سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

اشعار کفرآمیز یزیددربرابر سر مبارک امام حسین(ع)

کد خبر: ۱۰۳۴۱۵
۱۶:۰۵ - ۰۴ آبان ۱۳۹۴
جانشین و فرزند خبیث معاویه برای به رخ کشیدن بیشتر قدرت خود به حاضران و افزودن سیاهترین ورقها به پرونده تاریک و پراز جنایت و ظلم خود، دستور داد سر مقدس امام علیه السلام را در طشتی نهاده پیش رویش بگذارند.

بر اساس نقل سید رحمه الله در کتاب «ملهوف» یزید دستورداد چوب خیزرانی برایش آوردند و با آن به دندانهای پیشین امام علیه السلام می زد و این اشعار راکه بصراحت کفر او را آشکار می ساخت ترّنم می کرد:

لیت أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَلْ (۱)

۱- ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، هم اکنون بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه ها می دیدند!
لأهلّوا و استهلّوا فرحاًثُمّ قالوا یایزیدُ لاتُشَلْ (۲)

۲- در آن هنگام از شدت فرح و خوشحالی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید دستت درد نکند!
قَدْقَتَلْنا القَرْم من ساداتهِمْ و عدَلْناه بِبَدْرٍ فاعتدَلْ (۳)

۳- ما بزرگان اینها را به جای کشتگانمان در بدر کشتیم که سربه سر شد.
لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ (۴)

۴- بنی هاشم با سلطنت و حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود
لستُ من خُنْدُفٌ ان لم انتقمْ من بنی أحمدَ ماکانَ فَعَلْ (۵)

۵- اگر من نتوانم از فرزندان احمد انتقام کارهایشان بگیرم، از دودمان خندف نیستم! دو بیت أول و سوم از ابن زبعری است که در جنگ احد سروده بود سه بیت دیگر از خود آن بی شرم است. توضیح اینکه «خندف» نام زنی است که نسب بنی امیه به او می رسد.

این منظره و این اعمال ننگین به اندازه ای جنون آمیز و شرم آور بود که حاضران مجلس را متأثر و ناراحت کرد و صدای اعتراض از گوشه و کنار برخاست.

ابوبرزه اسلمی یکی از حاضران به سخن آمد و گفت:
وای بر تو ای یزید! آیا چوبدستی خود را به دهان حسین فرزند فاطمه می زنی؟ من گواهم و با چشمهای خودم دیدم که پیغمبر خدا لب ودندانهای او و برادرش حسن را می بوسید و به آنها می گفت: شما دو نفر آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند قاتل شما رابکشد و لعنت کند و دوزخ را برای آنها آماده کند.

یزید خشمناک شد و بی درنگ دستورداد ابوبرزه را از مجلس کشان کشان بیرون بردند.
همچنین می نویسند: یکی از زنان هاشمی که در سرای یزید بود هنگام مشاهده آن منظره، شیون کنان فریادزد:
«یا حُسَیناه! یا سَیِّد اهْل بَیْتاه!، یَابْن مُحَمَّداه! یا رَبیعَ الارامِلِ وَالیَتامی! یا قَتیلَ اوْلادِ الادْعِیاء!»
شیخ مفید رحمه الله می نویسد: یحیی بن حکم برادر مروان که پیش یزید نشسته بود با خواندن دو شعر زیر مراتب انزجار وتأثر خود را از عمل پسر زیاد این گونه بیان داشت
لَهامٌ بِأَدْنَی الطَّفِ ادْنی قَرَابَهً مِنْ ابنِ زِیادِ العَبْدِ ذِی الحَسَبِ الوَغْل (۶)

۶- سرهای جدا شده در کنار طف و کربلا، از نظر خویشاوندی نزدیکتر از پسر زیاد و بنده ای است که دارای نسب پستی است.
امَیَّهُ امْسی نَسْلُها عَدَدَ الحَصی وَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ لَیسَ لَها نَسْل (۷)

۷- اکنون امیه روزگاری دارد که دودمانش به شماره ریگهاست اما دختر رسول خدا دودمانی ندارد؟!
یزید با ناراحتی دست خود را محکم برسینه یحیی بن حکم زد و گفت: ساکت شو!
در نقلی آمده است که زینب علیها السلام وقتی آن سر مطهر را دید دست به گریبان برد و گریبان چاک زد و با آوازی سوزناک گفت:
«یا حُسَیناه! یا حَبیبَ اللَّهِ! یَابْنَ مَکَّهَ وَ مِنی! یَابنَ فاطِمَهَ الزَّهراءِ سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ! یَابْنَ بِنْتِ المُصْطَفی!»

راوی این حدیث می گوید: به خدا سوگند این جمله زینب علیها السلام تمام حاضران در مجلس را گریانید و یزید خاموش نشسته بود.

انتخاب از کتاب زینب علیهاالسلام عقیله بنی هاشم

انتهای پیام/654
منبع: شفقنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
نظرات بینندگان
مهدی
۰۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
لعنت خداوند بر قاتلین حسین بن علی ع من الاولین و الآخرین الی یوم القیامت
مری ازدورود
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
فقط.....
یاحسین(ع)
محمد امین
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
اخیرا متوجه شباهت یزید خبیث و سفیانی ملعون توصیف شده در روایات شده ام مثل اینکه داییهایش از قبیله ی کلب است و در مدینه دست به کشتار و فساد میزند و ...
yas par par
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
با نام یا قهار
با سلام

لعن ونفرین بر یزیدملعون که با جسارت گستاخانه که در ان
مجلس نمود
موجب گردید ان بانوی مصیبت دیده میدان کربلا بر الامشان
باز افزوده گردد
نفرین بر ان ستمگر و ظالم

بدعاقبت درهای دوزخ در یک قدمی تو است اما ان مقدار
بدبختی که شقاوتت اجازه درک را از تو گرفته است

لعنت بر کلب جهنم که توی منحوس باشی