شیعه نیوز:
پرسش
چرا صاحب کتاب «کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر» بسیاری از روایات این کتاب را مستقیماً از دروغگوئی مثل «ابی مفضل شیبانی» نقل کرده است؟
پاسخ اجمالی
«کفایة الأثر»، نوشته «ابو القاسم، على بن محمد بن على خزاز قمى رازى»، از چهرههاى دانشمند و راویان مشهور و مورد اطمینان شیعه در نیمه دوم قرن چهارم است.
نجاشی درباره او میگوید: «او ثقه و مورد اعتماد و فقیه و دارای وجاهت و شأن در بین اصحاب امامیه است».[1]
شیخ طوسی نیز درباره او گفته است: «او عالم متکلم و جلیل القدری است که کتابهایی در علم کلام دارد».[2]
کتاب کفایة الأثر، به زبان عربى و در موضوع امامت است. مؤلف، در مقدمه کتاب، انگیزه خود را از نگارش کتاب، اینگونه بیان میکند: «آنچه موجب گشت تا تصمیم به نگارش این کتاب و جمعآورى روایاتى از صحابه و عترت پاک رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) درباره امامت ائمه( علیه السلام ) بگیرم، این بود که جمعى از ضعفاى شیعه را دیدم که تحت تأثیر تبلیغات مخالفین اهل بیت قرار گرفته و میگویند ما روایتى بر امامت ائمه( علیه السلام ) از طریق صحابه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و عترت آنحضرت، نداریم؛ لذا بر آن شدم تا با نگارش این کتاب و جمعآورى تمام روایاتى که در اینباره به دست من رسیده، دسیسه مخالفان را نقش بر آب سازم و تمام شبهات را در اینباره پاسخگو باشم».[3]
مؤلف کتاب کفایة الأثر، از افراد متعددی روایت نقل کرده است؛ مانند: «محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی» مشهور به «ابوالمفضل شیبانی».
دیدگاهها درباره ابوالمفضل شیبانی
نجاشی در موارد متعددی از وی یاد میکند و میگوید: «وی عمرش را در راه طلب حدیث گذاشت و در ابتدای امر، ثابت قدم بود ولی بعد، از این ثبات قدم خارج شد؛ لذا عده زیادی از اصحاب او را قبول نداشته و مورد طعن قرار میدهند ... من این شیخ را دیده و از او بسیار نقل کردهام، اما بعد از مدتی به نقل مستقیم از او خاتمه داده و با واسطه از وی نقل کردم».[4]
اما نجاشی در ترجمه «علی بن حسین بن علی مسعودی» که گویا نگارش این ترجمه بعد از وفات ابوالمفضل شیبانی بوده است؛ برای ابوالمفضل شیبانی طلب رحمت میکند و میگوید: «زعم أبو المفضل الشیبانی رحمه الله أنه لقیه و استجازه...»،[5] چنین تعابیری معمولاً نشان دهنده امامی بودن شخص است و با توجه به مطلبی که درباره شیبانی گفته شده و او را خارج از ثبات قدم دانسته، توجه به این مطلب نجاشی مهم است و شاید نشان میدهد در نظر او؛ ابوالمفضل شیبانی جزو اصحاب امامیه بوده و بر همین حالت از دنیا رفته است.
شیخ طوسی نیز تضعیف او را تنها به برخی از اصحاب نسبت میدهد و میگوید: «ابوالمفضل شیبانی؛ کثیر الروایه است که برخی او را تضعیف کردهاند».[6] تنها شخصی که در میان علمای رجالی او را به شدت تضعیف کرده و وضاع (وضع و جعل کننده) دانسته است ابن غضائری است: «ابوالمفضل، وضاع و دارای روایات ناشناخته بسیاری است، من کتابهای او را دیدم که در آن اسانید بدون متون و متون بدون اسانید است و به نظر من، آنچه منفرداً نقل کرده است را باید ترک کرد».[7]
اگرچه ابن غضائری در این کتابش که به دست ما رسیده؛ مشهور به تضعیف و قدح اصحاب است، ولی اگر در همین کلام ابن غضائری دقت شود، دانسته میشود که او نیز روایات منفرد ابوالمفضل را مطرود دانسته، نه آن دسته از روایاتی که قرینه بر صحت دارد و یا شیبانی در نقل آن منفرد نیست.
نتیجه:
1. با بررسی روایات «کفایة الأثر» میبینیم که حدود سی روایت وجود دارد که ابوالمفضل شیبانی در سلسله سند آن قرار گرفته است و در برخی از آنها هم، شیبانی از کلینی روایت نقل کرده است، بنابراین، عبارت «روایات بسیاری» که در پرسش ادعا شده؛ صحیح نیست.
2. چه بسا با توجه به شخصیت و خُبره بودن صاحب کفایة الأثر؛ روایاتی را از ابوالمفضل نقل کرده باشد که قرینهای بر صحت آن داشته است.
3. احتمال دارد روایاتی که خزاز رازی از شیبانی نقل کرده است مربوط به دوره استقامت شیبانی باشد.
4. با توجه به اینکه نگارنده کتاب نیز؛ مانند نجاشی در موارد متعددی برای شیبانی طلب مغفرت و رضوان الهی کرده است؛[8] شاید بتوان به این نتیجه رسید که از نظر او نیز، شیبانی مشکل عقیدتی ندارد و میتوان به روایات او اعتماد کرد.
[1]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 268، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[2]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 290، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بیتا.
[3]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمه الاثتنی عشر، ص 7، قم، نشر بیدار، 1401ق.
[4]. رجال نجاشی، ص 396.
[5]. همان، ص 254.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 447، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[7]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ج 1، ص 98، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1364ق.
[8]. ر.ک: کفایة الأثر، ص 23 و 35 و 175.
T