سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

به علت شهادت آهنگ شاد نمی زنیم + تصویر

خدا شيعيان ما را رحمت كند كه از زيادي طينت ما آفريده شده اند و با آب ولايت ما عجين گشته اند و در ايام حزن ما محزون و در ايام سرور ما شادمان هستند
کد خبر: ۷۳۶۳۹
۱۵:۳۶ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، وبلاگ نسیم نینوا نوشت: لباس عزا بر تن  داشت... نوای  سوزناکش درفضای پاساژ قائم عج (شانزلیزه) طنین انداز شده بود... در همهمه ی دنیایی و در آن لحظه که هر کس درگیر  امور دنیوی بود، نوای روحبخش او بود که انسان را به سوی حزن و اندوه می کشاند.... مصداق سخن  امام صادق علیه السلام که می فرمایند: "خدا شيعيان ما را رحمت كند كه از زيادي طينت ما آفريده شده اند و با آب ولايت ما عجين گشته اند و در ايام حزن ما محزون و در ايام سرور ما شادمان هستند"


 شنبه 3خرداد 93-پاساژ قائم(شانزلیزه)

نا خود آگاه یاد داستان بشر حافی و امام موسی کاظم علیه السلام افتادم:

بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(علیه السلام) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام  فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت .

بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.

سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(علیه السلام) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن .

آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت .

انتهای پیام/ح . ا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
نظرات بینندگان
اناسان
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۶
شيرمادرحلالش كه دركشورجايگاه امام هشتم ع ثامن الحجج روز شهادت پدربزرگوارشان ابروي خودش راپيش اهل البيت ص حفظ كرد
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
آفرین به غیرتش. خدا به خاطر این ادبی که که کرده بهش برکت و سلامتی بده. دمش گرم.
سعید
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
به نوبه خودش قابل تحسینه
Ali sadegh
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
دمش حیدری
یاعلی
کرمانشاهی
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
شیرمادرت حلالت
سید وحید
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
ترو خدا ی سری به تلویزیون خودمون بزنید شبکه پویا که انگار امروز هیچ خبری نیست مشکلی با شادی بچه ها نیست یکروز ملاحضه کنند کمی رعایت بشه بد نیست... اگر امام زمان علیه السلام ظهور کرده بودند ایا از این کار راضی بودند؟