انتظار، حالتي است نفساني که آمادگي براي آنچه انتظارش را ميکشيم، از آن بر ميآيد. ضد انتظار، ياس و نااميدي است. هر قدر که انتظار، شديدتر باشد، آمادگي و مهيا شدن قويتر خواهد بود. همانطور كه اگر مسافري داشته باشي که در انتظار مقدمش به سر ميبري؛ هر چه هنگام آمدنش نزديکتر شود، مهيا شدنت، فزوني مييابد، بلکه از شدت انتظار چه بسا خواب از ديدگانت ربوده ميشود.
همانطور که «مراتب انتظار»، از اين جهت، متفاوت است، «از جهت محبت» نسبت به کسي که در انتظارش هستي نيز مراتبش، متفاوت ميشود. پس هر چه محبت، شديدتر و دوستي بيشتر باشد، مهيا شدن براي محبوب، زيادتر ميشود . (1)
انتظار، آماده باش و تحصيل آمادگيهاي لازم است براي آنچه که مورد نظر است، انتظار، آماده باشي در سايه صبر و مقاومت است. امام صادق عليه السلام فرموده است:
من دين الائمة انتظار الفرج بالصبر (2)؛ يکي از نشانههاي دين امامان، انتظار فرجي است که به صبر حاصل آيد.
عن الرضا، عن آبائه عليهم السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
«افضل اعمال امتي انتظار فرج الله عزوجل» (3) و «افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عزوجل» (4)؛ امام رضا عليه السلام از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل ميفرمايند که برترين اعمال امت من، انتظار فرج از ناحيه خداوند عزوجل است .
«انه سال عنه رجل: اي الاعمال احب الي الله عزوجل . قال: انتظار الفرج .» (5)
مردي از اميرالمؤمنين علي عليه السلام پرسيد: «کدامين اعمال، نزد خداوند عزوجل، محبوبتر است؟ حضرت فرمودند: «انتظار فرج.»
«قال امير المؤمنين عليه السلام: انتظروا الفرج ولا تياسوا من روح الله؛ فان احب الاعمال الي الله عزوجل انتظار الفرج»(6)؛ در همين باره، حضرت علي عليه السلام فرمودهاند: خود را آماده فرج سازيد و منتظر فرج باشيد و در اين مسير از خدا، نااميد و مايوس نگرديد؛ زيرا که محبوبترين «اعمال» نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج و کسب آمادگي براي فرج و حکومت مهدي عليه السلام است.»
در اين حديث، حضرت، از ياس و نااميدي، پرهيز ميدهند تا طولاني بودن غيبت و مشکلات آن دوران، توان را از منتظران نربايد و آنان را در صف منتظران پابرجا بدارد.
با توجه به اين روايات، معلوم ميشود که انتظار، تنها، يک «حالت روحي» نيست، بلکه احوال روحي جريان يافته و شکل گرفتهاي است که به اقدام و عمل ميانجامد. از همين رو است که «افضل الاعمال» و «احب الاعمال» فرمودهاند و آن، در سايه صبر و استقامت بايد باشد و به دور از هرگونه ياس و نااميدي .
آري، اينگونه انتظار و آمادگي را در دوران غيبت، مشق ياوران مهدي دانستهاند و آن را نصيب مهديياوران، شمردهاند. پيامبر اکرم به حضرت علي (عليهماالسلام) ميفرمايد:
يا علي: آگاه باش که بالاترين مردم، به لحاظ يقين؛ گروهي هستند که در آخر الزمان خواهند بود و با توجه به اين که پيامبر را درک نکردهاند و با او نبودهاند و حجت و امام هم، از آنان غايب بوده است، در عين حال، از روي نوشته بر کاغذ سفيد ايمان آوردهاند. (7)
در حديث ديگر ميفرمايند:
«افضل العبادة انتظار الفرج» (8)؛ برترين عبادت، انتظار فرج است. اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايند: «افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله.» (9)
اينسان است که مهديياوران عصر غيبت، در شب ديجور و سختيها، ايمان گرانسنگ خويش را پايهگذاري ميکنند و ثابت قدم ميمانند و از برترين اعمال، با وجود سختتر بودنش، بهره مييابند؛ زيرا، «افضل الاعمال احمزها» (10)؛ برترين اعمال، سختترين آنها است.
در زمان غيبت، دشمنان، تمامي نقشهها و طراريهاي شيطاني خود را به ميدان ميآورند تا رهزني کنند و ايمان پيروان آن عزيز را نشانه روند. تنها کساني ميتوانند به دام آنان گرفتار نيايند که در سه حيطه «شناخت»، «عاطفه» و «رفتار»، آماده باشند؛ زيرا، اينها، سه حوزهي وجودي انسان را در بينش، و گرايش و عمل، شکل ميدهند .
امام صادق عليه السلام در ذيل آيه شريفه صد و پنجاه و هشتم سوره مبارکه انعام «آيات پروردگارت ظاهر گردد، براي کسي که از پيش ايمان نياورده باشد، يا با ايمانش، خيري حاصل نکرده باشد، ايمان آوردنش سودي ندارد» فرمود: «منظور از آن روز، هنگام خروج قائم منتظر از ما خاندان است.» (11)
از اينگونه روايات به دست ميآيد که وظايف دوران غيبت، بايد با ايمان و عمل خير، رقم بخورد و در غير اين صورت، هيچ فايدهاي نخواهد داشت .
در دوران غيبت، «ايمان و عمل» به کار آيد و آمادگي ميآفريند و منتظران را در حال آماده باش نگه ميدارد. اگر اين آمادگيها، در سه محور شناخت و عاطفه و رفتار نباشد، در وقت خروج و قيام حضرت، نه تنها سودي به همراه نخواهد داشت، بلکه از بعض روايات چنين به دست ميآيد که چه بسا اينگونه افراد، پس از ظهور، در گروه مخالفان و دشمنان قرار گيرند و عدهاي که شبيه به خورشيدپرستان و ماهپرستان بودهاند، از پيروان آن نازنين باشند. (12)
پينوشتها:
1- مکيال المکارم، ج 2، ص 235 و 236 .
2- بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .
3- بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .
4- همان، ص 128، ح 21 .
5- همان، ص 122، ح 3 .
6- همان، ص 123، ح 7 .
7- همان، ص 124، ح 12 .
8- همان، ح 11 .
9- همان، ص 131، ح 33 .
10- بحارالانوار، ج 70، ص 191، ج 82، ص 229 و ج 85، ص 332 و ج 78، ص 69 .
11- بحارالانوار، ج 52، ص 149، ح 76 .