سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چه قیام‌ها و شورش‌هایی در زمان امامت امام هادی( علیه السلام ) اتفاق افتاد؟

در دوران امامت امام هادی( علیه السلام ) که با حکومت چندین خلیفه عباسی همزمان بود، برخوردهای اعتقادی، مناقشه‌های علمی، تبعیض‌های قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی؛ جنبش‌های مختلفی را با انگیزه‌های دینی یا غیر دینی برانگیخت.
کد خبر: ۲۰۶۶۳۲
۱۰:۴۲ - ۱۷ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
در دوران امامت امام هادی( علیه السلام ) که با حکومت چندین خلیفه عباسی همزمان بود، برخوردهای اعتقادی، مناقشه‌های علمی، تبعیض‌های قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی؛ جنبش‌های مختلفی را با انگیزه‌های دینی یا غیر دینی برانگیخت که برخی از آنها مانند حرکت کولی‌ها را نمی‌توان به هیچ وجه، قیامی اسلامی دانست، اما از طرفی، نهضت‌ها و قیام‌هایی از جانب علویان وجود داشت که جنبه دینی در آن مشهود بود. برخی درگیری‌های سیاسی نیز در این زمان به شورش‌هایی انجامید.

پاسخ تفصیلی
دوره امامت حضرت هادی( علیه السلام ) که هم‌زمان با حکومت چند خلیفه عباسی بود، دوره‌ای پرتنش و آشوب به‌شمار می‌آمد.
به طور کلی درباره این دوران باید گفت که برخوردهای اعتقادی، مناقشه‌های علمی، تبعیض‌های قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی و ...، قلمروی اسلامی را به صحنه درگیری‌های مختلف گروه‌ها و احزاب مبدل ساخت. این جنبش‌ها را از حیث انگیزه دینی یا غیر دینی به دو دسته «آشوب» و «نهضت» می‌توان تقسیم کرد. آشوب‌ها با اهداف قدرت طلبانه و فتنه جویانه انجام می‌گرفت و نهضت‌ها که از سوی علویان به وقوع می‌پیوست، با انگیزه‌های حق‌گرایانه صورت می‌پذیرفت.[1] این نوشتار نگاهی گذرا به این حرکت‌ها و جنبش‌ها دارد.
الف. آشوب‌ها
1. حرکت بابک خرّم دین
«بابکیه»، فرقه‌ای بودند که از «بابک خرم‌دین» پیروی می‌کردند[2] و تا اندازه‌ای حرکت آنان نمود دینی و هدف سیاسی داشت و خطرناک‌ترین حرکتی بود که در دوران امام هادی( علیه السلام ) رُخ داد.
بابک خودش را به «ابو مسلم خراسانی» مرتبط می‌دانست و ادعا می‌کرد که از نسل دختر او است.[3] او با سیاستی که داشت، موفق شد همه بخش‌های آذربایجان را به هم پیوند دهد.[4]
معتصم در سال 220 هجری قمری به بزرگ‌ترین فرماندهش، «افشین» دستور سرکوبی او را داد. افشین بابک را شکست داد و سرانجام دستگیر کرده نزد معتصم برد و به گونه فجیعی به قتل رسانید.[5]
2. حرکت مازیار
هنوز حکومت عباسی از آشوب‌هایی که بابک برانگیخته بود، رهایی نیافته بود که با حرکت فرد ایرانی دیگری روبرو شد. «مازیار» اهل طبرستان و سالار قلعه طبرستان بود.[6] او وطن خود را عرصه فعالیت‌های انقلابی خصمانه با حکومت قرار داد.
مازیار به اقتضاى سیاست، ادعای مسلمانى کرده بود،[7] و «محمد»، نام گرفت[8] و در زمان مأمون به استانداری طبرستان و دماوند منصوب و به «سپهبد» نامدار شد.[9] او در سال 224 هجری دست به مخالفت با معتصم زد، و با لشکریان او جنگید.[10] تا این‌که در سال 225 هجری به سامرا آمد.[11]
مازیار از دشمنی میان «طاهریان» و «افشین» بهره جست و با افشین، مکاتبه و او را به سرپیچی از فرمان حکومت تشویق کرد تا خطر سرکوب او را از خود دور کند. مازیار به او وعده داد که در این صورت می‌تواند خراسان را که افشین به آن طمع فراوانی داشت، از چنگ حکومت بیرون آورد.[12] ولی بعداً اعتراف کرد که افشین او را به شورش و نافرمانی و گرایش به مجوسیت تحریک کرده است.[13]
خلیفه که از اهداف این شورش آگاه شده بود، به سرکوبی آنها برخاست و مازیار را دستگیر کرد و او را آن قدر تازیانه زد که مُرد.[14]
3. آشوب در بغداد
بغداد در سال 251 هجری طعمه تاخت و تاز معتز و مستعین بر سر قدرت گردید.[15] از این‌رو؛ آشوب‌هایی از سوی برخی انجام گرفت که، ماه‌ها به طول انجامید و گروه بسیاری از مردم کشته و خانه‌هایشان ویران شد. در سال بعد، شورشی دیگر علیه «محمد بن عبداللّه بن طاهر»، والی بغداد صورت گرفت.[16]
بسیاری حرکت‌ها و جنبش‌های مسلحانه دیگر در اندلس و شهرهای دمشق نیز صورت گرفت که شرح کامل آن در تاریخ آمده است و از وضع نابسامان سیاسی در این دوره از خلافت عباسیان حکایت می‌کند.[17]
پیدایش و گسترش نهضت علویان
در نگاهی کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم )، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکت‌ها، بازتابی روشن از سیاست‌ها و برنامه‌های سرکوب‌گرانه عباسیان بود. روحیه تسلیم‌ناپذیری علویان در برابر ستم از یک سو و فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسل کشی آنها از سوی دیگر، چهره‌های برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه ظلم، دست به قیام بزنند. سردمداران این قیام‌ها، - که خود از نوادگان ائمه اطهار( علیه السلام ) بودند - به انگیزه براندازی نظام ستم‌پیشه عباسی با شعار «الرّضا من آل محمد( صلی الله علیه و آله وسلم )»[18] قیام خود را آغاز کردند.[19]
ب. نهضت‌ها و قیام‌ها
1. قیام «یحیی بن عمر طالبی»
یحیى بن عمر بن یحیى بن حسین بن زید بن على بن حسین بن على بن ابی‌طالب( علیه السلام )،[20] در سال 250 هجری قمری در کوفه قیام و ظهور نمود.[21]
او در دوران خفقان خلافت متوکل قیام خود را در خراسان آغاز کرد و متوکل، عبداللّه بن طاهر، را مأمور سرکوب او کرد. او پس از مدتی دستگیر شد و پس از ضرب و جرح فراوان در زندان «فتح بن خاقان» زندانی گردید. سالیانی بعد، در زمان مستعین عباسی از زندان آزاد شد و به بغداد رفت و دوباره پرچم قیام را با شعار «الرضا من آل محمد( صلی الله علیه و آله وسلم )» برافراشت و مردم کوفه را نیز به یاری خود برانگیخت.[22]
امیر بغداد، محمد بن عبداللّه بن طاهر، به رویارویی با او برخاست. سرانجام یحیی پس از مقاومت بسیار شکست خورد و به شهادت رسید و دسته‌ای از افراد او اسیر شدند. اسیران را با پای برهنه وارد بغداد کردند و هر کس را که عقب می‌ماند، گردن می‌زدند. در میان اسیران، بزرگانی بودند که از آن جمله، «اسحاق بن جناح» را می‌توان نام برد. سر یحیی را از بدن جدا کردند. مردم با آگاهی از شهادت او، به شدت گریستند. شهادت یحیی موجی از اندوه و سوگ را در میان شیعیان ایجاد کرد و شاعران آزاده‌ای که در آن دوران می‌زیستند، در رثای او اشعار بسیاری سرودند.[23]
2. قیام «حسن بن زید»
او از نوادگان امام حسن مجتبی( علیه السلام ) بود.[24] مورّخان اسلامی قیام وی را سال 250 هجری و در ناحیه طبرستان ضبط کرده‌اند. او توانست در این ناحیه افراد بسیاری را برای پیوستن به قیام خود دعوت کند. قیام او نزدیک به بیست سال طول کشید.[25] او توانست ناحیه طبرستان را در اختیار خود بگیرد و سرزمین‌های دیگری مانند ری را نیز از سلطه عباسیان بیرون آورد.[26]
3. قیام «حسین بن محمد طالبی»
حسین بن محمد بن حمزه بن عبد الله بن حسین بن على بن حسین بن على بن ابی‌طالب( علیه السلام )،[27] در سال 251 هجری در کوفه بر ضد حکومت ستم پیشه عباسی قیام کرد که با دوران خلافت مستعین هم زمان بود.[28] خلیفه وقت، «مزاحم بن خاقان» را برای سرکوبی وی گسیل داشت.[29]
جنگ بین آنها در گرفت و حسین شکست خورد و به سوی شهر عقب نشست. مردم در دفاع از این انقلابی ستم ستیز، به سوی مزاحم، سنگ پرتاب کردند. او از این حرکت مردم بسیار خشمگین شد و به افراد خود فرمان داد تا شهر را آتش زنند. آنها درِ بزرگ شهر و هفت بازار و هزار خانه را به آتش کشیدند و نوامیس را مورد هتک حرمت قرار دادند. زندان‌ها را نیز از علویان آکندند و این گونه قیام حسین بن محمّد زید را سرکوب کردند.[30]
4. قیام «اسماعیل بن یوسف»
اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم بن عبد الله بن حسن بن حسن ابن على بن ابی‌طالب( علیه السلام ) در سال 251 هجری در مکه دست به قیام زد و با امیر مکه (جعفر بن فضل) به مقابله برخاست. او توانست قدرت را در این شهر به دست بگیرد و به خزانه‌داری شهر و نیز آنچه در کعبه نگهداری می‌شد، دست یابد.
اسماعیل بن یوسف پس از قیام خود، حکمران مکه را همراه هوادارانش بیرون راند و بسیاری از آنان را کشت. پس از آن به سوی مدینه لشکر کشید و آن‌جا را نیز به تصرف خود در آورد و دوباره به مکه بازگشت. شهر مکه در محاصره اقتصادی قرار گرفت تا جایی که مردم از تشنگی و گرسنگی تلف می‌شدند و لشگریان معتز با آنان وارد جنگ شدند که جنگ آنها در روز عرفه بود. هزار و صد حاجی در خون خود غلتیدند و در آن سال، کسی در عرفات توقف نکرد.[31]

[1]. ر.ک: هادی منش، ابوالفضل، بررسی قیام‌ها و شورش‌های دوران امام هادی( علیه السلام )، مجله مبلغان، شماره 129، ص 13 - 24.
[2]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 85، مشهد، آستان قدس رضوى‏، چاپ دوم‏، 1372ش؛ سیف الدین آمدى‏، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج ‏5، ص 63، قاهره، دار الکتب‏، 1423ق.
[3]. ر.ک: دینورى‏، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 402، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[4]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏3، ص 442، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[5]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ ‏طبری)، ج ‏9، ص 13 – 14، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ تمیمی سمعانی، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الأنساب، ج ‏2، ص 7، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1962م.
[6]. الاخبار الطوال، ص 402؛ تاریخ طبری، ج ‏9، ص 84.
[7]. راوندی‏، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران‏، ج ‏2، ص 217، تهران، انتشارات نگاه‏، چاپ دوم، 1382ش.
[8]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ‏4، ص 15، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[9]. ابن الفقیه‏، احمد بن محمد بن اسحاق‏، البلدان، ص 571، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1416ق.
[10]. تاریخ طبری، ج ‏9، ص 80؛ مسکویه رازی، ابو علی، تجارب الامم، ج ‏4، ص 243، سروش، تهران، 1379ش.
[11]. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏6، ص 510، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[12]. ر.ک:‌ تاریخ‏ طبری، ج ‏9، ص 80 – 82.
[13]. مروج ‏الذهب، ج ‏3، ص 473.
[14]. همان، ص 473 – 474؛ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج ‏2، ص 477، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
[15]. ر.ک: تاریخ طبری، ج ‏9، ص 282 – 284؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏11، ص 7، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[16]. تاریخ ‏طبری، ج ‏9، ص 356.
[17]. ر.ک: الکامل فی التاریخ، ج ‏7، ص 80، 90، 162 و 189.
[18]. ر.ک:‌ همان، ج ‏6، ص 442؛ ابن خلدون‏، عبد الرحمن بن محمد، تاریخ ‏ابن ‏خلدون، ج ‏3، ص 381، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[19]. بررسی قیام‌ها و شورش‌های دوران امام هادی( علیه السلام )، مجله مبلغان، شماره 129، ص 16.
[20]. تاریخ طبری، ج ‏9، ص 266.
[21]. الکامل فی التاریخ، ج ‏7، ص 126.
[22]. ابوالفرج اصفهانى،‏ على بن حسین‏، مقاتل الطالبیین، ص 506، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
[23]. ر.ک: همان، ص 506 – 521.
[24]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ‏5، ص 443، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[25]. مروج ‏الذهب، ج ‏4، ص 68؛ تجارب ‏الأمم، ج ‏4، ص 330.
[26]. تاریخ ‏طبری، ج ‏9، ص 275.
[27]. همان، ص 328.
[28]. مروج ‏الذهب، ج ‏4، ص 69.
[29]. مقاتل‏الطالبیین، ص 521.
[30]. تاریخ ‏طبری، ج ‏9، ص 328 – 329.
[31]. همان، ص 346 – 347.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: