شیعه نیوز:
پرسش
چرا پیامبر لقب سیف الاسلام را به طلحه و زبیر نسبت داده است؟ آیا این کار موجب گمراهی مردم در مورد حقانیت علی ( علیه السلام ) نشده است؟
پاسخ اجمالی
در هیچ یک از کتب معتبر تاریخی، مطلبی به این عنوان که پیامبر عظیم الشان اسلام ( صلی الله علیه و آله وسلم ) لقب سیف الاسلام را به طلحه و زبیر داده باشند، ثبت نشده است. چیزی که در تاریخ به ثبت رسیده لقب سیف الله (شمشیر خدا) است که به خالد بن ولید نسبت داده شده است. برخی گفته اند این لقب را پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) به او داده، ولی ظاهراً در دوره خلافت ابوبکر و عمر چنین لقبی به خالد داده شده است[1] .
در باره طلحه و زبیر باید به چند نکته توجه داشت:
الف. طلحه و زبیر در زمان رسول گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله وسلم ):
در کتب تاریخی و روایی در باره طلحه و زبیر، فضائلی نقل شده است که همه آنها مربوط به دوران حیات پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) است مثل این که:
ب) طلحه و زبیر در زمان خلفا:
از سوی دیگر کتب تاریخی افعال و رفتارهای ناشایستی از این دو صحابی در زمان خلفا، و خلافت علی ( علیه السلام ) نقل می کند که بزرگترین آن، مخالفت با خلیفه برحق و امام زمان خود امیر المؤمنین( علیه السلام ) و بر پا نمودن جنگ جمل علیه آن حضرت بوده است.[6]
به هر حال آنها در زمان پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) از یاران خوب و وفادار پیامبر بوده اند و از کسانی بوده اند که در ابتدا با امیرالمؤمنین بیعت کرده بودند و پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در مناسبت های مختلف از ایشان تمجید کرده اند؛ و این کاملا طبیعی است و ملاک در این گونه تمجیدها حال فعلی اشخاص است؛ یعنی اگر شخصی در زمان حیات پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) کار نیکی کرده باشد و خدماتی به اسلام کند طبیعی است که پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) از او قدردانی کند، اما این قدردانی نمی تواند نسبت به آینده آنان نیز ملاک و معیار قضاوت قرار گیرد چون اولا: شریعت اسلام و خرد انسان نمی پسندد که پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) از علمی که نسبت به آینده دارد و از ضمایر اشخاص مطلع است استفاده کند و از مکنونات افراد پرده برداری کند و به اصطلاح، قصاص قبل از جنایت کند. بلکه سیره پیامبر و تمامی امامان معصوم، چنین بوده است که در غیر موارد ضروری ( که خداوند به دلیلی به ایشان اجازه می داده) از علم خدادادی و منحصر به فرد خود در مورد افراد مختلف استفاده نکنند و همچون انسانهای عادی عمل نمایند.
مثل این که امام علی( علیه السلام ) قاتل خود را می شناختند ولی او را به عموم معرفی نمی کردند و با او طوری رفتار می کردند که گویی نمی دانند او بعدا قاتل خودشان است.
ثانیا: قرآن کریم و روایات پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم )، تقوا[7] را ملاک و معیار برای ارزیابی و سنجش افراد، معین کرده است؛ بنابراین با وجود آن معیارها، مردم به آسانی می توانند افراد را ارزیابی کنند و دچار حیرت و گمراهی نگردند.
[1] عسکری، سید مرتضی، سقیفه، ص67؛ ترجمه الطبقاتالکبرى، ج1، ص: 275 .
[2] الطبقاتالکبرى/ترجمه،ج3،ص: 188.
[3] الطبقات الکبری/ترجمه،ج3،ص: 189 .
[4] الطبقاتالکبرى/ترجمه،ج3،ص:89 .
[5] مسند احمد. ج1 ص 55 و تاریخ الطبری ج2 ص 466.
[6] تاریخالطبری/ترجمه، ج6، ص:2465.
[7] یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیر. حجرات، 13.