سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیا گفتن: "علی وارث" صحیح است؟

در روایات ما و اهل سنت آمده که علی ( علیه السلام ) به عنوان وارث پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) معرفی شده است.
کد خبر: ۲۰۸۸۵۶
۰۶:۵۱ - ۰۱ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
عده ای از مردم این جا در پاکستان چنین می گویند و می نویسند: "علی ( علیه السلام ) وارث" آیا این کار صحیح است؟ آیا علیه اعتقادات و باورهای مسلمانان نیست؟
پاسخ اجمالی

وارث کسی است که مالی یا مقامی بدون اسباب ظاهری؛ مثل خرید و فروش، هدیه و ... بلکه به وسیله سبب یا نسب از میّت به او می رسد.

در آیات شریفه قرآن یحیی ( علیه السلام ) وارث زکریا و سلیمان ( علیه السلام ) وارث داوود ( علیه السلام ) به حساب آمده است.

در روایات ما و اهل سنت آمده که علی ( علیه السلام ) به عنوان وارث پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) معرفی شده است؛ به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می کنیم.

از خالد بن قثم -نوه عباس عموى پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )- پرسیدند: چرا على ( علیه السلام ) وارث رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و پدربزرگت عباس با آن که عموى پیامبر [و در ظاهر نزدیک‏تر به ایشان‏] است، وارث نیست؟ گفت: چون على نخستین کسى است که به حضرت [ایمان آورد و] پیوست و بیش از همه ما با ایشان همراه بود. بنابر این اصطلاح "علی وارث" از روایات شیعه و سنی به دست آمده است و در راستای باورهای مسلمانان بوده هیچ گونه منافاتی با باورهای آنان ندارد.پاسخ تفصیلی

معنای وارث

پیش از پرداختن به معنای وارث نخست مفهوم ارث را از منابع متعدّد بررسی می کنیم، سپس به معنای وارث می پردازیم.

راغب می گوید: ارث، مالی است که بدون پیمان یا عقد از دیگرى به کسى می رسد، و قراردادى است که بیشتر به اموال شخص میّت که باقى می گذارد اطلاق می شود.[1]

هم چنین گفته اند: مالی است که به وسیله سبب یا نسب مال دیگری می شود.[2] و برخی نیز گفته اند: وراثت و ارث منتقل شدن مالى است به تو از دیگرى بدون خریدن و نظیر آن. بدین جهت مال میّت را میراث، ارث و تراث گفته‏اند، طبرسى فرموده: میراث آن است که پس از مردن کسى به دیگرى برسد.[3] اما موارد کاربرد "ارث" در آیات قرآن و روایات، مفهوم وسیعى دارد که هم ارث اموال را شامل مى‏شود و هم ارث مقامات‏ معنوى را، که در ادامه به برخی از آن موارد اشاره خواهد شد.

پس از روشن شدن مفهوم ارث، به دنبال آن معنای وارث نیز معلوم خواهد شد، بر این اساس وارث کسی است که مالی یا مقامی بدون اسباب ظاهری؛ مثل خرید و فروش، هدیه و ...، بلکه به وسیله سبب یا نسب از میّت به او می رسد.

وارث در قرآن

الف. خداوند در قرآن از زبان حضرت زکریا ( علیه السلام ) می فرماید: "تو از نزد خود جانشینى به من ببخش ... که وارث من و دودمان یعقوب باشد و او را مورد رضایتت قرار ده".[4]

ب. و در جای دیگر می فرماید: "و سلیمان وارث داوود شد".[5]

در این آیات شریفه یحیی ( علیه السلام ) وارث زکریا و سلیمان ( علیه السلام ) وارث داوود به حساب آمده است.

وارث در روایات اهل سنت و شیعه

الف. از خالد بن قثم -نوه عباس عموى پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )- پرسیدند: چرا على ( علیه السلام ) وارث رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و پدربزرگت عباس با آن که عموى پیامبر [و در ظاهر نزدیک‏تر به ایشان‏] است، وارث نیست؟ گفت: چون على نخستین کسى است که به حضرت [ایمان آورد و] پیوست و بیش از همه ما با ایشان همراه بود.

گفتنی است حاکم این حدیث را صحیح می داند.[6]

ب. مردى خطاب به حضرت على ( علیه السلام ) گفت: یا امیر المؤمنین! چگونه شد که شما وارث رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) گردیدى و عموهاى تو از این موهبت محروم ماندند؟ حضرت على ( علیه السلام ) در پاسخ فرمود: در یکى از روزها، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرزندان «عبد المطّلب» را گرد آورد و مقداری غذا براى آنان تهیه دید فرزندان «عبد المطّلب» از آن غذا به قدرى تناول کردند که سیر شدند و آن غذا هنوز به حال خود باقى بود؛ مثل این که دستى به آن نرسیده است. سپس دستور داد ظرف آبى آورده و همه از آن آب نوشیدند و از آن آب چیزى کم نشد؛ مثل این که آبى از آن ظرف نوشیده نشده است. آن گاه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطاب به فرزندان «عبد المطّلب» فرمود: اى فرزندان عبد المطّلب! من به سوى شما خصوصاً و به سوى مردم عموماً برگزیده شده‏ام و شما از این معجزه آنچه را که باید مشاهده کنید، مشاهده کردید، اینک کدام یک از شما حاضر است به نبوّت من اقرار کند و به جبران پذیرش آئین من، برادر و صاحب و وارث من باشد؟ سخن پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را حاضران نشنیده گرفتند و کسى سؤال آن حضرت را پاسخ نداد و من که از همه حاضران کم سن و سال‏تر بودم، از جاى برخاستم و خواسته آن حضرت را پاسخ دادم. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به من دستور داد تا بنشینم و سه بار رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خواسته خود را به اطّلاع آنان رسانید و در هر سه بار من به سؤال رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پاسخ دادم و آنان به گفتار رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ترتیب اثرى ندادند و در مرتبه آخر، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) دست مبارکش را روى دست من گذاشت. این بود که من از آن حضرت ارث بردم و عمویم از ارث آن حضرت محروم گردید.[7]

ج. از سلمان روایت شده است که از پیامبر پرسید: «اى رسول خدا جانشین و وصى تو کیست؟ پیامبر فرمود: اى سلمان جانشین برادرم موسى که بود؟ سلمان پاسخ داد: یوشع بن نون. پیامبر فرمود: جانشین و وارث من که دین مرا به جا مى‏آورد و وعده مرا تحقّق مى‏بخشد، على بن ابى طالب است.»

د. و نیز روایت شده که پیامبر فرمود: «هر پیامبرى وصى و وارثى داشته است و وصى و وارث من على بن ابى طالب است.» [8]

هـ. در جریان عقد اخوت بین اصحاب زمانی که علی ( علیه السلام ) تنها ماند و ناراحت شد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به او فرمود: سوگند به خدایی که مرا حقیقتاً به پیامبری مبعوث نمود تو را برای خودم نگه داشتم و تو برای من مانند هارون هستی نزد موسی، مگر این که پیامبری بعد از من نیست و تو برادر و وارث من هستی ... .[9]

بنابر این، با توجه به مطالب بالا خصوصاً روایاتی که از فریقین بیان شد و با توجه به این که امیرالمؤمنین ( علیه السلام )، مقام و منزلت معنوی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به ارث برده، اصطلاح "علی وارث" در راستای باورهای مسلمانان بوده و هیچ گونه منافاتی با باورهای آنان ندارد.

[1] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 863، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، 1412 ق‏.

[2] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏13، ص 77، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، تهران، 1360 ش‏.

[3] قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ‏7، ص 195، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ ششم، 1371 ش‏.‏

[4] مریم، 5 و 6.

[5] نمل، 16.

[6] حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین للحاکم، ج 10 ص 439 ، مصدر الکتاب: موقع جامع الحدیث، .http://www.alsunnah.com؛ سنن نسائی، ج 5، ص 139، مصدر الکتاب : موقع الإسلام، http://www.al-islam.com.

[7] نسائی، سنن کبری، ج 5، ص 126.

[8] حلى، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص 214، مؤسسه دار الهجرة، قم، 1407 هـ ق(به نقل از احمد بن حنبل و ابن مغازلی شافعی).

[9] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 38، ص 346، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: