سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده شیعه

شیعه شناسی

عکس

فیلم

پادکست

#الحاشیه

سردبیر

صفحات داخلی

خواص حروف و اسرار و رازهای حروف ابجد

بدان که خداوند به روحی از جانب خویش یاری ات کند. “غین” نقطه دار، از عالم شهامت و ملکوت است و مخرجش “حلق” یعنی نزدیک ترین جای به دهان می باشد، عددش نزد ما صاحبان اسرار، نهصد است و نزد صاحبان انوار، هزار است تمام اینها در حساب جمل کبیر است. بسایطش “یا”، “نون”، “الف”، “همزه” و “واو” می باشد. و فلکش، فلک دوم است و سالهای فلکش در حرکتش یازده هزار سال است که در طبقه عامه امتیاز می یابد و مرتبه اش، مرتبه ی پنجم است و ظهور سلطان و غلبه اش، در بهایم و حیوانات می باشد.
کد خبر: ۲۵۴۴۰۵
۱۶:۳۳ - ۰۵ فروردين ۱۴۰۰

«شیعه نیوز»: اجناس عوالم حروف عبارتند از چهار جنس:

۱- جنس مفرد که عبارتند از: “الف”، “کاف”، “لام”، “میم”، “ها”، “نون”، “واو”

۲- جنس دوتائی که عبارتند از: “دال”، “ذال”

۳- جنس سه تایی که عبارتند از: “جیم”، “حا”، “خا”

۴- جنس چهارتایی که عبارتند از: “با”، “تا”، “یا”، “ثا”

حرف “الف”

الف از حروف نیست. البته، نزد آن کس که بویی از حقیقت و حقایق برده باشد، ولی عموم آن را از حروف می نامند. مقام الف مقام جمع است و از اسماء، اسم “الله” را دارد و از صفات قََیّومیّت را.

“الف” به ظهورش در مرتبه ی ششم است و ظهر سلطان و غلبه اش در نبات می باشد و هم ردیفانش در این مرتبه “ها” و “لام” می باشند. و آن، مجموع عالم حروف و مراتبش می باشد.

و آن نه تنها از آنهاست و نه از آنها بیرون است. نقطه ی دایر و محیط آن است و مرکب عوامل و بسیط آن “ها” است. علمای حروف گویند: الف، مقدم هر حرف است و در مقام حروف تهجی، به منزله ی ماده شیء در کار است. به واسطه مثلِ “با” و “تا” و”ثا” و با واسطه مثل “جیم”و “سین”. زیرا قوام آنها بر “یا” و “با”، “الف” است. لذا او را قطب الحروف نامند و آن را ذات اقدوس دانند و زبر و بیّنات آن مظهر اسم است که با نام علی (ع) مطابق می باشد و لفظ همزه با علی مطابق است.

ها(۶) و میم(۹۰) زاد(۸) و ها(۶) جمعش به ابجد ۱۱۰ نام علی (ع) باشد و الف همزه مصدر است و لفظ و بینات آن نیز لام(۳۰) و فاء(۸۰) جمعش ۱۱۰ می باشد و آن به حساب بینه برابر کلمه ی توحید لااله الاهو پس ظاهر و باطن “الف” علی می باشد و صدور حروف از “الف” است که آن یک باشد و کلمه و کلام و کتاب تدوینی از آن تالیف شده است.

حرف “همزه”

حرف “همزه” از حروف عالم شهامت و ملکوت است. مخرجش انتهای حلق است و در عدد دارای مرتبه نمی باشد. و از بسایط حروف “فا” و “میم” و “زا” و “یا” را دارد و از عوالم، عالم ملکوت “را” را دارا است. و از فلک، فلک چهارم را. و دوره ی فلکش نه هزار سال است، و از مراتب نیز چهارم و ششم و هفتم را دارا است و ظهور سلطان و غلبه ش در جن و نبات و جماد است. طبعش گرم و خشک است و عنصرش آتش می باشد و اختلاف نظر دارند که یا آن در حروف نوشتن یک حرف است یا نصف حرف اما در تلفظ بدان هیچ اختلافی در این امر نیست که آن نزد همگان یک حرف است.

حرف “ها”

بدان که “ها” از حرف غیب است و آن را مخرج از انتهای حلق می باشد و ابجد پنج را دارا است و از عوالم، عالم ملکوت را و از فلک، فلک چهام را دارا می باشد. و زمان حرکت فلکش نه هزار سال است و از طبقات، “خاصه” و “خاصه الخاصه” را دارا است. و از مراتب، ششم را. و ظهور سلطان و غلبه اش در نبات است و از آن به واسطه فرجامش آنچه که گرم تر است پدید می آورد و سپس آن را به سردی و خشکی، دگرگونی و ارجاع می بخشد.

و “ها” را از حرکات راست و کج است و آن را از حروف “اعراف” می باشد که دارای امتزاج و از کامل ها است. و از عالم منفرد، طبعش سرد و خشک و گرم و تر، مانند عطارد است و عنصر بزرگ آن خاک است و عنصر کمترش هوا.

حرف “عین”

حرف “عین” از عالم شهادت و ملکوت می باشد. و آن را مخرج از وسط حلق است. و از عدد جمل عقد هفتاد است. و از حروف بسایط یا “نون”، “الف”، “همزه” و “واو” می باشد. و وی را از افلاک، فلک دوم است و زمان حرکت فلکش یازده هزار سال است. و از طبقات عالم، “خاصه” و “خاصه الخاصه” می باشد و از مراتب مرتبه ی پنجم است و ظهورسلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات می باشد. از آن هر گرم و تری پدید می آید و “عین” را از حرکات، حرکت افقی، که کج است می باشد و آن از حروف “اعراف” است و از حروف “خالص” می باشد و کامل است، و از عالم انس دو حرفی می باشد و طبعش گرم و تر است. و عین از حروف یا و نون می باشد.

حرف”حا”

“حا” از عالم غیب می باشد. و آن از مخارج، وسط حلق است و از عدد، هشت می باشد و از حروف، بسایط “الف” و “لام” “ها” “فا” “میم” “زا” و از عالم، وی را عالم ملکوت می باشد که از فلک، فلک دوم و سالهای حرکت فلکش یازده هزار سال می باشد او از “خاصه” و “خاصه الخاصه” می باشد.

از مراتب، مرتبه هفتم را دارا است و ظهور سلطان و غلبه اش در جماداست و از آن هر چه که سرد وتر است پدید می آید و عنصرش آب می باشد. “حا” را از حرکات، حرکت کج است و از حروف “اعراف” می باشد و آن” خالص” نا آمیخته است و “کاملی” است که هر کس به او اتصال یافت، رفعت و بلندی یافت و او از عالم انس سه تایی می باشد و طبعش سرد و تر می باشد و “حا” را از حرف (حرف الف و همزه) می باشد.

حرف “غین”

بدان که خداوند به روحی از جانب خویش یاری ات کند. “غین” نقطه دار، از عالم شهامت و ملکوت است و مخرجش “حلق” یعنی نزدیک ترین جای به دهان می باشد، عددش نزد ما صاحبان اسرار، نهصد است و نزد صاحبان انوار، هزار است تمام اینها در حساب جمل کبیر است. بسایطش “یا”، “نون”، “الف”، “همزه” و “واو” می باشد. و فلکش، فلک دوم است و سالهای فلکش در حرکتش یازده هزار سال است که در طبقه عامه امتیاز می یابد و مرتبه اش، مرتبه ی پنجم است و ظهور سلطان و غلبه اش، در بهایم و حیوانات می باشد.

طبعش سرد و تر است و عنصرش آب است. هرچه سرد و تر است، از آن پدید می آید و حرکتش کج است و آن را خوها و حالات و کرامات است، “خالص” و “کامل” دوتایی و مونس “همدم” می باشد. غین را یکتایی ذاتی می باشد و از حروف “یا” و “نون” می باشد و “غین” ملکوتی می باشد.

حرف “خا”

بدان که خداوند یا ری ات فرماید. “خا” از عالم غیب و ملکوت است. و مخرجش حلق پایین و قعر دهان است و عددش، ششصد است و بسایطش، “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد و فلکش، فلک دوم است و سالهای حرکت فلکش، یازده هزار سال است. و در “عامه” امتیاز می یابد و مرتبه اش، مرتبه ی هفتم است و ظهور سلطان و غلبه اش، در جماد می باشد، طبع سَرِ آن سرد و خشک است و بقیه جسدش گرم و تر می باشد، عنصر بیشتر آن هوا است و کمترش خاک، هر چیزی که در آن طبایع چهارگانه با هم جمع می آیند از آن پدید می آید.

حرکتش کج است و دارای حالات و خوها و کرامات است، “آمیخته” و “کامل” است. هر کس بر نفس خویش بد و اتصال یابد رفعت و بلندی می یابد “سه تایی” و مونس “همدم” است. دارای علامت و نشانه است و از حرف “همزه” و “الف” می باشد.

حرف “قاف”

بدان که خداوند ما و تو را یاری می فرماید. “قاف” از عالم شهادت و جبروت است. و مخرجش از آخرین مرتبه و بن زبان و آنچه فوق آن از سقف دهان است، می باشد و عددش یکصد است. و حروف بسایطش، “الف”، “فا”، “همزه” و “لام” می باشد. و فلکش، فلک دوم است و سالهای حرکت فلکش، یازده هزار سال و در “خاصه” و “خاصه الخاصه ” امتیاز می یابد و مرتبه اش مرتبه چهارم است و ظهور سلطان و غلبه اش جن است و طبعش، اصول و اُمّهات نخستین، و پایانش گرم خشک می باشد و دیگر مواردش، سرد وتر است.

عنصرش، آب و آتش است و از آن انسان و عنقا (سیمرغ)، پدید می آید. وی را حالاتی است، حرکتش امتزاج پذیراست، امتزاج مونس “همدم” دوتایی علامتش مشترک است وی را از حروف، “الف” و “فا” می باشد. و از اسماء، بر مراتبشان هر اسمی که در اولش حرفی از حروف بسایط آن باشد نزد صاجبان اسرار، دارای ذات، و نزد صاحبان انوار، دارای ذات و صفات.

حرف “کاف”

بدان که خداوند ما و تو را یاری فرماید. “کاف” از عالم غیب و جبروت است. و “کاف” را مخارج، مخرج “قاف” که بیانش گذشت می باشد جز آنکه از آن پایین تر است. عددش، بیست است و بسایطش، از حروف “الف”، “فا”، “همزه” و “لام” می باشد. که فلکش، فلک دوم است و حرکت فلکش، یازده هزار سال می باشد و ظهور سلطان و غلبه اش در جن می باشد و از آن هر چه گرم و خشک است پدید می آید عنصرش، آب است و طبعش، گرم و خشک می باشد.

مقامش بدایت است و حرکت آن امتزاج پذیر است. و از “اعراف” می باشد “خالص” و “کامل” است و نزد صاحبان انوار، هرکس در جن اتصال یابد، رفعت و بلندی می یابد ولی نزد صاحبان اسرار، رفعت و بلندی نمی یابد. مفرد خوفناکی است که از حروف آنچه “قاف” راست می باشد و از اسماء او را بر اسمی که اولش حرفی از حروف بسایط و حروف اوست می باشد.

حرف “ضاد”

بدان که خداوند ما و تو را یاری فرماید. “ضاد” نقطه دار از حروف عالم شهادت و جبروت است. و مخرجش از کناره زبان و آنچه زیر و نزدیک آن را دندانهاست می باشد. و عددش نزد ما نود است و نزد اهل انوار هشتصد می باشد. حروف بسایطش، عبارت از “الف”، “دال”، “همزه”، “لام” و “فا” بوده، و فلکش، فلک دوم است و حرکت فلکش یازده هزار سال می باشد در “عامه” امتیاز می یابد و آن را وسط طریق است و مرتبه اش، مرتبه پنجم می باشد و ظهور سلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات است و طبعش سرد و تر است و عنصرش آب می باشد. از آن هر چه سرد و تر است پدید می آید. حرکتش امتزاج پذیر “ضا” را خوی و حالات و کرامات است، “خالص” و “کامل” و دو تایی و مونس “همدم” می باشد و علامتش فردانیت و یگانگی است. او را از حروف، حرف “الف” و “دال” می باشد و او را از اسماء، همانهایی است که در حرفی که پیش از این بود، توضیح دادیم.

حرف “جیم”

بدان که خداوند ما و تو را یاری فرماید. “جیم” از عالم شهادت و جبروت است. و مخرجش از وسط زبان یعنی بین زبان و بین سقف دهان می باشد. عددش سه است و حروف بسایطش، “یا”، “میم” و ” الف” “همزمان” می باشد و فلکش، فلک دوم است و سالهای حرکت فلکش، یازده هزار سال است. در “عامه” امتیاز می یابد و آن را وسط طریق است. مرتبه اش مرتبه چهارم است و ظهور سلطان و غلبه اش در جن است، جسدش سرد و خشک است و سرش گرم و خشک و طبعش سرد و گرم و خشک است. عنصر بیشترش خاک است و کمترش، آتش. از آن، آنچه با طبعش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید، حرکتش کج می باشد. “جیم” را حقایق مقامات و منازلات است و امتزاج پذیر است و کامل است و هر کس به او اتصال یابد، نزد صاحبان انوار و اسرار رفعت و بلندی می یابد، جز کوفیان(که قابل بدین امر نیستند). سه تایی و مونس “همدم” است. علامتش فردانیت و یگانگی است و وی را از حروف، حرف “یا” و “میم” می باشد و از اسماء همانها که پیش از این گفته آمد.

حرف “شین” سه نقطه است

بدان که خداوند ما و تو را به نطق و فهم یاری کند. “شین” از عالم غیب و جبروت است مگر میانه آن. مخرجش، مخرج “جیم” است و عددش نزد ما “الف” است و نزد صاحبان انوار سیصد است. و بسایطش، “یا”، “نون”، “الف”، “همزه” و “واو” می باشد. و فلکش، فلک دوم است و سالهای گردش این فلک گفته آمد و در “عامه” امتیاز می یابد و وی را وسط طریق است و مرتبه اش مرتبه پنجم است و سلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات می باشد، طبعش سرد و تر است و عنصرش آب است، آنچه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد از وی پدید می آید. حرکتش امتزاج پذیر است. “کامل” و “خالص” و دو تایی و مونس “همدم” است و “شین” را ذات و صفات و افعال است و از حروف، حروف”یا”و “نون” را دارد و از اسماء همان گونه است که گفته آمد، دارای خوها و حالات و کرامت می باشد.

حرف “یا”

بدان که خداوند ما و تو را به وسیله وحی از جانب خودش یاری کند. “یا” از عالم شهادت و جبروت است. و مخرجش، مخرج “شین” می باشد و عددش، برای افلاک دوازده گانه “ده” و “همزه”، “لام”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” و فلکش، فلک دوم است و سالهای گردشش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصه الخاصه” امتیاز می یابد آن را غایب و مرتبه هفتم است. ظهور سلطان و غلبه اش در جماد است و طبعش، امهات و اصول نخستین است و عنصر بیشترین آتش است و کمتر آب و از او حیوان پدید می آید. حرکتش امتزاج پذیر است و دارای حقایق و مقامات و منازلات امتزاج یافته است و “کامل” چهارتایی و مونس “همدم” است و از حروف، حرف “الف” و “همزه” را دارا است و از اسماء همان که گذشت.

حرف “لام”

بدان که خداوند ما و تو را به روح القدوس یاری کند. “لام” از عالم شهادت و جبروت می باشد. و مخرجش، از کنار زبان است و نزدیک ترین آن تا پایان کناره اش. عددش، در دوازده فلک (سی) است و در افلاک هفتگانه سه. بساطش، “الف”، “میم”، “همزه”، “فا” و “یا” می باشد و فلکش، فلک دوم است و سالهای گردشش گفته آمد در “خاصه” و “خلاصهالخاصه” امتیاز می یابد و دارای غایت است. مرتبه اش مرتبه ی “خاصه” است و سلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات می باشد. طبعش گرم و سرد و خشک است. عنصر بیشتر آن آتش است و کمتر خاک، از آن هر چه که طبعش مشکل و همانندی دارد پدید می آید. حرکتش راست و آمیزش پذیراست “لام” را “اعراف” می باشد، امتزاج یافته و “کامل”، “مفرد” و خوفناک، می باشد که از حروف “لام”، حرف “الف” و “میم” می باشد.

حرف “را”

بدان که خداوند ما و تو را به توسط روحی از جانب خودش یاری کند. “را” از عالم شهادت و جبروت است. و مخرجش از پشت زبان و بالای پیشین است. و عددش در دوازده فلک دویست است و در افلاک هفتگانه دو. بسایطش، عبارت از “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد. و فلکش، فلک دوم است و سالهای گردش فلکش معلوم است وی را غایت است. و طبعش گرم و خشک است و عنصرش آتش است از “را” آنچه با طبعش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید. حرکتش آمیخته است، دارای “اعراف” است “خالص” و “ناقص” و “مقدس” و دوتایی و مونس “همدم” است او را از حروف، حرف “الف” و “همزه” است و از اسماء آنچه گفته شد.

حرف “نون”

بدان که خداوند قلبها را به ارواح یاری و کمک فرماید. “نون” از عالم فلک و جبروت است و مخرجش از کنار زبان بالای داندانهای پیشین است. عددش پنجاه و پنج است. بسایطش، عبارت است از “واو” و “الف” است. و فلکش، فلک دوم می باشد. و سالهای حرکت فلکش گفته آمد. در “خاصه” و ” خاصهالخاصه” امتیاز می یابد وی را غایت طریق است. مرتبه اش، مرتبه ی منزه دوم است. ظهور سلطان و غلبه اش در مقام الهیت است و طبعش سرد و خشک و عنصرش خاک می باشد. از آن آنچه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید حرکتش آمیخته است. دارای خوها و حالات و کرامات می باشد، “خالص” و “ناقص” و خوفناک است، دارای ذلت است و “نون” از حروف “واو” می باشد.

حرف “طا”

بدان که خداوند ما را به آن یاری فرماید. “طا” از عالم ملک و جبروت است و مخرجش از کنار زبان و ریشه دندانهای پیشین می باشد و عددش نه است و بسایطش عبارت از “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “زا” و “ها”است. و فلکش، فلک دوم می باشد و سالهای گردشش گفته آمد در “خاصه” و “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد. “طا” را غایت طریق است و مرتبه اش مرتبه ی هفتم می باشد و سلطان و غلبه اش در جماد است، طبعش سرد و تر است عنصرش آب می باشد و از روی آنچه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید، حرکتش نزد صاحبان انوار مستقیم و راست است و نزد صاحبان اسرار معوج و کج و نزد صاحبان تحقیق و نزد ما با هم متنزح می باشد. دارای “اعراف” می باشد، “خالص” و “کامل” و دو تایی و مونس “همدم” است. وی را از حروف، حرف “الف” و “همزه” می باشد و از اسماء آنچه را که پیش از این بیان نمودیم، دارا می باشد.

حرف “دال”

بدان که خداوند ما را به اسماء اش یاری می فرماید. “دال” از عالم ملک و جبروت است و مخرجش مخرج “طا” است و عددش چهار و بسایطش عبارت از “الف”، “لام”، “همزه”، “فا” و “میم” می باشد فلکش، فلک اول است. و مرتبه اش مرتبه ی پنجم. سلطان و غلبه اش، در بهایم و حیوانات می باشد. طبعش سرد و خشک است و عنصرش خاک است. از وی آنچه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد، پدید می آید. حرکتش بین صاحبان انوار و اسرار آمیخته است. دارای “اعراف” می باشد “خالص” و “ناقص” و مقدس و دو تایی و مونس “همدم” می باشد وی را از حروف حرف “الف” و “لام” است.

حرف “تا”

بدان ای دوست مهربان “تا” از عالم غیب و جبروت است. و مخرجش، مخرج “دال” می باشد و عددش، چهار و چهارصد است و بسایطش، عبارت از “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “طا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد. فلکش، فلک اول است و سالهای گردش فلکش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصه الخاصه” امتیاز می یابد و مرتبه اش، مرتبه ی هفتم است و سلطان غلبه اش، در جماد می باشد. طبعش سرد و خشک است و عنصرش آب می باشد. از “تا” از آنچه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید. حرکتش آمیزش پذیر است و دارای خوها و حالات و کرامات است “خالص” و “کامل” و چهارتایی و مونس “همدم” است و دارای ذات و صفات است. و او را از حروف “فا” و “همزه” می باشد.

حرف “صاد”

بدان ای دوست ارجمند “صاد” از عالم غیب و جبروت می باشد. و مخرجش بین دو طرف زبان و بالای دندانهای پیشین پایین می باشد. عددش نزد ما شصت، و نزد صاحبان انوار نود می باشد. بسایطش، حروف “الف”، “دال”، “همزه”، “لام” و “فا” می باشد. و فلکش، فلک اول و سالهای حرکت فلکش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد. وی را آغاز طریق است و مرتبه اش مرتبه ی پنجم می باشد. و سلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات می باشد. طبعش گرم و تر است و عنصرش هوا است. از وی آنچه که به طبعش مشاکلت و همانندی دارد، پدید می آید. حرکتش امتزاج پذیر آمیخته و مجهول است. دارای “اعراف” می باشد و “خالص” و “کامل” و دو تایی و مونس “همدم” است “صاد” را از حروف حرف “الف” و “دال” است. پس از این بیان، بدان راز این “صاد” خشک که جز در خواب نمی توان دست یافت و خداوند است که “صاد” را در خواب و بیداری به هر که خواهد می بخشد. بدان که “صاد” حرفی از حروف “صدق و “صون” و “صورت” است و شکلش دایره، وار است و پذیرای تمام شکلها، در آن اسرار و رازهای عجیبی می باشد که کشفش، در خواب می باشد و مقام اسرار پنهان عالم و عجایب و شگفتی های آیات و نشانه های حق تعالی است.

حرف “زا”

بدان که خداوند تو را به روح ازل یاری فرماید. “زا” از عالم شهادت و جبروت و قهر و غلبه است و مخرجش “صاد” و “شین” بوده و عددش هفت است و بسایطش “الف”، “یا”، “همزه”، “لام” و “فا” می باشد. و فلکش، فلک اول است. و سالهای حرکت فلکش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد. دارای غایت است و مرتبه اش مرتبه ی پنجم است. و سلطان و غلبه اش در بهایم و حیوانات است و طبعش گرم و خشک است و عنصرش آتش می باشد. از وی هر چه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد، پدید می آید. حرکتش امتزاج پذیر است و دارای خوی ها و حالات و کرامات خالص و کامل و مقدس و دوتایی و مونس و همدم است. “زا” حروف “الف” و “یا” را دارا می باشد.

حرف “سین”

بدان که “سین” از عالم غیب و جبروت و لطف است. و مخرجش، مخرج “صاد” و “زا” می باشد. عددش نزد صاحبان انوار شصت بوده، و نزد ما سیصد و سه می باشد. (سیصد به حساب جمل کبیر و سه به حساب جمل صغیر). بسایطش، “یا”، “نون”، “الف” و “همزه” است. فلکش، فلک اول بوده و سالهای گردش فلکش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصهالخاصه” و “خلاصه خاصهالخاصه” و صفای “خلاصهالخاصه” امتیاز می یابد. “سین” را غایت می باشد و مرتبه اش مرتبه ی پنجم است. ظهور سلطان غلبه اش در بهایم و حیوانات. و طبعش گرم و خشک است و عنصرش آتش می باشد. از وی آنچه که با طبیعتش مشاکلت و همانندی دارد پدید می آید، حرکتش امتزاج پذیر است، دارای “اعراف” می باشد. “خالص” و “کامل” و دوتایی و مونس “همدم” می باشد و او را از حروف، حرف “یا” و “نون” است .

حرف “ظا”

بدان از خردمند که “ظا” از عالم شهادت و جبروت و قهر و غلبه است. و مخرجش مابین دو طرف و سمت زبان و پهلوی دندانهای پیشین می باشد. عددش نزد ما هشتصد و هشت می باشد و نزد صاحبان انوار نهصد. بسایطش، عبارت از “الف”، “لام”، “همزه”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” و فلکش، فلک اول است. و سالهای گردش فلکش گفته آمد. در “خاصه” و “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد. “ظا” را غایت طریق است و مرتبه اش مرتبه هفتم. ظهور سلطان و غلبه اش در جماد است. طبع گردشش سرد و تر است و قائمه اش گرم و تر می باشد. و “طا” را گرمی و سردی و تری مشاکلت و همانندی دارد، از او می آید. امتزاج پذیر است و دارای خوی ها و حالات و کرامات می باشد. امتزاج یافته و “کامل” و دوتایی و مونس “همدم” می باشد و دارای “ذات”. وی را از حرف “الف” و “همزه” می باشد.

حرف “ذال”

بدان که “ذال” از عالم شهادت و جبروت و قهر و غلبه است. مخرجش مخرج “ظا” و عددش هفتصد و هفت می باشد. بسایطش، عبارت از “الف”، “لام”، “همزه”، “فا” و “میم” می باشد. فلکش، فلک اول و سالهای گردش فلکش گفته آمد. در “عامه” امتیاز می یابد و وی را وسط طریق است. طبعش گرم و تر است و عنصرش هواست. از “ذال” هر چه که با طبعش مشاکلت و همانندی دارد، پدید می آید. حرکتش کج و معوج و امتزاج پذیر می باشد. دارای خوی ها و حالات و کرامات است. “خالص” و “کامل” و مقدس و دوتایی و “همدم” می باشد دارای ذات. او را از حروف حرف “الف” و “لام” می باشد.

حرف “ثا”

بدان که “ثا” از عالم غیب و جبروت و لطف بوده و مخرجش مخرج “ظا” و “ذال” می باشد. عددش پانصد و پنج و بسایطش، عبارت از “الف”، “همزه”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد. وی را فلک، فلک اول و در “خلاصه” و “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد. “ثا” طبعش سرد و خشک بود، و عنصرش خاک می باشد. و دارای خوی ها و حالات و کرامات بود، و “خالص” و “کامل” و چهارتایی و مونس “همدم” می باشد. “ثا” را ذات و صفات و افعال است و از حروف حرف “الف” و “همزه” را دارا می باشد.

حرف “فا”

بدان که خداوند قلب الهی را یاری کند. “فا” از عالم شهادت و جبروت و غیب و لطف است و مخرجش از درون لب پایینی و اطراف دندانهای پیشین بالا می باشد. عددش هشتاد و هشت و بسایطش، عبارت از “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد. وی را فلک، فلک اول و در “خلاصه” امتیاز می یابد و غایت طریق بود. و مرتبه اش مرتبه ی هفتم و غلبه اش در جماد است. طبع سرش گرم و تر و دیگر جسدش سرد و تر می باشد. عنصرش بیشترین آب و کمتر هوا است. آنچه که با طبعش همانندی دارد، از وی بوجود می آید. حرکتش امتزاج یافته است و دارای حقایق و مقامات و منازلات در نزد صاحبان اسرار می باشد. “فا” را خوی ها و حالات و کرامات و “فا” را ذات و از حروف “الف” و “همزه” می باشد.

حرف “با”

بدان ای دوست بزرگوار “با” از عالم فلک و شهادت و قهر و غلبه است. مخرجش از دو لب و عددش دو. و بسایطش عبارت از “الف”، “همزه”، “لام”، “فا”، “ها”، “میم” و “زا” می باشد. فلکش، فلک اول و در عین صفایی “خلاصه” در “خاصهالخاصه” امتیاز می یابد و مرتبه اش مرتبه ی هفتم است و سلطان و غلبه اش در جماد است و طبعش گرم و خشک و عنصرش آتش می باشد. از وی آنچه که با طبعش همانندی دارد بوجود می آید. حرکتش امتزاج پذیر و دارای حقایق و مقامات و منازلات می باشد “خالص” و “کامل” و چهارتایی ومونس است و دارای ذات. “با” را از حروف حرف “الف” و “همزه” می باشد.

حرف “میم”

بدان که خداوند مومن را یاری کند. “میم” از عالم ملک و شهادت و قهر و غلبه است. و مخرجش، مخرج “با”. و عددش چهل و چهار بسایطش عبارت از “یا”، “الف” و “همزه”است. فلکش، فلک اول است و در “خاصّه” و “خاصه الخاصه” و در صفای “خلاصه” امتیاز می یابد. وی را غایت می باشد که مرتبه اش در مرتبه ی سوم، ظهور سلطان و غلبه اش در انسان می باشد. طبعش سرد و خشک و عنصرش خاک است. از حرف “میم” آنچه با طبعش همانند دارد بوجود می آید. وی را “اعراف” است و “خالص” و “کامل” و مقدس و مفرد و مونس “همدم” می باشد و او را از حروف حرف “یا” می باشد.

حرف “واو”

“واو” از عالم ملک و شهادت و قهر و غلبه است و مخرجش از دو لب و عددش شش است. بسایطش، عبارت از “الف”، “همزه”، “لام” و “فا” می باشد. فلکش، فلک اول و سال های گردش فلکش، بیش از این گفته آمد، در “خاصهالخاصه” و در “خلاصه” امتیاز می یابد. وی را غایت طریق می باشد و مرتبه اش مرتبه چهارم است. و سلطان و غلبه اش در جن می باشد. طبعش گرم و تر و عنصرش هواست. از “واو” آنچه که با طبعش سازگاری دارد بوجود می آید. حرکتش امتزاج پذیر و دارای “اعراف” و “خالص” و “ناقص” و مقدش و مفرد و خوفناک می باشد و او را از حروف حرف “الف” می باشد.

حرف “تهجی”

البته باید فهمید که هر حرفی از حروف خواصی دارد، همانطوری که با تلفظ در شنیدن اثر می گذارد، در نقش و ظاهر و ترکیب نیز اثر دارد:

«الف»

نمایشگر هزاران اسرار و رموز است و بقیه ی حروف از “الف” موجود. “۴۸۸۹۲” الف در قرآن موجود است. هر کس سه (۱۱۱) شب جمع نویسد با خود دارد، نزد اکابر عزیز و محبوب گردد و دلش صاف و حوائجش برآید. وقت نوشتن این دو اسم را بخواند، “سبحان الله یا لا اله اله انت” و هر صبح پیش از آنکه با کسی صحبت نماید، ۱۰۰۰ بار (آ) گوید، مال بی حساب می رسد و اگر ۱۰۰۰ مرتبه (آ) بنویسد و با خود دارد چنان باشد که اموال و ثروت بی حسابی به او می رسد. و حروف مقطعه و اسراری دارد که همه نمی فهمند. شاید الف اشاره به (اله) و (الله) و (اکبر) و (علی) و (امر) و (احد) می باشد. مانند، کهیعص، که اشاره به کربلا و غیره می باشد.

«ب»

هر که روز یکشنبه دوازده “ب” نویسد و آن را در مقابل قاهر و متکبر دفن نماید، کبر و غرور او زایل و از بین می رود. و اگر مریض بر کاسه ی چینی بنویسد و بیاشامد و زمان نوشتن ذکر “یارحمن یارحیم” را بخواندو زندانی روزی پانصد مرتبه بخواند از زندان خلاص و رهایی یابد. و اگر ۲۰۰ مرتبه بنویسد و همراه خود داشته باشد، کسی به او آسیب و ضرر نمی رساند.

«ت»

هر که روز چهارشنبه ۴۰۰ “ت” بنویسد و بشوید و هنگام غروب (فرورفتن آفتاب) بیاشامد، کوری و تاریکی دلش از بین می رود و حافظه اش زیاد خواهد شد و می تواند همه چیز را یاد بگیرد. در هنگام نوشتن ذکر “یاقیوم، یا واحد” را بخواند، و اگر چیزی را گم کرده باشد بنویسد در صفحه آن بازیابد. و اگر با خود همراه کند، از دشمنان ایمن باشد و یا خود اگر هزار “ت” نویسد و داشته باشد، موجب عزت گردد و گفتن “ت” هر روز هزار مرتبه، موجب دولت و کامیابی گردد.

«ث»

هرکس پانصد “ث” وقت زوال سه شنبه، بنویسد و در دیوار خانه ای که رو به قبیله باشد آویزان نماید، در امور ثابت، و از حرام و گناه حفظ شود و اگر در کوزه ی آب افکند و مرد و زن بد خلق بخورند، با هم مهربان گردند و در وقت نوشتن ذکر “یا دائم یا صمد”. و گفتن آن شصت مرتبه، موجب محبت می شود، جهت رفع ترس طفل و کودک، ۶۰ مرتبه نویسند و در زیر سر او بگذارد، نترسد.

«ج»

هر کس وقت طلوع آفتاب ۵۳″جیم” بنویسد و با خود داشته باشد، زبان بدگویان بر او بسته خواهد شد و ارواح را مشاهده خواهد کرد و اگر از کار درمانده باشد، به آن کار خواهد رسید و از عمر خود برکت خواهد برد و در وقت نوشتن ذکر “یا باری یا کبیر” را بخواند. هرکس هر شب هزار با “جیم” گوید، بعد از هفت شب هر کدام از پیغمبران را که خواهد، در خواب می بیند و اگر رنجور باشد بنویسد و بخورد شفا می یابد.

«ح»

هرکس شب پنج شنبه اوائل ماه هجده “ح” نویسد و با خود دارد، سحر بر او کار نکند و اگر به مشک و زعفران و در حریر و بموم سفید گرفته زیر دندان نهد، ارواح را بیند و مشاهده کند، و در وقت نوشتن بخواند “یا رئی یا زکی”. اگر کسی بخواهد دشمن را قطع کند. بر مشتی خاک ۲۰۰ بار بخواند و بر دشمن افشاند ، دوست گردد و اگر بر قلنج گرفتار شود، هفتاد بار بگوید و دست بر آنجا بمالد برطرف شود.

«خ»

هر کس ۳۱۰ “خ” در خلوت روز یکشنبه ی آخر ماه بنویسد و در خانه ی خود آویزان کند، هر مرادی که داشته باشد برآورده گردد. و هنگام نوشتن بخواند ذکر “یا کافی یا رجایی”. اگر کسی بخواهد از غایب خبر یابد، بعد از نماز خفتن بر بام یا تلی بر آید و هفتاد بار بخواند و به آن طرف دمد، خبر می آید و اگر نداند در کجاست ۷۰ بار بنویسد در زیر سر بگذارد او را در خواب ببیند.

«دال»

هرکس ۳۵ “د” شب چهارشنبه در خلوت، وقتیکه مردم خوابند با مشک و زعفران نویسد و با خود همراه کند، دل و دست او گشاده گردد و در نظر مردم با عزت و حرمت و اعتبار کلی باشد. جهت اداء دین مفید وقت نوشتن بخواند”یا حنان یا منان”. اگر کسی بخواهد کسی را ظاهراً آواره کند، صبح پیش از آنکه با کسی سخن گوید، بر بام رود و به ستاره ی آسمان بنگرد و هفتاد بار “دال” گوید، دشمن آواره شود. اگر هر روز هزار بار گوید، به مراد رسد و اگر هفتصد بار بر شیرینی بخواند و پیش سگ اندازد ، نزد مردم شیرین شود و اگر کسی دفینه ای دارد و نداند در کجاست ، ۷۰۰ بار در گوش خروس بخواند، خروس تا سر دفینه می رود.

«ذال»

هر که ۷۳۱ مرتبه بگوید “ذال” و روز شنبه هنگام طلوع آفتاب بنویسد و در مسجدی که نماز جمعه می کنند دفن نماید و بقصد حفظ مال یا غائب آنها حفظ شوند و وقت نوشتن ذکر “یا دیان یا خالق” بخواند.

«را»

هر که شب دوشنبه مهتاب ۳۰۰ مرتبه بنویسد و به چرم گیرد و با خود همراه کند بمراد می رسد. و نزد اکابر با عزت و حرمت باشد هنگام نوشتن بخواند”یا رحمن یا دائم”

«زا»

هر کس روز سه شنبه وقت غروب هفتصد “ز” بنویسد و در گورستان دفن کند هم علومی که او از مردم در حجاب می باشد، بر او کشف شود، وقت نوشتن ذکر “یا مبدی یا علام” را بخواند. و هر که روزی پانصد مرتبه بخواند یا صد بار بنویسد و با خود همراه کند در انظار عزیز و با هیبت باشد.

«سین»

هر که ۱۲۰″س” روز جمعه بنویسد و با خود همراه دارد، هیچ کس با او مجادله نکند شیرین شود و همچنین سفر و هیبت مردم نافع می باشد و وقت نوشتن ذکر “یا حلیم یا معید” را بخواند. جهت کشف کرامت هر صبح ۸۰ مرتبه بگوید “سین” نافع می باشد و اگر صد مرتبه بنویسد و زیر سر طفل بگذارد، زود به سخن و صحبت می آید و اگر ۷۰ مرتبه “سین” بر بدن طفل بنویسد، زود به زبان و سخن در می آید. نوشته اند از خواص “سین” آن است که اگر کسی بخواهد با خصمی (دشمنی) در محاکمه غلبه کند که قادر بر جواب نباشد، نام او را در مابین دو “سین” مفروج کند، هر چه بشود متصل و اگر نشود منفصل نوشته در دست گیرد و با او سخن گوید، او عاجز شود مثلاً اسم: قمرسقسمسرس یا اسم شمس سشسسمسسس که در قمر و در شمس متصل می باشد.

«ش»

هر کس روز چهارشنبه ۳۶۰ مرتبه “ش” نویسد و به حمام رود و نوشته را در آب نهد و بشوید و آب را بر سر ریزد، نعمت به او فراغ گردد. امام صادق فرمود، باید پاک باشد وگرنه به درویشی مبدل شود. وقت نوشتن ذکر”یا حمد یا عزیز” بخواند، اگر کسی مطلبی دارد، وقت خواب ۲۰۰ مرتبه بگوید در خواب پاسخ را به او بگویند و اگر به چیزی بخواند و بزن حامله دهد زود خلاص شود.

«ص»

هرکس ۹۵ “ص” در کاسه به مشک و زعفران بنویسد، اگر برای او سحر کرده باشند و آن را بر سر ریزد باطل گردد. و اگر بین دو لشگر جنگ باشد به صلح کشد و اگر نوشته را در مصحف نهد، دشمن هلاک شود و در وقت نوشتن بخواند “یا قاهر یا قریب” و گفتن آن در سفر نافع است.

«ض»

هرکه شب چهارشنبه ۱۰۱ “ض” نویسد بر چوب انار مثل عَلَمی به بندد و در خانه ی خالی بر دیوار قبله فرو برد، هر چه پیش کسی داشته باشد به او برگردد و بین مردم عزیز گردد، به او هنگام نوشتن بخوابد”یا مذل یا نور” اگر نود بار بر چیزی خواند و به دیوانه دهد، شفا یابد و اگر به علت دل درد بر چیزی نویسد و بخورد شفا یابد.

«ط»

هر کس شب جمعه با مشک و زعفران ۱۹ “ط” نویسد و زیر سر نهد، جمال دل آرای پیغمبر را زیارت کند و اگر آن را در آب افکند و بخورد نوری در قلب او ظاهر گردد و اگر در شمشیر نقش کند، بسیار برا گردد و اگر با خود همراه دارد، عزیز باشد. و هنگام نوشتن بخواند، “یا علی یا قدوس” اگر ۱۲۰ بار بر دشمن بخواند، مطیع شود و شب پنجشنبه ۹۰۰ مرتبه نویسد و با خود همراه دارد در هنگام نماز وقت نوشتن بخواند “یا حی یا قیوم” و جهت عزت و ایمنی ساعت مشتری یا شرف قمر ۲۵ رقعه در هر یک نه “ط” به این شکل:{ ط ط ط ط ط ط ط} نویسد با خود همراه دارد. به هنگام نوشتن “یا الله” گوید. و ۷ رقعه نویسد در آب کند و به بیمار دهد به اذن الله خدا شفا یابد و هنگام نوشتن “حمد” را بخواند.

«ظ»

هر کس شب جمعه ۹۱۰ “ظ” بنویسد و بیمار و خسته با خود همراه دارد، صحت یابد و در کاری فرو نماید و به هنگام نوشتن بخواند “یا والی یا متعالی” اگر از ظالمی بترسد، یک هفته وقت نماز صبح هزار بار به آن نیت بخواند مطیع شود.

«ع»

هر کس روز پنج شنبه ۱۳۰ “ع” نویسد و با خود همراه دارد، ایمان کامل به او روزی شود و مشهور عالم گردد. هنگام نوشتن بخواند “یا محمود یا کریم” و اگر کسی را خواهد مطیع کند، بر شیرینی هر چه خواهد بخواند به او دهد مطیع گردد.

«غ»

هر کس روز جمعه ۱۰۶۰ “غ” نویسد و با خود همراه دارد، هرگز محتاج نشود و مرادش برآید و عجائب بسیار ببیند، وقت نوشتن بخواند”یا عظیم یا مجیب” و اگر کسی خواهد دشمن (دینی) را نیست و نابود کند هفت روز روزی هفتاد مرتبه به نیت فناء او بخواند، نیست گردد و اگر بر برگ حنظل ۶۰ مرتبه بنویسد و در خانه ی دشمن افکند دشمن آواره گردد.

«ف»

هر که روز چهارشنبه ۹۰ “ف” نویسد و با خود دارد، حق تعالی مراد او را بدهد و هنگام نوشتن بخواند، “یا غیاث یا مغیث” اگر کسی بر کرباس پاره نه هزار بار به نام کسی و به نام مادر او و به نام خود بخور دهد و در آتش اندازد ، آن کس هر چه باشد نزد او حاضر شود نه به حرام، و اگر آوارگی کسی را خواهد، هر روز ۷۰ بار در مقام آن کس بخواند و بدمد آواره گردد.

«ق»

هر که ۱۸۱ “ق” نویسد و با خود همراه دارد، از زندان برهد و رزق بر او گشاده گردد و هنگام نوشتن بخواند، “یا عزیز یا حکیم” اگر کسی روزی ۴۰۰ مرتبه بخواند هر نیت که خواهد حاجتش برآید و اگر خواهد که خواب دشمن دین را ببندد ۲۰۰ مرتبه بر کاغذ نویسد و به زیر سنگ گران نهد، خوابش بسته گردد.

«کاف»

هر که خواهد از چشم خلق ناپدید شود، وقت ضرورت باید ۷۰۰ “ک” بخواند، هیچ کس او را نبیند و هرکه ۱۰۱ “ک” نویسد و با خود همراه دارد از رنجها و غهم ها ایمن و درِ دولت به رویش باز شود و هنگام نوشتن بخواند “یا کلیم یا کریم”. آری خداوند با “کاف” و “نون” هرچه خواهد می کند.

«لام»

هر کس شب چهارشنبه ۷۱ “ل” بنویسد و با خود دارد از مکر خلایق ایمن گردد و هنگام نوشتن بخواند “یا شکور یا غفور” اگر بر صفحه شش “ل” نقش کند و با خود دارد، چشم زخم به او نرسد، از امام چهارم مروی است: جهت غنی شدن در هفتم هر ماه بنویسد و در کیسه یا کیف نگه دارد و ماه بعد نوشته ی سابق را در آب اندازد. ۳۱ مرتبه در کنار هم (ل ل ل ل …. ذوالطّول ذوالطّ ول ذوالطّول)

«نون»

هر که شب سه شنبه ۱۰۶ “ن” بنویسد و با خود همراه کند از امراض برهد. خواندن “ن” سبب تسهیل علم است. هنگام نوشتن بخواند، “یا حلیم و یا شکور” اگر وقت نماز خفتن صد مرتبه بگوید بیخوابی را ببرد.

«م»

هر کس بر آن بنگرد و هر روز بخواند، برکت و رزقش فزون گردد و آن برای عطارد در روز چهارشنبه است. هر کس بعد از چهل روز روزه آن را با شرایط و رو به قبله با طهارت قمر در سعود ساعت شمس رسم کند، حق تعالی حقایق و انوار قدسیه به او ببخشد و از مضرات ایمن گردد و هرکس خدا را به آن بخواند، روز جمعه اجابت شود و هرکس آن سر عددی را روز پنج شنبه با نام مقدس رسول اکرم ﷺ چهل بار بنویسد و یا غسل بشوید و بگوید: “اللّهمّ ببرکه ماشربت ان تهوّن علیّ الحفظ والفهم” و چهل روز ادامه دهد ظاهر و باطن بر او باز گردد. هرکه روز جمعه پیش از طلوع آفتاب ۹۰ ((م)) نویسد و با خود همراه دارد به حاجتی می رسد و اگر در باغ زراعتی آویزد هیچ آفتی به آن زراعت نرسد و هنگام نوشتن بخواند ذکر “یا خالق یا محیط” جهت وصول طلب هفتاد بار گفتن نافع است.

«واو»

هر که در روز شنبه ۱۳ “و” بنویسد و در قرآن نهد، به مراد رسد و هنگام نوشتن بخواند “یا خالق یا محیط” جهت وصول طلب هفتاد مرتبه گفتن نافع است.

«ها»

هر کس ۱۵ “هـ” بنویسد و با خود دارد، از سر غیب آگاه شود و علم نهانی بر او ظاهر گردد و هنگام نوشتن بخواند”یا وافی یا حفی” اگر کسی خواهد بجائی رود و مانعی باشد، شصت بار در برابر آن کس بخواند و به او بدمد بر طرف شود. اگر کسی این حروف را بر کف دست بنویسد و به نزد هر کس رود مطلب برآید. (هـ هد ه لا ه لا ن). نوشته اند هر که خواهد پی مهمی رود، این اسم را که به زبان هندی اعظم است هفت بار بخواند، آن مهم زود به آسانی برآید (اهنوس)

«ی»

هر کس ۲۰″ی” نویسد و با خود همراه کند، خواص حروف در آن باشد. اگر کسی خواهد زبان کسی را مطلقاً به بندد ۶۰ مرتبه با این نیت بخواند و به او بدمد بسته گردد. و اگر مقام حرف را با خود همراه تمام کند نزد خلق مکّرم شود و کسی متعرض او نشود و در آن خانه ای که این حروف یک یک نوشته باشد دولت و جمعیت فزونی دارد و از بلا ها ایمن گردد و در سفر از دزد حفظ شود. الله اعلم. و نیز باید شک نکند و برای خواب دیدن کسی اینها را بنویسد و زیر سر نهد، هرکه را خواهد در خواب ببیند.

منبع:دعاگو

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
نظرات بینندگان
مونا
۱۶:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۱
خیلی خوب بود ولی کاش بیشتر بود
ناشناس
۲۱:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
واضح نیست مطالبی که گذاشتید
محمد رضا
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۰
با سلام و احترام خیلی خوب و عالی بود با کمال تشکر از شما