۰

جایگاه اصحاب و دشمنان امام حسین(ع) در قرآن

عده‌ای که به امام حسین (ع) نامه زدند تا به کوفه بیاید، همان‌ها منشأ فتنه شدند؛ یا به واسطه تهدید و تطمیع از رویکرد خود درباره نصرت امام پشیمان شدند و با امام همراه نشدند و یا به صف دشمنان پیوستند و مقابل امام در کربلا صف کشیدند.
کد خبر: ۲۸۱۲۷۲
۱۶:۰۷ - ۱۱ مرداد ۱۴۰۲

به گزارش «شیعه نیوز»، یکی از مهم‌ترین ابعاد قرآن و بلکه مهم‌ترین رسالت آن، دعوت به امامت و ولایت اهل بیت وحی علیهم‌السلام است. این امرِ مهم و مغفول جامعه اسلامی ما و تفاسیر ما به قدری حائز اهمیت است که خداوند در سوره اسراء می‌فرماید «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ‏»؛ یعنی این قرآن به‌سوی چیزی که با قوام است، هدایت می‌کند. امام صادق علیه‌السلام ذیل این آیه فرمود «یَهْدِی إِلَى الْإِمَام‏»؛ یعنی هدایت به امام می‌کند. حال اینکه چرا با مطالعه تفاسیر روز نمی‌توانیم به این نتیجه‌گیری برسیم، جای تأمل دارد. در واقع اصل تفسیر قرآن، هدایت به‌سوی ولایت عترت است،‌ غیر از این، نمی‌توان نام آن را تفسیر گذاشت بلکه به تعبیر امام،‌ برداشت‌های شخصی و یا حرکت در لایه‌های اخلاق اجتماعی است که در جای خود بسیار پسندیده است؛ مثل آنکه یک اندیشمند قرآنی در باب غیبت در قرآن و مضرات آن کتابی می‌نویسد.

با این مقدمه، به سومین شماره از عنوان «جایگاه اصحاب و دشمنان امام حسین (ع) در آیینه قرآن» می‌پردازیم. به طور خلاصه، محور مطالب گذشته بر پایه آیه24 سوره انفال بود که فرمود «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْیِیكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»؛ ای اهل ایمان، هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می‌بخشد، دعوت می‌کنند اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود [تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد] و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد.»

در رأس کسانی که استجابت خدا و رسول الله را داشتند، اصحاب امام حسین علیه‌السلام بودند؛‌ دو دلیل وجود دارد: 1. دعوت خدا و رسول چیزی جز دعوت به اهل بیت وحی و اطاعت از اوامر و تبعیت از مسیر ایشان نیست. 2. دعوت خدا و رسول الله صلی الله علیه و آله را باید نزد امام معصوم یافت، چرا که امام دارای علم نبی و متصل به وحی است و خاتم‌الأنبیاء هم که در میان مردم نیست. بنابراین در زمان حضور جسمانی اهل بیت وحی باید از مسیر عترت پیروی کرد و دعوت ایشان را استجابت کرد.

جالب است که هر اندازه با محوریت این آیه به سمت آیات بعد می‌رویم، گویی ماجرای کربلا و بطن‌های آن برای ما نمایان‌تر می‌شود و انسان با نگاه قرآنی می‌تواند تحلیل‌های بهتر و عبرت‌های عالی‌تری از این رویداد مهم تاریخ اسلام و بلکه تاریخ بشریت بگیرد. در آیه بعد می‌خوانیم «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» یعنی «و از فتنه‌ای [که نتیجه گناه، فساد، نزاع، اختلاف و ترک امر به معروف و نهی از منکر است] بپرهیزید، [فتنه‌ای] که فقط به ستمکاران از شما نمی‌رسد و بدانید که خدا سخت کیفر است.

در این آیه اشاره می‌شود وقتی فتنه‌ای رخ می‌دهد، تصور نکنید که برای قشر ظالم جامعه است. در رأس ظالمان جامعه‌ی عصر امام حسین علیه‌السلام، معاویه و یزید ملعون قرار داشتند و مابقی دشمنان، ذیل اینها تعریف می‌شدند. یزیدی که لحظه‌ای ایمان نیاورد و همراه پدرش به ظاهر اسلام آورد تا بر کرسی زمامداری مسلمانان بنشینند، همچنان که جد منحوس آنها ابوسفیان به اجبار اسلام آورد و کافر از دنیا رفت. اینها امویانی بودند که مهر ننگ عنوان «طُلقاء» یا «آزادشدگان» را از رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام فتح مکه دریافت کرده بودند و حضرت زینب سلام‌الله علیها نیز در کاخ یزید او را با تعبیر «یا بن الطُلقاء» یعنی «پسر آزادشدگان» نامید و یزید نیز احساس خفت و خواری کرد. اشعار کفرآمیز یزید شهره عام و خاص است آنجا که گفت: «معشر الندمان قوموا؛ و اسمَعَوا صوت الاغانی؛ و اشربوا کأس المُدام؛ و اترُکُوا ذِکر المعانی»؛ یعنی «ای ندیمان و هم مشربان من، از جای برخیزید و بشنوید صدای غناها را و بیاشامید کاسه شراب را و واگذارید یاد کردن معنویات را.» با این حال، خداوند می‌فرماید این فتنه صرفاً در لایه ظالمان نیست بلکه سایرین هم در این فتنه جای می‌گیرند و باید مراقب باشند در آتش فتنه ظالمان نسوزند تا گرفتار عذاب سخت خداوند شوند. این ماجرا دقیقاً در زمان امام حسین علیه‌السلام رخ داد. عده‌ای از مسلمانان که خود به امام حسین علیه‌السلام نامه زدند تا به کوفه بیاید، همان‌ها منشأ فتنه شدند؛ یا به واسطه تهدید و تطمیع از رویکرد خود درباره نصرت امام پشیمان شدند و با امام همراه نشدند و یا به صف دشمنان پیوستند و مقابل امام در کربلا صف کشیدند.

بنابراین به طور کلی طبق این آیات، در ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام سه دسته افراد وجود داشتند:

1. عده‌ای که دعوت امام حسین علیه‌السلام را اجابت کردند و آسمانی شدند.

2. عده‌ای که ظالم بودند و در رأس فتنه‌گران قرار داشتند امثال معاویه و یزید که از کافران محسوب می‌شدند.

3. عده‌ای که ظالم نبودند، منتها اسیر فتنه‌ فتنه‌گران شدند؛ اینها دو گروه شدند: 1. نه با امام بودند و نه علیه ایشان مانند آنچه که امام حسین علیه‌السلام به فرزدق فرمود 2. با امام نبودند، خیانت کردند و به صف دشمن پیوستند.

گروه اول به تعبیر امام صادق علیه‌السلام «لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ»؛ به فتح و رستگاری نرسیدند و گروه دوم که خیانت کردند، دچار عقاب خداوند شدند و جالب اینکه دو آیه بعد خداوند می‌فرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ ای اهل ایمان، [با فاش کردنِ اسرار و جاسوسی برای دشمن] به خدا و پیامبر خیانت نکنید و به امانت‌های میان خود هم خیانت نورزید، در حالی که می دانید [خیانت، عملی بسیار زشت است.] احادیث متعدد گویای آن است که امانات همان اهل بیت وحی هستند و کوفیان در رأس خائنان به خاندان وحی بودند.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: