به گزارش «شیعه نیوز»، در جامعه حال حاضر هر شخصی بـه نوعی یک گرفتاری دارد، بعضی اوقات فشارهای زندگی و فشارهای روحی و درونی اختلالات رفتاری و روحی را در انسان بوجود می آورند. همه ی باید با این اختلالات آشنایی داشته باشند تا و بـه محض دیدن آن ها بـه یک مشاور مراجعه کنند.
شیفتگی سطحی و کاذب
این درست نقطهي مقابل خجالتی و درونگرا بودن اسـت. بیمار روانی بـه خونگرم بودن، پرحرفی، و درگیر شدن در فعالیتهاي اجتماعی با دیگران تمایل نشان می دهد.
طبق معمول، یک بیمار روانی کـه چنین ویژگی دارد همیشه می داند چـه بگوید، و علی رغم آنکه نوبت صحبت کردنشان نیست، اما حرفشان را میزنند. آنها بـه طرز موفقیت آمیزی روابط دو بعدی فراوانی برقرار میکنند اما – درصورت وجود – روابط صمیمانهشان بسیار اندک اسـت.
اغراق و بزرگ نمایی
اگر اغلب لاف می زنید، فروتنی بیش از حد می کنید، و همیشه از خودتان راضی و مطمئن هستید، در واقع تمایلات اغراقگرایانه از خود نشان می دهید.
آدمهاي اینچنینی اغلب دنیا را ازآن خودشان می دانند و بـه دیگران بـه دیدهي حقارت نگاه می کنند. آنها فکر میکنند میتوانند هر کاری را انجام بدهند، و حد و مرزی برای کفایت استانداردهای غیرواقع بینانهي آنها وجود ندارد.
نیاز بـه تحریک و انگیزش
این شخص نمیتواند آرام بگیرید یا برای یک دورهي زمانی طولانی فقط یک کار را انجام بدهد. او صرفا بخاطر هیجان شروع بـه انجام کارهای پر ریسک یا یا کاملا خطرناک میکند
چنین اشخاصی از انجام کارهایی کـه آنها را کسالت بار می دانند سر باز می زنند یا آدمهایي راکه مثل طاعون می بینند کنار میگذارند و نمیتوانند شغلی راکه برایشان بیش از حد کسل کننده و ملال آور اسـت بـه مدت خیلی طولانی حفظ کنند.
دروغگویی بیمارگونه «مرضِ دروغگویی»
آیا تا بحال پیش آمده اسـت کـه بدون هیچ دلیل موجهی دروغ بگویید؟ بیماران روانی اغلب دروغ میگویند و دربارهي چیزهای کوچک و کم اهمیت قصه سر هم میکنند.
آنها میتوانند زرنگ و موذی باشند، یا کاملا خودشان را دست پایین نشان بدهند چون سعی دارند آدمهاي اطرافشان را گول بزنند.
حیله گری و فریب کاری
این ویژگی ها از آنجایی ناشی میشوند کـه بیمار روانی با دروغ گفتن کاملا بـه احساسات دیگران بیتوجهی میکند. با استفاده از تاکتیکهاي حیلهگرانه و فریبکارانه، دروغ خواهند گفت، تقلب خواهند کرد یا گول خواهند زد تا اینکـه فقط راه خودشان را بروند ودر این میان احساسات و سلامت سایرین برای بیمار روانی بیاهمیت اسـت.
عدم احساس ندامت
اکثر آدمهاي عادی بـه میزان مشخصی از همدردی و دلسوزی نسبت بـه سایرین برخوردار هستند. بیمار روانی بـه ندرت چنین ویژگیهایي را دارد و خیلی کم پیش می آید بخاطر کار بدی کـه در قبال مردم انجام دادهاند احساس ندامت و پشیمانی کنند. در موارد بسیار حاد، این یکی از مشخصههاي اصلی قاتلهاي زنجیرهاي و قتل عام کنندگان اسـت.
قساوت قلب
با داشتن چنین ویژگی، فرد روانی هیچ ارزشی برای احساسات سایر مردم قائل نیست. آدمهاي روانی، درصورت وجود، اهمیت بسیار کمی بـه عواطف مردم میدهند تا جاییکه حرفهاي گستاخانه می زنند، آنها رابه وضعیتهاي زیانبار و پر آسیب میکشانند، یا بیدلیل بـه آدمها نفرت میورزند.
ضعف بازرسی رفتار
بـه مانند تکانشگری، فردی کـه بـه این ویژگی دچار اسـت بـه سختی می تواند رفتار خودش را نظارت کند. او ممکن اسـت در مواجهات عادی یا موقعیتهاي روزمره آزرده شود، احساس تهدید شدن بکند، و خشمگین شود. او در نظارت عواطف خود کـه میتواند بـه نوسانات خلقی و رفتارهای غیر عقلانی منجر شود ناتوان اسـت.
تکانشگری
یک بیمار روانی بـه ندرت برای رفتارها و تصمیمهاي آیندهاش برنامه ریزی می کند و استثناء قائل میشود. او از قبل بـه پیامد هـای اعمال خود فکر نمیکند. این شخص ابتدا عمل می کند و بعد فکر می کند.
بی مسئولیتی
تقریباً مثل بچهها، برای آدم بزرگسالی کـه همیشه بیمسئولیت اسـت عمل کردن بـه وعدهها یا حفظ تعهداتش کار دشواری اسـت. چنین شخصی ممکن اسـت قبوض و صورتحسابهایش را پرداخت نکند و کار یا شغل خود رابه درستی انجام ندهد.
این موضوع گاهی برای همه ی اتفاق میافتد. اما برای بیمار روانی اتفاقاتی مانند این چیز خاصی بـه شمار نمی آید و بارها و بارها اتفاق میافتد.
انکار
یک بیمار روانی هرگز نمیپذیرد کـه مشکل دارد، و ممکن اسـت دیگران رابه خاطر کارهای اشتباهی کـه انجام میدهند سرزنش کند.
متقعاعد کردن موفقیت آمیز اینکـه چنین شخصی یک بیمار روانی اسـت تقریباً غیرممکن اسـت، چرا کـه بـه واقع، از ثبات ذهنی بیبهره اسـت. آنها با استفاده از رفتار حیلهگرانه و فریبکارانه حتی ممکن اسـت سایرین را متقاعد کنند کـه بـه مانند آنها انسانهاي عادی و معمولی هستند.
سبک زندگی انگلی
دراین مورد، بیمار روانی اغلب برای بـه دست آوردن منافع مالی و سایر منافع شخصی مثل زالو بـه سایر آدمها میچسبد. چنین شخصی بطور خودخواهانه مردم را سرکیسه می کنند تا خودشان نفع ببرند و بتوانند از مسئولیتهاي مهم خودشان شانه خالی کنند.
بی بند و باری جنسی
بیمار روانی، کـه همیشه بـه دنبال عیاشی کوتاه مدت و عشق و حالهاي یک شبه اسـت، بخاطر لذت بردن خودش، در روابط یا امور عشقی سطحی وارد میشود.
چنین افرادی اغلب با هر شخصی رابطه برقرار می کنند فارغ از ظاهر فیزیکی یا ارتباط عاطفیشان. آنها ممکن اسـت روابط جنسی متعددی بطور هم زمان داشته باشند ودر جمع در مورد آن روابط حرف بزنند.
مشکلات رفتاری زودهنگام «در کودکی»
همه یي آدمها کـه کودکی بی عیب و نقصی نداشتهاند. اما بعضی از مشکلات رفتاری در سنین پایین یعنی اینکـه شـما احتمال دارد در بزرگسالی از خود تمایلات جنون آمیز نشان بدهید.
بعضی از این مشکلات شامل دزدی، دروغ گفتن اجباری، یا مصرف مواد – بـه خصوص قبل از ۱۳ سالگی- میشوند.
نداشتن اهداف بلند مدت واقع بینانه
تقریباً همه ی رویا یا هدفی دارند کـه آرزوی رسیدن بـه آنرا دارند، و اکثر آدمها برای دستیابی بـه آن در گذر زمان حتماً کاری میکنند تا آرزویشان تحقق پیدا کند.
اما بیمار روانی ممکن اسـت اصلا هدفی نداشته باشد، و اگرهم داشته باشد، اهدافی غیرواقعبینانه یا کاملا دستنیافتنی هستند.
ناتوانی در پذیرش مسئولیت اعمال خود
برای یک بیمار روانی پذیرش اشتباهی کـه انجام داده اسـت یا نادرست بودن کاری کـه برای شروع انجام داده اسـت، کار دشواری اسـت. این امر آنها را مستعد انکار پذیرش مسئولیت کار خاصی کـه خودشان انجام دادهاند، یا سایرین می دانند کـه آنها انجام دادهاند میسازد.
روابط زناشویی کوتاه مدت زیاد
دشواری ماندن در رابطهي زناشویی بلند مدت می تواند نشانهاي از تمایل بیمار روانی بـه بی بند و باری جنسی باشد. اگر ازدواجی طبق انتظارات و استانداردهای بیمار روانی پیش نرود، بـه احتمال زیاد در اینکـه بطور کلی قید ازدواج را بزند تردید زیادی از خود نشان نخواهد داد، بی آنکه بـه سلامت و وضعیت بچهها یا شریک زندگیاش فکر کند.
بزهکاری در دوران نوجوانی
آیا در کودکی بچهي بدی بودید؟ چقدر بد؟ بیماران روانی، در کودکی یا نوجوانی، طبق معمول همیشه دریک نوعی از دردسر و گرفتاری درگیر هستند. آنها میتوانند جرائمی را مانند خرابکاری، تجاوز، یا دزدی مرتکب شوند.
اگر گیر بیفتند، ممکن اسـت بـه زندان محکوم شوند. اما بخاطر رفتار حیلهگرانه و فریبکارانهشان، ممکن اسـت بیش از انچه مردم می دانند و میبینند خلافکاری انجام داده باشند.
نغض آزادی مشروط
بیمار روانی، اگر زندانی و بعد بـه صورت مشروط آزاد شود، بـه احتمال بسیار زیاد آزادی مشروط خود رابه طریقی نغض خواهد کرد و دوباره زندانی خواهد شد. این امر طبق معمول بخاطر فراموشکاری، بیدقتی، یا بیتفاوتی نسبت بـه قوانین آزادیشان اتفاق میافتد. آنها حتی ممکن اسـت بدون آنکه اثری از خود بـه جا بگذارند ناپدید شوند.
تعدد جرائم
فقط یک جرم نیست، بلکه بحث بر سر جرائم متعدد اسـت. یک بیمار روانی نخبه می تواند بـه اسانی در جنبههاي بسیار متفاوتی از جرائم خودش را درگیر کند و تقریباً در تمام آنها خوب عمل کند.
آنها بارها بخاطر انجام جرائم مختلف بازداشت شدهاند. اگر بازداشت هم نشده باشند، دوست دارند دربارهي نحوهي فرار کردن شان از دست پلیس بـه صورت افتخار آمیزی صحبت کنند.
منبع : پارس ناز