سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

ارشیو / گفتگوی کیهان فرهنگی با محمد محمدی نیک ( ری شهری )

کد خبر: ۲۶۷۲۱
۲۳:۵۶ - ۱۷ مهر ۱۳۹۰
SHIA-NEWS.COM   شیعه نیوز:

محمد محمدی نیک، مشهور به «ری شهری» در آبان سال 1325 در شهرری دیده به جهان گشود. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی، درسال 1339 وارد حوزه علمیه شهرری (مدرسه برهان) شد و در سال 1340 برای ادامه تحصیل به قم رفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی، مدارج تحصیل را تا سطوح عالی در حوزه علمیه قم طی کرد. وی پس از انقلاب حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور، دادستان دادگاه ویژه روحانیت و سرپرست حجاج ایرانی بود و هم اکنون نایب تولیه شاه‌عبدالعظیم و رئیس موسسه فرهنگی دارالحدیث است.

«موسوعه میزان الحکمه» در میان دیگر کارهای شما از برجستگی خاصی برخوردار است و کاری ماندگار در حوزه حدیث پژوهی به صورت موضوعی است. اندیشه پرداختن به چنین موضوعی چگونه و چه زمانی به ذهنتان رسید؟
حجت الاسلام ری شهری: فکر میکنم نقطه شروع این کار در سال 1347 بود. بعد از آن که از نجف به قم رفتم، آقای مشکینی را هم به مشهد تبعید کرده بودند. من هم بنا به دوستی و علاقهای که به ایشان داشتم، به مشهدرفتم و حدود 18 ماهی که آقای مشکینی تبعید بود، من هم در مشهد ماندم و همان زمان بود که ساواک دنبال پدرم آمده بود تا او مرا به دادگاه معرفی کند. قبلاً برایتان گفتم که وقتی در نجف بودم از طرف دادگاه تجدیدنظر ارتش نامه ای برایم آمده بود که برای محاکمه به مشهد بروم و خودم را معرفی کنم. من اعتنایی به آن نامه نکردم اما مأموران ساواک در تهران و قم و مشهد دنبال من بودند. تصور آنها این بود که من از فعّالین سیاسی هستم و نرفتن من به دادگاه هم شک آنها را بیشتر کرده بود. بالاخره رفتم و خودم را به سرهنگ مصباحی معرفی کردم. آنها مرا مجدداً به دادگاه فرستادند. در دادگاه، من به آنها تند شدم و انتقاد کردم، آنها هم عصبانی شدند و سه ماه دیگر برایم زندانی بریدند و از همانجا دستبند به دستم زدند. وقتی آقای مشکینی مرا با دستبند زندان دید، گریه اش گرفت و اشک می ریخت. به هرحال، درآن مدتی که در زندان بودم از آقای مشکینی خواستم که برایم کتاب بیاورد و ایشان هم جلد هفدهم «بحارالانوار» چاپ قدیم را با مقداری کاغذ برایم فرستادند و در حقیقت تألیف «میزان الحکمه» از یادداشتهایی که در زندان مشهد نوشتم شروع شد.
اندیشۀ این کارهم از آنجا بود؟
حجت الاسلام ری شهری: نخیر، اندیشۀ این کار مربوط به یک سلسله یادداشتهایی بود که از نجف آورده بودم. آن زمان کتابهای اخلاقی برایم خیلی جاذبه داشتند، وقتی روایات شیرین و جالب را می خواندم، تعجب می کردم که چرا این روایات نباید در دسترس عموم باشد تا همه مردم بتوانند از آنها استفاده کنند؟ واقعاً احادیث اهل بیت (ع)، مثل گوهرهایی گرانبها هستند که کسی از آنها خبر ندارد. با مطالعه آن احادیث در نجف، ذهنیتی برایم فراهم شده بود که احادیث اهل بیت (علیه السلام) غریب هستند و من باید کار کنم که آنها را از غربت درآورم. در زندان که بودم روایات خاصی را که برایم جالب بود یادداشت می کردم. بعد از زندان، این یادداشتها را تکمیل کردم، همچنین مجلدات دیگر «بحارالانوار» را مطالعه و فیش برداری کردم و بتدریج زمینه تألیف میزان الحکمه آن چنان که در مقدمۀ آن آورده ام فراهم شد.
آن زمان دوره کامل بحار را داشتید؟
حجت الاسلام ری شهری: نخیر، اتفاقاً یکی از مشکلات من همین بود که پولی برای خریدن دوره کامل بحار داشته باشم. به هرحال، مجبور بودم به تدریج بحار را در کتابخانه ببینم و فیش برداری کنم. بعد از چند سال روایات انتخابی ام را به صورت الفبایی تنظیم کردم ولی هنوز نمی دانستم چه کاری در نهایت باید انجام بدهم. بعد از چند بار تغییر شکل، جرقه ای در ذهنم زده شد که کتابی تألیف کنم که شامل مباحث اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشد. یادم هست یک بار هم با آقای مصطفی زمانی دراین باره صحبت کردم، گفت: چیز جالبی از آب در نمی آید! برای خودم کاملاً محسوس بود که این کتاب می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای جامعه ما به احادیث اسلامی باشد لذا با جدیت کار را پیگیری کردم.
در مورد «بحارالانوار» مرحوم مجلسی حرف و سخن بسیار است. تصور ما این است که مرحوم مجلسی اتفاقاً در مقام یک گردآورنده تمام احادیث شیعه از منابع و مآخذ گوناگون و پراکنده، واقعاً کار عظیمی انجام داده است. اسم کتاب را هم «بحارالانوار» به مفهوم «دریای نورها» گذاشته که اسم با مسمایی است. به نظر شما به عنوان پژوهشگری غوّاص، با این مجموعه عظیم چه باید کرد؟
حجت الاسلام ری شهری: ببینید! همان طور که فرمودید، بحارالانوار یک مجموعه عظیم و گرانبها است، بسیاری از منابعی که علامه مجلسی از آنها استفاده کرده، حالا در دسترس نیست و قطعاً اگر این کار انجام نمی شد، ما به بسیاری از احادیث دسترسی نداشتیم. البته «بحارالانوار» یک سلسله مکررات دارد و مکررات باید حذف شود، روایات مشابه هم باید کنار همدیگر قرار بگیرند، استدلالهای احادیث درباره اعتقادات، اخلاقیات، و مسائل اجتماعی و سیاسی باید کنار هم دیده شوند و چیز تازه ای مطابق با نیاز زمان از آنها بیرون بیاید و ما این کار را در «موسوعه میزان الحکمه» کرده ایم.
حضرت عالی در«میزان الحکمه» از احادیث اهل سنت هم استفاده کرده اید، لطفاً در این باره هم توضیح بفرمایید.
حجت الاسلام ری شهری: وقتی که آیات و احادیث مربوط به موضوعات مختلف را کنار هم قرار می دادم، در عمل مشاهده کردم که بسیاری از روایات ما درکتابهای اهل سنت هم آمده است. به خودم گفتم چرا از آنها استفاده نکنیم؟ مشابه شماری از احادیث که در منابع اصلی حدیثی شیعه هست، در منابع اصلی اهل سنت هم هست، و من معتقدم که ذکر آنها، کار ما را تقویت می کند و چرا ما برای جهان اسلام کار نکنیم؟ در عین حال، این کار، خودش به نوعی عرضه حدیث بر حدیث هم هست، این اقدام درکنار شماری از اقدامات دیگر که در مقدمه موسوعه میزان الحکمه توضیح داده ام موجب پالایش احادیث اسلامی نیز هست.
معیار شما برای انتخاب احادیث اهل سنت بر بنیان سند آن احادیث بوده با ملاکهای دیگری مورد نظر قرار گرفته است؟
حجت الاسلام ری شهری: البته سند هم یکی از معیارهای ماست، ولیکن عمده کار ما روی قرائن است، یعنی عرضه احادیث به قرآن و عقل و سایر سخنان اهل بیت (ع). خود پیامبر (صلی الله علیه و آله)سخنی بدین مضمون فرموده اند که اگر حدیثی از من روایت کردند و دیدید صددرصد خلاف عقل است نپذیرید، زیرا من سزاوارتر هستم که آن سخن را نگفته باشم.
چرا با استناد به همین ملاک ها به پالایش احادیث نمی پردازیم تا شاهد پالایش دینی و وحدت بیشتر فرهنگی اهل تشیع و اهل تسنن باشیم.
حجت الاسلام ری شهری: من اخیراً در مورد اذان تحقیق می کردم، این که چرا اذان ما با اذان اهل سنت تفاوت دارد؟ در اذان ما «حی علی خیرالعمل» و شهادت سوم هست و در اذان آنها «الصلاة خیر من النوم» آمده است. من تحقیق کردم ببینم در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) اذان چگونه گفته می شده؟ آیا زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم «الصلاة خیر من النوم» می گفتند، یا نه؟ من برای این کار احادیث اهل سنت دراین باره را به دقت مورد بررسی قرار دادم، «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری»، این حدیث را نقل نکرده اند، معلوم می شود که در این مورد حرف داشته اند. با شگفتی باید گفت شماری از احادیث اهل سنت، مبنای اذان را «خواب» دانسته اند و گفته اند که عبدالله بن زیاد درباره اذان خوابی دید و آن را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرد. عده ای گفتند: ناقوس بزنیم، عده ای دیگر گفتند: جار و شیپور بزنیم. عبدالله بن زید گفت: من خواب دیده ام باید به این شکل اذان بگوییم که «الصلاة خیر من النوم» در آن باشد. به معنای «نماز ازخواب بهتراست»، ما ریشه یابی کردیم و سندروایات را بررسی کردیم، دیدم که بر مبنای اهل سنت هم این سخن سند ندارد. تفصیل این مطلب درموسوعه میزان الحکمه، جلد دوم، آمده است.
همانطور که مستحضرید یکی دیگر از مسائل جدی حدیثی در تاریخ اسلام، جریان منع حدیث در سده نخستین اسلام بود که ثمره نامبارک آن، دور افتادن مسلمانان از معارف اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نقل تعداد بسیار کمی از احادیث ائمه اطهار در مجامع حدیثی اهل سنت بود، آن چنان که کسی مثل محمد ابوزهره درکتاب «الامام الصادق» می نویسد: شایسته است اعتراف کنیم که آنچه ازفقه و فتوا و داوریهای علی در منابع اهل سنت آمده، نه با مدت خلافت ایشان سازگار است، نه با روزگاری که علی به تعلیم و افتاء می پرداخت.
این نسبتها را ملاحظه کنید، در دو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری، ازحضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تنها 13 حدیث آمده، از امام حسین (علیه السلام) 8 حدیث و از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تعداد کمتری! در حالی که از کسانی که از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبودند، یا مدت بسیار کمی از اسلام آوردن آنها می گذشت، احادیث فراوانی نقل شده است. موضوع دیگر، نقل احادیث اخلاقی بی سند است. وقتی ابوالقاسم پاینده «نهج الفصاحه» را در ترجمه سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نوشت، بسیاری براو خرده گرفتند که چرا در آن مجموعه، از احادیث اهل سنت هم استفاده شده است؟ و او پاسخ گفته بود: اینها احادیث اخلاقی است و سر به سر دعوت به خیر و نیکی است و احادیث احکامی و فقهی نیستند. از نظر حضرت عالی این استدلال درست است؟
حجت الاسلام ری شهری: ببینید! یک وقت مطالبی در احادیث هستند که فوق عقل و علم است. یک وقت هم مطلبی در روایتی هست که هماهنگ با عقل و علم است ولی اگر دیدید حدیثی صددرصد با عقل و علم مخالف است، قطعاً باید بگوییم دروغ است و اشکال دارد، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیه السلام) چیزی را که خلاف عقل و علم است نمی گویند؛ اما فوق علم و عقل چرا. بسیاری از احادیث هستند که بعد از1400 سال، تازه علم به آن رسیده است و بسیاری از افراد قبلاَ فکر می کردند که آن احادیث علمی نیستند، مثل زوج بودن گیاهان وچیزهای دیگر.
در مورد احادیث آمده در «نهج الفصاحه» چطور؟
حجت الاسلام ری شهری: «نهج الفصاحه» هم مثل «غررالحکم» است، سند ندارد. باید یکی یکی احادیث آنرا بررسی کرد و به قرآن و عقل عرضه کرد. ابتدا باید احادیث مصدریابی بشوند. ای کاش گردآورنده «نهج الفصاحه» مصادر احادیث را ذکر کرده بود. بنابراین نه می شود گفت احادیث «نهج الفصاحه» صددرصد درست است و نه می توان گفت صددرصد نادرست است. هر حدیث باید به قرآن و عقل و قرائتی از سخنان اهل بیت(علیه السلام) عرضه شود.
یک مسئله دیگر در عرصه احادیث ما این است که گاهی حدیثی مدتها در منابر و مجامع خوانده می شود و در کتاب ها راه می یابد و در ذهن مردم می نشیند، آن وقت محققی پس از چندین دهه می گوید: آن حدیث سند ندارد! نمونه آن همین حدیث مشهور «ان الحیاه عقیده و جهاد» منسوب به سید الشهداء است که سال ها نقل شده و حالا معلوم شده که سند درستی ندارد. چرا در جایی این گونه احادیث را قبل از رواج کامل، بررسی نمی کنند؟
حجت الاسلام ری شهری: بله، از این نمونه ها بسیار است. خیلی از احادیث مطرح است که ریشه ای ندارند. از باب مثال می خواهم بگویم، مثل حدیث کسانی که مرسوم است در خانه ها می خوانند و در آخر مفاتیح هم هست و نوشته شده «به سند صحیح» از آن نوع است. تا آنجا که ما می دانیم اولین کسی که در قرن اخیر نوشته که این حدیث سند و مبنایی ندارد، خود مرحوم حاج شیخ عباس قمی است. علاوه بر این، درهمان مفاتیح اش لعنت کرده کسی را که به کتابش چیزی اضافه کند. ولی به دلیل جهل یا کسب درآمد، آن را به کتاب او اضافه کرده اند! من این موضوع را در کتاب «اهل بیت در قرآن و حدیث» به طور مفصل تحلیل کرده ام.
منظورتان اصل حدیث کساء است یا نحوه ای که در مفاتیح الجنان آورده اند؟
حجت الاسلام ری شهری: ببینید! حدیث کساء از احادیث صحیحه است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)عبای خیبری را بر سر اهل بیت (علیه السلام)انداختند و آیه تطهیر نازل شد.
این حدیث صحیح را شیعه و سنی هر دو نقل کرده اند و شکی هم در آن نیست. ولی این متنی که به عنوان حدیث کساء در مفاتیح آمده است، هم از نظر متن و هم از نظر سند، اشکال دارد. اصولاً به آن صورت، تا 200 سال پیش در هیچ کتابی نیست، حتی علامه مجلسی که احادیث ضعیف را هم ضبط کرده، آن را در کتاب بحار الانوار نیاورده، اصولا بسیاری از احادیث عرفانی هست که بعد از قرن ششم وارد جامعه اسلامی شده، یعنی تا سال 600 هجری در هیچ و مأخذی نیست، بعداً به کتب حدیثی وارد شده است. حدیث کساء به اتفاق شیعه و سنی در خانه «ام سلمه» بوده، ولی روایت جدید می گوید در خانه حضرت فاطمه (س) بوده! اتفاقاً مهم این است که حدیث کساء درخانه «ام سلمه» باشد و پیامبر (صلی الله علیه و آله)ام سلمه را راه ندهد. مهم این است که اعلام شود ازواج پیامبر (صلی الله علیه و آله)جزء اهل بیت نیستند.
لطفاً درباره احادیث اخلاقی و مبانی احادیث «من بلغ» هم توضیح بفرمایید.
حجت الاسلام ری شهری: احادیث اخلاقی چون منطبق با عقل و فطرت است، محدثین دنبال آن نبودند که سندش را بیاورند، چون دستورالعلمهای استحبابی است. بحث سازندگی فردی و اجتماعی است. مسئله و جوبی نیست. درباره «اخبار من بلغ» می گویند اگر کسی براساس روایتی که به او رسیده و وعده داده مثلا فلان کار ثواب دارد و او برای رسیدن به آن ثواب آن کار را انجام داد؛ خداوند ثواب آن عمل را به او می دهد هر چند که در واقع، مطلب آن گونه نباشد، یعنی حدیث برای او درست نقل نشده باشد. ولی همان طور که گفته شده «اخبار من بلغ» تنها دلالت بر حسن انقیاد و تراتب ثواب دارد لیکن شرایط حجیت خبر در باب مستحبات را ساقط نمی کنند. همچنین این اخبار، به عنوان ثانوی، کاری که دلیلی بر استحباب آن نداریم را مستحب نمی کند.
بنابراین با توضیحاتی که فرمودید همیشه تنها راه اثبات درست بودن حدیث، صحت سند حدیث نیست.
حجت الاسلام ری شهری: همین طور است. این سخن که اگر سند حدیثی درست باشد حتماً آن حدیث صادر شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام) است، درست نیست. ببینید! گاهی پیش آمده که راویان حدیث، همه آدمهای خوبی بوده اند، ولی اشتباه کرده اند. مطلب چیز دیگری بوده، آنها طوری دیگر فهمیده بودند. بنابراین صحت سند، دلیل درستی حدیث نمی شود. ضعف سند هم دلیل درستی حدیث نمی شود. ضعف سند هم دلیل عدم صدور نیست، بلکه آن چیزی که می تواند به پژوهشگر اطمینان بدهد قرائنی است که مؤید صدور یا عدم صدور حدیث است.
آیا هماهنگ بودن حدیث با قرآن، حتماً دلیل این است که حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا از ائمه (علیه السلام) صادر شده است؟
حجت الاسلام ری شهری: هماهنگ بودن با قرآن یکی از قرائن صدور حدیث است اما نمی توان گفت هر سخنی که هماهنگ با قرآن است حتماً از پیامبر یا امام صادر شده است.
در مورد احادیثی که مبنای تجربی و کاربردی دارند چطور؟ مثلاً بسیاری از احادیث پزشکی وجود دارند که در گستره احادیث اخلاقی یا عرفانی قرار نمی گیرند، یعنی نمی شود قرینه ای برای آن در قرآن پیدا کرد و با نظر ساده هم نمی توان به صحت یا عدم صحبت آنها پی برد. آیا برای این گونه احادیث هم تدبیری اندیشیده اید؟
حجت الاسلام ری شهری: یکی ازکارهای ما در دارالحدیث بررسی این گونه احادیث است. کتابی در این باره دارالحدیث منتشر کرده با نام «موسوعه الاحادیث الطیبه» که ترجمه آن در آینده نزدیک با نام دانشنامه احادیث پزشکی در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت. مخاطبین اصلی ما در این کتاب، دانشگاههای علوم پزشکی هستد. ما احادیث طبی را جمع آوری کردیم و آنها را مصدریابی و باب بندی کردیم، مثلاً احادیث مربوط به جهاز تنفسی یا چشم و مغز. درمانهایی را هم که در احادیث برای بیماریها گفته شده، همه را آورده ایم. این یک بخش ازکار است. بخش دیگر، درباره خواص میوه ها و غذاها از نظر احادیث است. در مجموع این کتاب پنج بخش دارد: بخش اول درباره مسائل کلی پزشکی، بخش دوم درباره بیماریها، بخش سوم درباره دستگاههای مختلف بدن، بخش چهارم درباره نقش خوردن و آشامیدن در تندرستی و بخش پنجم درباره غذا درمانی و گیاه درمانی است. درمقدمه کتاب هم نوشته ایم که چون احادیث پزشکی مثل احادیث اخلاقی سند ندارند، دانشجویان رشته پزشکی و داروسازی و اهل تحقیق باید آنها را مورد تحقیق و پژوهش آزماشگاهی قرار بدهند. این گونه احادیث باید به علم و آزمایشگاهها عرضه شوند تا درستی آنها مشخص شود. اگر دیدیم یک حدیث طبی در آزمایشگاه جواب نداد، آن را کنار می گذاریم، چون سند هم ندارند. ما چند نمونه از این گونه احادیث را قبل از انتشار در اختیار دانشگاه علوم پزشکی کرمان گذاشتیم و مدتها روی آنها کار کردند و صحت مضمون آنها از نظر علمی ثابت شد و یک مقاله علمی هم در همین ارتباط تهیه کردند که من خلاصه آن را در مقدمه کتاب احادیث طبی آورده ام. به هرحال، یکی از کارهای ما در دارالحدیث این است که از راههای مختلف، صحت نسبت احادیثی را که سند ندارند مشخص کنیم.
این کار را می شود درباره احادیث مربوط به روانشناسی یا علوم تربیتی هم انجام داد، هرچند کار تجربی روی علوم انسانی بسیار دشوارتر از امور پزشکی است.
حجت الاسلام ری شهری: درست است. ما یک سری از روایات را در کتاب «خردگرایی در قرآن و حدیث» آورده ایم که مربوط به رشد عقل و نوسان قدرت تفکر در انسان در طول زمان است بدین معنا که یک مدتی عقل و تفکر در انسان رشد می کند، بعد کاهش پیدا می کند، یا در یک سنینی، رشد عقلی انسان متوقف می شود. خوب، در بعضی روایات، مقطع سرنوشتساز انسان از این نظر، به صورتهای مختلف 18، 28 یا 35 سالگی ذکر شده؛ از طرفی در بعضی از روایات، سن فرسودگی عقل 60 سالگی آمده است. قرآن هم که مدت تعیین نکرده است؛ در این گونه موارد، ما به پژوهش میدانی رو آورده ایم.

منبع: مجله کیهان فرهنگی، ش212 (با اندکی تغییر)

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: