شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
علامه مجلسی در ابتدای این روایت آورده که این حدیث را از شخص فاضلی در مکه شنیده، اما اشاره ای به نام آن شخص نمی کند. او پس از ذکر این حدیث طولانی، بیانی نسبت به آن دارد که برای نتیجه گیری در مورد سند این مفید است: «به غیر از این سند، هیچ سند دیگری برای این روایت نیافتم و در متن این روایت غرایبی وجود دارد؛[2] یعنی دارای معانی نامأنوس و دور از ذهن است.[3] پس، این حدیث دارای الفاظ و معانی غریب و نامأنوسی است که نمی توان به آن اعتماد کرد.
علاوه بر مشکل سندی، عبارت های ضد و نقیضی نیز در روایت وجود دارد که اعتبار آن را زیر سؤال می برد؛ در بخشی از این روایت، عُمَر، خداوندی خدا را رد می کند و بندگی بت ها را می پذیرد و به لات و عزی که دو بت معروف در نزد عرب جاهلی است، قسم یاد می کند، اما در عین حال در صدر نامه، کلام خود را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمن الرَّحِیمِ» آغاز می کند در حالی که مطالب نامه کاملاً خلاف این آغاز است و با سرّی بودن نامه، هیچ منعی بر عمر نبوده که کلام خود را با بسم الله آغاز نکند. تناقضاتی از این دست، تردید ما را در پذیرش این نامه بیشتر می کند.
در نهایت باید متذکر شد که این گونه تناقضات به همراه ضعف سند، شاهدی بر ضعیف بودن روایت و عدم اعتماد به آن است. البته رد این روایت به معنای قبول خلیفه دوم نیست، بلکه بر عملکرد او به حسب روایات و مستندات موثق، اشکالات بسیاری وارد است.
«در حدیبیّه، مردم را تشنگی سختی فرا گرفت. پیامبر فرمود آیا کسی هست که با آب آوران رفته و از چاه ذَاتِ الْعَلَمِ آب آورد و من برای او بهشت را تضمین کنم. عده ای برخاستند و داوطلب این امر شدند ... و برگشتند در حالی که ترسیده بودند و آبی نیز نیاوردند. دوباره پیامبر کلام قبل خود را تکرار کرد و بر آورنده آب، تضمین بهشت را داد ... سپس به امام علی ( علیه السلام ) فرمود بلند شو و با آب آوران به پیش آن چاه برو و ان شاء الله با آب برگرد. ما (ابن عباس و دیگر آب آوردان) به راه افتادیم و ترس تمام وجودمان را در بر گرفته بود، امام متوجه ما شد و گفت به دنبال من بیایید و از چیزهائی که می بینید و می شنوید، نترسید که إن شاء الله آن ها به شما ضرری نخواهند زد ... در آنجا آتشی بود که بدون چوب می سوخت ... سرهای جدا از بدن که ناله می زدند و امام به ما می گفت دنبال من بیایید و نترسید و به اطرافتان دقت نکنید ... وقتی به آب رسیدیم هر سطلی که در درون آب می انداختیم، بریده می شد ... و از درون آب قهقهه ای بلند، شنیده می شد ... امام به درون آب رفت و پایش لغزید و به درون آب افتاد و ما فریادهای وحشتناکی می شنیدیم سپس ناگهان فریاد امام بلند شد: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّه ... سپس به پیش پیامبر رفتیم. او از آنچه بر ما گذشت از امام سؤال کرد و امام نیز همه ماجرا را تعریف کرد ...». [4]
ادامه این حدیث بیشتر کلام پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) است که تمام آنچه آنها دیده بودند -از جمله آن کسی که امام علی( علیه السلام ) با او جنگید- تفسیر می فرماید و این که خداوند آنها را بر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیان داشته و آن حضرت نیز آن ها را بیان فرمود.
این روایت دارای سند محکمی نیست و بیشتر کتاب های بزرگ حدیثی و تاریخی فاقد آن هستند. لذا نمی توان به صورت جدی بر سند این حدیث تکیه کرد، علاوه بر این، این داستان به مانند داستان های دیگری که در شجاعت امیر المومنین وارد شده و کتاب های شیعه و سنی نیز آنرا نقل کرده اند، نیست؛ بلکه نقل های محدودی از آن وجود دارد. البته در متن این روایت، قسمت هایی وجود دارد که قابل بحث و بررسی بیشتر است.
[1]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 30، ص 288، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ج 30، ص 300.
[3]. حدیث غریب، از اقسام خبر واحد است، این حدیث دارای اقسامی است؛ مانند حدیثی که دارای الفاظ و معانی دور از ذهن باشد. همچنین تنها در سند آن یک راوی و یک سلسله سند وجود دارد؛ ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر شاهرودى، سید محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 267، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، ایران، چاپ اول، 1426ق.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب ( علیه السلام )، ج 2، ص 90، علامه، قم، چاپ اول، 1379ق.
T