به گزارش «شیعه نیوز»، در همین ارتباط روزنامه شهروند از زبان سیمین برادران، چالشهای یک دختر مجرد برای اجارهخانه مناسب که دغدغه بزرگی برای افرادیست که در این شرایط زندگی میکنند را بررسی کرده است.
شاید زندگی مجردی برای خیلی از جوانها نوعی فانتزی ایام شباب به حساب بیاید. شاید حس کنند یکی از راههای رسیدن به استقلال این باشد که مجردی در خانهای اسکان یابند و به تنهایی تصمیمات زندگی روزمره را بگگیرند و ادامه حیات دهند. در همین ارتباط روزنامه شهروند از زبان سیمین برادران، چالشهای یک دختر مجرد برای اجارهخانه مناسب که دغدغه بزرگی برای افرادیست که در این شرایط زندگی میکنند را بررسی کرده است.
در این گزارش آمده:
اجارهنشین که باشی هر سال اسباب و وسایلت را روی دوشت میگذاری و سری به املاک محلههایی میزنی که پولت کفاف زندگی در آنجا را بدهد. هر سال هم که ارزش پول آب برود و تورم غوغا کند، ناچاری محله به محله پایینتر بروی. مجرد هم که باشی اوضاع حسابی بیخ پیدا می کند؛ توجه به میزان تاریکی خیابان در شب، پذیرش سکونت خانم مجرد از سوی مالک یا امنیت منطقه برای تردد را کنار که بگذاری، هزینه رفتوآمد به محل کارت را هم باید چرتکه بیندازی و سر آخر چند محله را انتخاب کنی.
صبح از خواب بیدار میشوی و به محله مورد نظرت سری میزنی تا خانهای ٤٠ متری با امکانات استاندارد را اجاره کنی. کمتر مشاور املاکی زودتر از ده و نیم تا ١١ صبح قفل مغازه خود را باز میکند. مشکل آنجاست که تو هم باید با سرعت به همه املاکیهای محل که در هر خیابان حداقل ٦ مشاور وجود دارد، سر بزنی و از خانهها بازدید کنی، چراکه تا قبل از ساعت ١٣ کرکره مغازههایشان پایین می آید و تا ساعت پنج و نیم باید سرگردان باشی که دوباره بتوانی به پرسوجو ادامه بدهی. البته اگر چهارشنبه باشد که تا روز شنبه بلاتکلیف هستی، چراکه از هر خانهای اجازه بازدید وجود ندارد، مگر خانه تخلیهشده! شبها هم باید تا قبل از ساعت ٢١ پرس وجوها را کرده باشی وگرنه بعد از این ساعت باید راهی خانه شوی و برای روز آینده دوباره به خانهگردی بروی. بیشتر این بنگاههای املاک هم پس از اینکه به نتیجه نمیرسی شماره تماس میگیرند، اما شاید تنها چند درصد از این املاکیها با شما تماس بگیرند. هر یک از املاکیها کیسهای متفاوتی دارند و موارد آنها هر روز با روز دیگر چه از نظر قیمت و چه از نظر امکانات متفاوت است.
قیمت بالا، امکانات کم؛ خانه مناسب مجرد
به اولین املاکی در مرکز شهر وارد شدم. آقای مشاور هیچ نگفت. دیالوگ از پیش آماده شدهای داشتم. با رهن و اجاره مشخص بهدنبال خانه ٤٠ متری هستم. خانهای مرتب که راحت بتوان زندگی کرد. پاسخها همه مشابه هم است. «پول بیشتری نداری؟ »
فرقی نمیکند چه مقدار پول داری، همیشه پولت کم است و همیشه باید پول بیشتری کنار بگذاری.
«چون مجرد هستی قاعدتا صاحبخانهها کمتر میپذیرند خانه را دست شما بدهند، اما چون موجه هستی باید ببینم چه میتوان کرد. باید پول بیشتری بدهی تا صاحبخانه هم رضایت داشته باشد. »
اولین املاک، دومین املاک و بسیاری دیگر از بنگاه ها؛ رویه همین است. به مجرد خانه با قیمت مناسب نمیدهند. تنها خانهای را پیشنهاد میدهند که برای زندگی یک خانواده دو نفره مناسب نیست. پلههای زیاد، نداشتن پارکینگ و انباری یا خانهای بههمریخته. وقتی هم به قیمت با توجه به امکانات اعتراض میکنی پاسخ یکی است؛ «مجرد هستی بهتر از این میخواهی چه کار؟ مگر مهمان داری یا کسی رفتوآمد دارد که برایت مهم است؟»
اما داستان مراجعه دختر مجرد به املاکیها به اینجا ختم نمیشود.
برداشت اول: تحقیر به دلیل کمبود بودجه
مشاور: شما پول خیلی کمی داری. با این بودجه خانهای ندارم. واقعا میخواهی با این پول یک خانه ٥٠ متری داشته باشی؟ در این محل نگرد پیدا نمیکنی.
مشاوران اطرافتان با این بودجه حداقل پنج خانه به من نشان دادند چطور میگویید پیدا نمیشود؟
مشاور: گرچه به نظر موجه میآیی، ولی مجردی. با این پولها سمت املاک ما نیا. مگر اینکه منطقه پایینتر بروی. میخواهی برایت کنار اتوبان را هماهنگ کنم بروی بازدید. بیا خانه را ببین ضرر ندارد.
و این جاست که تو با خودت فکر می کنی مجرد که باشی، دختر که باشی باید غرامت مضاعف بپردازی بابت پیدا کردن یک سرپناه امن.
برداشت دوم؛ خانههای کثیف، عایدی مجردها
اما همه اینگونه نیستند. برخی خانهها به مرحله بازدید هم میرسی. صاحبخانه تنها دورتادور پذیرایی را سرامیک کرده و وسط پذیرایی سیمان است. کابینتها در حد آبدارخانههاست. اسمش را میگذارند آشپزخانه ضعیف!
این خانه را با قیمت خیلی کمتر در سایتهای نیازمندی دیدهام. چرا اینقدر قیمت را بالا بردهاید؟
مشاور: «مجرد هستی باید پولی بدهی که صاحبخانه اعتراضی نکند. کولر و پکیج را هم خودت باید تعمیر کنی. مستاجر قبلی برای این پنجره پشهبند زده است. صاحبخانه گفته است که مستاجر بعدی باید هزینه اش را متقبل شود.»
کابینتها زنگزده و تعدادش هم بسیار کم است. شاید پکیج خانه هم ٢٠ سالی باشد عوض نشده. انگار صاحبخانه کلید را از مستاجر قبلی میگیرد و بدون اینکه سری بزند به بعدی میدهد. هیچ نظارتی بر وسایل خانه ندارد.
برداشت سوم؛ افزایش قیمت به علت افزایش متقاضی
«این همان خانهای است که من دنبالش هستم. نزدیک محل کارم است و ترافیک کمی خواهم داشت.» همزمان چند نفر دیگر هم پشتسرم از خانه بازدید کردند و همگی مجردند.
مشاور: «خانم سریعتر تصمیم بگیر باید الان بیعانه بگذاری وگرنه به این افراد خانه را اجاره میدهم.»
به املاک سری میزنم تا بیعانه را بدهم و با خیال راحت اسبابکشی کنم.
مشاور: «خانم قیمت کمی بالاتر رفته است. مشکلی ندارید؟ آخر دو نفر پشت سر شما آمدند و حاضر شدند با قیمت بالاتر خانه را اجاره کنند.»
-رهن و اجاره هم قابل تبدیل است؟
مشاور: «اگر بخواهید تبدیل کنی باید بیشتر از عرف پول بدهی. بهازای ١٠میلیون، ٣٠٠هزار تومان محاسبه نمیشود.»
با عصبانیت املاکی را ترک میکنی.
برداشت چهارم: تفکیک امکانات خانه
خانه مناسبی را پیشنهاد میدهند، اما اگر پارکینگ یا انباری میخواهید باید برای هر کدام، یکمیلیون تومان روی اجاره بگذارید. برخی صاحبخانهها امکانات خانه را هم میفروشند تا پول بیشتری به دست بیاورند.
برداشت پنجم: دردسرهای مجردی
بالاخره از یکسری خواستههایت دست میکشی تا خانه نیمهمناسبی پیدا کنی.
مشاور: «مالک میخواهد تصویری با شما صحبت کند تا ببیند چقدر موجه هستی. لطفا تصویر مدارک شغلیت را هم برای مالک واتسآپ کن تا خیالش جمع شود موجه هستی و سرکار میروی. »
با مالک صحبت میکنی. شرطش این است که تنها پدر و مادرت در خانه رفتوآمد داشته باشند. حتی همکاران دختر هم نباید بیایند.
مالک: «تقصیر من نیست مدیر ساختمان این شرط را گذاشته است. اگر این کار را نکنی اینقدر اذیتت میکنند تا مجبور شوی زودتر از موعد خانه را ترک کنی و بروی. حیوان خانگی هم ممنوع است. صدای تلویزیونت را هم زیاد بالا نبر. راستی کارمند پرمشغلهای که زیاد خانه نیستی. درست است؟»
من اصولا خانه نیستم.
مالک: «ایرادی ندارد فقط نحوه رفتوآمد هم باید در قرارداد قید شود تا بعدا برای همسایهها مشکلی ایجاد نشود. چون مجرد هستی و من خانه به مجرد نمیدهم، حالا چون املاک گفته است ایرادی ندارد. مدارکت را بفرست تا ببینم چه میشود انجام داد.»
تصویر واتسآپ را قطع میکنی و با بیان اینکه نیم ساعت دیگر خبر قطعی را میدهی بنگاه معامله املاک را ترک میکنی.
برداشت ششم: قانونهای جدید مالک و مستاجر
برخی از مالکان هم قوانین جالبی برای خود دارند. یکی از آنها درخواست افزایش قیمت رهن را برای ٦ ماه دوم داشت، اما پس از اینکه بدانند تو ناچار به پذیرش هستی میخواهند علاوه بر مبلغ رهن، اجاره را هم برای٦ ماه دوم افزایش دهی. اما یکباره با خودت فکر میکنی هر چه پسانداز میکنم هر ٦ ماه یکبار توسط مالک خانه بلعیده میشود.
برداشت هفتم: بر بساطی که بساطی نیست
امکانات اشتباهی را قالب میکنند. به اسم طبقه سوم تو را طبقه چهارم بدون آسانسور میکشانند. میگویند انباری دارد، اما پای قرارداد متوجه میشوی چنین امکاناتی وجود ندارد. به عنوان پارکینگ تو را به بازدید خانه میکشانند، اما در پاسخ میگویند منظورمان این است که کنار خیابان جای پارک پیدا میشود و تو باید از خواستههایت عدول کنی.
برداشت هشتم: سلطان آپارتمان
جایی میرسی که خسته میشوی و سر قیمت با املاکیها بحث میکنی که شما قیمتها را بالا بردهای.
مشاور املاک: «من فردی را میشناسم که در همین منطقه ١٢٠ واحد دارد و یکباره ٤٠ واحد را در سایت آگهی میکند و قیمت منطقه را بالا میبرد.»
برداشت نهم: کمیسیون بالا به دلیل ارزانی خانه
خانهای ارزان نصیبت میشود و پس از بازدید با مشاور املاک تماس میگیری که میخواهی قرارداد بنویسی.
مشاور: «در جریان هستید خانه به دلیل اینکه ارزان است کمیسیون چهار برابر قیمت مصوب است که باید پرداخت کنید. ایرادی ندارد؟»
خب قیمت تمامشده خانه در این صورت اختلاف کمی با سایر خانهها دارد. چرا اینقدر زیاد؟
مشاور: «مالک خانه را ارزان داده و خودش نمیخواهد کمیسیون بدهد. به علاوه چون فایل انحصاری ماست و به کسی از همکاران نمیدهد قیمت کمیسیون بالاتر است. حتما کد رهگیری هم میخواهید؟»
بله، کد رهگیری باید داشته باشد.
مشاور: «برای کد رهگیری خودتان باید مبلغ را پرداخت کنید. موردی ندارد؟»
با تعجب هر چه تمامتر تلفن را پایان میدهی و میروی سراغ سایرین.
برداشت دهم: مراجعه به سایتهای خرید و فروش خانه
وقتی به املاکیها سر میزنی خانه با قیمت دلخواهت به تعداد انگشتان دست هم نیست، اما همین قیمتها را در سایتهای خرید و فروش و اجاره خانه پیدا میکنی. خب یک رویه هم جستوجو در این سایتهاست تا با مهندسی معکوس بتوانی املاکی خوشانصاف را پیدا کنی و به خانه مورد نظرت برسی. اما همه این آگهیها درست نیست. وقتی با خیلی از این آگهیدهندهها تماس میگیرید املاکیهایی هستند که قیمتهای رویایی گذاشتهاند، اما تنها دقایقی بعد از ثبت آگهی که تماس میگیرید عنوان میکنند که مورد موجود اجاره داده شده است و حالا روی موارد دیگر تمرکز داشته باش. برخی گمانهزنیها اما به این نکته اشاره دارد که برخی از آگهیها درست نیست و برای جلب مشتری آگهیهای فیک زده میشود.
برداشت آخر؛ پیشنهاد عجیب
اما همیشه املاکیها و مالکان کار را خراب نمیکنند. در آخرین موردی که مشاهده شد تبلیغی با یکسوم قیمت معمول در سایتهای نیازمندی توجه را به خود جلب کرد.
خانهای بسیار زیبا، دو خواب و با امکانات در منطقه غرب تهران با قیمت پایین. آگهیدهنده «شخصی» بود و فقط میخواست به فرد موجهی خانه را اجاره دهد. زمان بازدید هم یک ساعت مشخص در سه روز آینده عنوان شده بود. بعد از پیامی که به صاحبخانه درجشده در آگهی دادم، اصرار بر حضور به تنهایی در ساعت خاصی از بازدید داشت و عنوان میکرد طی چند دقیقه نزدیک ٢٠نفر تماس گرفتند و باید سر ساعت بیایی تا خانه اجاره نرود. برایم عجیب بود و به قصد پیگیری چنین مورد عجیبی روز موعود تماس گرفتم، تلفن خاموش و واتسآپ پاک شده بود. تصور کردم باید آگهی دروغینی باشد. پیامک دادم، اما صاحبخانه پس از چند ساعت با الفاظ رکیک عنوان کرد که چرا همان روز و ساعت تنهایی به محل نیامدی!!!
پلان آخر
پلانهای بالا تنها گوشهای از روایت دختر مجردی است که میخواهد خانه مناسبی کرایه کند. اما در این میان برخوردهای جالبی با مشاوران املاک که بعضا قدیمی محل بودند، وجود داشت. املاکیهایی که تمام تلاش خود را برای پیداکردن مورد مناسبی کردند و با نگرانی دنبال موارد خوب میگشتند و صاحبخانههایی که سعی کردند منصفانه رفتار کنند و معتقدند با هر دست که بدهی با همان دست پس میگیری. این صاحبخانهها معتقدند مستاجر خوب را باید تا سالیان زیادی در همان خانه نگه داشت تا دو طرف ماجرا منتفع شوند که البته تعدادشان کم نیست.
انتهای پیام