن دیدار به ایران رسیده و ابراهیم بن مهزیار و علی بن مهزیار و غلام او مسرور در سامراء به دیدار امام عصر خویش رفتند و یک روز میهمان امام بودند.
عبدالرحمن اصفهانی
عبدالرحمن اصفهانی در عصر غربت شیعیان در اصفهان، شیعهای استوار و وفادار به اهل بیت علیهم السلام بوده و امامت امام هادی علیه السلام را پذیرفته و مردم را به امامت فرا میخوانده است. از او پرسیدند: سبب و علت سخن تو در امامت علی النقی از بین اهل زمان و معاصران چیست و چه چیزی قول امامت ایشان را بر تو لازم ساخت؟ وی در پاسخ، داستان سفرش به سامراء و دیدارش با امام عصر خویش و مشاهده کرامت و معجزه امام هادی علیه السلام را به تفصیل گزارش کرده است.
او گفته است: من آدمی فقیر ولی دارای زبانی رسا و با جرات بودم. اهل اصفهان برای تظلم خواهی و بیان ستمهایی که بر آنان رفته بود به سامراء نزد متوکل عباسی میرفتند و مرا همراه خویش بردند. جلوی دربار متوکل بودیم دستور متوکل بر احضار علی بن محمد بن الرضا علیهم السلام صادر شد. از حضار پرسیدم: این مردی که احضار شده است کیست؟ گفتند: هذا الرجل علوی تقول الرافضه بامامته ! این مردی علوی است که رافضیها قائل به امامت او هستند امکان دارد متوکل او را برای قتل احضار کرده باشد. من با خودم گفتم از این جا نمیروم تا او را ببینم و بدانم او کیست؟ امام هادی علیه السلام بر اسبی سوار آمد مردم در دو طرف راست و چپ سر راهش در دو صف ایستاده بودند و به او نگاه میکردند. تا او را دیدم محبت او در دل من جای گرفت و با خودم دعا میکردم خداوند شر متوکل را از امام دفع نماید. او از بین مردم میرفت و به جلوی خویش نگاه میکرد و به سمت راست و چپ نمینگریست، من پیوسته دعایش میکردم. نزدیک من رسید به من رو کرد و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب سازد و عمرت را طولانی گرداند و مال و ثروتت را زیاد کند و فرزندان زیاد به تو دهد. من پاهایم لرزید و در بین همراهانم افتادم. پرسیدند: ترا چه شده است؟ گفتم خیر است و از آن چه اتفاق افتاد به آنان خبر ندادم. پس از آن به اصفهان بازگشتم. خداوند سرمایه و ثروت فراوان به من داد به گونهای که در خانهام را بر یک میلیون درهم میبندم و این غیر از آن چیزهایی است که خارج از خانهام دارم. خدا ده فرزند به من داده است. تا کنون بیش از هفتاد د و سال عمر کرده ام. انا اقول بامامه الرجل الذی علم ما قلبی و استجابالله دعائه فی ولی (بحارالانوار، ج50، ص141 و ص142). من قائل به امامت مردی هستم که از آن چه در قلبم بود آگاهی داشت و خداوند دعایش را درباره من و برای من مستجاب ساخت و برآورده نمود.
ابوهاشم داود بن قاسم جعفری
از ایرانیان فعال در حلقه اصحاب امام هادی علیه السلام در سامراء ابوهاشم علی بن قاسم جعفری بوده است. وی گفته است خدمت صاحب العسگر امام هادی علیه السلام بودم. خادمی در نزد امام بود به من فرمودند: کلم هذا الرجل بالفارسیه فانه زعم انه یحسنها. با این مرد به فارسی سخن بگو او گمان میکند فارسی را خوب میداند. من از او به فارسی چیزی پرسیدم اما او پاسخ نداد و امام جمله فارسیام را به عربی برای او ترجمه نمود (بحارالانوار، ج5، ص2157 * بصائر الدرجات، ص338)
فتح بن یزید گرگانی
از ایرانیان همسفر امام هادی علیه السلام در بازگشت از مکه به عراق فتح بن یزید گرگانی خراسانی است. وی از این سفر گزارش تفصیلی دارد و افزون بر تبیین صفات و احوال معنوی امام، وصایای اخلاقی امام و موعظههای الهی امام را به مردم انتقال داده است. وی میگوید در بازگشتم از مکه به خراسان، همراه امام هادی علیه السلام در بازگشت از مکه به عراق شدم. امام در آغاز همسفریام فرمودند: من اتقیالله یتقی و من اطاعالله یطاع ! هر کس تقوای الهی را پیشه خود سازد و از نافرمانی خداوند بپرهیزد در مردم نفوذ خواهد داشت و از نافرمانیاش پرهیز خواهند کرد و هرکس خدا را اطاعت کند اطاعت خواهد شد و مردم فرمانبردارش میگردند. امام در بخش دیگری از نصایح و مواعظ به صحابی خراسانی خود چنین فرمودند: یا فتح من اطاع الخالق لم یبال بسخط المخلوق و من اسخط الخالق فایقن ان یحل به الخالق سخط المخلوق.ای فتح ! هر کس خالق را اطاعت نماید از خشم مخلوق باکی نخواهد داشت و هرکس خالق را خشمگین سازد پس یقین داشته باشد که خشم مخلوق بر او حلول خواهد کرد. فتح بن یزید خراسانی در این سفر از امام سوالات خود را میپرسد و پاسخ میگیرد. در ذهن او خدایی امام معصوم خلجان میکند آن را طرح میکند و امام او را هدایت کرده و از وسوسههای شیطانی رهایی میدهند. وی در بازگشت به خراسان به تبلیغ آموزههای امام هادی علیه السلام بین مردم میپردازد (کشف الغمه فی معرفه الائمه علیهم السلام، ج3، ص176 * بحارالانوار، ج5، ص177 و ج78، ص366)
ارتباط اقتصادی قم و سامراء
شیعیان و پیروان امام هادی علیه السلام از سراسر ایران با امام زمان خویش ارتباط داشتهاند. وجوهات شرعی از ایران به سامراء ارسال میشده است. محمدبن داود قمی و محمد طلحی نیز دو تن از اصحاب ایرانی امام هادی علیه السلام بودهاند و رفت و آمد به سامراء داشته و روابط اقتصادی قم و سامراء را پی گیری نمودهاند.
فضل بن شاذان نیشابوری
وی فقیه و متکلم و محدثی بزرگ در میان اصحاب امام هادی علیه السلام بوده است. او در سامراء خدمت امام زمان خویش رسیده است. وی 180 کتاب از معارف اهل بیت علیهم السلام تالیف نموده است و در سند 775 حدیث از امامان علیهم السلام قرار دارد. امام حسن عسکری علیه السلام در سخنان خویش ابومحمد فضل بیشاذان نیشابوری را ستودهاند. فردی اهل نیشابور خدمت امام عسکری علیه السلام رسید زمانی که خواست از بیت امامت خارج شود از زیر عبایش کتابی از تصنیفات فضل بن شاذان افتاد. امام کتاب را گرفته و به آن نگاه کردند. بر فضل درود و رحمت فرستادند و فرمودند: اغبط اهل خراسان مکان فضل بن شاذان. به اهل خراسان برای جایگاه فضل بن شاذان بین آنان غبطه میخورم. (معجم رجال الحدیث، ابوالقاسم موسوی خویی، ج13، ص289 تا ص301)
اصحاب ایرانی امام به گزارش شیخ طوسی
شیخ طوسی متوفای 460 هجری در کتاب رجال خویش اسامی اصحاب امام هادی علیه السلام را ثبت کرده است. تعدادی از آنان ایرانیاند و از امام دهم حدیث نقل کردهاند. علی بن مهزیار، ابراهیم بن مهزیار، احمدبن محمد بن عیسی الاشعری القمی، ابراهیم بن محمد بن فارس نیشابوری احمدبن اسحاق رازی، ابراهیم بن عبده نیشابوری، بشرین بشار نیشابوری، جعفربن عبدالله قمی، حسین بن سعید اهوازی، حسین بن مالک قمی، حسین بن اشکیب قمی، حسن بن خرزاد قمی، حمدان بن سلیمان نیشابوری، خلیل بن هشام فارسی، ابوهاشم داود بن قاسم جعفری، ابوسلیمان نیشابوری، سهل بن زیاد رازی، سری بن سلامه اصفهانی، علی بن عمروعطار قزوینی، عبدالرحمن بن محمد قمی، فضل بن شاذان نیشابوری، فتح بن یزید گرگانی، فارس بن حاتم قزوینی، محمد بن علی بن مهزیار، محمد بن علی بن عیسی الاشعری القمی، مصفله بن اسحاق قمی، محمد بن حصین اهوازی، محمد بن حمزه قمی، محمد بن اسماعیل صیمری قمی، محمد بن خالد رازی، محمد بن اسماعیل بلخی، محمد بن حسان رازی، موسی بن مرشدوراق نیشابوری، محمد بن ابی بکر رازی، ابوالحصین اهوازی، ابوطاهر قمی، ابو یحیی گرگانی از اصحاب ایرانی امام هادی علیه السلام بودهاند. (رجال الطوسی، ص409 تا ص427)
انتهای پیام/ 852
با سلام
السلام علیک بر اقا امام هادی علیه السلام
«روشنترین ستاره هدایت»
گلاب و عود و اسپند بیاورید، سیبهای سرخ را در سینیها بچینید! بیارایید اینک کوچههاتان را؛ بیارایید باغ و بوستانها را! بیارایید دلهای همیشه سبز باور را؛ بیارایید،به گُلخند تبسّمها؛ به لطف آیههای آبیِ شادی! بیارایی با عطر گلهای محمد صلیاللهعلیهوآله !
کسی میآید از آن سوی آیینه! کسی میآید از ژرفای انوار الهی!
میآید، شُکوهِ ماندگار امامت؛ میآید، صداقت انوار ولایت؛ میآید، چلچراغ همیشه روشن هدایت! میآید، عبای رسالت بر دوش، شمشیر عدالت بر کف، سرود کرامت بر لب، شور شهادت در دل و نور عبادت بر پیشانی.
میآید، صداقت صادق علیهالسلام در جان، نجابت کاظم علیهالسلام بر چهره، تبسّم رضا علیهالسلام بر لب، و سخاوت محمد علیهالسلام در دست! دستی که برای همیشه حبل المتین مسکینان خواهد شد. میآید تا کهکشانی از نور هدایت، فرا راه گم کردگان راه، بیفروزد.
میآید تا زمین با وجود نورانیاش، به ملکوت لا یتناهی فخر بفروشد.
میآید تا بیپناهان را پناه، دردمندان را شفا، عاشقان را سعادتِ نجات، و عارفان را غایت کمال باشد! میآید با آغوشی از عطر کوچههای بهشت، تا با توسّل به نام و یادش، مشام جانها آرام گیرد. میآید با آغوشی از گلهای تبسّم، تا «مدینة النبی» دوباره آکنده از عطر پیامبر صلیاللهعلیهوآله شود.
مدینه! مبارکت باد! مبارکت باد، لحظههای سبز ولادت! اینک به خود ببال که خورشید را به میهمانی آوردهای. به خود ببال که اینک تمام آسمان مهمان توست.
مدینه! به خود ببال که اینک عرش به خاک گران بهای تو رشک میبرد. کسی را که به دامان گرفتهای، امام هدایت، فخر عالم امکان، «علی بن محمد النقی علیهالسلام » است؛ سرور مردمان و افتخار تمام اولیاء اللّه!
مدینه! خوش به دامان گرفتهای، گوهری را که در تمام هستی، بیهمتاست؛ و غربت نوازِ دل غریبان؛ آرامش دل یتیمان؛ خلوت فروز سینه بیپناهان؛ و فروغ دیده دردمندان است!
مدینه! دیگر بار، خورشیدی از منظومه «کوثر» را به دامان گرفتهای، خورشیدی که انوار الهیاش از «سامرّا» تا شرق و غرب عالم سایه خواهد افکند و درماندگان طریق سعادت را به رستگاری رهنمون خواهد شد.
مولا جان! یا ابالحسن علیهالسلام ! سلامت باد!
سلامت باد، هر لحظهای که با یاد خدا به سر میبریم!
سلامت باد، در ذکر و تشهّد؛ در رکوع و سجود، در قنوت و سلام!
سلامت باد، در توسّل و کُمیل، در «یس» و «کوثر»، در عطر لحظههای «قدر»، و «الرحمن»!
سلامت باد، در لحظه لحظهای که نفس میکشیم و در سایه شما اهل بیت علیهمالسلام ، سرافرازترین مردمان زمینیم! سرافراز از پاکیِ جسم و جان، و زلالی روح و روان!
مولا جان! علی بن محمد علیهالسلام ! سلام و درود خداوند بر لحظهای که خاک «مدینه»، بوسه بر قدمت زد، و لحظهای که تربت «سامرّا» تن شریفت را در آغوش گرفت!
درود خداوند بر لحظهای که دیگر بار، مبعوث خواهی شد و در آستان قرب الهی، ما شرمندگان آستان آسمانیات را، شفاعت خواهی کرد!
سید علیاصغر موسوی
با سلام
السلام علیک بر اقا امام هادی علیه السلام
«روشنترین ستاره هدایت»
گلاب و عود و اسپند بیاورید، سیبهای سرخ را در سینیها بچینید! بیارایید اینک کوچههاتان را؛ بیارایید باغ و بوستانها را! بیارایید دلهای همیشه سبز باور را؛ بیارایید،به گُلخند تبسّمها؛ به لطف آیههای آبیِ شادی! بیارایی با عطر گلهای محمد صلیاللهعلیهوآله !
کسی میآید از آن سوی آیینه! کسی میآید از ژرفای انوار الهی!
میآید، شُکوهِ ماندگار امامت؛ میآید، صداقت انوار ولایت؛ میآید، چلچراغ همیشه روشن هدایت! میآید، عبای رسالت بر دوش، شمشیر عدالت بر کف، سرود کرامت بر لب، شور شهادت در دل و نور عبادت بر پیشانی.
میآید، صداقت صادق علیهالسلام در جان، نجابت کاظم علیهالسلام بر چهره، تبسّم رضا علیهالسلام بر لب، و سخاوت محمد علیهالسلام در دست! دستی که برای همیشه حبل المتین مسکینان خواهد شد. میآید تا کهکشانی از نور هدایت، فرا راه گم کردگان راه، بیفروزد.
میآید تا زمین با وجود نورانیاش، به ملکوت لا یتناهی فخر بفروشد.
میآید تا بیپناهان را پناه، دردمندان را شفا، عاشقان را سعادتِ نجات، و عارفان را غایت کمال باشد! میآید با آغوشی از عطر کوچههای بهشت، تا با توسّل به نام و یادش، مشام جانها آرام گیرد. میآید با آغوشی از گلهای تبسّم، تا «مدینة النبی» دوباره آکنده از عطر پیامبر صلیاللهعلیهوآله شود.
مدینه! مبارکت باد! مبارکت باد، لحظههای سبز ولادت! اینک به خود ببال که خورشید را به میهمانی آوردهای. به خود ببال که اینک تمام آسمان مهمان توست.
مدینه! به خود ببال که اینک عرش به خاک گران بهای تو رشک میبرد. کسی را که به دامان گرفتهای، امام هدایت، فخر عالم امکان، «علی بن محمد النقی علیهالسلام » است؛ سرور مردمان و افتخار تمام اولیاء اللّه!
مدینه! خوش به دامان گرفتهای، گوهری را که در تمام هستی، بیهمتاست؛ و غربت نوازِ دل غریبان؛ آرامش دل یتیمان؛ خلوت فروز سینه بیپناهان؛ و فروغ دیده دردمندان است!
مدینه! دیگر بار، خورشیدی از منظومه «کوثر» را به دامان گرفتهای، خورشیدی که انوار الهیاش از «سامرّا» تا شرق و غرب عالم سایه خواهد افکند و درماندگان طریق سعادت را به رستگاری رهنمون خواهد شد.
مولا جان! یا ابالحسن علیهالسلام ! سلامت باد!
سلامت باد، هر لحظهای که با یاد خدا به سر میبریم!
سلامت باد، در ذکر و تشهّد؛ در رکوع و سجود، در قنوت و سلام!
سلامت باد، در توسّل و کُمیل، در «یس» و «کوثر»، در عطر لحظههای «قدر»، و «الرحمن»!
سلامت باد، در لحظه لحظهای که نفس میکشیم و در سایه شما اهل بیت علیهمالسلام ، سرافرازترین مردمان زمینیم! سرافراز از پاکیِ جسم و جان، و زلالی روح و روان!
مولا جان! علی بن محمد علیهالسلام ! سلام و درود خداوند بر لحظهای که خاک «مدینه»، بوسه بر قدمت زد، و لحظهای که تربت «سامرّا» تن شریفت را در آغوش گرفت!
درود خداوند بر لحظهای که دیگر بار، مبعوث خواهی شد و در آستان قرب الهی، ما شرمندگان آستان آسمانیات را، شفاعت خواهی کرد!
سید علیاصغر موسوی