سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

کاری احساسی و لحظه ای در سنی حساس!

در این شرایط فقط به دنبال پیدا کردن موقعیتی هستند که تنها باشند و به راحتی بتوانند...
کد خبر: ۱۱۲۲۱۶
۱۱:۴۷ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
به گزارش «شیعه نیوز»، هرکدام به شیوه ها و دلایل گوناگون اینکار را انجام میدهند.دختر و پسر نمیشناسد، معضلات و مشکلات را  به قدری برای خود بزرگ کرده اند که دیگر بازی ها و سرگرمی هایی که در گذشته حواسشان را از همه جا پرت میکرد و آنها را سرذوق می آورد،نمی تواند پاسخگوی رنجششان  شود. در این شرایط  فقط به دنبال پیدا کردن موقعیتی هستند که تنها باشند و به راحتی بتوانند خود را از دنیایی که بی شک در ذهنشان خوبی هایش بسیار کمتر از بدی ها بوده با ساده ترین وسایل در دسترس حذف کنند. اینکار مختص به مکان خاصی نیست،گرچه تعدادشان در ایران بسیار کمتر از سایر کشورهاست اما خبرش گه گاه از شهرهای مختلف به گوش می رسد. تهران، مازندران، خراسان،لرستان، آذربایجان، یزد و اخیرا کرمانشاه هم مرگ این افراد به دست خودشان را دیده اند. ویژگی مشترک آنها این است که همگی دانش آموز بوده اند و سن حساس و بحرانی نوجوانی را سپری می کردند. نقش مشترک دانش آموزی، نگاه ها را بیشتر به سمت انتقاد از آموزش و پرورش و نحوه عملکرد این وزارتخانه می کشاند.

"خودکشی نوجوانان برای ما فاجعه است.همچنین تمام پرونده های خودکشی این افراد باید بررسی شود اما نباید با تکرار مداوم هویت دانش آموزی، تمام مسئولیت را برگردن آموزش و پرورش بیندازیم." این بخشی از صحبتهای  علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش است.

گرچه بعضا سخت گیری آموزش و پرورش از جمله در کنکور را نمیتوان انکار کرد اما نباید این نکته را از یاد برد که آنها  قبل از آنکه دانش آموز باشند، فرزند خانواده و نوجوانی در جامعه نیز هستند.

* میدان دادن به نوجوانان با پیدا کردن استعدادهایشان

نوجوانان سالهای حساس و بحرانی زندگی شان را میگذرانند. رشد فزاینده جسمانی نوجوانان، مختصات و ویژگی های خاصی را برای این دوره به همراه دارد. آنها کودکی را به تازگی پشت سر گذاشته اند و در حال تمرین جوانی هستند. عده ای شرایط نوجوانان را درک و با آنان همانند یک جوان رفتار میکنند اما در مقابل گروهی دیگر نگرشی کودکانه نسبت به آنها دارند ونمی خواهند که بزرگتر شدنشان را به رسمیت بشناسند. نوجوانان میخواهند که دیده شوند و برای نشان دادن استعدادها و توانایی های خود نیازمند فرصت و زمان از سوی اطرافیانشان هستند اما همان نگرش کودکانه نسبت به آنها باعث سرخوردگیشان میشود.

بسیاری از نوجوانان برای جلب توجه والدینشان حاضرند که با سختی های تحصیل بجنگند و با تحمل استرس ها و تنش های موجود، از سرزنش آدم های دور و برشان در امان باشند. آنها میخواهند از این راه که یک طرف آن به خانواده و نگاه جامعه و طرف دیگر آن به آموزش و پرورش مربوط میشود،خود را به دیگران اثبات کنند.

سوال اینجاست که چرا کم کاری دانش آموزان  در تحصیل که دلایلش مسأله ای قابل توجه است، آنچنان بی توجهی و سرزنشی را به بار می آورد که فکر اضافه بودن و در نهایت خودکشی را در او بوجود می آورد؟

شادی،23ساله، مربی موسیقی میگوید: " از کودکی به درس علاقه نداشتم اما هیچ وقت خانواده ام به این علت پشت من را خالی نکردند.آنها با حوصله مرا در هنری که به آن علاقه داشتم  یعنی ساز نواختن ،یاری کردند."

دکتر هادی جعفر بای،آسیب شناس،  درباره سن نوجوانی و تفکرات افراد در این سنین میگوید: "نوجوان می خواهد در مرکز توجه اطرافیانش باشد،به همین دلیل اگر مراکز آموزشی و خانواده ها به استعدادهای مختلفش بها ندهند،سرخورده می شود."

* وقتی راه منطقی هدایت را ندانیم!

افراد در سنین نوجوانی می خواهند که در بیشتر کارها مستقل باشند و آزادانه فعالیت های دلخواه خود را انجام دهند.پاره از آنها علاقه دارند که بیشتر وقتشان را با دوستانشان باشند و از بودن در کنار هم سالانشان  لذت می برند.این دسته از نوجوانان نمی خواهند که رفت و آمدهایشان و افرادی که با آنها معاشرت می کنند، توسط والدینشان کنترل شود و همچنین توقع دارند که خانواده تمام نیازهای آنان را بدون چون و چرا برطرف کند.تشخیص اینکه کدام نیاز معقول و کدام نیازها نامعقول است، با توجه به اصول،عقاید و ارزشهای جامعه بر عهده پدر و مادر هاست.

برخی از والدین هنگامی که با خواسته های نابجا از سوی فرزندشان روبه رو میشوند، فورا برمی افروزند. آنها به جای اینکه اضطراب های این سن را درک کنند و با مهربانی و صلح ،نوجوان را به راه درست و منطقی هدایت کنند،درگیری و کشمکش های پرتنش را ترجیح میدهند. پدران و مادران نگران آینده عزیزانشان هستند و کنترل فرزند نوجوان حق طبیعی هر پدر و مادری است اما نه به گونه ای که با شکستن غرور و احترام نوجوان پا به حریم شخصی اش بگذارند.

نازنین،22ساله،کارشناس ارتباطات میگوید: " در دوران دبیرستان،همیشه مادرم با مهربانی راههای درست زندگی را به من می آموخت. آگاهی هایی که او در آن دوران در اختیار من قرار داد باعث شد که هیچ وقت به مسیری که اشتباه است با رضایت خودم وارد نشوم نه از روی اجبار..."

دکتر ربابه غفار تبریزی،روان شناس درباره تربیت صحیح دوره نوجوانی میگوید: " ایجاد محدودیت در کارهایی که برای نوجوانان خطر به شمار می رود، کاملا منطقی و بجا است اما اگر این محدودیت ها با خشونت همراه باشد ،در نوجوان نیز خشونت وافسردگی را به بار  می آورد.


* چه تعداد از دانش آموزان خودکشی میکنند؟

 بارها و بارها برای همه ما پیش آمده است که وقتی معلم در مدرسه درس می پرسید،  از ترس اینکه مبادا نتوانیم پاسخ درست را بگوییم ومعلم در مقابل دوستانمان رفتار نامناسبی با ما داشته باشد،بسیار مضطرب میشدیم. هر سال جمعیت بزرگ دانش آموزان کشور با این ترس و دلهره های امتحان دست و پنجه نرم می کنند اما از این تعداد چند نفر دست به خودکشی می زنند؟!

پاسخ به این سوال نگاهمان را بیشتر به سمت خانواده  و عوامل محیطی و اجتماعی دیگر نیزمی برد.  خانواده ،اولین،کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی هر فرد است.شخصیت کودک تا 7سالگی ودر محیط خانواده است که شکل میگیرد. وقتی اعضای خانواده یک نوجوان دائم در حالت کشمکش و دعوا باشند و یا با طلاق پدر و مادر به ناچار با یکی از آنها زندگی کند و از داشتن محبت دیگری محروم شود،دیگر نمی توان انتظار روحیه شاداب و سالم را از این افراد را داشته باشیم چرا که حتی در بسیاری از این موارد فرزند خود را مقصر جدایی والدینش میداند.همچنین فوت و ازدست دادن یکی از عزیزانش به روح و روان نوجوان آسیب وارد میکند.هنگامی که شرایط در خانه ناآرام است، معمولا افراد خانواده نه تنها به یکدیگر رسیدگی نمیکنند بلکه شاید رفتار مناسبی نیز نسبت به هم نداشته باشند. بسیار واضح است که تنش ها و بحران های شدید خانوادگی در خشنونت، افسردگی و ناامیدی نوجوانان تأثیر بسیاری دارد.

مریم،35ساله، معلم دختری است که چند ماه پیش خود را از پل هوایی پرتاب کرد.او پدر آن دختر را مقصر اصلی این حادثه می داند و با ناراحتی میگوید:" پدرش در خانه و جلو چشمان دختر معصوم با مادرش رفتار بسیار خشنی داشته است.پدر این دختربلافاصله  بعد از طلاق مادرش ،ازدواج میکند و باهمسرجدید و دخترش هم بد رفتاری میکرد. دختر نوجوان دوری از مادرش و همچنین رفتار نامناسب پدرش را تاب نیاورد."

دکتر ربابه غفار تبریزی درخصوص عوامل تأثیر گذار بر خودکشی نوجوانان معتقد است: "عوامل مختلفی از جمله ژنتیک افراد در این موضوع موثر است اما معمولا هرچه در خانواده تنش بیشتر باشد،میل به خودکشی در نوجوانان نیز بیشتر از سایرین است."


* درگیری های عاطفی و الگو پذیری از پیرامون

در زندگی خانوادگی، تحصیلی و اجتماعی بسیاری از نوجوانان مشکل وجود دارد . آنها به دنبال یک راه حل هستند که خودرا از دغدغه های آزار دهنده در زندگیشان نجات دهند.نوجوانان تجربه کمی از زندگی دارند بنابراین دنیا و قانون هایش را به خوبی نمیشناسند.بعضی از نوجوانان بدون مشورت با شخصی بزرگتر و خیرخواه از سنین کودکی و نوجوانی وارد مسائل عاطفی میشوند.برخی از آنها خود را به شدت درگیر این نوع رابطه ها می کنند.بعد از پایان یافتن این نوع دوستی ها که عمر زیادی هم ندارد، نوجوانانی که خود را به طرف مقابلشان و فضای آن رابطه وابسته کرده اند،ضربه های عاطفی بسیاری میبینند.

آنها شیرین ترین روزهای زندگی را برای خودشان سخت میکنند، به جای استفاده از زمان وتلاش برای پیشرفت با فرورفتن در فکرو رویاهای ناپخته از لحاظ تحصیلی نیز افت میکنند و در نهایت با الگو پذیری از برخی فیلم ها که خودکشی را به عنوان راه حل اولیه برای رهایی از مشکلات در جامعه ترویج می دهد،تصمیم به نبودن و زندگی نکردن میگیرند.

جعفر بای،  درباره تأثیر این فیلم ها در خودکشی نوجوانان میگوید: " برخی نوجوان از پیرامون و رسانه دریافت های بسیاری دارد.هنگامی که می بیند فردی شرایط مشابه با اورا دارد و دست به خودکشی میزند،اینکار را راه رهایی از مشکلش می پندارد."


* کاری احساسی  و لحظه ای در سنی حساس!

معمولا ، بعد از مرگ نوجوانانی که تصمیم به نبودن گرفته اند، با خواندن صفحه های حوادث مطبوعات از اینکار دردناک مطلع میشویم . گرچه تعدادشان بسیار کم و انگشت شمار است اما نوجوانانی نیزهستند که  برای در چشم بودن و مورد توجه واقع شدن به جای انجام کارهای عقلانی و منطقی جان خود را به بازی می گیرند که خوشبختانه فرصت زندگی را از دست نمی دهند و زنده می مانند.

خودکشی نوجوانان تنها به آموزش و پرورش یا خانواده معطوف نمیشود؛ این مسأله برای همه مردم جامعه بسیار دردناک است. بچه ها در این سنین باید سرشار از هیجان،شوق و زندگی باشند.پس اگر آنها برای مرگ داوطلب میشوند، به معنای این است که از یک طرف  به  نیازهایشان پاسخ داده نمیشود و از طرف دیگر به خوبی درک نکرده اند که سلامتی و نفس کشیدن بالاترین نعمت از جانب خداوند است.

به طور حتم اگربه آنها یاد داده شود که با صبر و تعقل، بازی های لحظه ای و گذرای دنیا و آدمهایش را نادیده بگیرند به جای مرگ می توانند بهترین و شاد ترین آینده را برای خود رقم بزنند.

باشد که با ارائه آموزشهای مناسب زندگی به فرزندانمان و رسیدگی بیشتر به نیازهای این افراد که نسل آینده جامعه هستند،دیگر شاهد چنین صحنه های دلخراشی نباشیم.


انتهای پیام/654

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: