قريب به 60 سال از تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي ميگذرد. دهها و صدها کنفرانس و اجلاس و نشست و همايش در جهان اسلام! برگزار شده و هزارها قطعنامه و اعلاميه و بيانيه و طومار صادر گشته و خدا ميداند چند بار رژيم اسرائيل محکوم شده است؛ اما... اما هنوز نام اين رژيم بر نقشهها خودنمايي ميکند و بر سر زبانها ميچرخد.
در کشورهاي دنيا سفارتخانه و در سازمانهاي جهاني حق رأي دارد و دائما در سازمان ملل قطعنامه صادر ميکند و عليه اين کشور و آن کشور موضع ميگيرد و... و هر روز حلقه محاصره را بر ملت مظلوم فلسطين تنگتر و روز به روز نسلکشي مردمان ستمديده اين سرزمين را بيشتر و خانههايشان را خراب و فرزندانشان را آواره ميکند و... ميدانيد چرا؟!
فکر ميکنيد چرا اسرائيل بعد از گذشت نيم قرن هنوز به حيات نامبارک خويش ادامه ميدهد؟ آيا به خاطر داشتن سومين ارتش منظم دنياست؟ يا به خاطر داشتن صدها کلاهک هستهاي؟...
براي پيبردن به جواب اين سوال کمي به دور و بر خود نگاه کنيد و سر و وضع خويش را نظارهگر باشيد.
گوشيهاي «نوکيا» و «موتورولا» جيبهاي ما را اشغال کرده است. موسيقي از امپيتري پليرهاي «آي پود» به گوش ما ميرسد. سيپييوهاي «اينتل» تجارت و اقتصاد و فرهنگ و سياست ما را ميگرداند و اطلاعات آنها را پردازش ميکند و پرينترهاي «اچ پي» مطالب ما را به چاپ ميرساند.
اوقات سرگرميمان با فيلمهاي هيجاني «هاليوود» که در کمپاني بزرگ «فاکس قرن بيستم» توليد شده، پر ميشود و براي کودکانمان کارتونهاي معروف «والت ديزني» را با تلويزيونهاي «پايونير» نمايش ميدهيم.
در هنگام سفر اين دوربينهاي «کوداک» هستند که لحظات زيباي ما را ماندگار ميکنند. اين مجريان اخبار شبکه «سيانان» و خبرنگاران مجله هفتگي «تايم» هستند که اخبار دنيا را به گوش ما ميرسانند.
بچههايمان با شيرخشکهاي خوشمزهي «سرلاک» بزرگ ميشوند و شکلاتهاي «مگي» و «کيتکت» و «اسمارتيز» ميخورند. بعد از وعدههاي غذاييمان هيچچيز به اندازه نوشابههاي «کوکاکولا» و «پپسي» و «فانتا» و «ميريندا» نميچسبد و آنچه که خستگي را بعد از يکروز کاري از تن آدم بهدر ميکند يک «نسکافه»ي مخلوط با «کافيميت» است.
البته ناگفته نميماند که صورتهايمان را با «ژيلت» اصلاح ميکنيم و مسواکهايمان «اورال بي» است. سيگار «مارلبرو» بر گوشه لبمان نشسته و خودکار «بيک» و رواننويس «پارکر» در جيبمان يافت ميشود.
و البته بگذريم از تيشرتهاي رنگ و وارنگ «باس» که گاهگاهي به تن ميکنيم و بارانيهاي خوشدوخت «نايک» که بدن ما را از برف و باران حفظ ميکند و کفشهاي خوشپاي «تيمبرلند» که در گرما و سرما همراه ماست و لباسهاي ورزشي «چامپيون» n که ما را در افتخارات ملي و محلي همراهي ميکند.
و...ديگر نگوييم چرا شعار مرگ بر اسرائيل اثر ندارد! ديگر نگوييم چرا اين همه اعلاميه و قطعنامه و تظاهرات به ثمر نمينشيند. تا وقتي که مسئولين ما قراردادهاي نفتي را با شرکت چند مليتي «شل» امضا ميکنند و فروشگاههاي زنجيرهاي پوشاک «بنتون» مد را به ما عرضه ميدارند و محصولات غذايي «نستله» در يخچالهاي ما جاخوش کردهاند اوضاع همين است که هست....
شايد بگوييد چرا؟ به گواهي اسناد و مدارک، هر ريالي که بابت خريد و مصرف اين محصولات ميپردازيم گلولهاي ميشود در قلب کودک فلسطيني و بمبي بر سر خانهاش و عاملي براي ويراني سرزمين و آوارگي هموطنان او؛ و بگذريم از اينکه ريالهاي ما، بودجه سالانه دولت اسرائيل را افزايش و موجبات رفاه زندگي شهروندان آن را فراهم و روزگار را به کام مردم آن ميگرداند.
اين تازه اول قضاياست و اگر نگاهي به تورات و تلمود و قباله (کتابهاي مقدس يهوديان) و پروتکلهاي 24 گانه صهيونيسم بيندازيد، خواهيد فهميد که قضايا پيچيدهتر از اين حرفهاست و اسرائيل اين پديده شوم قرن بيستم، نه تنها داعيهدار حکومت بر سرزمين فلسطين و بعد از آن کل منطقه خاورميانه است، بلکه مدعي حکومت بر تمامي جهان ميباشد.
گلداماير نخستوزير اسبق رژيم صهيونيستي ميگفت: هر جا که يک يهودي هست آنجا مرزهاي اسرائيل بزرگ است. در کتاب قبّاله ميخوانيم:
1- کشتن «جوييم» (غير يهودي) و غصب کردن و دزديدن مال او بر يهودي، در صورتيکه مقدور باشد، جائز، بلکه واجب است.
2- براي آنکه سلطنت و آقايي تنها براي يهوديان باقي بماند، لازم است هر فرد يهودي، تمام نيرو و امکاناتش را صرف بدست آوردن مال و ثروت، و منع ديگر ملتها از اندوختن زر و سيم و سيادت و آقايي نمايد.
3- از آنجا که افراد يهودي در عزت الهي با هم شريک و مساوي هستند، پس دنيا و مظاهر آن مال آنهاست و حق بهرهبرداري از آنها را دارند و دزديدن مال يهودي براي همکيشان او جائز نيست، ولي دزديدن مال غير يهودي مانعي ندارد بلکه اصلا نام دزدي نبايد روي آن گذارد؛
اين عمل در حقيقت استرداد مالي است که در دست ديگران است و دين آنرا براي يهودي مباح ساخته است؛ اموال غير يهودي مانند اموال بيصاحب يا ريگهاي کنار دريا است که هر کس زودتر دست روي آنها بگذارد، مالک آنها خواهد شد. بني اسرائيل در مثل مانند زني است که در خانه نشسته و شوهرش از راه کار و کوشش، مال و ثروت فراهم ميکند و او بدون آنکه در رنج کارگري با او شريک باشد، با مرد سهيم است و حق بهرهبرداري از دسترنج او را دارد.
4- براي يهود سوگند دروغ خوردن مخصوصا هنگام معامله با ديگر ملتها جايز است، زيرا اصل سوگند براي از بين بردن نزاع قرار داده شده ولي درباره غير يهودي که عبارت باشند از حيوانات ناطق، اين سوگند اعتبار ندارد!
بگذاريد ديگر اشارهاي به پروتکلهاي صهيونيسم که مجموعه قوانين مصوب نزد علماي قوم يهود است نکنم که هوش را از سرتان خواهد برد؛ بگذاريد نگويم که رژيم خبيث صهيونيستي معتقد است غير يهودي، اعم از مسلمان و مسيحي و زرتشتي، همگي حيوانات ناطقي هستند که خداوند براي بهرهکشي قوم يهود از آنان، خلق کرده است و انسان برتر فقط و فقط يهوديها هستند؛
بگذاريد نگويم که غاصبان فلسطين جان و مال و ناموس غير يهودي را بر خود مباح ميدانند؛ و... (توصيه ميکنم حتما پروتکلهاي 24 گانه يهود را مطالعه بفرماييد)
نتيجه آنکه هر ريالي را که بابت خريد و مصرف کالاهاي صهيونيستي پرداخت ميکنيم، در واقع با دست خود گوري براي خويش کندهايم... .