ولایت علی(علیه السلام) عامل یاس ابلیس و کافران
ابلیس از زمانی که تفاخر و خودبرتربینی کرد و از خلافت حضرت آدم(علیه السلام) سرباز زد، همواره بر آن بوده عدم شایستگی حضرت آدم(علیه السلام) و فرزندانش را برای این امانت و ماموریت الهی به اثبات برساند. از این رو با فریب حضرت آدم(علیه السلام) از راه وسوسه و سوگند دروغ و چشاندن میوه درخت ممنوع، حضرت آدم(علیه السلام) را از بهشتش بیرون راند و او را به شقاوت جسد مادی و دنیوی گرفتار کرد و از لطافت جسم بیرون آورد. (اعراف، آیه ۱۲ و ۲۰ و ۲۱؛ طه، آیات ۱۲۰ تا ۱۲۳؛ بقره، آیات ۳۵ تا ۳۷)
او همواره در کمین فرزندان آدم(علیه السلام) است و به دلیل این که دیده نمیشود (اعراف، آیه ۲۷) میتواند با نزدیک شدن و القای باطل و حرام، به قلب آدمی و تزیین و تدلیس و تشبیه باطل به حق (حجر، آیه ۳۹) آدمی را به شقاوت ابدی و دوزخ جلال و غضب الهی دچار کند.
اما هدایت درونی و بیرونی خداوند و الهامات تقوایی (شمس، آیات ۷ تا ۱۰) و هدایتهای وحیانی (بقره، آیه ۳۸) مانع جدی بر سر راه مقاصد و اهداف شوم ابلیس و شیاطین پیرو اوست. از زمانی که هدایت الهی به واسطه وحی از طریق پیامبران(علیه السلام) صورت گرفت، ابلیس و شیاطین با مشکلاتی مواجه شدند و نتوانستند به مقصود خود برسند؛ زیرا در طول تاریخ انسانهای بزرگی پدیدار شدند و در مقام ربانیون قرار گرفتند (آلعمران، آیه ۷۹) و ابلیس نتوانست بیلیاقتی و ناشایستگی مقام خلافت الهی را برای انسان به اثبات برساند.
البته او امیدوار بود که پس از پایان رسالت و هدایت وحیانی از طریق کتب و رسولان بتواند مردمان را گمراه کرده و آنان را به شقاوت ابدی دچار کند. اما زمانی که ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و نصب ایشان از سوی خداوند به طور رسمی و علنی در روز غدیر خم ابلاغ شد و اینگونه دین اسلام به اکمال و نعمت هدایت در قالب ولایت به اتمام رسید، ابلیس و کافران پیروش مایوس شدند (مائده، آیه ۳)؛ زیرا از این پس همان مسیر هدایت وحیانی به شکل دیگری انجام میگیرد و ارتباط خدا و انسان و آسمان و زمین قطع نشده و همواره فرشتگان بر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) نزول مییابند (سوره قدر) و راهنمایان الهی در مقام ولایت، انسانها را سرپرستی و هدایت میکنند.
غدیر در تاریخ یک عید دانسته شده است؛ زیرا نقش کلیدی و اساسی در سرنوشت انسانها پس از پایان نبوت و رسالت ایفا میکند و ولایت است که استمرار رسالت الهی و هدایت خداوندی است. از این رو فاطمه(سلام الله علیها) به مسئله غدیر احتجاج میکند و میفرماید که اگر کسی پس از غدیر ولایت را نپذیرد عذر و بهانهای در پیشگاه خداوند نخواهد داشت. آن حضرت(سلام الله علیها) خطاب به مهاجرین و انصار کرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بیتفاوتی و سهلانگاریهایتان، عذری برای شما باقی نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم برای کسی جای عذری باقی گذاشت؟ (خصال؛ ج ۱، ص ۱۷۳، احتجاج: ج ۱، ص ۱۴۶)
توطئههای شیطانی برای نابودی ولایت
ابلیس و شیاطین بیکار ننشستند و با آنکه مأیوس و نومید شدند ولی به این دل خوش داشتند که تا میتوانند جلوی قدرتگیری اولیای الهی را گرفته و سد راه ایشان شوند و اجازه ندهند تا مردم از اولیای الهی(علیه السلام) برای حرکت در مسیر صراط مستقیم استفاده کنند. این گونه است که از همان زمان ابلاغ ولایت و نصب ولایت الهی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) توطئهها آغاز شد که نخستین اقدام در این امر همان توطئه ترور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است که توسط ۱۲ منافق با پی کردن شتر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درگردنهای اتفاق میافتد که البته به مدد الهی این توطئه ناکام میماند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سلامت میرهد. (مائده، آیه ۶۷؛ صحیح مسلم، کتاب صفات المنافقین و احکامهم، احادیث ۹ و ۱۰؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج ۵، ص ۲۵۷ و ۲۵۸؛ اسدالغابه، ابن اثیر، شرح حال حذیفه، ج ۱، ص ۴۶۸؛ المحلی، ابن حزم اندلسی، ج ۱۱، ص ۲۲۵؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج ۴، ص ۳۳۷، رقم ۹۳۶۲؛ و منابع دیگر حدیثی و تفسیری و تاریخی)
البته بعدها در هنگام رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و درخواست قلم و دوات برای نگارش وصیتنامه و سپس در سقیفه بنی ساعده این روند ادامه پیدا میکند و غصب ولایت ظاهری اتفاق میافتد که با انکار و مخالفت حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) ، فاطمه(سلام الله علیها) و برخی از اصحاب از جمله سلمان محمدی، مقداد، ابوذر، عمار و برخی دیگر از اصحاب بویژه از بنیهاشم مواجه میشود.
جایگاه ولایت و اهل بیت(علیه السلام) از نگاه زهرا(سلام الله علیها)
خداوند در آیاتی از قرآن به صراحت از ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) سخن گفته که از جمله آنها آیه ۵۵ سوره مائده است که ولایت بر امت را بر خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرمومنان علی(علیه السلام) اثبات میکند؛ زیرا آن حضرت(علیه السلام) تنها کسی است که در هنگام رکوع انگشتری خود را انفاق میکند و خداوند با توصیف آن حضرت به این وصف ولایتش را تثبیت میکند؛ چنانکه در منابع تفسیری، ذیل آیه از شیعه و سنی نقل شده است، اما با این همه عدهای در برابر آن ایستادند و ولایت ظاهری را غصب کرده و خلافت را از صاحب الهی آن گرفتند.
در اینجا بود که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به حکم مسئولیتالهی و تکلیف و وظیفه شرعی به دفاع از ولایت برخاست. البته دفاع آن حضرت(سلام الله علیها) مبتنی بر مسایل شخصی و تعصب قومی و قبیلهای یا برای دنیا و موقعیتهای شخصی و خانوادگی نبود، بلکه برای نجات و خوشبختی خود مردم بود. از اینرو با اشاره به تاثیر ولایت امیرمومنان علی(علیه السلام) و لزوم پیروی از عترت طاهر(علیه السلام) به آثار و برکات آن در سعادت مردم و جامعه بشری اشاره کرده و میفرماید: به خدا سوگند، اگر حق- یعنی خلافت و امامت- را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر پیروی کرده بودند، حتی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا- و دین- اختلاف نمیکردند و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکی پس از دیگری منتقل میگردید و در نهایت تحویل قائم آل محمد میشد که او نهمین فرزند از حسین(علیه السلام) میباشد. (الامامهًْ و التبصرهًْ: ص ۱، بحارالانوار: ج ۳۶، ص ۳۵۲، ح ۲۲۴)
آن حضرت(سلام الله علیها) بر همین اساس همواره به تبیین جایگاه حقیقی اهلبیت عصمت و طهارت چنانکه قرآن در آیاتی از جمله ۳۳ سوره احزاب اشاره کرده توجه داده و با توجه به این جایگاه والای اهل بیت خواهان تبعیت مردم از آنان میشود چنانکه فرمود: ما اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم، ما برگزیدگان خداییم و جایگاه نیکیها، ما دلیلهای روشن خداییم و وارث پیامبران الهی. (شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص ۲۱۱)
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در تعریف امام علی(علیه السلام) فرمود: او پیشوایی الهی و ربانی است، تجسم نور و روشنایی است، مرکز توجه تمامی موجودات و عارفان است، فرزندی پاک از خانواده پاکان میباشد، گویندهای حقگو و هدایتگر است، او مرکز و محور امامت و رهبریت است. (ریاحین الشریعه: ج۱، ص ۹۳)
این جایگاه بلند است که امیرمومنان علی(علیه السلام) را شایسته ولایت و خلافت بر مردم ساخته است، نه نسبت خویشی و خانوادگی و قدرت و ثروت یا امور دیگری که در میان مردم به عنوان ملاک برتری و بزرگی مطرح است. مقام آن حضرت(علیه السلام) مقام پدری بر امت است چنانکه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اینباره میفرماید: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) پدران این امت هستند، چنانچه از آن دو پیروی کنند آنها را از انحرافات دنیوی و عذاب همیشگی آخرت نجات میدهند و از نعمتهای متنوع و وافر بهشتی بهرهمندشان میسازند. (تفسیر الامام العسکری: ص ۳۳۰، ح ۱۹۱؛ بحارالانوار: ج ۲۳، ص ۲۵۹، ح ۸)
پس علت اینکه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بر ولایت اهل بیت(علیه السلام) تاکید دارد از باب یک نگاه خونی و نژادی و خانوادگی نیست، بلکه به سبب جایگاه ایشان و تاثیر این افراد در سعادت مردم است. ایشان ثمره اطاعت و امامت اهل بیت(علیه السلام) را اموری چون اتحاد امت و نظم اجتماعی جامعه اسلامی دانسته و میفرماید: خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است. (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸)
آن حضرت(علیه السلام) در جایی دیگر سعادت ابدی بشر را در گرو ولایت امیرمومنان علی(علیه السلام) و پذیرش آن دانسته و میفرماید: سعادتمند (به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(علیه السلام) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد. (شرح نهجالبلاغه ج۲، ص ۴۴۹ مجمعالزوائد: ج۹، ص ۱۳۲)
از نظر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) هر کسی سعادت و خوشبختی را میجوید باید به ولایت علوی(علیه السلام) تمسک جسته و محبت علی(علیه السلام) را در دل و عمل داشته باشد و هرگز برخلاف خواست و فرمان علی(علیه السلام) نیندیشد و کاری نکند.
نشانههای شیعه واقعی
از نظر فاطمه(سلام الله علیها) ولایت تنها به محبت نیست که برخی گمان کردهاند، بلکه شیعه واقعی کسی است که علاوه بر محبت قلبی در فکر و عمل نیز شیعه و پیرو باشد و اطاعت ورزد.
آن حضرت(سلام الله علیها) فرموده است: اگر آنچه را که ما- اهل بیت عصمت و طهارت- دستور دادهایم عمل کنی و از آنچه نهی کردهایم خودداری نمایی، تو از شیعیان ما هستی وگرنه، خیر. (تفسیر الامام العسکری: ص ۳۲۰، ح ۱۹۱)
اگر شیعه، مطیع اهل بیت(علیه السلام) و ولایت باشد بهترین جایگاه را در آخرت کسب خواهد کرد؛ زیرا بهترینها در بهشت، اهل بیت(علیه السلام) و شیعیان ایشان هستند. آن حضرت(سلام الله علیها) در اینباره میفرماید: شیعیان و پیروان ما و همچنین دوستداران اولیا ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند و آنهایی که با قلب و زبان، تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود. (بحارالانوار: ج ۶۸، ص ۱۵۵، س ۲۰، ضمن ح ۱۱)
روایت است که مردی به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟
آن حضرت خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسید و مطلب را پرسید. حضرت فرمود:
– به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور دادهایم بجا میآوری و از آنچه که نهی کردهایم دوری میجویی از شیعیان ما هستی وگرنه شیعه ما نیستی.
زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا(سلام الله علیها) را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید:
– وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زیرا هر کس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.
زن بار دیگر محضر فاطمه(سلام الله علیها) رسید و ناراحتی و سخنان همسرش را نزد آن حضرت بازگو کرد.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: به همسرت بگو؛ آن طور که فکر میکنی نیست. چه اینکه شیعیان ما بهترینهای اهل بهشتند ولی هر کس ما را و دوستان ما را دوست بدارد، دشمن دشمنان ما باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعی ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهی پس از پاک شدن از گناه.
به این طریق است که به گرفتاریهای (دنیوی) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده، پس از پاک شدن از آلودگیهای گناه به خاطر ما از جهنم نجات یافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل میگیرد. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۵)
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اطاعت از ولی امر و مولی(علیه السلام) را به خوبی به نمایش گذاشت و در مسجد و خانههای انصار و مهاجران رفت و به دفاع از ولایت پرداخت و جان فرزندی که باردار بود و خود را بر سر راه دفاع از ولایت گذاشت و به سبب جراحات وارده و زخم جسمی و روحی که از اصحاب دید، در نهایت به شهادت رسید. این گونه شد که نخستین شهید ولایت، همسر مولی امیرمومنان علی(علیه السلام) فرزند رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) شد.
منبع: کیهان