سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

راز صحبت کردن آیت الله گلپایگانی با ارواح در قبرستان وادی السلام

با آنکه بسیار اهل تقیه و کتمان بود، در عین حال از مکاشفات خود در دوران عمر چه در اصفهان و چه در نجف اشرف مطالبی را برای من نقل می‌فرمود.
کد خبر: ۲۲۲۲۹
۱۳:۰۱ - ۱۲ تير ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش «شيعه نيوز» ، آیت الله سید محمد حسین طهرانی درباره استاد خود آیت‌الله سید جمال الدین گلپایگانی و اخلاق و کرامات وی که در کتاب"افلاکیان خاک نشین" این چنین سخن می‌گوید:

مرحوم آیت‌الله سید جمال الدین گلپایگانی از علماء و مراجع تقلید نجف اشرف بودند و از شاگردان بر جسته مرحوم آیت الله نائینی و در علمیت و عملیت زبانزد خاص بود و از جهت عظمت قدر و کرامت مقام و نفس پاک مورد تصدیق و برای احدی جای تردید نبود در مراقبت نفس و اجتناب از هواهای نفسانیه مقام اول را حائز بود.

از صدای مناجات و گریه ایشان همسایگان حکایاتی دارند، دائماً صحیفه مبارکه سجادیه علیه السلام در مقابل ایشان در اتاق خلوت بود و همین که از مطالعه فارغ میشد به خواندن آن مشغول می گشت.

حقیر در مدت هفت سال که در نجف اشرف برای تحصیل مقیم و مشرف بودم، هفته‌ای یکی دو بار به منزلشان می‌رفتم و یک ساعت می‌نشستم با آنکه بسیار اهل تقیه و کتمان بود، در عین حال از واردات قلبیه یعنی مکاشفات خود در دوران عمر چه در اصفهان و چه در نجف اشرف مطالبی را برای من نقل می‌فرمود، مطالبی که از خواص خود بشدت مخفی می‌داشت.

مرحوم آقا سید جمال الدین بسیار به وادی السلام می‌رفت و می‌نشست و معطل می‌شد و ما چنین می‌پنداشتیم که او با ارواح طیبه سرو کاری دارد و رد و بدلهائی بین آنان به وقوع می پیوندد.
و در این اواخر به کسالت قلب و پروستات مبتلا بود و عمل جراحی ... نموده و روی تخت افتاده... و قرض ایشان چه برای امرار مخارج شخصی، و چه برای طلاب به حد اعلی رسیده بود، و خانه مسکونی خود را به چهار صد دینار عراقی به جهت مصرف یک عمل جراحی که برای یکی از ارحامشان پیش آمد کرده بود، به رهن گذاشته بودند و از جهات داخلی منزل نیز ناراحت و در شدائدی به سر می برد.

این حقیر در هفته یکی دو بار به خدمتش می رسیدم. و تا اندازه ای برای من گفتگو داشته در این حال که یک روز وارد شدم دیدم: در حالیکه به پشت روی تخت افتاده و سن به نود سال رسیده است، صحیفه کوچک خود را می‌خواند و اشک می‌ریزد و در عالمی از سرور و بهجت و نشاط و لذت است که حقاً زبان از وصف آن عاجز است. کأنه از شدت انس با خدای تعالی در پوست نمی گنجد و می‌خواهد به پرواز در آید.

سلام کردم، گفت: بنشین! ای فلان کس از حالات من که تو خبر داری ( و در اینجا اشاره کرد به جمیع گرفتاری ها: از مرض فراوان و گرو رفتن منزل و غیرها ).  عرض کردم: آری و سپس با یک تبسم ملیحی رو به من کرد و فرمود: من خوشم خوش، کسی که عرفان ندارد نه دنیا دارد و نه آخرت.


منبع : برنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۷
نظرات بینندگان
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۸
امین آقا
خلایق هر چه لایق
ناشناس
۰۰:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۵
عجب اوجوبه ای
ناشناس
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
سلام حسین برقعی ببتزنشسته ارتش هستم خدایا عمری عنایت فرما باز زیارت کربلا نصیب مان فرما امین یاربالعالمین
بهارلو
۰۷:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
انتظار داشتم از کرامات این آقا بفرمائید مطالبتان با موضوع جور نیست هیچ اشاره ای به راز صحبت با ارواح نکردی فقط وقتمو گرفتین
رسول
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۰
سید عزیز
مریم
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۲
خدایاما را هم پاک نما