سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى

عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)، باعث شده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته اند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.
کد خبر: ۱۹۷۳۳۶
۰۸:۳۳ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)، باعث شده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته اند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.

در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفه الله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجت الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غفلت ورزیدند.

گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.

عده اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(علیه السلام)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.

اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفه اى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.

شاید بتوان امام راحل امت ، رضوان الله تعالى علیه، را به عنوان درخشان ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:

«البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم، اگر مى توانستیم مى کردیم. اما، چون نمى توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمى توانیم بکنیم ، چون نمى توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را ، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(علیه السلام) … » (۱)

در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج » مى فرمایند:

«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (۲)

براى روشن شدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مى دهیم تا روشن شود که:

۱- انتظار چه ضرورتى دارد؟

۲- فضیلت آن چیست؟

۳- چه وظایفى در عصر غیبت بر عهده منتظران است؟

وجوب انتظار

در تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده ، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مى توان به روایات زیر اشاره کرد:

۱- محمدبن ابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت » به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(علیه السلام) خطاب به اصحاب خود فرمودند:

«الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهاده ان لااله الاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولایه لنا، والبرائه من اعدائنا – یعنى الائمه خاصه – والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینه ، والانتظار للقائم،(علیه السلام)» (۳)

«آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمى پذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان – یعنى خصوص امامان – و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(علیه السلام)»

۲- ثقه الاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مى کند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(علیه السلام) ، وارد شد و صفحه اى در دست داشت. حضرت باقر(علیه السلام)، به او فرمود:

«هذه صحیفه مخاصم سال عن الدین الذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله ، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(علیه السلام): شهاده ان لااله الاالله. وحده لا شریک له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایه لنااهل البیت، والبرائه من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دوله ، اذا شاءالله جاءبها». (۴)

این نوشته مناظره کننده اى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمت خداوند بر تو باد همین راخواسته ام. پس حضرت ابوجعفر باقر(علیه السلام) ، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان ، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، که ما را دولتى است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد».

۳- شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین » به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مى کند که:

«روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ابى طالب:، وارد شدم و مى خواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است یا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:

«یا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبته و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى ». (۵)

«اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است ».

روایات بالا و بسیارى روایات دیگر – که در این مجال فرصت طرح آنها نیست – همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مى کند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى شود – چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.

فضیلت انتظار

در روایات وارد شده از ائمه معصومین(علیه السلام)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامى دارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مى سازد.

در اینجا به پاره اى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیه الله الاعظم بر شمرده شده اشاره مى کنیم: ۱- مرحوم صدوق در کتاب «کمال الدین » از امام صادق(علیه السلام) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، – که بر آنها درود باد – فرمود:

«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله » (۶)

«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»

۲- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(علیه السلام) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده

«طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون » (۷)

«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».

۳- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(علیه السلام) ، نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:

«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظارالفرج » (۸)

«منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است ».

۴- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مى کند که در آن امام صادق،(علیه السلام) مى فرمایند:

«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئه ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول الله(ص)» (۹)

«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(علیه السلام) در خیمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه اى درنگ کرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»

وظایف منتظران
در اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم اوصیاء، حضرت بقیه الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (۱۰)

اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبت بر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمى گنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مى پردازیم ، که توجه به آنها مى تواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:

۱- شناخت حجت خدا و امام عصر (عج)

اولین و مهمترین وظیفه اى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(علیه السلام)، نقل شده ، آمده است که:

«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه » (۱۱)

«هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،به مرگ جاهلى مرده است ».

جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقه الله و انسان کامل و … تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غلفت ورزیده اند.

و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مى کند آمده است که:

«سمعت اباجعفر(علیه السلام)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میته جاهلیه، و من مات و هو عارف لامامه لم یضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فى فسطاطه.» (۱۲)

«شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،علیه السلام، مى فرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم،(علیه السلام)، با آن حضرت باشد.»

توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناخت حجت خدا رهنمون مى سازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمال الدین » نقل کرده ، مى خوانیم:

«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى اللهم لاتمتنى میته جاهلیه و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى...» (۱۳)

«بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانى از دینم گمراه مى گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان …»

مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم » مراد و مقصود از «معرفت امام » را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مى دهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلام هاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم. به گونه اى که این شناخت سبب درامان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول ، شناختن شخص امام(علیه السلام) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (۱۴)

البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مى تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقت به صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود ، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى شود.

نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفت حقیقى نسبت به حجت خدا جز با عنایت حضرت حق حاصل نمى شود و همچنانکه ، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم ، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناخت حجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مى توان استفاده کرد، در این روایت آمده است:

«قال: قلت: لا بى عبدالله (علیه السلام) ، المعرفه ،من صنع من هى ؟ قال: من صنع الله ، لیس للعباد فیها صنع ». (۱۵)

«از ابى عبدالله (امام جعفر صادق)(علیه السلام)، پرسیدم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»

۲- تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقى

وظیفه مهم دیگرى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام)، نقل مى کند آمده است:

«من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ، ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(علیه السلام)، بعده کان له من الاجر مثل الاجر من ادرکه فجدوا و انتظروا، هنیئا لکم ایهاالعصابه المرحومه ». (۱۶)

«هر کس دوست مى دارد از یاران حضرت قائم(علیه السلام) ، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالیکه منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(علیه السلام) ،بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند».

موضوع تهذیب نفس و دورى گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکى از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتى برخوردار است که در توقیع شریفى که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید ، رحمه الله علیه، صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مى زند، یکى از اسباب و یا تنها سبب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى آن بدر منیر شمرده شده است:

«فما یحبسنا عنهم الا مایتصل بنا ممانکرهه ، ولانؤثره منهم » (۱۷)

«… پس تنها چیزى که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده مى دارد، همانا چیزهاى ناخوشایندى است که از ایشان به ما مى رسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمى رود».

۳- پیوند با مقام ولایت

حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر (عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعى حضرت حجت(علیه السلام)، على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بى مسؤولیت رها شده و هیچ تکلیفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد.

این موضوع در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است که در این مجال به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

در روایتى که از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده آن حضرت در تفسیر این کلام خداى تعالى: «یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون » فرمودند:

«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوکم و رابطوا امامکم [المنتظر] (۱۸)

«بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایدارى کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید».

همچنین امام صادق ،(علیه السلام)، در روایت دیگرى که در تفسیر آیه مزبور وارد شده مى فرمایند:

«اصبروا على الفرایض، و صابروا على المصائب و رابطوا على الائمه » (۱۹)

«بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصائب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان [و یارى آنها] ملتزم سازید.»

روایات دیگرى نیز به همین مضمون از امام جعفر صادق و امام موسى کاظم (علیه السلام)، وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. (۲۰)

این که مى بینیم در روایتهاى متعددى امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعت با امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواسته اند که در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دائمى شیعیان با مقام عظماى ولایت و حجت خدا دارد.

یکى از مشهورترین دعاهاى عهد، دعایى است که مرحوم سید بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند «مصباح الزائر» به نقل از امام صادق،(علیه السلام) ، روایت کرده و در ابتداى آن آمده است که:

«من دعا بهذا الدعا اربعین صباحا کان من انصار القائم(علیه السلام)، و ان مات قبل ظهوره احیاه الله تعالى، حتى یجاهد معه، و یکتب له بعدد کل کلمه منه الف حسنه، و یمحى عنه الف سیئه و …»

«هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم،(علیه السلام) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداى تعالى او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید. و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته مى شود، و هزار کار بد از او محو مى گردد.»

به دلیل اهمیت و اعتبار مضمون این دعاى شریف در اینجا بخشى از آن را نقل مى کنیم:

بعد از ذکر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنین آمده است:

«اللهم انى اجدد له فى صبیحه یومى هذا و ماعشت من ایام حیاتى عهدا و عقدا و بیعه له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فى قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه ». (۲۱)

«بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مى کنم ، که هرگز از آن عهد و بیعت بر نگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان دستورات و اوامر و نواهیش ، و حمایت کنندگان از وجود شریفش، و سبقت جویان به سوى خواسته اش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده ».

دقت در عبارتهاى بالا مى تواند تصویرى روشن از مفهوم عهد و پیمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پیمانى ناگسستنى براى یارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.

آیا اگر هر شیعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام و مقتداى خود تجدید نماید، هرگز تن به رکود، ذلت و خوارى و ظلم و بى عدالتى خواهد داد؟

آیا هرگز حاضر خواهد شد که به رضاى مولا و سرور خود بى اعتنایى کند و تن به گناه و معصیت دهد؟ مسلما خیر و بدون هیچ تردیدى اگر در جامعه اى چنین فرهنگى حاکم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبیگانگى، یاس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. این نکته نیز مسلم است که اگر همه شیعیان با همدلى و همراهى دست بیعت و یارى به سوى مولا و سرور خود دراز کنند و بر نصرت او متفق شوند دیرى نخواهد پایید که فرج مولایشان را درک خواهند کرد و براى همیشه از ظلمها و ذلتها رهایى خواهند یافت. چنانکه در توقیع شریفى که بیش ازاین نیز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:

«لو ان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا على حق المعرفه و صدقها منهم بنا». (۲۲)

«اگر شیعیان ماکه خداوند آنان را در اطاعتش یارى دهد، در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده یکدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخیر نمى افتد و سعادت دیدار ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبت به ما تعجیل مى گردد».

۴- کسب آمادگى براى ظهور حجت حق

یکى دیگر از وظایفى ، که به تصریح روایات ، در دوران غیبت بر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مى باشد کسب آمادگیهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب مى باشد، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(علیه السلام) ، نقل کرده آمده است:

«لیعدن احدکم لخروج القائم(علیه السلام) و لو سهما فان الله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسى فى عمره حتى یدرکه [فیکون من اعوانه و انصاره]» (۲۳)

«هر یک از شما باید که براى خروج حضرت قائم(علیه السلام) [سلاحى] مهیا کند. هر یک هر چند که یک تیر باشد، که خداى تعالى هر گاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوار

ابراهیم شفیعى سروستانى
پى نوشتها:

۱- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ، قدس سره…) ، تهران ، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى ، ۱۳۶۹ ، ج ۲۰ ، ص ۱۹۸ -۱۹۹٫

۲- همان ماخذ ، ج ۷ ، ص ۲۵۵٫

۳- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، الغیبه ، تهران ، مکتبه الصدوق ، بى تا ، ص ۲۰۰ ، ح ۱۶

۴- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، الکافى ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، ۱۳۶۵، ج ۲ ، ص ۲۲ ، ح ۱۳ .

۵ – الصدوق (ابن بابویه) ، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین ، کمال الدین و تمام النعمه ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، ۱۳۹۵ ق ، ج ۲ ، ص ۳۷۷ ، ح ۱٫

۶- همان ماخذ ، ج ۲، ص ۶۴۵ ، ح ۶٫

۷- همان ماخذ ، ج ۲ ، ص ۳۵۷ ، ح ۵۴٫

۸ – المجلسى، المولى محمد باقر ، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،۱۴۰۳ ق ، ج ۵۲،ص ۱۲۳،ح ۷٫

۹- همان ماخذ، ص ۱۲۶ ، ح ۱۸ .

۱۰ – ر. ک: الموسوى الاصفهانى ، میرزامحمدتقى ، مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم ، قم ، مدرسه الامام المهدى ، بى تا،۳ ، ص ۱۰۴ به بعد.

۱۱- المجلس،المولى محمد باقر ، پیشین ، ج ۸ ، ص ۳۶۸ و ج ۳۲ ، ص ۳۲۱ و۳۳۳; همچنین ر . ک: القندوزى حافظ سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع الموده ، تهران ، اسوه ۱۴۱۶ ق ، ج ۳ ، ص ۳۷۲ .

۱۲- الکلینى،محمدبن یعقوب، پیشین ، ج ۱، ص ۳۷۱ ، ح ۵ .

۱۳- الصدوق،ابو جعفر محمد بن على بن الحسین ، پیشین ، ج ۲، ص ۵۱۲ .

۱۴- الموسوى الاصفهانى،میرزامحمد تقى،پیشین ، ج ۲ ، ص ۱۰۷ .

۱۵- الکلینى،محمد بن یعقوب ، پیشین ، ج ۱، ص ۱۹۴ ، ح ۱ .

۱۶- النعمانى،محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص ۲۰۰ ، ح ۱۶ .

۱۷- سوره ال عمران ، آیه ۲۰۰ .

۱۸- النعمانى،محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص ۱۹۹ ، همچنین ر.ک: البحرانى السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران ،قم ، دارالکتب العلمیه ، بى تا، ج ۱، ص ۳۳۴ ، ح ۴ .

۱۹- البحرانى،السید هاشم الحسینى ، پیشین ، ج ۱ ، ص ۳۳۴ ، ح ۲٫

۲۰- ر . ک: ماخذ پیشین .

۲۱- المجلسى، مولى محمدباقر ، پیشین ، ج ۱۰۲ ، ص ۱۱۱ .

۲۲- همان ماخذ.

۲۳- النعمانى،محمد بن ابراهیم، پیشین، ص ۳۲۰ ، ح ۱۰ .

۲۴- الکلینى،محمدبن یعقوب، پیشین ، ج ۶ ، ص ۵۳۵ ، ح ۱٫

۲۵- البرهان،علاءالدین على المتقى، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال ، بیروت،مؤسسه الرساله،۱۴۱۳ ق، ج ۴، ص ۲۸۴ ، ح ۱۰۵۰۹

۲۶- المجلسى ، المولى محمدباقر، مراه العقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران ، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ ق ، ج ۲۶ ، ص ۵۸۲ .

۲۷- النجفى ، الشیخ محمد حسن ، پیشین ، ج ۲۱ ، ص ۴۳.

منبع :ماهنامه موعود، پیش شماره ۲

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: