سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

با توجه با این‌که تمام مردان حق دارند چهار همسر انتخاب کنند؛ چرا پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی( علیه السلام ) تا خدیجه( سلام الله علیها ) و فاطمه( سلام الله علیها ) زنده بودند، از این حقشان استفاده نکردند؟

چندهمسری، تکلیفی واجب و یا حتی مستحب برای مردان نیست، بلکه تنها حقی برای آنان است که آن نیز در شرایط خاص و با امکان اجرای عدالت مجاز می­باشد. از طرفی تناسب جمعیتی موجود بین زنان و مردان، در شرایط عادی و در مقام عمل، حداکثر تنها به یک درصد از مردان اجازه می­دهد تا از این حق خود استفاده کنند.
کد خبر: ۲۰۶۰۴۵
۱۰:۲۰ - ۱۳ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
چرا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و حضرت علی( علیه السلام ) در زمان حیات همسران اولشان(حضرت خدیجه و حضرت زهرا)، ازدواج دیگری نکردند؟ اما بعد از وفات ایشان چندین همسر برای خود اختیار کردند؟
پاسخ اجمالی
چندهمسری، تکلیفی واجب و یا حتی مستحب برای مردان نیست، بلکه تنها حقی برای آنان است که آن نیز در شرایط خاص و با امکان اجرای عدالت مجاز می­باشد. از طرفی تناسب جمعیتی موجود بین زنان و مردان، در شرایط عادی و در مقام عمل، حداکثر تنها به یک درصد از مردان اجازه می­دهد تا از این حق خود استفاده کنند.
حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) و حضرت زهرا( سلام الله علیها ) از لحاظ معنوی، برترین زنان عالم بوده و در نگاهی دنیایی، در سخت­ترین شرایط، به یاری و همراهی همسرشان شتافته و نهایت آرامشی که نیازشان بود را برایشان فراهم می­کردند.
از طرفی حضرت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی( علیه السلام )، اگر همسر جدیدی انتخاب می­کردند، علاوه بر آن‌که نمی­توانستند در دوستی باطنی، آنان را شریک همسران اول خود قرار دهند، در رفتار ظاهری نیز برخورد یکسان میان همسران جدید و آن دو بانوی آسمانی یا اساساً امکان­پذیر نبود و یا بسیار دشوار به نظر می­رسید؛ در همین راستا دلیل قانع­کننده­ای وجود نداشت که آن‌حضرات از حقی استفاده کنند که اجرای آن، هیچ منفعت مادی و یا پاداش اخروی را برایشان به دنبال نداشته باشد.
در پاسخ تفصیلی، توضیحات بیشتری در این زمینه ارائه شده است.

پاسخ تفصیلی
این پرسش را باید در دو بخش «واقعیت چند همسری در اسلام» و «دلیل تک‌همسری برخی پیشوایان در شرایط خاص» مورد بررسی قرار داد.
الف . حق انتخاب چهار همسر برای تمام مردان.
با آن‌که تردیدی در این نیست که «چندهمسری» برای مردان از طرف اسلام پذیرفته شده است، اما نمی­توان این حکم فقهی و حقوقی را بدون توجه به نکات و واقعیت‌های ذیل مورد بررسی و تحلیل قرار داد:
1. بر اساس دستور اسلام هیچ مردی حتی الامکان نباید مجرد بماند و عزب­ماندن گرچه حرام نیست، اما جز در شرایط استثنایی با توصیه­های اسلامی همخوان نیست.
2. با آن‌که اسلام، چند همسری را برای مردان مجاز اعلام می­کند، اما این‌گونه نیست که تأکیدی بر این موضوع داشته باشد. به عبارت دیگر با توجه به منابع اسلامی، ازدواج­های دوم، سوم و چهارم از لحاظ ارزش با ازدواج اول همپایه نیستند؛ زیرا با ازدواج اول، فرد از عزب­بودن خارج شده و دیگر مشمول نکوهش­های فراوان اسلام نسبت به رویکرد مجرد ماندن نخواهد بود.
3. هیچ بانویی نمی­تواند به صورت همزمان بیش از یک همسر انتخاب کرده و یا روابطی غیر از ازدواج با مردان دیگر برقرار کند.[1]
نکته: ذکر این موضوع نیز ضروری است که بانویی که از رعایت موازین اسلامی خودداری کرده و به صورت نامشروع، نیازهای جنسی مردان زیادی را برآورده می­سازد، خسارتی که از این راه بر جامعه زنان وارد کرده و عملاً بسیاری از آنها را از شانس ازدواج بازمی­دارد، بسیار بیشتر از خسارتی فرضی است که با مجاز بودن چندهمسری به آنان وارد می­شود!
4. در شرایط عادی، نظام طبیعت بر این قرار گرفته که تعداد مردان و زنان تقریباً برابر بوده و اگر تفاوتی وجود داشته باشد بسیار اندک است.
با مروری در آمار جهانی موجود و قابل جست‌وجو در پایگاه­های معتبر اطلاع­رسانی، به این واقعیت دست می­یابیم که تعداد مردان به زنان در کشورها بین (99 به 100) تا (101 به 100) متغیر است که برابری نسبی آنها را نشان می‌دهد. اما در برخی کشورها این تناسب تنها با یک درصد تفاوت به نفع آقایان یا بانوان تغییر می­‌یابد.
بر این اساس، گزارش­هایی که در مورد چندبرابر بودن دختران نسبت به پسران و یا حتی وجود تناسبی تبعیض­آمیز (مانند صد به هشتاد) میان آنان ارائه می­شود، از ارزش و اعتبار برخوردار نیست.
با توجه به نکات فوق به این حقیقت دست می­یابیم که با توجه به شرایط طبیعی تناسب جمعیت و نیز در صورت توجه به توصیه­های اسلامی، حتی اگر مردان از لحاظ فقهی و حقوقی این حق را داشته باشند که بیش از یک همسر برگزینند، اما عملاً استفاده از این حق برای قریب به اتفاق آنان امکان­پذیر نخواهد بود. به عبارتی حتی در جوامعی که تناسب بانوان به مردان 101 به 100 بوده و تعداد بانوان، یک درصدی بیش از مردان است، از میان هر 100 مرد، تنها یکی از آنان می­تواند دو همسر انتخاب کند و یا آنکه از هر 400 نفر آنان، تنها یکی می­تواند دارای چهار همسر باشد!
البته گاه در شرایط زمانی و مکانی محدود ممکن است موقتاً این تناسب از بین برود. به عنوان نمونه اگر دشمن در نبردی، مردان یک شهر و یا روستای تصرف­شده را قتل عام کرده و بانوان آن‌جا را به حال خود رها کند، طبیعی است که منحصراً در آن‌جا و تنها در یک دوره زمانی محدود، تناسب طبیعی جمعیت به شدت تغییر کند که بعد از گذشت یکی دو نسل به حال طبیعی خود بازخواهد گشت.
5. اندک مردانی که به هر دلیلی تصمیم دارند از این حق خود استفاده کرده و همسر یا همسران دیگری برگزینند و این موقعیت نیز برایشان فراهم شود، باید خود را ملتزم به مراعات عدالت میان همسران دانسته و به گونه­ای رفتار نکنند که یکی از آنان گویا عملاً بدون شوهر است.
در همین راستا دشوار بودن رعایت عدالت، بسیاری از مردانی را که پایبند به رعایت توصیه­های اسلامی هستند به این نتیجه می­رساند که تک‌همسری برای آنان مناسب‌تر است؛ از این‌رو عملاً مشاهده می­کنیم که در جوامع اسلامی از صدر اسلام تا کنون، با آن‌که حق انتخاب بیش از یک همسر برای مردان به رسمیت شناخته شده است، اما عملاً درصد بسیار اندکی از مسلمانان بیش از یک همسر انتخاب کرده­اند.
در همین راستا، نمی­توان از بیش از نود درصد آنان که تا آخر عمر، تک همسر بوده و یا آن‌که تا زمان حیات همسر اول خود، همسر دیگری انتخاب نکردند پرسید چرا تک همسر باقی مانده­ و از حق چند همسری استفاده نکردید؟! زیرا یکی از این پاسخ­ها را خواهیم شنید:
الف. چه ضرورتی برای این کار وجود داشت؟
ب. بانوی دلخواه دیگری نیافتم تا با او ازدواج کنم!
ج. این امکان را می­دادم که شاید نتوانم میان آنان به عدالت رفتار کنم!
و ...
ب. دلیل تک‌همسری پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی( علیه السلام ) در مدت زمانی طولانی
همان‌گونه که در بخش اول بیان شد، با آن‌که توصیه فراوانی به اصل ازدواج شده، اما حتی خود ازدواج نیز واجبی نیست که نتوان از آن تخلف کرد.[2] و با آن‌که در شرایطی اجازه چندهمسری به مردان داده شده، اما هیچ­گاه فردی را نمی­توان یافت که با وجود داشتن یک همسر، مانند افراد عزب مورد نکوهش اسلام و پیشوایان آن قرار گرفته باشند که چرا همسر دوم، سوم و چهارم انتخاب نکردی؟! بلکه در طرف مقابل، ممکن است افرادی که چند همسر انتخاب کرده­اند مورد نکوهش قرار گیرند که چرا با آن‌که توانایی اجرای عدالت را نداشتی، همسر دیگری برگزیدی؟ آیا این کار، واجب و یا مستحب بود؟!
بر این اساس، این واقعیت که افرادی چون پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امیرالمؤمنین( علیه السلام ) در مدت­زمانی طولانی تک­همسر بودند، موضوعی ابهام­آلود نیست که چندان پرسش­برانگیز باشد، اما با این وجود، در فرازهای بعدی به نکاتی در این زمینه اشاره خواهیم کرد.
بر اساس روایات اسلامی، بانوانی وجود دارند که شخصیت معنوی آنان بسیار فراتر از دیگر بانوان است.
ابن عباس نقل می­کند که روزی پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) برایمان چهار خط کشید و از ما پرسید که آیا می­دانید که مقصودم چیست؟! پاسخ دادیم که خدا و پیامبرش بهتر می­دانند. حضرت فرمود: (خواستم بگویم که) بهترین بانوان بهشتی عبارت‌اند از این چهار نفر: «مریم دختر عمران»، «خدیجه دختر خویلد»، «فاطمه دختر محمد» و «آسیه دختر مزاحم» که همسر فرعون بود.[3]
از میان این چهار نفر، حضرت مریم( سلام الله علیها ) - شاید به دلیل نیافتن فردی همطراز خود - ازدواج نکرد و حضرت آسیه( سلام الله علیها ) - که به دلیل شرایط نامعلومی همسر فرعون شد - چون رفتار و کردار همسرش را با رشد معنوی خود در تضاد می­دید، بعد از آن‌که به مأموریتی بزرگ - که نجات موسی از نیل و سرپرستی او در میان فرعونیان بود - عمل کرد از پروردگارش خواست که او را از زندگی در کنار همسری کافر و اطرافیانی ستمکار نجات دهد[4] و با شهادتش به این آرزو رسید.
دو بانوی دیگر عبارت بودند از حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) و دخترشان حضرت فاطمه( سلام الله علیها ).
این مادر و دختر و این دو بانوی آسمانی به ترتیب همسر پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و همسر جانشین ایشان شدند.
از دیدگاه منطق فقهی و حکم اولیه اسلامی، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و وصی ایشان مجاز بودند که همسر دیگری هم انتخاب کنند، اما همان‌گونه که گفته شد، توصیه­ای به چندهمسری در اسلام نشده بود تا آنان بخواهند مستحبی را بجا آورند و از آن طرف دلیلی نیز برای ازدواج مجدد نداشتند.
خدیجه( سلام الله علیها ) فردی بود که تمام زندگی و سرمایه خود را به پای پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) ریخت، اولین بانویی بود که به او ایمان آورد، در سخت­ترین شرایط، یار و دلسوز او بود، برایش بهترین فرزند را آورد و ...
فاطمه( سلام الله علیها ) نیز شخصیتی بود که پروردگار به پیامبرش فرمود که اگر علی( علیه السلام ) را خلق نمی­کردم، از ابتدا تا انتهای خلقت، فرد همطرازی برای دخترت یافت نمی­شد تا با او ازدواج کند.[5]
با توجه به موارد فوق، طبیعی بود علاوه بر آن‌که این دو بانو بالاترین جایگاه را در دل همسرانشان داشته باشند، شایسته بیشترین توجهات و احترام­های ظاهری نیز باشند.
اکنون تصور کنید که حضرت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی( علیه السلام ) همسران دیگری برمی­گزیدند. آیا اساساً چنین امکانی وجود داشت که میان آن دو بانویی که والاترین جایگاه معنوی و بیشترین همکاری­ دنیوی را با شوهرانشان داشتند با آن همسران جدید به صورت یکسان رفتار کنند؟! در این زمینه باید گفت؛ علاوه بر آن‌که آن‌حضرات نمی­توانستند علاقه باطنی خود نسبت به همسران اولشان را با همسران جدید تقسیم کنند، حتی اجرای عدالت ظاهری در برخوردها و احترامات - که از شرایط مجاز بودن چند همسری است[6] - نیز یا امکان­پذیر نبود و یا بسیار دشوار به نظر می­رسید. چگونه ممکن بود در طول یک دوره طولانی از زندگی، میان بانویی که برترین بانوی جهان به شمار می­آمد - و همگان نیز آن را می­دانستند – حتی در امور ظاهری و تشریفاتی با همسری دیگر یکسان رفتار کرد؟ و با فرض امکان، آیا نیاز به مدیریتی بسیار دشوار و جانفرسا نداشت که شیرینی و آرامشی که یکی از مهم­ترین اهداف در انتخاب همسر است را به شدت تهدید می­کرد؟!
به همین دلیل، بهترین گزینه برای پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی( علیه السلام ) آن بود که تنها به دلیل مجاز بودن چندهمسری، خود را در موقعیتی بسیار دشوار قرار ندهند که بدون آن‌که منفعتی برای آنان متصور باشد و یا پاداشی برای چنین رفتاری در انتظارشان باشد، آسایش و آرامشی که با داشتن این دو همسر آسمانی به صورت کامل برایشان فراهم شده بود را به راحتی از دست بدهند.
اما در مورد آنچه بعد از رحلت خدیجه( سلام الله علیها ) و فاطمه( سلام الله علیها ) رخ داد باید گفت که دیگر همسران آن دو بزرگوار گرچه شایستگی­های متفاوتی داشتند، اما این تفاوت به اندازه­ای نبود که اجرای عدالت ظاهری میان آنان را ناممکن و یا بسیار دشوار کند.
تفاوت خدیجه( سلام الله علیها ) و فاطمه( سلام الله علیها ) با دیگر همسران به­ اندازه­ای بود که محبتی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و علی( علیه السلام ) به آن دو بزرگوار داشتند، حتی بعد از مرگشان نیز مشهود بود که گاه مورد اعتراض برخی از همسران جدید قرار می­گرفت:
1. عایشه نقل می­کند: هرگاه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نامی از خدیجه( سلام الله علیها ) می­برد، تا می­توانست از او به نیکی یاد می­کرد. روزی به حضرتشان گفتم: چقدر زنی که کنار لب‌ها و زیر گونه‌هایش سرخ بود[7] را به یاد می­آوری با آن‌که خدا بهتر از او را به تو داده است؟! پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: بهتر از او را به من نداده است! هنگامی که همه سخنم را دروغ می‌پنداشتند، او به من ایمان آورد. زمانی که مردم مرا در تنگنای اقتصادی قرار دادند با سرمایه­اش به یاری­ام شتافت. خدا فرزندی از او نصیبم کرد که از دیگر همسران نصیبم نشد.[8]
2. پیرزنی نزد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و حضرتشان او را مورد لطف و محبت خویش قرار داد. وقتی رفت عایشه پرسید او که بود؟! پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود یکی از دوستان خدیجه( سلام الله علیها ) بود که در آن زمان به خانه ما می­آمد و از نشانه­های ایمان است که گذشته­ها به یادمان باشد.[9]
3. امام علی( علیه السلام ) هنگام دفن همسرش خطاب به او فرمود: ای فاطمه! تا آخر عمرم برای جدایی از تو اندوهناکم و شب‌ها خواب به چشمانم نخواهد آمد تا آن‌روز که خدا مرا همنشین تو در بهشتی کند که اکنون در آن جای داری![10]
4. حضرتشان نیز در وصیتی چنین فرمودند: در زمین­هایی که از من باقی مانده، سهم فرزندانم از فاطمه( سلام الله علیها ) با سهم فرزندانی که از دیگر همسرانم دارم برابر است، اما مدیریت آنها را تنها به این دلیل بر عهده دو پسر فاطمه( سلام الله علیها ) گذاشتم که رضایت پروردگارم را جلب کرده و به پیامبرش نزدیک شوم و حرمت او را پاس داشته و این‌که داماد حضرتشان شده­ام را گرامی دارم.[11]

[1]. نساء، 25. «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان».
[2]. در همین راستا گزارش­هایی وجود دارد که پیامبری مانند عیسی بن مریم( علیه السلام ) به دلیل شرایط خاص، از انتخاب همسر خودداری کرده بودند. ر. ک: 13960.
[3]. شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 205، ح 22، قم، جامعه مدرسین، 1362ش.
[4]. تحریم، 11.
[5]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا( علیه السلام )، ج 1، ص 225، ح 3، تهران، نشر جهان، 1378ق.
[6]. نساء، 3.
[7]. ظاهراً اشاره به عیبی ظاهری می‌کند که در صورت حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) بود.
[8]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج 2، ص 269، قم، رضی، 1375ش.
[9]. همان.
[10]. سید رضی، نهج البلاغة، ص 320، قم، هجرت، 1414ق.
[11]. همان، ص 379.
آیات مرتبط

سوره النساء (1) : يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا
سوره النساء (3) : وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
سوره الأعراف (189) : هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ۖ فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ ۖ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
سوره الرعد (38) : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً ۚ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ
سوره النحل (72) : وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ
سوره النور (32) : وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
سوره الفرقان (74) : وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
سوره الروم (21) : وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
سوره الأحزاب (6) : النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
سوره الأحزاب (50) : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا
سوره التحريم (1) : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: