به گزارش«شیعه نیوز»، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد محسن موسوی، با اشاره به جایگاه والای حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) به عنوان یک شخصیت متعالی و نمونه انسان کامل، اظهار داشت: قرار گرفتن میلاد مولای متقیان در ایام ماه مبارک رجب که عید بزرگی برای شیعیان و آزادگان جهان است، بهانه خوبی ست تا نسبت به ساحت مقدس این امام همام شناخت و معرفت بیشتری پیدا کنیم.
وی با طرح این سوال که چرا با توجه به عظمت و شخصیت برجسته انسانی و اخلاقی امام علی(ع) نام نامی ایشان در قرآن کریم نیامده ؟ تصریح کرد: این یکی از سوال هایی ست که حق شیعیان است تا از اهل علم بپرسند، قطعا برای ارائه ی یک بحث جامع در مورد این مطلب مهم قالبی فراتر از یک مصاحبه مورد نیاز است، اما تلاش می کنیم تا مهمّات مطلب فوق را برای دوستداران اهل بیت(ع) بیان کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی افزود: نکته ی مهمی که باید به آن اشاره نمود این است قرآن کتابی برای هدایت است، مقتضای هدایت بیان کلیات است و نه جزئیات، مگر در مواردی که آن جزئی در رتبه ی اهمیت کلی باشد، از این رو مشاهده می شود بسیاری از مسائل مهم دین اصلا و فرعا در قرآن شریف نیامده است.
وی خاطرنشان کرد: لازم به ذکر است که بحث فوق را می توان در دو مقام مورد بررسی قرار داد؛ اول پاسخ به یک شبهه ی طرح شده توسط مخالفین و دوم پاسخ به یک سوالِ مطرح شده توسط یک شیعه ی حقیقت جو، بررسی مساله مهم نام امام علی (ع) در قرآن کریم مستلزم مشخص شدن مقام بحث بر اساس تقسیم فوق است که ما در این مصاحبه سعی مان بر این است که حقیقت مطلب را برای هر دو دسته و از منظر هر دو مقام، بررسی نماییم.
معرفی امامان الهی در قرآن در قالب های مختلف
این کارشناس مسائل دینی بیان کرد: قرآن کریم برای معرفی کردن پیامبران، امامان و رسولان سه شیوه ی متفاوت را اتخاذ فرموده است؛ اول به شکل صریح؛ برخی اوقات خداوند متعال برای معرفی یک فرستاده از جانب خود، نام او را در قرآن کریم صراحتا ذکر می کند مانند آیه "وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ..." و [ياد كن] هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت..، یا آیه "إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبين" [ياد كنيد] زمانى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! يقيناً خدا تو را به كلمهاى از سوى خود كه نامش «مسيح عيسى بن مريم» است مژده مىدهد، كه در دنيا و آخرت داراى مقبوليّت و آبرومندى و از مقربّان است.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی عنوان کرد: خداوند متعال برخی اوقات برای معرفی یک فرستاده از جانب خود، نام او را در قرآن کریم صراحتا ذکر نمی کند، بلکه یا به صورت کنایه، ذکرعدد و یا طرق دیگر به وجود او اشاره می کند مانند آیه "وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيبا" خدا از بنى اسرائيل [بر لزوم اطاعت از آيينش و پيروى از موسى] پيمان گرفت، و از ميان آنان دوازده سرپرست برانيگختيم [تا هر يك عهدهدار امور قبيلهاى از قبايل بنى اسرائيل باشد، یا آیه "فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما" پس بندهاى از بندگان ما را (خضر نبى را) يافتند كه او را از جانب خود رحمتى داده (وحى و نبوت، طول عمر، اختفاء از انظار و بىنيازى از مردم در زندگى) و او را علم لدنّى و الهامى بدون واسطه آموخته بوديم، علم به اسباب و مسبّبات عالم تكوين كه براى عالم ايجاد تكليف مىكند.
دکتر موسوی اضافه کرد: در آیه ی مورد دوم خداوند متعال به فرستنده ای از سوی خود اشاره کرده است که مراد از آن حضرت خضر نبی (ع) است اما بنا بر مصلحت الهیه نام ایشان را صریحا ذکر نفرموده است.
وی ادامه داد: برخی اوقات خداوند متعال برای معرفی یک فرستاده از جانب خود، نه تنها نام او را صریحا نمی آورد بلکه به صورت غیر صریح هم به آن اشاره نمی کند بلکه از بودن چنین اشخاصی خبر می دهد، مانند آیه "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْك" و به تحقيق پيش از تو رسولانى (را به سوى جامعه بشرى) فرستاديم، سرگذشت برخى از آنها را بر تو بازگو كرديم و برخى را بر تو بازگو نكرديم.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی ابراز کرد: در آیه فوق خداوند به وجود فرستاده هایی از جانب خود اشاره می کند در حالی که نامی از آن ها نمی برد این در حالی است که بر اساس امر محقق 124 هزار پیامبر الهی بر روی زمین فرستاده شده است.
وی یادآور شد: آیا عدم ذکر نام یک پیامبر به معنای عدم نبوت اوست؟ نام حضرت خصر نبی(ع) که نام اصلیش (تالیا) می باشد در قرآن کریم نیامده است؛ آیا این دلالت بر عدم نبوت ایشان دارد؟ در نتیجه عدم ذکر نام هیچ گونه دلالتی بر عدم حقانیت یک فرستاده ی الهی ندارد.
صفات خاصه
این پژوهشگر دینی تاکید کرد: یکی از مطالب مهمی که در نگاه قرآنی می باید به آن مسلط بودن مبحث "صفات خاصه" می باشد، هر انسانی دارای یک نام و بعضا دارای القاب گوناگونی می باشد، هم نام و هم لقب می تواند میان اشخاص مختلف مشترک باشد و با به زبان آوردن آن نام بدون صفات و قیود دیگر نتوان فهمید که مراد گوینده از آن نام دقیقا چه شخصی است، به عنوان مثال اگر در میان اقوام و آشنایان شما چندین نفر با نام (سعید) وجود داشته باشند و شخصی به شما بگوید «دیروز سعید در مورد تو حرف های بدی میزد»؛ شما قطعا خواهید پرسید «کدام سعید»؟
دکتر موسوی افزود: در میان اهل بیت(ع) چهار امام با نام مبارک (علی) و سه امام با نام مبارک (محمد) وجود دارد، اگر شخصی بگوید من «امام محمد(ع)را دوست دارم» قطعا کسی نمی فهمد که منظور او، امام پنجم است و یا امام نهم و یا دوازدهم، از این رو باید یکی از القاب ایشان را بیان کند تا مخاطب مقصود او را متوجه شود.
وی بیان کرد: القاب و یا کنیه ها نسبت به اسم از دائره ی محدود تری برخوردار هستند، اما باز هم نمی توان مقصود مخاطب را دقیقا از کنیه یا لقبی که استفاده می کند، متوجه شد، برای مثال در میان اهل بیت (ع) پنج امام با کنیه(ابوالحسن) شناخته می شوند، اگر شخصی بگوید من «امام ابوالحسن(ع) را دوست دارم» قطعا کسی نمی فهمد که منظور او، امام اول است و یا امام چهارم و یا هفتم و یا امام هشتم و یا امام دهم، حال اگر از او سوال کنیم که نام امام مورد نظر شما چیست و او بگوید «علی ابوالحسن» باز هم مقصود او مشخص نمی باشد، زیرا در میان امامان ما چهار امام با همین نام و همین کنیه وجود دارند.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی افزود: اگر گوینده یکی از القاب خاصه یا صفات امام مورد نظر خود را بیان کند و بگوید «من امیرالمؤمنین(ع)را دوست دارم» هرگونه اشتراکی حذف می شود و مقصود او کاملا روشن و واضح خواهد بود، از این رو برای اشاره به یک شخص، بهتر از هر عنوانی حتی نام او صراحتا، استعمال صفات خاصه است.
نام امیرالمومنین(ع) در قرآن کریم با صفات خاصه ذکر شده است / 300 آیه قرآن در مدح علی بن ابی طالب(ع)
کارشناس مسائل دینی با بیان این که نام امیرالمومنین (ع) با صفات خاصه در قرآن مجید ذکر شده است، عنوان کرد: اگرچه نام مبارک (عَلِي) که اشاره ی مستقیم به وجود نازنین امیرالمؤمنین (ع) داشته باشد نیامده است، اما "صفات خاصه" ایشان که به مراتب مهمتر از تصریح به نام است در قرآن بسیار است.
وی خاطرنشان کرد: در روایتی که به جناب عبدالله بن عباس منسوب است، 300 آیه در مدح امیرالمؤمنین(ع) در قرآن مجید آمده است، اما برای تطبیق آنچه گفته شده به چند مورد از آنها اشاره می کنیم که به شهادت شیعه و سنّی تمامی آن ها به امیرالمؤمنین (ع) و لا غیر اشاره دارند.
این کارشناس قرآنی اظهارکرد: آیه " وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد" و از مردم كسى است كه جانش را براى خشنودى خدا مىفروشد [مانند اميرالمؤمنين عليه السلام] و خدا به بندگانمهربان است که شیعه و سنی بر این عقیده هستند که شان نزول این آیه مبارکه امیرالمؤمنین (ع) است که در لیلة المبیت در بستر پیامبر اکرم(ص) خوابیدند تا جان حضرتشان را از هر گزندی از سوی کفار حفظ نمایند، مصداق روایت جناب عبدالله بن عباس است.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی تصریح کرد: آیه؛ "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون" سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] كه همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى كه در ركوعند [به تهيدستان] زكات مىدهند که شیعه و سنی بر این عقیده هستند که شان نزول این آیه مبارکه امیرالمؤمنین (ع) می باشد که در حال رکوع در نماز انگشتری خود را زکات دادند و آیه " الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون" كسانى كه [چون على بن أبىطالب عليه السلام] اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشكار انفاق مىكنند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند که شیعه و سنی بر این عقیده هستند که شان نزول این آیه مبارکه امیرالمؤمنین (ع) می باشد و هنگامی که حضرت فقط چهار درهم ذخیره داشتند، یک درهم را در روز، یک درهم را در شب، سومی را به صورت پنهانی و چهارمین آنها را آشکارانه در راه حق تعالی انفاق نمودند، مصادیق دیگری برای ادعای ذکر صفات خاصه امام اول شیعیان در قرآن مجید هستند.
پاسخ امام صادق(ع) درباره ذکر شدن نام امیرالمومنین(ع) در قرآن کریم
دکتر موسوی ادامه داد: شاید این شبهه مطرح شود که اگر به جای صفات خاصه ی حضرت، نام ایشان صریحا می آمد، بهتر نبود؟ در پاسخ ابتداء به پاسخ امام صادق(ع) اشاره می کنیم که شخصی از ایشان همین سوال را پرسیدند؛ ابو بصیر با دو سند صحیح از امام صادق(ع) نقل می کند: از صادق آل طاها درباره قول خداى عزوجل «خدا را فرمان بريد و پيغمبر و كارداران خود را فرمان بريد- 59 نساء» پرسيدم، فرمود: درباره على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است (زيرا در آن زمان همان سه نفر از ائمه حاضر بودند)، به حضرت عرض كردم؛ مردم مي گويند: چرا نام على و خانوادهاش در كتاب خداى عزوجل برده نشده؟ فرمود: به آن ها بگو: آيه نماز، بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد و سه ركعتى و چهار ركعتى آن نامبرده نشد، تا اين كه نبی اکرم (ص) خود براى مردم بيان كرد و آيه زكاة بر آن حضرت نازل شد و نامبرده نشد كه زكاة از هر چهل درهم يكدرهم است، تا اين كه خود پیامبر(ص) آن را براى مردم شرح داد و امر به حج نازل شد و به مردم نگفت هفت دور طواف كنيد تا اين كه خود نبی(ص) براى آنها توضيح داد.
وی اضافه کرد: حضرت صادق(ع) در ادامه به ابو بصیر فرمود: آيه "و أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ" نازل شد و درباره على و حسن و حسين(علیهم السلام) هم نازل شد، پس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله درباره على عليه السلام فرمود: «هر كه را من مولا و آقايم على مولا و آقاست» و باز فرمود: درباره كتاب خدا و اهل بيتم به شما سفارش ميكنم، من از خداى عزوجل خواستهام كه ميان آن ها جدائى نيندازد تا آن ها را در سر حوض به من رساند، خدا خواسته مرا عطا كرد، و نيز فرمود: شما چيزى به آن ها نياموزيد كه آن ها از شما داناترند، و باز فرمود: آن ها شما را از در هدايت بيرون نكنند و بدر گمراهى وارد نسازند.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی ابراز کرد: اگر پيغمبر(ص) خاموشى مي گزيد و درباره اهل بيت(ع) بيان نمىكرد، آل فلان و آل فلان آن را براى خود ادعا مىكردند، ولى خداى عزوجل براى تصديق پیامبرش بيان آن حضرت را (كه مقصود آل پيغمبر است نه آل فلان و فلان) در كتابش نازل فرمود «همانا خدا ميخواهد ناپاكى را از شما اهل اين خانه ببرد و پاكيزهتان كند، پاكيزه كامل، 33 سوره احزاب» در خانهام سلمه و على و حسن و حسين و فاطمه عليهم- السلام بودند كه نبی اکرم(ص) آن ها را زير عبا گردآورد و فرمود: خدايا هر پيغمبرى اهل و حشمى داشت، و اهل و حشم من اين هايند، ام سلمه گفت: من از اهل شما نيستم؟ فرمود: تو بخوبى ميگرائى، ولى اين ها اهل و حشم من هستند.
کسانی که بر خلاف نص صریح قرآن عمل کردند!
وی تاکید کرد: از این رو مشاهده می شود که؛ اولا احکام بسیاری است که در قرآن نیامده است، ثانیا احکام بسیاری در قرآن آمده است، اما برخی به راحتی از آن چشم پوشی کردند، به عنوان مثال شستن پا بر در وضو بر خلاف آنچه آیه ی مبارکه می گوید "وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ" یعنی؛ و مسح کنید بعضی از سرهایتان و پاهایتان را، غصب فدک بر خلاف صریح دستور قرآن که می گوید فرزند از پدر خود اگرچه نبی هم باشد ارث می برد؛ "وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ" یعنی؛ و سلیمان وارث داوود شد و آیه ی "فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا" یعنی؛ پس مرا از سوى خود فرزندى عطا كن كه از من و خاندان يعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضايت [خود] قرار ده، تحریم پرداخت خمس بر خلاف صریح قرآن" وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيل" یعنی؛ و بدانيد هر چيزى را كه [از راه جهاد يا كسب يا هر طريق مشروعى] به عنوان غنيمت و فايده به دست آورديد [كم باشد يا زياد] يك پنجم آن براى خدا و خويشان پيامبر، و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی اذعان کرد: این ها تنها چند نمونه از احکام صریح قرآن است که بر خلاف آنها عمل شده است؛ اگر نام امام علی (ع) نیز صراحتا در قرآن می آمد چه بسا آن را ردّ می کردند، چنان چه آیات بسیاری را به بازی گرفتند،
وی گفت: هرچه در قرآن نیست باطل است زیرا قرآن "تبیان لکل شیء" است، مدت مدیدی است که میان مسلمین این جمله رواج دارد که قرآن "روشنگر همه چیز" است و خلاصه پاسخ همه ی سوالات را در بر دارد و در نتیجه اگر چیزی در قرآن یافت نشد؛ آن هم امر مهمی چون امامت الهی حضرت علی (ع) پس قطعا باطل است، خداوند متعال در آیه "وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ" می فرماید؛ و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است، تاکید بسیار می فرماید که (تبیان لکی شیء) بودن قرآن اختصاص به همگان ندارد و فقط و فقط مختص پیامبر (ص) می باشد این در حالی است که برخی مغرضانه این نکته ی مهم را بیان نکرده و به تفسیر به رای پرداخته اند که حرام اکید است.
این کارشناس قرآنی ادامه داد: قرآن حاوی علم الهی است که موطنی جز قلب رسول الله (ص) ندارد و وظیفه ی ما این است که نزد او رفته و در خدمت او زانوی تعلم بر زمین زنیم و در جای جای قرآن کریم به این مهم اشاره شده است؛ از جمله؛"وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس" و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى، در واقع آنچه در قرآن است کلیاتی ست که مصادیقش را پیامبر(ص) باید مشخص نماید.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی تاکید کرد: اگر قرآن به تنهایی کافی بود پس چرا چنین آیاتی نازل شده است؟ خداوند متعال می فرماید" وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب" آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد؛ و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.
وی تصریح کرد: قرآن کتاب "هست ها" و "نیست ها" ست چنان چه از مقتضیات هدایت است؛ خداوند در قرآن می فرماید؛ در اسلام "نماز" و "روزه" هست و نبی او بیان می کند که مصادیقش چیست و چگونه باید انجام شود، همچنین در اسلام "امامت" هست و نبی اکرم(ص) بیان می کند که مصادیقش کیست و نه هیچ شخص دیگری.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی یادآور شد: ابو حنیفه می گوید: لولا السنة ما فهم احد منا القرآن؛ اگر سنت و احادیث پیامبر(ص) نبود هیچ یک از ما قرآن را نمی فهمید، خداوند متعال در قرآن می فرماید" يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم" اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را!، و این نبی اوست که مصادیقش را معین می کند چنان چه این کار را انجام داد و فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»
وی در پایان خاطرنشان کرد: امام باقر(ع) نیز در تبیین (أُولِي الْأَمْرِ) فرمودند: إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا؛ خدا خصوص ما را قصد كرده، (مائيم واليان امر) خدا همه مؤمنين را تا روز قيامت باطاعت ما امر فرموده، در نتیجه آمدن و یا نیامدن نام یکی از فرستادگان الهی در قرآن هیچ گونه دلالتی بر حقانیت و عدم حقانیت او ندارد، اگرچه نام علی (ع) صریحا نیامده است اما، صفات خاصه ی ایشان آمده که به مراتب بهتر از تصریح به نام است.