سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

ظاهر قرآن نشانگر آن است که ابتدا پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) به زینب همسر زید علاقه‌مند شد و سپس زید او را طلاق داد! این موضوع با توجه به معصوم بودن پیامبر، چگونه توجیه‌پذیر است؟

در بخشی از سوره احزاب به داستان جدایی زید بن حارثه از همسرش زینب پرداخته شده است. از آیه 37 این سوره برداشت می‌شود که...
کد خبر: ۱۹۷۰۶۳
۰۸:۵۱ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
با توجه به آیه 37 سوره احزاب چگونه میتوان عبارتی که در خصوص پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده را توضیح داد که به «اصالة الحقیقه» هم عمل شده باشد؟ هر چند میپذیریم که دلایل عقلی هم در جای خودش جوابگو است (بیان پیامبر به زید که «امسک علیک» با «تخفی فی نفسک» که پیامبر نخواسته آشکار شود و با «تخشی الناس» که ترس پیامبر از مردم است). البته مطلبی که علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» آورده جواب مناسب و خوبی است، اما سؤال من از جهت وضوح لفظی در مطلبی است که راویان جاعل به پیامبر نسبت دادهاند بیش از مطلبی است که علامه میفرماید. چگونه میتوان این شبهه لفظی به درستی و کمال حل کرد؟ همین نوع سؤال در عبارت «ولو اعجبک حسنهن» در آیه 52 همین سوره است که بر فرض - همینطور هم هست بر اساس دلیل عقلی - حسن معنوی زنی ایشان را به اعجاب آورده باشد باز سؤال این است که چرا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با آن مقام معنوی دچار اعجاب شود و علاقهمند به او؟
پاسخ اجمالی
در بخشی از سوره احزاب به داستان جدایی زید بن حارثه از همسرش زینب پرداخته شده است. از آیه 37 این سوره برداشت می‌شود که:
پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با اقدام فرزندخوانده‌اش زید برای طلاق دادن همسرش زینب بنت جحش که دختر عمه حضرتشان بود، مخالف بود و به زید توصیه می‌کرد تا از زینب جدا نشود، اما زید سرانجام او را طلاق داد و به دنبال این طلاق بود که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با زینب ازدواج کرد. در این میان، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، مطلبی را در دل پنهان کرده بود و از افشاشدن آن هراس داشت که خداوند آن مطلب را آشکار ساخت.[1]
از آنجا که در این آیه شریفه، صراحتاً گفته نشده است که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه چیزی را در دلش پنهان کرده بود، و نیز مشخص نبودن ترتیب وقایعی که در این ماجرا رخ داده بود، برخی به دنبال سوء استفاده از آیه برآمده و به دنبال آن بودند که اینگونه وانمود کنند که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با دیدن همسر زید، به او علاقه‌مند شده و به دنبال آن بود که زید همسر خود را طلاق داد تا راه برای ازدواج پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با او هموار شود![2]
ما معتقدیم که چنین ادعایی کاملاً خلاف واقع است؛ زیرا زینب دختر عمه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود و این‌گونه نبود که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) تنها بعد از ازدواج او با فرزندخوانده‌اش به زیبایی او پی ببرد. از طرفی خود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) زینب را برای زید خواستگاری کرد و زینب کمی دلگیر شدند که چرا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را برای خودش خواستگاری نکرد، و او را به عقد برده‌ای آزاد شده در آورد؟![3] با چنین شرایطی، معنا ندارد که بعدها خود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) باعث جدایی زید و همسرش شود و می‌دانیم که عبارت صریح «امسک علیک زوجک» نیز نشانگر خلاف این مطلب است.
بعد از مقدمات فوق باید گفت که بر اساس گفته مفسران[4] و نیز برخی روایات،[5] آنچه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در دل خود مخفی داشته و از افشایش می‌ترسید، خبری غیبی بود که تعداد و اسامی همسران حضرتشان را برای ایشان بیان می‌کرد و نام زینب نیز در میان آنان بود. بر این اساس، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌دانست که زید در نهایت از همسرش جدا خواهد شد، ولی با این وجود به زید توصیه می‌کرد که همسرش را رها نکند.
برخی دیگر نیز گفته‌اند: هنگامی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از تصمیم زید برای جدایی از همسرش آگاه شد، با این‌که به او توصیه می‌کرد تا از این کار منصرف شود، ولی از آن‌جا که ازدواج زید با زینب به پیشنهاد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) صورت گرفته بود، در نظر داشت که اگر زید او را طلاق داد، برای جبران ضربه روحی که برای دختر عمه‌اش پیش می‌آید، خود ایشان با او ازدواج کند؛ و این همان چیزی بود که در دل نهان کرده بود. ولی با این وجود، پیامبر نگرانی‌هایی را نیز در دل داشت؛ چون اولاً: ممکن بود این ازدواج به مقام و شخصیت ایشان آسیب وارد کند. ثانیاً: در نظر مردم، ازدواج با همسر فرزندخوانده کار ناشایستی بود. و ثالثاً: زینب همسرِ یک برده آزاد شده بود و ازدواج پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با او در نظر مردم خلاف شأن ایشان بود.[6] البته ترس پیامبر از انجام این کار، ترس برای خود نبود، بلکه از این می‌ترسید که مبادا این اقدام، موجب شود منافقان و کسانی که دل‌هایشان بیمار است، بر او خرده گرفته و این کار او را تقبیح کنند و در نتیجه در ایمان مردم خلل وارد شود.
قابل ذکر است که از عبارت «زَوَّجْناکَها»؛ تو را به ازدواج او درآوردیم، نشان می‌دهد که این ازدواج به امر الهی بوده و خواست پیامبر چندان نقشی در آن نداشت.[7]
گفتنی است؛ بر اساس روایت ثقلین، اهل‌بیت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) همتای قرآن قرار گرفته و برای دریافت آموزه‌های دین باید به هر دوی آنها مراجعه کرد؛ زیرا آن‌دو از هم جدایی ناپذیرند و اگر کسی فقط به یکی از آنها اکتفا کند، رسیدنش به هدایت، امکان‌پذیر نخواهد بود. با این همه، اگر از روایات و تفاسیر بزرگان دین صرف نظر کنیم، باز می‌توان از این آیه معنای صحیحی برداشت کرد که کوچک‌ترین اشکالی بر منزلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وارد نشود.
یکی از چیزهایی که باعث شده تا برای برخی در باره این ازدواج سؤال ایجاد شود، معنای «ما»ی موصوله در «مَا اللهُ مُبْدیه» است که مشخص شدن معنای آن، معلوم خواهد کرد که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه مطلبی را در دل مخفی داشته است. آنچه که این آیه درباره این مطلب به ما می‌گوید آن است: با این‌که پیامبر آن‌را در دل خود مخفی کرده بود ولی خدا آن‌را آشکار کرد و نیز پیامبر درباره این مطلب از مردم هراس داشت، صرف نظر از عصمت و شأن والای پیامبر که منافی با آلوده شدن ایشان به امور حرام و حتی مکروه است، اگر مطلب مخفی‌شده امری ناپسند و ناشایست بود، جدای این‌که خدا باید آن‌را مخفی می‌داشت و آشکار نمی‌کرد، باید آن‌حضرت را به خاطر ارتکاب چنین اشتباهی مؤاخذه و سرزنش می‌کرد و می‌دانیم که خداوند در برخی امور مباح نیز پیامبر را سرزنش کرده بود که مثلاً چرا این همه برای مردم دل می‌سوزانی؟![8] اما در این ماجرا، نه تنها مؤاخذه‌ای در این‌باره صورت نگرفته بلکه به عکس، از پیامبر خواسته شده است که از مردم نهراسد و بدون دغدغه، آنچه را که در دل نهان کرده است را جامه عمل بپوشاند. بنابراین، آنچه که پیامبر در دل خود پنهان داشته شاید از نظر مردم مذموم بود ولی در واقع امری ناپسند نبود، بلکه شاید راجح نیز بوده است.
از جهت دیگر؛ نوع ترتیب در آیه این طور نشان می‌دهد که ابتدا زید تصمیم به طلاق گرفته و همزمان، پیامبر قصد ازدواج با او کرده و بعد از این‌که زید همسرش را طلاق می‌دهد، خدا او را به همسری پیامبر درمی‌آورد.
در این‌باره نیز می‌توان گفت؛ ممکن است عبارت «فَلَمَّا قَضى‏ زَیْدٌ مِنْها وَطَراً» برای بیان ترتیب ماجرا نباشد بلکه فقط می‌خواهد این مطلب را برساند که ازدواج پیامبر با زینب پس از طلاق او صورت گرفت نه این‌که تصمیم پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر ازدواج با زینب نیز قبل از طلاق بوده است. رعایت نشدن ترتیب زمانی یک داستان، در آیات دیگر قرآن نیز دیده شده است.[9]
و آنچه را که برخی در مقام توجیه عشق رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر آمده‏‌اند، و گفتند که او هم بشر بوده، و عشق هم یک حالت عادی و فطرى است، که هیچ بشرى از آن مستثنا نیست، از این مسئله غفلت کرده‌اند که اولاً: با این توجیه نیروى تربیت الهى را از نیروى فطری و طبیعت بشرى کمتر دانسته‌اند، و حال آن‌که نیروى تربیت الهى قاهر بر هر نیروى دیگر است. ثانیاً: در چنین فرضى دیگر معنا ندارد که آن‌جناب را عتاب کند، که چرا عشق خودت را پنهان کرده‌‏اى؟!، چون معنایش این می‌‏شود که تو باید عشق خود را نسبت به زن مردم اظهار می‌‏کردى، و چرا نکردى؟!
سخیف بودن این حرف هم روشن است؛ چون از یک فرد عادى پسندیده نیست که دنبال ناموس مردم حرفى بزند، و به یاد آنان باشد، و براى به چنگ آوردن آنان تلاش کند، تا چه رسد به خاتم انبیا( صلی الله علیه و آله و سلم ).[10]

[1]. احزاب، 37.
[2]. ر. ک: بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 473، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 202 – 203، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[3]. فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج 2، ص 246، تهران، مرتضوی، 1373 ش.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 323، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 7، ص 680، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
[5]. ر. ک: عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 281، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 320، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 323.
[8]. کهف، 6؛ شعراء، 3 و ...
[9]. به عنوان مثال در آیه 153 نساء چنین آمده که بنی‌اسرائیل ابتدا درخواست دیدن خدا کردند و بعد از آن قضیه دچار گوساله‌‌پرستی شدند. این در حالی است که در سوره بقره (آیات 54 – 56) ابتدا به بیان داستان گوساله‌‌پرستی پرداخته و بعد داستان درخواست رؤیت خدا را ذکر کرده است.
[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏16، ص 323.

آیات مرتبط

سوره الأحزاب (37) : وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: