سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چتي پرناز با معشوق

کد خبر: ۴۰۲۲
۰۰:۰۰ - ۱۴ مهر ۱۳۸۷
گفتگو با خدا...

کسي نبود حرفهاي مرا گوش کند.

من هم مثل همه به گاه بي کسي و ماندگي، سراغ خدا، خداي فراموش شده‌ي خويش را گرفتم.

همو که هيچگاه مرا از ياد نمي‌برد!

* * * * *

گفتم: چقدر احساس تنهايي مي‌کنم

گفتي: فَإِنِّي قَرِيبٌ؛ من که نزديکم (بقره/ 186)



گفتم: تو هميشه نزديکي؛ من دورم... کاش مي‌شد نزديکت مي‌شدم

گفتي: وَ اذْکُر رَّبَّکَ فِي نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ؛ هر صبح و شام، خدايت را پيش خود، با بيم و کرنش، آهسته ياد کن (اعراف/ 205)



گفتم: اين هم توفيق مي‌خواهد!

گفتي: أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ؟ دوست نداريد خدا شما را ببخشد؟! (نور/?2 )



گفتم: معلوم است که دوست دارم مرا ببخشي!

گفتي: وَ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ؛ پس از خدا خود بخواهيد شما را ببخشد و آنگاه به سوي او باز آييد (هود / 90)



گفتم: با اين همه گناه؟!... آخر چگونه؟

گفتي: أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ؟ مگر نمي‌دانيد خداست که توبه را از بنده‌هايش قبول مي‌کند؟! (توبه/???)



گفتم: ديگر روي توبه ندارم.

گفتي: اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ، غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِِ؛ ولي خدا عزيزِ و داناست، او آمرزنده‌ي گناه است و توبه پذير.(غافر/?و?)



گفتم: با اين کوه گناه، براي کدام يک توبه کنم؟

گفتي: إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا؛ خدا همه‌ي گناهان را مي‌بخشد (زمر/??)



گفتم: يعني دوباره بيايم؟ باز مرا مي‌بخشي؟

گفتي: وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ؛[چرا که نه!] به جز خدا کيست که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/???)



گفتم: نمي‌دانم چرا هميشه در مقابل اين کلامت کم مياورم! آتشم مي‌زند؛ ذوبم مي‌کند؛ عاشق مي‌شم! و ... توبه مي‌کنم

گفتي: إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ [اين را بدان که] خدا توبه‌کنندگان و نيز آناني که به دنبال پاکي‌اند را دوست دارد (بقره/???)



ناخواسته گفتم: اِلهي وَ رَبِّي مَن لِي غَيرُک؛ اي خدا و پروردکار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفتي: أَلَيْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ؛ خدا براي بنده‌اش کافي نيست؟ (زمر/??)



گفتم: در برابر اين همه مهربانيت چه مي‌توانم؟

گفتي: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِيرًا وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِيلًا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْکُمْ وَ مَلَائِکَتُهُ لِيُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَ کَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا؛ اي مؤمنان! خدا را بسيار ياد کرده و صبح و شام تسبيحش کنيد. او کسي است که خود و فرشتگانش بر شما درود و رحمت مي‌فرستند تا شما را از تاريکيها به روشنايي آرند. که خدا بر مؤمنان مهربان است. (احزاب/??-??)



با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستي!... با فرشته‌هايش!... به ما درود مي‌فرستند تا آدم شويم؟! ...

پس بايد خود را ثابت کند که شايسته‌ي سلام و درود عرشيانم.

بايد گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم.

بايد برخيزم که تا الان هم دير شده است.

چقدر من بعد از اين کارهاي شيرين دارم.



* * * * *



بسم الله الرحمن الرحيم.

يا علي مدد!
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: