به گزارش «شیعه نیوز»، آن برنارد و نیل مک فاروکر در نیویورک تایمز نوشتند: پیش از آن که بحران گروگان گیری در هتلی در پایتخت مالی پایان یابد، حتی پیش از آن که مهاجمان شناسایی شوند، تحسین کنندگان القاعده و رقیب این سازمان تروریستی یعنی داعش در رسانه های اجتماعی موجی از اظهارات و نظرات را به راه انداختند تا بگویند کدام یک از این دو گروه، حقانیت و عملکرد برجسته تری داشته اند.
یکی از هواداران القاعده که پروفایل توییتر او نشان می دهد احتمالا جزو پیکارجویان یکی از گروه های وابسته به القاعده در سوریه است، بی درنگ در پست آنلاین خود اعلام کرد داعش باید از حمله مالی، یکی دو درس را آموخته باشد.
وی در این پست نوشت: "الله اعلم، آنها (داعش) در مالی عملیاتی انجام نداده اند. همه ما می دانیم چه کسی این عملیات را در مالی اجرا کرد.”
درست یک هفته پیش از تهاجم روز جمعه در باماکو، مالی، گروه داعش دنیا را با حملاتی در پاریس که ۱۳۰ کشته برجای گذاشت، در شوک فرو برد. از این سو، پیکارجویان مرتبط با القاعده مسوولیت حمله به هتل مالی را بر عهده گرفتند. در حالی که القاعده نارضایتی های داخلی را انگیزه اصلی این حمله عنوان کرد، مشخص بود که این گروگان گیری در بحبوحه رقابت و هماوردی خشونت بار و فزاینده بین دو گروه شکل گرفته است.
پیکارجویان داعش که زمانی تحت لوای القاعده گرد هم آمده بودند، در پی اختلافات استراتژیک در سوریه از القاعده جدا شدند. از آن زمان، داعش به عنوان پر تحرک ترین گروه پیکارجو و نیرویی محبوب بین افراط گرایان رادیکال ظاهر شده است. این گروه آتش رقابت را بر سر عضو گیری و توزیع پول نقد بین افراط گرایانی که خونریزی را بهترین راه پیشروی در مسیر اسلام می دانند، شعله ور ساخته است.
حتی اگر پایگاه های القاعده و داعش در خاورمیانه و آفریقا تضعیف شده باشد، اما رقابت بین دو گروه باعث شکل گیری یک آوردگاه مرگبار شده که به واسطه تعدد و تکثر اهداف قابل دسترس و آسان، مهار آن بسیار دشوار است.
رقابت دو گروه، به ویژه در ژانویه گذشته در پاریس ماهیت شرور خود را نشان داد. پس از حمله مسلحانه به پرسنل نشریه طنز "شارلی ابدو”، گروه زیرمجموعه القاعده در یمن مسوولیت این حادثه را بر عهده گرفت. این حادثه جسورانه ترین حمله القاعده به غرب پس از چندین سال به شمار می رفت؛ القاعده ای که در مقایسه با داعش بسیار محتاط تر نشان داده بود.
بعضی تحلیل گران غربی می گویند عبدالحمید اباعود، نیروی عملیاتی داعش که به گفته مقامات کشتار هفته گذشته پاریس را سازماندهی و اجرا کرد، حمله ژانویه (نشریه چارلی ابدو) را چالشی فوری قلمداد کرده و معتقد بوده است در پاسخ، داعش باید کار بزرگتری را انجام دهد.
گفته می شود اباعود عهده دار آغاز کمپین حملات داعش در اروپا بوده، اما اقدامات نخستین او، ناکام مانده اند. یکی از این اقدامات اولیه، حمله به یک قطار (عازم پاریس) بوده است. این قطار پس از آن که مسافران فرد مسلح را خلع سلاح کردند، متوقف شد. پس از این شکست بود که ابو محمد العدنانی، مربی و مرشد اباعود، از رهبران ارشد گروه داعش، بر آن شد تا فشارها را افزایش دهد و "مسلمانانی را که در استفاده از هر وسیله ممکن – چاقو، گلوله، خودرو، تکه سنگ- برای ریختن خون یک صلیبی کوتاهی کرده اند” سرزنش کند.
پس از ماهها تلاش، اباعود سرانجام حملات هفته پیش پاریس را اجرا کرد. بعضی از حامیان القاعده این حملات را نشانه ترس دانستند و گفتند مجریان حمله از رویکرد اخلاقی – تلاش برای کاهش تلفات غیر نظامیان مسلمان- عدول کرده اند.
از سوی دیگر، مهاجمان مالی از گروگان های خود خواسته بودند تا آیه ای از قرآن را بخوانند. به این ترتیب گروگان های مسلمان، آزاد شده بودند.
یکی از حامیان القاعده در توییتر نوشت: "شیرهایی که دست به حمله مالی زدند، برای اجتناب از ریخته شدن خون مسلمانان، آنها را از مسیحیان جدا کردند.”
فرد دیگری که در پروفایل توییتر، خود را ابوسفیان اللیبی معرفی کرده، با اشتیاق و حرارت از پست توییتری مذکور دفاع کرده و نوشته است:
"مسلمانان باید همین گونه رفتار کنند. داعش باید از این حمله یکی دو درس را بیاموزد و روش خود را تغییر دهد.”
اشاره او مشخصا به قربانیان مسلمان داعش است. بسیاری از قربانیان داعش در عراق و سوریه و حتی شهروندانی که هفته گذشته در پاریس کشته شدند، مسلمان بوده اند.
نزدیک به یک دهه و نیم پیش، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، القاعده با یک عملیات منحصر بفرد تروریستی دنیا را میخکوب کرد و در ادامه، آمریکا و متحدانش را با حملات و عملیات های گسترده در چندین جبهه از دنیا، به ستوه آورد. اما در سالهای اخیر، القاعده زیر سایه داعش قرار گرفته است؛ داعشی که با تصرف بخش های گسترده ای از عراق و سوریه جهادیون را زیر چتر خود گرفته و با استقرار آنچه خلافت اسلامی می خواند، مرزهای چند دهه ای را دگرگون کرده است.
ریچارد بارت، رییس سابق عملیات های ضد تروریستی جهانی در سازمان اطلاعات ام.۱۶ بریتانیا و تحلیل گر کنونی گروه "Soufan” می گوید: ” تمام توجهات به داعش، عراق، سوریه و تهدیدها علیه غرب معطوف شده است. مهاجمان مالی فرصت بزرگی داشتند تا به همه یادآوری کنند آنها هنوز سر پا هستند.”
هم برای القاعده و هم برای داعش، کشتن غیر نظامیان همواره یک تاکتیک و استراتژی بوده است. اما آنها صرفا بر سر این که کشتار غیر نظامیان چقدر باید خونبار باشد، اختلاف نظر دارند. حین شورش طولانی مدت علیه اشغال آمریکا در عراق، رهبر القاعده در این کشور یعنی ابو مصعب الزرقاوی کمپینی خونین از انفجارهای انتحاری را راه اندازی کرد. این حملات، هم نظامیان آمریکایی و هم غیرنظامیان عراقی، از جمله مسلمانان و به ویژه شیعیان را هدف قرار می داد. القاعده شیعیان را رقیبان خود برای کسب قدرت در عراق و در عین حال کافر و مرتد قلمداد می کرد. این نگرش، تحت ایدئولوژی تکفیری شکل گرفته بود که می پنداشت شیعیان خائنین به اسلام بوده و سزاوار مرگ هستند.
ایمن الظواهری، رهبر القاعده سرانجام از تمام زیرمجموعه های گروه خواست تا از این کشتارها اجتناب کنند. به عقیده او این اقدامات وجهه گروه را مخدوش و روند عضوگیری را تضعیف کرده بود.
در سوریه، جبهه النصرت جویای شراکت با دیگر گروه های شورشی بوده است؛ گروه هایی که داعش ترجیح می دهد با آنها نیز بجنگد. جبهه النصرت به کشتارهایی در ابعاد داعش مبادرت نورزیده است. (اما به هر حال نمی توان جبهه النصرت را الگویی مناسب برای حکمرانی در مناطق تحت تصرف در سوریه دانست. این گروه نیز مخالفان را کشته و اقلیت ها را آواره ساخته است.”
اختلافات القاعده و داعش، کمتر بر سر اهداف نهایی و بیشتر بر سر چگونگی دستیابی به این اهداف بوده است. القاعده نوعا در جنبش های محلی مشارکت کرده و به آنها کمک کرده است تا بجنگند. این گروه در عین حال به طراحی حملات علیه مواضع دور دشمن در غرب ادامه داده است. داعش اما بر آن بوده تا یک خلافت را مستقر و اداره کند و با ادعای مشروعیت این خلافت، به کسب قدرت بپردازد.
این دو رویکرد به ویژه در سوریه در تضاد با یکدیگر قرار می گیرد. جبهه النصرت سرنگونی بشار اسد را اولویت خود قرار داده و شکل گیری یک خلافت را نابهنگام و انحراف می داند.
با این حال، شاید در نتیجه رقابت، هر یک از آنها گاه از تاکتیک های طرف دیگر اقتباس کرده اند. القاعده اکنون بخش هایی از سوریه و یمن را در تصرف دارد و داعش، در پاریس، جایی بسیار دورتر از پایگاه های گروه، دست به حمله می زند.
در حالی که بسیاری القاعده و داعش را خشن، بی فکر و نیهیلیست (پوچگرا) می دانند، اما اعضای هر دو گروه مجموعه ای از ادله را برای توجیه خشونت های گسترده خود علیه غیر نظامیان مطرح می کنند.
پیتر نئومان، پروفسور کالج کینگ لندن و مدیر مرکز بین المللی این کالج برای مطالعه افراط گرایی، معتقد است این پروپاگاندا – اعمال خشونت علیه غیر نظامیان برای دستیابی به اهداف- شبیه رویکردی است که آنارشیست های قرن ۱۹ داشتند.
وی می گوید هدف آنها "الهام بخشی (به واسطه اقدامات بیش از حد شدید) و تلافی جویی” برای برانگیختن دولتها به خشونت بیشتر و در نتیجه رادیکالیزه شدن افراد بیشتر و تعمیق پروسه نیروگیری است.
اما القاعده و داعش، این خشونتها را در چارچوب جنگ خود با "صلیبیون” معنا می کنند و با برانگیختن غرب به واکنش، چنین وانمود می کنند که غرب علیه مسلمانان جنگ به راه انداخته است.
برای این حملات البته دلایل سیاسی بیشتری نیز می توان بر شمرد. این نوع حملات شکلی از جنگ نامتقارن به شمار می روند که علیه طرف قوی تر به کار گرفته می شود. به ویژه برای داعش با جاه طلبی های ارضی اش، خشونت راهی برای تضمین تسلیم طرف مغلوب (مردم نواحی تحت تصرف) است. سر بریدن در ملاء عام، اعدام با گلوله و حتی به صلیب کشیدن، روش هایی برای ارعاب مردم محلی در نواحی تحت تصرف گروه است.
انتهای پیام/ 852