شیعه نیوز: در روایات نه تنها وقت و زمان خاصی برای ظهور امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ) تعیین نشده، بلکه از تعیین وقت برای ظهور امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ) ممانعت شده است [i] ؛ زیرا وقت ظهور و قیام امام زمان (علیه السلام ) بر کسی جز خداوند متعال معلوم نیست و آنچه در روایات آمده تنها نشانه های ظهور است و دلالتی بر وقت خاص آن ندارد براین اساس اگر مقصود این سایتها از مصداق یابی تعیین وقت ظهور باشد کار آنها صحیح نبوده اما اگر مرادشان این است که این ها نشانه است و بعد از ظهور این نشانه ها امام زمان ظهور خواهد کرد ولی مقدار آن را تعیین نکنند وقت تعیین نکرده اند.
[i] برگرفته از سؤال 1856 (سایت: 1840)، نمایه: تعیین وقت برای ظهور امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ).
پاسخ تفصیلی
در روایات نه تنها وقت و زمان خاصی برای ظهور امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ) تعیین نشده، بلکه از تعیین وقت برای ظهور امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ) ممانعت شده است.
به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم:
مفضل بن عمرو از امام صادق (علیه السلام ) درباره تفسیر آیه "و اذا نقر فی الناقور"[4] سؤال کرد که امام در پاسخش فرمودند: انّ منا اماما مستترا فاذا اراد الله عز و جل اظهار امره نکت فی قلبه نکتة فظهر و امر بامر الله عز و جل، که از این روایات بخوبی استفاده می شود که خود امام زمان (عج الله و تعالی فرجهم الشریف ) نیز زمان ظهورشان را نمی دانند و در هنگامه ظهور ، خدای متعال بواسطه علائم خاصی زمان ظهور را به حضرت اطلاع می دهند.[5]
بنا براین وقت ظهور و قیام امام زمان (علیه السلام ) بر کسی جز خداوند متعال معلوم نیست و آنچه در روایات آمده تنها نشانه های ظهور است و دلالتی بر وقت خاص آن ندارد. براین اساس؛ با صرف نظر از اینکه تعیین مصداق و اعلام آن به صورت یقینی، کاری صحیح است یا نه؟ در باره آنچه در سؤال آمده است، باید گفت: اگر مقصود این سایتها از مصداق یابی، تعیین وقت ظهور باشد کار آنها صحیح نبوده، اما اگر مرادشان این است که این ها نشانه است اما و بعد از ظهور این نشانه ها امام زمان ظهور خواهد کرد و تعیین نکنند که بعد از آن چه مقدار به طول خواهد انجامید تا امام ظهور کنند، وقت تعیین نکرده اند.
پی نوشت:
[1]. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 463، چاپ سوم، مرکز نشر کتاب طهران؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص 262.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. مدثر، 9.
[5]. صدوق ، اکمال الدین و اتمام النعمة، ج 2، ص 349، ح 42.