سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

شانزدهم محرم بر اسرای کربلا چه گذشت؟

«شیخ مفید می‌گوید: اهل حرم امام حسین (س) را وارد مجلس ابن زیاد کردند، حضرت زینب وارد شد و...»
کد خبر: ۱۹۶۷۸۴
۱۰:۵۷ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: رخداد‌های روز شانزدهم محرم پیرامون واقعه کربلا به شرح زیر است:

سخن ابن زیاد با حضرت زینب (س)

شیخ مفید می‌گوید: اهل حرم امام حسین (س) را وارد مجلس ابن زیاد کردند، حضرت زینب وارد شد: «و هی مُتَنَکِّرَةً (ناشناس) و علی‌ها أرذلَ ثیاب‌ها (لباس کهنه)» «و هی تَنخَفّیَ بینَ النّساءِ و تَستُرُ وَجهَها بِکَمِّها» ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟ جوابی نشید، دومرتبه پرسید کسی جواب نداد، دفعه سوم کنیزی صدا زد: «ان‌ها زینب بنتُ علیِّ بن ابیطالب».

ابن زیاد ملعون رو کرد به زینب (س) صدا زد: «کیف رأیتِ صُنعَ الله بأهلِ بیتک» زینب (س) فرمود: «ما رَأَیْتُ اِلّا جَمِیلاً، هؤلاءِ قومٌ کتبَ اللهُ علیهمُ القتلَ فبَرَزوا (شتافتند) إلی مَضاجِعِهِم (شهادتگاه هایشان) ...» خشم سراسر وجود نحس ابن زیاد و گرفت، دستور قتل حضرت زینب (س) را صادر کرد، اما اطرافیان از ترس ممانعت کردند، ابن زیاد برا اینکه دلش خنک بشه شروع کرد به دشنام دادن، صدا زد: «خدا دل من و با کشتن حسین و عزیزانت، خنک کرد». زینب (س) فرمود: «لَعَمْرِی لَقَدْ قَتَلْتَ کَهْلِی (بزرگ فامیل)، وَقَطَعْتَ فَرْعِی وَاجْتَثَثْتَ (کندی) اَصْلِی، فَاِنْ کانَ هذا شَفاکَ فَقَدْ اِشْتَفَیْتَ.» [۱]سخن ابن زیاد با امام سجاد (ع):

ابن زیاد رو کرد به امام سجاد (ع) صدا زد: «مَن اَنْتَ»: امام سجاد فرمود: من علی بن الحسینم. ابن زیاد گفت: مگر خداوند علی بن الحسین را نکشت؟ امام سجاد (ع) فرمود: من برادری بنام (علی اکبر) داشتم که رذل‌ترین مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت: «بَلِ اللهُ قَتَلَهُ.» امام سجاد فرمود: «اَللهُ یَتَوفَّی الْاَنْفُسَ حینَ مَوتِها.» [۲]دوباره خشم وجود ابن زیاد ملعون و گرفت، صدا زد: «جواب من و می‌دی، ببرید سر از بدنش جدا کنید». «اَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِی یَابْنَ زِیادٍ اَما عَلِمْتَ اَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ و کَرامَتَنا الشَّهادَةُ.» [۳]آن وقت زینب (س) دوید، خودش رو سپر امام سجاد (ع) کرد، فریاد زد: «آنهمه از خون ما را که ریختی برای تو کافی نیست». بعد دست به گردن امام سجاد (ع) انداخت فرمود: «اگه یه مو از سر برادر زادم کم شه باید اول من و بکشی». ابن زیاد نگاه کرد به خانم زینب (س)، صدا زد: «عجباً للرَّحِم» «او دوست دارد که من او را با علی بن الحسین بکشم، او را واگذارید که همان بیماری که دارد او را بس است.» [۴]چوب زدن به لب و دندان حسین (ع):

انس بن مالک می‌گه: در مجلس ابن زیاد بودم، سر بریدة امام حسین در کنارش بود، او با چوبدستی با دندان‌های امام حسین (ع) بازی می­کرد و می­گفت: حسین دندان‌های خوبی داشت، گفتم: «اِرفَعْ قَضِیبَکَ اِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ واضِعاً شَفَتَیْهِ عَلی مَوضِعِ قَضِیبِکَ.» [۵]ـ. حاجب عبیدالله می‌گه: همینطور که با چوب دستی به لب و دندان حسین (ع) می‌زد، گاهی می‌گفت: زود پیر شدی‌ای اباعبدالله... [۶]گریه و مرثیة رباب:

یه وقت دیدن رباب دوید سر مطهّر امام و از طشت برداشت، در آغوش گرفت، هی می‌بوسه شروع کرد به مرثیه خوندن:: «آه حسین جان! هیچ وقت فراموش نمی­کنم نیزه­های بر بدن پاره پاره رو، هیچ وقت فراموش نمی­کنم جنازة پاره پارة حسین تشنه لب رو روی خاک گرم کربلا». [۷]نهایت جسارت:

در تذکره سبطه از مقتل هشام بن محمد نقل شده: ابن زیاد رذالت رو به نهایت خودش رسوند، به یکی از اطرافیانش دستوری داد، دیدن بلند شد پای نحسش رو گذاشت روی دهان امام حسین... [۸]منبع:
[۱]مثیر الاحزان ابن نما، ص. ۹۰. اعلام الوری، ص. ۲۴۷. کامل ابن اثیر، ج. ۴، ص. ۸۲.

[۲]زمر، ۴۲.

[۳]بحار، ج. ۴۵، ص. ۱۱۷. ـ. الارشاد، ج. ۲، ص. ۱۱۶.

[۴]مثیر الاحزان ابن نما، ص. ۹۱. ارشاد مفید، ص. ۲۷۴. اعلام الوری، ص. ۲۴۹.

[۵]سوگنامه آل محمد، ص. ۴۲۸. ـ. اعلام الوری، ص. ۲۴۷.

[۶]امالی صدوق، مجلس ۳۱.

[۷]منتهی الآمل، ج. ۱، ص. ۳۰۰.

[۸]اربعین حسینیه، ص. ۲۷۳.

منبع: دانشجو
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: