به گزارش «شیعه نیوز»، گران بودن کتاب بهانه خوبی است برای کتابنخوانها اما کتابخانهها هم مأمن خوبی است برای کتابخوانها، فقط کافی است عضو شویم و کتاب بخوانیم.
روایت نخنمای کتابنخوان بودن ما ایرانیها و افسانه هزار روایت دقایق پایین سرانه کتابخوانی ساکنان فعلی سرزمین فارس، ماجرای بیسروتهی است که همیشه خود ما ایرانیها راوی آن بودهایم.
در سالهای اخیر همواره آمار ضد و نقیض و البته مناقشهبرانگیز ۲ تا ۱۲۰ دقیقهای از سرانه مطالعه در کشور اعلام و منتشر شده و میشود که صحت و سقم آن چندان پیدا نیست.
جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران که با بررسی ۶۲ هزار و ۵۶۰ خانوار سال ۱۴۰۰ انجام شده، سرانه مطالعه ۱۶ دقیقه و ۳۲ ثانیهای در روز را برای ایرانیهای ۱۵ ساله و بیشتر تخمین زده است که همین عدد هم اگر و اماهای فراوانی دارد که شامل مطالعه تقریبا اجباری کتابهای درسی و ادعیه و غیره و ذالک است.
اینکه سرانه مطالعه کشوری که تا پایان سال ۱۴۰۰ تعداد ۱۱ هزار و ۹۱۱ ناشر - شامل ۴ هزار و ۴۰۴ ناشر فعال و ۷ هزار و ۳۰۵ ناشر غیرفعال و بیش از پنج هزار کتابفروشی دارد، با اغماض سهم ۱۷ دقیقهای از ۲۴ ساعت در شبانهروز را برای خود بستاند؛ نشانه خوبی نیست و جا دارد مانند همیشه عدهای عینک روشنفکری بر چشمان سنتیشان بگذارند و دهان مبارک را به ناسزاگویی فرهنگی بگشایند که چه نشستهاید که: «خانه از پای بست ویران است و خواجه در بند نقش ایوان است...»
در نگاه اکثر این عزیزان منورالذهن و دلسوخته فرهنگی هم «پشت دریاها شهری است» که در آن همه به ردیف نشسته و ۲۵ ساعت از ۲۴ ساعت شبانهروز را مشغول کتاب و فهمیدنند.
در همه این قیل و قالها، عموما دلیل کوتاهی عمر سرانه مطالعه در گوشهای پنهان میشود و کمتر روشنفکرِ صاحبنظر در همه ابعاد فرهنگی و مسئولان از ما بهتری راه به پیدا کردن این طفل همیشه مایه آبروریزی میگشایند.
البته از حق نگذریم هستند افرادِ به ندرت در صحنهای که قدِ کوتاه نهال سرانه مطالعه، سبب تکدر خاطر عاطر و ریش شدن دل نازکشان شده و پیگیر کیفیت و میزان خاک و آب و آفتابش هستند.
طبق بررسی این دسته از نگرانهایِ فرهنگی، عموما مشکل از خاک است و تا خاک آن عوض نشود، سرانه مطالعه رشدی نخواهد کرد. آنها معتقدند افزایش قیمت کتاب و حذف اجباریاش از سبدی حاوی موز و پیتزا و پاستیل و نان و مرغ و گوشت و اجاره خانه و کرایه تاکسی و ... متهم ردیف اول پایین بودن سرانه مطالعه است و چون قد درآمد مردم به قیمت کتابها نمیرسد، این یار مهربان را نمیخرند و نمیخوانند.
حقیقتا پر بیراه هم نمیگویند و اگر در راسته کتاب خیابان انقلاب که مهمترین حافظه کتابی کشور و محل گذر کتابخوانهای کارکشته و جاندار است، بایستیم و از تمام کسانی که به خرید کتاب مشغولند، دلیل کوتاهی دقایق عمر سرانه مطالعه را جویا شویم، قریب به اتفاق علیه همین متهم ردیف اول شهادت میدهند و قیمت بالای کتاب را مجرم اصلی این حادثه دردآور فرهنگی میدانند.
این پاسخ اگرچه خبر حضور خردهکارشناسان فرهنگی فراوانی در کشور را تایید میکند و نشان میدهد که الحمدلله مردم فهیم و آگاه به مسائلند اما شرط عقل سلیم این است که دیگر متهمان هم به جایگاه دعوت شوند و سهم حداقلیشان در این حادثه جویا شود.
عدم حضور و وجود کتابفروشیها در بسیاری از نقاط کشور و سهم نامتعادل مردم در نقاط و نواحی مختلف در دسترسی به این مراکز مهم فرهنگی، از دیگر متهمانی است که باید میزان و نوع دخالتش در این حادثه بررسی و سوال شود.
کتابهای ولگرد متولد شده در نشرخانههای غیرحرفهای یا ناشرنماها که کمترین بهره را از تعلیم و تربیت دارند و حتی در لباس و ظاهر هم هیچ شباهتی به کتابهایی ندارند که باید بخوانیم تا سرانه مطالعهمان رشد کند، از دیگر متهمانی هستند که زخمهای کاری و عمیقی بر ذهن و نگاه مخاطبان کمتر کتابخوان گذاشتهاند و گُل میل به کتابخواندن را در باغچه جانشان خشکاندند.
اضافه کنید بر این، نقش رسانهها و اربابان قلم و ادب و تاثیرگذاران فرهنگی که طبق یک قانون نانوشته مرجع معرفی کتاب خوب و سیاهههای مفید به عوامند و این نقش خود را جایی گمکرده و دیگر دنبال آن نرفته و نگشتهاند.
با همه این احوال باز هم متهم اصلی شاید همان قیمت قلدر کتاب باشد زیرا اگر تمام متهمان این پرونده جرم خود را بپذیرند و اصلاح شوند، اما درِ قیمت کتاب بر همان پاشنه پیش بچرخد و مخاطب نتواند کتاب بخرد، بخشی از مسیر منتهی به کتابخوانی مردم و تامین انرژی لازم برای رشد سرانه مطالعه مسدود است.
در این مواقع ذهن مهندسی بشر معتقد است که یا باید «راهی یافت و یا راهی ساخت». اگر از مسیر ساختن برویم، احتمالا در انتهای مسیر به کاهش قیمت کتاب میرسیم؛ مسئله غریب و بعیدی که خیلی در اختیار و اراده من و مای مخاطب نیست و اساسا در هیچ جای جهانِ ساختهِ دست بشر اتفاق نمیافتد.
اما اگر از مسیر «یافتن» برویم یک راه قریب و ارزان پیداست که تقریبا همه نقشه آن را میدانیم اما خیلی از ما هزار راه رفته و نرفته را جایگزین آن کردیم.
در همین کشوری که در یکسال گذشته تعداد ۴ هزار و ۴۰۴ ناشر و بیش از پنج هزار کتابفروشی فعال در تلاش برای افزایش عمر سرانه مطالعه بودند ۱۹۷۳ کتابخانه عمومی شهری، ۷۱۱ کتابخانه روستایی و ۴۰ دستگاه کتابخانه سیار در ۳۲ استان کشور و توابع آنها میزبان مخاطبان کتابخوان بودهاند و .... تعداد کتاب به آنهایی امانت داده شده است که دانستن از مسیر کتاب را بر مسیرهای دیگر ترجیح دادهاند.
البته ۲۷۲۴ کتابخانه، آمار رسمی کتابخانههایی است که با مجوز نهاد کتابخانههای عمومی کشور فعالیت دارند. اضافه کنید به آن جمع چند دهتایی کتابخانههای شخصی و خیرساز و... که بهطور مستقل در مسیر خیررسانی از طریق کاغذ و کلمهاند.
حال اگر نگران کوتاهی قد سرانه مطالعه در کشور هستید یا حتی رشد این شاخص فرهنگی هیچ درجهای از اعتبار و اهتمام ما نیست اما گرانی کتاب یا حتی کتابهای بیکیفت ناشرنماها راه انتخاب و اختیار کتاب را بر شما بسته است، کافی است به نزدیکترین کتابخانه عمومی شهر یا محلتان مراجعه کنید، عضو شوید و آنچه را که باید بخوانید، به امانت بگیرد.
انتهای پیام