سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

فلسفه مهریه چیست؟

دادن مهر به زنان مسئله‌اى نیست که فقط اسلام آن‌را تأسیس کرده باشد، بلکه این مسئله پیشینه‌ای طولانی در تاریخ بشر دارد و در میان مردم و در سنن ازدواجشان متداول بوده است. سنت خود بشر بر این جارى بوده و هست که پول و یا مالى را که ارزش اقتصادی داشته باشد، مهریه زنان قرار دهند، و در حقیقت این پول را عوض عصمت او قرار دهند.
کد خبر: ۱۹۸۲۶۶
۱۱:۳۴ - ۰۴ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز: دادن مهر به زنان مسئله‌اى نیست که فقط اسلام آن‌را تأسیس کرده باشد، بلکه این مسئله پیشینه‌ای طولانی در تاریخ بشر دارد و در میان مردم و در سنن ازدواجشان متداول بوده است. سنت خود بشر بر این جارى بوده و هست که پول و یا مالى را که ارزش اقتصادی داشته باشد، مهریه زنان قرار دهند، و در حقیقت این پول را عوض عصمت او قرار دهند.[1]
در عصر جاهلیت با توجه به این‌که براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیاى آنها قرار می‌دادند، و آن‌را ملک مسلّم آنها می‌دانستند. گاهى نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار می‌دادند. به این‌گونه که مثلاً برادرى، خواهر خود را به ازدواج دیگرى در می‌آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر این دو زن همین بود.
اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را یک حق مسلّم برای زن در نظر گرفت، و در قرآن مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً»؛[2] مهر زنان را به طیب خاطر به آنها بدهید. و اگر پاره‌اى از آن‌را با کمال رضایت به شما بخشیدند بگیرید که خوش و گوارایتان باد.
البته، در اسلام براى مهر مقدار معیّنى تعیین نشده است، بلکه این موضوع بسته به توافق زوجین دارد، اگر چه در روایات فراوانى تأکید شده است که مهر را بسیار سنگین قرار ندهید،[3] ولى این یک حکم الزامى نیست، بلکه از مستحبّات به شمار می‌رود.
با توجه به این مسئله نباید تصور کرد که؛ مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشویى به طور یکسان بهره می‌گیرند، و پیوند زناشویى پیوندى است بر اساس منافع متقابل طرفین؛ لذا چه دلیلى دارد که مرد مبلغ کم یا زیادى را تحت عنوان مهر به زن پرداخت کند؟ و این موضوع به شخصیت زن لطمه می‌زند، و شکل خرید و فروش به ازدواج می‌دهد؟!
در پاسخ این تصور باید گفت؛ اگر چه که مرد و زن هر دو از زندگى زناشویى به طور یکسان سود می‌برند، ولى نمی‌توان انکار کرد که در صورت جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد؛ زیرا:
اولاً: مرد براساس استعداد خاص بدنى معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارد؛ وضع زندگى اجتماعى بشر را که مشاهده می‌کنیم - حتى در جوامعی که زنان به اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند - نشان می‌دهد که مشاغل پُر درآمد بیشتر در دست مردان است.
ثانیاً: مردان براى انتخاب همسر مجدد امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه، بویژه با گذشت قسمتى از عمرشان و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکاناتشان براى انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن می‌شود که امکانات و سرمایه‌اى را که زن با ازدواج از دست می‌دهد بیش از امکاناتى است که مرد از دست می‌دهد، و در حقیقت مهر چیزى به عنوان جبران بخشی از خسارت زن و وسیله‌اى براى تأمین حداقل‌های زندگى آینده او است.
ثالثاً: علاوه بر این؛ مهر معمولاً اهرمی در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب می‌شود. درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق می‌گیرد و زن فوراً حق مطالبه آن‌را دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمه مرد می‌ماند، هم اندوخته‌اى براى آینده زن محسوب می‌شود، و هم پشتوانه‌اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویى است. البته این موضوع استثنائاتى دارد، اما آنچه گفته شد در غالب موارد صادق است.
لذا در اسلام مهر به هیچ وجه جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان صیغه عقد ازدواج است که در آن رسماً مرد و زن به عنوان دو رکن اساسى پیمان ازدواج به حساب آمده‌اند، و مهر یک چیز اضافى و در حاشیه قرار گرفته است؛ به همین دلیل اگر در صیغه عقد، اسمى از مهر نبرند عقد باطل نیست؛ بنابراین، مهر جنبه جبران خسارت و پشتوانه‌ای براى احترام به حقوق زن دارد، نه قیمت و بها.[4]
در همین راستا باید گفت؛ تعبیر قرآن از مهر به واژه «صداق» در حقیقت اشاره به فلسفه آن است که «مصادقت» در تعهد زوجیت است. به بیان دیگر؛ مهر و یا صداق، نشانی از راست‌گویی مرد در پیمان خود به تشکیل خانواده است؛ زیرا ممکن است مردی، خانمی را به رؤیاهاى شیرین ازدواج بفریبد و چون به کام دل خود رسید به دست فحشایش رها سازد. مرد باید براى اثبات صداقت خود در محبت زن و حسن نیتش در ادعای زناشویى، مالى را بر عهده گیرد و این مال همان مهر است.[5]
البته، در برخی از روایات فلسفه مهر برای زنان، نصف بودن ارث آنان نسبت به مردان عنوان شده است، تا از این طریق جبران نصف ارث آنها شده باشد: «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله( علیه السلام ) قَالَ‏ قُلْتُ لِأَیِّ عِلَّةٍ صَارَ الْمِیرَاثُ‏ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ‏ قَالَ لِمَا جُعِلَ لَهَا مِنَ الصَّدَاق‏»؛[6] عبدالله بن سنان، می‌گوید به امام صادق( علیه السلام ) گفتم براى چه میراث مذکّر دو مقابل میراث زن قرار داده شده؟ آن‌حضرت فرمودند: «زیرا در مقابل آن خداوند براى زنان مهریّه قرار داده است».
دلایل دیگری را نیز برای مهریه می‌توان در نظر گرفت، اما آنچه گفته شد کافی است.

[1]. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 169، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. نساء، 4.
.[3] مانند: «در مهریه‌هاى زنان، زیاده‌روى نکنید؛ چرا که زنان، در واقع، باران خداوند سبحان‌اند»؛ شریف الرضى، محمد بن حسین‏، المجازات النبویة، محقق، صبحی صالح، صبحى،‏ ص 177، قم، دارالحدیث‏، چاپ اول، 1422ق.
[4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 263 – 265، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج ‏2، ص 23، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[6]. ابن بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج ‏2، ص 570، قم، کتاب فروشى داورى‏، چاپ اول، 1385ش، 1966م‏.‏

آیات مرتبط

سوره البقرة (229) : الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
سوره البقرة (236) : لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ
سوره البقرة (237) : وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
سوره النساء (4) : وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا
سوره النساء (19) : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا ۖ وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا
سوره النساء (20) : وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا ۚ أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا
سوره النساء (21) : وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَىٰ بَعْضُكُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا
سوره الأحزاب (49) : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا ۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا
سوره الطلاق (6) : أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ۚ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ ۖ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: