سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیا حضرت زینب( سلام الله علیها ) هنگام اسارت برای یزید پیام فرستاد تا اجازه دهد که همانجا برای شهدای کربلا مجلس عزا بپا کنند؟!

آنچه در منابع روایی در این زمینه بیان شده این است که بعد از گفتگوهایی که حضرت زینب( سلام الله علیها ) در مجلس یزید داشته و رفتارش را به رخش کشیده و او را محکوم کرد ، «یزید دستور داد تا زنان در خانه مستقلى مستقر شده و امام سجاد( علیه السلام ) هم با آنان بوده و هر چه لازم دارند را به همراه خود داشته باشند. در پی آن بود که زن‌ها از مجلس یزید بیرون رفته و وارد [آن خانه‏] شدند.
کد خبر: ۲۰۵۱۸۱
۰۸:۱۹ - ۰۹ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
آیا حضرت زینب( سلام الله علیها ) برای یزید پیام فرستاد تا اجازه دهد برای مصائب برادرش امام حسین( علیه السلام ) مجالس عزاداری بپا کند؟ چرا حضرت زینب که خودش صاحب اجازه برای تغییر در جهان هست، از یزد اجازه گرفت؟
پاسخ اجمالی
آنچه در منابع روایی در این زمینه بیان شده این است که بعد از گفتگوهایی که حضرت زینب( سلام الله علیها ) در مجلس یزید داشته و رفتارش را به رخش کشیده و او را محکوم کرد ، «یزید دستور داد تا زنان در خانه مستقلى مستقر شده و امام سجاد( علیه السلام ) هم با آنان بوده و هر چه لازم دارند را به همراه خود داشته باشند. در پی آن بود که زن‌ها از مجلس یزید بیرون رفته و وارد [آن خانه‏] شدند. برخی زنان خاندان معاویه نیز به دیدارشان رفته و براى حسین( علیه السلام ) نوحه و گریه کردند! و اینگونه بود که سه روز براى [آن‌حضرت‏] مجلس سوگوارى بپا شد».[1]
این رخداد با اندکی اختلاف در منابع دیگر تاریخی نیز گزارش‌ شده است.[2]
با فرض پذیرش این گزارش‌ها، اجازه گرفتن حضرت زینب( سلام الله علیها ) از یزید منافاتی با شأن آن حضرت ندارد زیرا آن بانوی جهادگر همواره در صدد آن بوده تا نام شهدای کربلا را زنده نگه دارد و یکی از راه‌ها آن بود که حاکم ستمگر را ابتدا در گفتگویی حماسی به شکست بکشاند و سپس او را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهد. به عبارتی این عزاداری – چه با اجازه یزید و چه بدون اجازه او - برپا می‌شد، اما زینب( سلام الله علیها ) با کسب اجازه ظاهری خواست تا پیام این عزاداری را اعماق کاخ یزید نیز برساند.

[1]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، ص 272، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏5، ص 462، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2]. ر. ک: ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، خامسة1، ص 489، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ خوارزمی‏، موفق بن احمد، مقتل الحسین( علیه السلام )، ج ‏2، ص 81، قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم، 1423ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏4، ص 86، بیروت، دار صادر، 1385ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: