سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

در تاریخ می‌خوانیم که شلاق پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به صورت غیر عمدی به فردی خورده و مضروب، تقاضای قصاص کرده بود. آیا این موضوع، با عصمت پیامبر منافات ندارد؟!

یکی از اعتقادات شیعه این است که پیامبران الهی معصوم می‌باشند؛ یعنی از گناه و اشتباه مصون و محفوظ هستند و اشتباه عمدی یا سهوی انجام نمی‌دهند.در برخی روایات از روزهای آخرین حیات پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) گزارشی نقل شده است که اگر چه دارای نکات اخلاقی مهمی است، اما در آن نوعی ناهمخوانی با این اعتقاد شیعه دیده می‌شود.
کد خبر: ۲۱۳۵۹۵
۰۸:۴۳ - ۲۹ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در روایات آمده که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ساعات آخر عمرشان فرمودند: «اگر کسی حقی بر گردن من دارد بگوید تا قصاص کند». در این هنگام، غلامی می‌گوید یک‌بار شلاق شما به من خورد. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شانه خود را برهنه می‌کنند تا او قصاص کند! می‌خواستم بپرسم مگر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطای سهوی انجام می‌دهد؟
پاسخ اجمالی
یکی از اعتقادات شیعه این است که پیامبران الهی معصوم می‌باشند؛ یعنی از گناه و اشتباه مصون و محفوظ هستند و اشتباه عمدی یا سهوی انجام نمی‌دهند.[1]
در برخی روایات از روزهای آخرین حیات پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) گزارشی نقل شده است که اگر چه دارای نکات اخلاقی مهمی است، اما در آن نوعی ناهمخوانی با این اعتقاد شیعه دیده می‌شود. مضمون روایت مذکور چنین است:
ابن عباس می‌گوید: وقتی رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیمار شد انجمنى از اصحابش نزد او بودند ... فرمود: «پروردگارم، حکم کرده و سوگند خورده که از ستم هیچ ستمکارى نگذرد. شما را به خدا سوگند می‌دهم هر کدامتان که مظلمه‌اى بر عهده محمد دارد برخیزد و قصاص کند؛ چرا که قصاص در دنیا محبوب‌تر است از قصاص در آخرت در برابر فرشته‌ها و پیامبران». مردى از این مجلس به نام «سوادة بن قیس» بپاخاست و گفت: یا رسول الله! پدر و مادرم قربانت! وقتی از طائف برگشتى پیشوازت آمدم، سوار شتری بودی و تازیانه‌ای به دستت بود، تازیانه بلند کردى که به شتر بزنى اما به شکم من خورد و نمی‌دانم عمدی بود یا اشتباهی؟! پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «به خدا پناه می‌برم که عمداً چنین کاری انجام داده باشم». سپس فرمود: «اى بلال! برخیز و به منزل فاطمه رفته و آن تازیانه را بیاور!...» وقتی تازیانه را آورد، به آن مرد فرمود: «نزد من بیا و قصاص کن تا راضى شوى»، سواده گفت: سینه‌ات را برایم برهنه کن! رسول خدا چنین کرد، آن‌گاه سواده گفت: پدر و مادرم به قربانت! اجازه می‌دهى دو لب بر بدن مبارکت نهم! به او اجازه داد و بوسه زد و گفت: به بدن رسول خدا پناه می‌برم از دوزخ، رسول خدا فرمود: «اى سوادة بن قیس از من درگذشتى یا قصاص می‌کنى؟» گفت: یا رسول الله درگذشتم، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «خدایا! از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیامبرت محمد درگذشت».[2]
همان‌طور که در این نقل دیده می‌شود، پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) که اشرف مخلوقات و افضل انبیای الهی است، از روز حساب و سختی‌های آن به خداوند پناه می‌برد و تمام تلاش ایشان آن است که در این دنیا حقی از مردم بر گردن نداشته باشد؛ لذا در مسجد و بالای منبر از همه مردم می‌خواهد اگر حقی بر گردنش دارند همین امروز که در قید حیات است از او مطالبه کنند! طبیعی است وقتی شخصی مانند پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین دغدغه‌ای دارند، چگونه دیگر مردم نگران حساب‌رسی اعمال خود در قیامت نباشند.
بررسی روایت
از بین کتاب‌های حدیثی شیعه، اولین بار این حدیث در کتاب «أمالی» شیخ صدوق(م 381ق) ثبت شده و در سند این روایت چند راوی ناشناس - مانند محمد بن حمدان صیدلانی، محمد بن مسلمة واسطی و یزید بن هارون – وجود دارند که اثری از آنان در کتب معتبر رجالی نیست.[3] بنابراین، روایت از نظر سندی ضعیف است.
از نظر محتوا هم، اگرچه برخی نکات اخلاقی مورد قبولی در این روایت وجود دارد، اما با مصونیت پیامبران الهی از خطا و اشتباه در تعارض است.
بنابراین، با توجه به معیارهای حدیثی، نسبت به نپذیرفتن این روایت مشکلی نداریم.
بله! شاید بتوان با توجیهاتی این روایت را پذیرفت مانند آن‌که چنین اموری - مانند تنه‌زدن غیر عمدی به دیگران - عرفاً به عنوان خطا و اشتباه به شمار نیامده، یا اساساً چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه «سواده» برای بوسیدن بدن پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین موضوعی را مطرح کرده و پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) هم در ظاهر، آن‌را انکار نکردند.
[1]. ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راه‌های تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258.
[2]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 634، بیروت، انتشارات اعلمی، 1400 ق.
[3]. بعد از جست‌وجو در کتاب‌های مربوطه اثری از اینان در کتاب‌های رجالی مانند رجال نجاشی پیدا نشد.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: