پرسش
اگر مردم زمان پیامبر برای آمدن دین اسلام آمادگی کافی داشتند و طبق فرمایش شما به کمال رسیده بودند، چرا می گویید که مردم آن زمان در جهل به سر می بردند؟
پاسخ اجمالی
نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند. اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند.
می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) )را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و...
هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد.
پاسخ تفصیلی
نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند.
برای اطلاع بیشتر به پاسخ 386 (سایت: 399) (سر خاتمیت اسلام ) مراجعه شود.
اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند. به بیان دیگر؛ این درِ رستگاری و سعادت، هنگامی بر روی جهانیان گشوده شد که جوامع انسانی، دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را می گذرانید و برای به دست آوردن کمال انسانیت کاملاً آماده بود و شایستگی دریافت معارف و مطالب عالی و بلند پایه الاهی و به کار بستن آنها را به دست آورده بودند. [1]
می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) ) را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و [2] ...
هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد.
حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید: «خداوند، محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را بیم دهنده جهانیان، و امین وحی و کتاب خود، مبعوث نمود. و شما گروه عرب در بدترین آئین و بدترین جاها بسر می بردید. در میان سنگلاخ ها و مارهای کر ( که از هیچ صدائی نمی رمیدند ) اقامت داشتید. آب های لجن را می آشامیدید و غذاهای خشن ( مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندان دوری می کردید، بتها در میان شما سر پا بود، از گناهان اجتناب نمی نمودید». [3]
[1] . طباطبائی، سید محمد حسین، آموزش دین، ص26، جمع آوری و تنظیم: آیت اللهی، سید مهدی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1385.
[2] . سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص10، نشر مشعر، چاپ الهادی، چاپ ششم، 1375.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 26، با ترجمه و شرح: فیض الاسلام، سید علینقی، انتشارات فقیه، چاپخانه امیر، چاپ دوم، 1376.