سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

رایج‌ترین اشتباهات والدین در مواجهه با نیاز دیده شدن نوجوان

قبل از اینکه فرد به این مرحله برسد که احساس کند باید با رفتارهایی خودش را به ما نشان بدهد، ما او و کار مثبتش را ببینیم، از آن صحبت کنیم و به واسطه آن کار به او احترام و عزت ‌نفس بدهیم.
کد خبر: ۲۴۸۱۰۳
۱۳:۵۶ - ۱۵ دی ۱۳۹۹

شیعه نیوز: «پسرم چندوقت است موهایش را مدل عجیب و غریبی درست می‌کند»، «دخترم کل روز در حال تماشای سریال است»، « نمی‌دانم این موسیقی بی معنی چیست که این جوانها گوش می‌دهند!»

اینها بخشی از گلایه‌های ثابت والدین امروزی به خصوص درباره نوجوانان در خانه است. والدین معمولا در این مواقع با مطرح کردن این گلایه‌ها می‌گویند که از دنیای بچه‌های خود دور هستند و اصلا متوجه نمی‌شوند علت کارهای نامتعارف آنها چیست. در نهایت هم این رفتارها تحت عنوان «دیده شدن» و «تلاش برای در چشم دیگران بودن» تعبیر می‌شود. اینکه سنین نوجوانی سنی است که فرد دوست دارد کارهای او به چشم دیگران بیاید، تصور اشتباهی نیست اما باید بدانیم که در مرحله اول همه رفتارها تلاش برای «دیده شدن» نیستند و اگر باشند راهکار مواجهه والدین با آنها نباید زدن این برچسب بر نوجوان و مقابله با آن باشد. اما راهکار درست چیست و اصلا چرا نوجوان دچار چالش «دیده شدن» می‌شود؟

در این گفت‌وگو زهرا مرزانی؛ مشاور و پژوهشگر حوزه کودک از عللی که نیاز به «دیده شدن» نوجوان را از رفتارهای در چارچوب عرف خارج می‌کند، گفته است. او همچنین راهکارهایی برای تعامل والدین با نوجوانی دارد که در روزهای تلاش برای دیده شدن و اثبات خود هستند.

چه کارهایی از طرف نوجوان به «نیاز دیده شدن» تعبیر می‌شود؟

نیاز به دیده شدن، به این معنی است که احساسی در بچه‌ها به وجود می‌آید که من باید خودی نشان بدهم، و به این واسطه خودم را به دیگران معرفی کنم. برای نوجوان اینطور به نظر می‌آید که هنوز در نظر اطرافیان و برای آنها آنطور که باید شناخته شده نیست. ما نیز ممکن است این رفتارها را به صورت اغراق شده و بیش از حد نیاز ببینیم.

بخشی از تعریف نوجوان این است که او می‌خواهد ویژگی‌هایی از خود ولو اغراق شده را در نظر دیگران اثبات کند و بگوید نیازها، تمایلات و خواسته‌ها، مواردی که از آنها خوشم نمی‌آید، آدمی که دوست دارم باشم و... برای من اینها هستند.

اما ما وقتی لفظ «دیده شدن» را به کار می‌بریم که از نظر بزرگترها ابزارها یا نحوه ابراز تمایلات نوجوان، از عرف خارج می‌شود. خارج از عرف شدن تمایلات نوجوان این احساس را در بقیه به وجود می‌آورد که او می‌خواهد «دیده بشود» و به چشم بیاید. برداشت هم این است که تا قبل از این کودک یا نوجوان ما تلاشی برای«دیده شدن» نمی‌کرده است. درحالی که این تلاش وجود داشته است. اما چون متعارف بوده و هنجارهای خانواده و جامعه را زیرپا نمی‌گذاشته است ما آن را نمی‌دیدیم.

چه اتفاقی می‌افتد که نوجوان با خارج کردن رفتارش از عرف، می‌خواهد به چشم بیاید؟

این رفتار از یک نیاز به اسم «نیاز به محبوبیت» نشات می‌گیرد. در ادبیات دینی هم به آن «حب نفس» گفته می‌شود. از زمانی که کودک شخصیت مستقل خودش را می‌شناسد و خودش را یک فرد مستقل با قابلیت‌ها و توانایی‌های جدا می‌بیند، دوست دارد که محبوب باشد. در دوران نوجوانی هم که برای نوجوان «بحران هویت» پیش می‌آید و او مرتب دنبال بازیافتن هویت خود است، این سوال پیش می‌آید که آیا من به اندازه کافی محبوب هستم؟ اگر نوجوان( سنین بین 10تا 18سال) در این مرحله در پاسخ به نیاز محبوبیت خود، پاسخ بشنود و این پاسخ‌ها قوی‌ باشد و احساس نیاز به محبوبیت او را ارضاء کند، دیده شدن‌های او به مدلهای بسیار معقولتری بروز پیدا خواهد کرد. هرچه احساس نیاز به محبوبیت قوی‌تر پاسخ داده بشود، دیده شدن از راه‌ها غیرمتعارف در آینده زندگی فرد کمتر خواهد شد.

نیاز به محبوبیت در چه سنی در کودک بروز می‌کند؟

دوران کودکی، کودک در اوج این نیاز است. اگر نیاز او به محبت در این مرحله پاسخ درستی دریافت نکند، در مرحله نوجوانی وقتی نوجوان احساس کند که حالا قدرت این را دارد که خودش، خودش را محبوب کند، جایی است که رفتارهای ناسالم در جهت «دیده شدن» و به چشم آمدن بروز می‌کند.

نیاز به محبوبیت همان احساس عزت نفسی است که به کودک می‌دهیم. والدین باید شخصیت بچه‌ها را موردتوجه قرار بدهند و به آن احترام بگذارند. این شخصیت فقط ظاهر و لباس بچه نیست.گاهی تصور می‌شود همینکه به کودگ بگوییم تو چقدر زیبا هستی یا پقدر لباست قشنگ است، کافی است. اینها هم در جای خود تاثیر مثبت دارند اما مهمتر از اینها باید ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری کودک دیده بشود. وقتی ما به فرزند خود می‌گوییم: « دختر من خیلی مهربان و مودب است» در واقع عزت نفس کودک را تامین می‌کنیم و آن کودک احساس می‌کند به اندازه کافی در خانواده خود محبوب است و خودش و کارهایش دیده می‌شود.

یک نکته دیگر محبوبیت دادن والدین به یکدیگر است. یعنی وقتی یکی از والدین به والد دیگر در خانه احترام می‌گذارد او را در چشم اعضای خانواده محبوب می‌کند. مثل تشکر پدر از مادر برای پختن غذا یا تشکر مادر از پدر برای خریدی که برای خانه انجام داده است. اگر این به یک سبک زندگی در خانه تبدیل بشود، «حب نفس» یا آنچه که می‌گوییم نوجوان به دنبال «دیده شدن» خودش است و فقط خودش در این مسیر هم است، از کودکی بسیار کمتر خواهد شد.

این به این معنی است که ما باید تا قبل از اینکه فرد به این مرحله برسد که احساس کند باید با رفتارهایی خودش را به ما نشان بدهد، ما او و کار مثبتش را ببینیم، از آن صحبت کنیم و به واسطه آن کار به او احترام و عزت‌نفس بدهیم.

یعنی اگر این اتفاق بیفتد، در سنین نوجوانی کمتر به دنبال به دست آوردن این محبوبیت و اثبات ارزشمند بودن خودش از راه‌های غیرمتعارف خواهد رفت؟

بخشی از نیاز «به دیده شدن» طبیعی است. وقتی نوجوان دچار «بحران هویت» می‌شود، پس به دنبال اثبات خودش و دیده شدن خودش توسط دیگران هم می‌رود. اما اگر نیاز به محبوبیت و عزت نفس در دوران کودکی به اندازه کافی تامین شده باشد، در مسیر این دیده شدن، کمتر رفتارهای خارج از عرف از نوجوان بروز پیدا خواهد کرد.

در واقع توجه به شخصیت کودک و عزت نفس دادن به او، تفاوت بین دیدن و دیده شدن به معنی به چشم آمدن است.

گاهی این رفتارها حتی تبدیل به سوءرفتار هم می‌شود. به عنوان مثال بسیاری از نوجوانان با زد وخورد و قلدری در مدرسه یا بین همسالان سعی می‌کنند که دیده بشوند. یا پدیده دیگری که در این نسل مشاهده می‌شود این است که برای دختران در سنین نوجوانی، خرید و استفاده از لوازم آرایش موضوعیت پیدا می‌کند. سبک لباس پوشیدن خارج از عرف وآرایش مو هم انواعی از دیده شدن‌های خارج از عرف هستند.

البته این را هم اضافه کنم که گاهی رفتارهای خارج از عرف نوجوان، صرفا جهت دیده شدن نیست و مربوط به پذیرش در گروه همسالان است. به عنوان مثال در چند دهه پیش به یک باره بین دختران مد شد که تمام با بخشی از موی سر خود را بتراشند. این یک رفتار خارج از عرف بین دختران بود. برای کسی که اولین بار این کار را انجام داد تلاش برای «دیده شدن» صدق می‌کند. اما بسیاری از دخترانی که از آن پیروی کردند صرفا برای پذیرش در گروه همسالان خود این کار را انجام دادند نه برای اینکه رفتاری خارج از عرف انجام بدهند تا دیده بشوند.

رایج‌ترین اشتباهات والدین در مواجهه با نیاز «دیده شدن» نوجوان چه مواردی هستند؟

نکته‌ای که در این زمینه مهم است این است که والدین همیشه رفتارهای نوجوان را در چارچوب خانواده خود نسنجند. ممکن است رفتاری در چارچوب خانواده و اطرافیان ما عرف نباشد اما در جامعه عرف باشد. در این مواقع باید با نوجوان مدارا کرد و حساسیت‌ها را کم کرد.

در این زمینه مثال می‌زنید؟

شاید ما از نوجوانمان توقع داشته باشیم در یک مهمانی رسمی، لباس رسمی بپوشد. عرف خانواده و اطرافیان ما هم همین باشد و اگر نوجوان ما لباس غیررسمی بپوشد باعث سرافکندگی ما به عنوان والدین در نگاه دیگران باشد. اما پوشیدن لباس غیررسمی آن هم در سن نوجوانی اتفاقی است که نباید سختگیرانه با آن برخورد کرد. والدین در این مواقع باید حساسیت‌های خانوادگی خود را روی نوجوان کمتر کنند. چون در این صورت برای موضوعات کلان‌تر و مهمتر هم با مخالفت نوجوان مواجه می‌شوند یا با او دچار تنش می‌شوند.

اما اگر واقعا رفتار نامطلوبی از نوجوانمان دیدیم باید از راه گفتگو و تعامل با نوجوان وارد بشویم. مثلا شاید فرزند ما به موسیقی گوش می‌دهد یا فیلمهایی را می‌بیند که از نظر رفتاری و اخلاقی مناسب نیستند. مثلا بعضی ترانه‌هایی که در سبک رپ خوانده می‌شوند و یا گروه‌های موسیقی کره‌ای که گوش دادن به آنها این روزها بین نوجوان زیاد مرسوم است. درحالی که گرایش و رفتار بسیاری از اینها با فرهنگ ایرانی و یا در یک خانواده مذهبی همخوانی ندارد. گاهی حتی بعضی از نوجوان‌ها تمایل دارند که در ظاهر خودشان را شبیه این افراد کنند.

تقابل با نوجوان در این موارد کار اشتباهی است. « این کار غلط است»، «قانون خانه ما این است»، « حق نداری این کار را بکنی» جملات اشتباهی است که در این مواقع والدین از آن استفاده می‌کنند. این مسیر و این قانونگذاری‌ها به تدریج رابطه نوجوان و والدین را سرد خواهد کرد. و به این ترتیب نوجوان احساس می‌کند که خانه من جای امنی برای من نیست.

گاهی رفتارهای نوجوان در این مسیر، یک رفتار زودگذر است. یعنی مثلا نوجوان شش ماه یا یک سال می‌خواهد یک سبک موسیقی یا لباس پوشیدن را دنبال کند و بعد از آن در اصطلاح عامه این رفتار «از سرش خواهد افتاد». اما رفتار تقابل‌گرایه ما و آسیبی که به رابطه والد و فرزندی رسیده است به جا خواهد ماند.

در برابر این رفتار تقابلی، رفتار صحیح چیست؟

ما مدل «راهنمای همراه» را توصیه می‌کنیم. این رفتار باید بسیار نرم باشد چون نوجوان در برابر رفتار تقابل‌گرایه و رفتاری که میل به تغییر او دارد، واکنش مثبت نشان نخواهد داد. به عنوان مثال وقتی می‌بینیم نوجوان ما موسیقی مناسبی گوش نمی‌دهد، اول با او به موسیقی‌اش گوش بدهیم. یعنی همراهی کنیم و خودمان را مشتاق شنیدن سلیقه‌اش نشان بدهیم. در مرحله بعد از او اطلاعات بخواهیم. مثلا این موسیقی چه سبکی است؟ پیشینه‌اش چیست؟ خواننده‌اش چه شخصیتی دارد؟ چه‌طور شد که از این موسیقی و خواننده خوشت آمد؟ و سوالاتی از این دست.

پس در مراحل اول باید با همراهی به نوجوان احساس امنیت داد. در مرحله بعد خودتان سراغ شناختن سبک موسیقی، پوشش، اعتقادات و یا هر مسئله دیگری که تصور می‌کنید مربوط به بحران هویت نوجوان و تلاش برای «دیده شدن» اوست، بروید و اطلاعاتی از آن به دست بیاورید. به این صورت وقتی با او صحبت می‌کنید متوجه می‌شود که شما اگر حرفی می‌زنید و یا نقطه نظری دارید، بی اطلاع نیستید. امن کردن فضا به این شیوه‌ها برای نوجوان خیلی مهم است. فرزند ما اگر بزرگترین اشتباهات را هم انجام بدهد، در صورتی که بستر خانه برای او امن باشد می‌شود آن مشکل را در درون خانواده حل کرد. اما اگر فرزند ما خانه را جای امنی نیافت و مشکلش را به بیرون از خانه برد کار خیلی برای خانواده سخت خواهد شد.

در مرحله بعد دیگر می‌توان با نوجوان وارد صحبت شد و او را ترغیب کرد تا چیزی را که دنبال می‌کند «تحلیل‌گرایانه» ببنید. در نهایت هم می‌شود سبک درست مورد قبول عرف یا خانواده درباره موسیقی، پوشش و... را به او معرفی کرد. نگاه تحلیل‌گرایانه باعث می‌شود خود نوجوان به خوب و بد و ضرر و زیان انتخابش آگاه بشود و معرفی مسیر درست هم باعث می‌شود او یک انتخاب جایگزین و خوراک درست داشته باشد. اما هیچکدام از اینها نباید با زور و یا اجبار به نوجوان تحمیل بشود. این هنر والدین است که فرزندشان را بدون زور و اجبار به مسیر کم خطرتر هدایت کنند. و البته هدایت در این مسیر هم کاری است که پایه‌های آن باید در دوران کودکی با مواردی که گفته شد، گذاشته شده باشد.

نکته دیگری هم که مهم است این است که در عین اینکه ما سعی می‌کنیم نوجوان را به سمت انتخاب‌های درست ببریم، باید همچنان او را ببینیم. طوری که او متوجه باشد که ما علائق و خواسته‌های او را می‌شناسیم و قرار نیست به یک باره همه آنچه به سمت آن جذب شده را از او بگیریم. والدین باید همیشه به فرزند خود بگویند و نشان بدهند که او را در هر شرایطی دوست دارند. حتی اگر با من مادر یا پدر متفاوت باشد و متفاوت فکر کند او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند.

منبع: فارس
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: