۰

کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

ماه خدا ،حال و هوای زنان کارتن خواب را هم عوض می‌کند؛حتی آنها که آنقدر ته‌خطی شدند که تن فروشی هم برایشان عادی شده است. در واپسین روزهای ماه رمضان روایت‌های زیبایی را در میهمانی افطار زنان کارتن خواب شنیدیم و صحنه‌های نابی را شاهد بودیم ؛ یاد جمله‌های طلایی شیخ حسین انصاریان در لحظات آخر شب قدر افتادیم وقتی برای کارتن خواب ها دعا می‌کرد.
کد خبر: ۲۶۹۲۴۳
۱۲:۴۲ - ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، «دیشب یکی از کارتن خواب‌های ته‌خطی یک شیشه گلاب به من داد و گفت این هم نذر من برای شله زرد افطار. ازش تشکر کردم. با تاکید گفت؛خیالت راحت‌ها! پولش حلال است. ضایعات مرکز را جمع کردم و فروختم. می‌دانید معنی جمله‌اش چه بود؟ این یعنی برخی کارتن خواب‌های معتاد، کیف قاپی هم می‌کنند، اما حواسش بود برای نذری افطار و ماه رمضان باید پول حلال خرج کرد.»

این روایت کوتاه مصداق جمله‌ای بود که مدیر مرکز نگهداری از زنان کارتن خواب همان اول مصاحبه گفت؛ گفت «ماه رمضان یکی از اتفاقات خوب خانه ماست.» منظورش از خانه؛ مرکز نگهداری از زنان کارتن خواب نور سپید هدایت است. مرکزی در قلب محله هرندی؛ که با همه مشکلات ریز و درشت هنوز هم چراغش روشن است و پناه زنان کارتن خواب محله شوش.

ماه خدا ،حال و هوای زنان کارتن خواب را هم عوض می‌کند. حتی آنها که مرزهای ته خطی بودن را از سر گذرانده‌اند. حتی آنها که آنقدر ته خطی شدند که تن فروشی هم برایشان عادی شده است. آنقدر در میهمانی افطار زنان کارتن خواب در واپسین روزهای ماه رمضان روایت‌های زیبا شنیدیم و صحنه‌های ناب دیدیم که یاد جمله‌های طلایی شیخ حسین انصاریان در لحظات آخر شب قدر افتادیم وقتی برای کارتن خواب ها هم دعا می‌کرد، برای زنانی که دامنشان به گناه آلوده شده دست به دعا برداشت. برای آنها که خودشان هم خودشان را فراموش کردند و الهی که همه آن دعاهای از ته دل شیخ پیر و همه آمین‌های از ته دل مردم به آسمان برسد.

*سفره افطار برای ته خطی‌ها

سفره افطار از این سر تا آن سر حیاط مرکز کاهش آسیب نور سپید هدایت پهن شده و صدای ربنا از بلندگوها پخش می‌شود. مددیاران مشغول چیدن سفره افطارند و زنان کارتن خوابی که معتاد نیستند یا مواد زدند و کیفشان کوک است کمک حالشان شده‌اند. زنان آسیب دیده‌ای که پشت آوارگی و بی پناهی امروز هر کدامشان یک قصه تلخ است و در هفت آسمان یک ستاره هم ندارند؛ حالا کنار کودکانشان دور تا دور سفره افطاری نشسته‌اند و دل خوش کرده‌اند به همین سرپناهی که شب‌های آنها را از آوارگی و خوابیدن وسط شمشاد خیابان‌ها و پارک‌ها نجات داده است.

کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

*این کارتن خواب ها روزه می‌گیرند

درهای مرکز را چهارتاق باز گذاشته‌اند. زنان به هر کارتن خوابی که از وسط پارک رد می‌شود و چشمش به سفره می‌خورد بفرما می‌زنند. از مدیر مرکز می‌پرسم اینجا کسی روزه هم می‌گیرد؟ منتظر بودم بگوید مددیاران و مددکاران روزه می‌گیرند ،اما علیزاده از روزه دار بودن کارتن خواب ها می‌گوید؛ «بله. خیلی از کارتن خواب های مرکز ما روزه می‌گیرند. البته این را هم بگویم کارتن خواب هایی روزه می‌گیرند که اعتیاد ندارند. از جمع ۱۰۰ نفری زنان آسیب دیده‌ای که به مرکز ما پناه می آورندتقریبا ۱۵ نفر روزه می‌گیرند.»

*کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

در شرایطی که روزه خواری در ملاعام برای خیلی‌ها عادی شده شنیدن اینکه زنان کارتن خواب حرمت روزه روزه داران را نگه می‌دارند هر شنونده‌ای را به وجد می‌آورد. علیزاده می‌گوید: «در ماه رمضان همه کارتن خواب ها مراعات روزه دارهای مرکز را می‌کنند. مثلاً در طول روز کمتر سیگار روشن می‌کنند. جلوی روزه داران غذا نمی‌خورند. وقتی می‌خواهند سمت آب خوری بروند نگاه می‌کنند ببینند اطرافشان شخص روزه داری نباشد. اگر یک روزه دار در آن نزدیکی باشد جلوی او آب نمی‌خورند. حواسشان هست و سر و صدا نمی‌کنند تا روزه دارهای مرکز بتوانند استراحت کنند.»

کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

*غصه‌هایی که سبک می‌شود

اما زیباترین لحظه‌های ماه رمضان مرکز نگهداری از زنان کارتن خواب در زمان افطار و سحر رقم می‌خورد. خودتان شاهد این صحنه‌ها هستید! وقتی یک کارتن خواب ته خطی برای یک کارتن خواب ته خطی‌تر از خودش افطار و سحر آماده می‌کند. سبزی پاک می‌کنند. ماه رمضان بهانه‌ای می‌شود تا بعضی از این زنان کارتن خواب یادشان بیفتد یک زمانی آشپزی می‌کردند، یادشان می‌آید که مثلاً بلدند حلوا درست کنند و داوطلب می‌شوند برای پخت حلوا. یکی از زنان کارتن خواب که فکر می‌کنم سابقه ۲۰ سال کارتن خوابی را دارد شب‌ها بیدار می‌ماند و آنها که روزه می‌گیرند را برای سحری بیدار می‌کند. ماه رمضان بهانه‌ای می‌شود تا غصه‌های این زنان سبک‌تر شود و شاید نور امیدی برای تغییر مسیر زندگی در دل‌هایشان بتابد.»

*ماجرای مادر و دختر کارتن خواب محجبه

در احوالات زنان کارتن خوابی که دور تا دور سفره افطار نشسته‌اند دقیق می‌شویم. کم سو بودن چشم‌ها، خراب بودن دندان‌ها و دست‌های زبر و خشن در خیلی از آنها مشترک است. در جمع زنان کارتن خواب دو زن چادری توجهمان را جلب می‌کند. حدس می‌زنیم مددکار باشند یا مهمان سفره افطار. حدس ما اشتباه است وقتی مدیر مرکز می‌گوید: «هر دوی آنها کارتن خواب هستند.»

نپرسیده ماجرای زندگی‌شان را روایت می‌کند؛ «این مادر و دختر خانه و زندگی‌شان را از دست داده‌اند. دختر به بیماری اعصاب و روان مبتلا شده و چند وقتی را در بیمارستان بستری بوده. در همین گیرو دار برادرش خانه و زندگی‌شان را از آن‌ها می‌گیرد. مشکلات خانوادگی‌شان به اوج می‌رسد و جایی برای ماندن نداشتند. در یکی از گشت‌های شبانه در محله هرندی آنها را دیدیم و ازشان خواستیم که به مرکز ما بیایند. انگار خدا دنیا را بهشان داد وقتی از کارتن خوابی نجات پیدا کردند. من از منش و حجاب این مادر و دختر لذت می برم و راستش گاهی وقتی حجاب این دو را می بینم خجالت می کشم و روسری ام را جلو می کشم. دیروز شال و کلاه کرده بودند. سراغشان رفتم و پرسیدم کجا می‌روید؟ گفتند می‌رویم امامزاده صالح. می‌دانستم که روزه می‌گیرند. گفتم با زبان روزه از میدان شوش تا امامزاده صالح راه زیاد است. گفت باید برویم. نذر داریم و تا افطار برمی‌گردیم. بهشان مبلغی را دادم که سوار تاکسی شوند. دم دمای اذان بود که برگشتند و برایم سمنو آوردند. خلاصه که آدم‌هایی که به این مرکز پناه می‌آورند قصه‌های عجیب و غریبی دارند. اینطور نیست که همه کارتن خواب ها معتاد باشند. خیلی هاشان زمانی برای خودشان آبرودار بودند،اما مشکلات خانوادگی آنها را کارتن خواب کرده و اگر مراکزی مثل مرکز ما نباشد که به آن پناه بیاورند و از کارتن خوابی نجات پیدا کنند معلوم نیست چه اتفاقی برایشان می‌افتد.»

کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

*نماز جماعت مادر و دختر کارتن خواب افغانستانی

جمع زنان کارتن خواب در حیاط مرکز کاهش آسیب نور سپید هدایت جمع شده است. یک دورهمی شبانه. کودکان زنان کارتن خواب هم با هم گعده گرفتند و بازی می‌کنند. حق هیچ یک از این کودکان، کارتن خوابی نیست و خدا می‌داند هر کدام از آنها چه روزها و شب‌های سختی را از سر گذرانده‌اند. اینجا در این مرکز همه جور آدمی می بینی. از دختر جوان ۱۸ ساله تا پیرزن ۶۰ ساله کارتن خواب.

همراه خانم علیزاده داخل ساختمان مرکز می‌رویم. در یکی از اتاق‌ها مادر و دختری به نماز ایستاده‌اند. علیزاده ماجرای آنها را روایت می‌کند؛ «این مادر و دختر چند هفته‌ای است که مهمان مرکز ما شدند. افغان هستند، اما هر دو ایران به دنیا آمدند. پدرشان گم شده و هیچ خبری ازش ندارند. همه جارا گشته‌اند. به پلیس هم خبر داده‌اند. چند وقتی منزل اقوامشان بودند ودر آن مدت هر دو مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند. آنقدر که از خانه فرار می‌کنند و کارتن خواب می‌شوند. آن‌ها را در پارک شوش دیدیم و به مرکز آوردیمشان. هر دو روزه می‌گیرند. دختر ۱۲ ساله است و بعد از هر اذان کنار مادرش به نماز می‌ایستد. مادر بلند بلند نماز می‌خواند تا دخترش قرائت نماز را یاد بگیرد. راستش این مادر و دختر برای من ستودنی‌اند. چون من می دانم در زندگی‌شان چه گذشته است. در این مدت که پدرشان گم شده دختر مورد آزار جنسی قرار گرفته و اتفاق‌های تلخی برایشان افتاده است، اما خودشان را جمع و جور کردند. با همین توکل، با همین نماز خواندن‌های دو نفره که برکت آن کار چند جلسه روانشناسی را برای دختر آسیب دیده می‌کند، دارند فراموش می‌کنند آنچه به سرشان آمده. چشم امیدشان به این است که روزی پدرشان پیدا شود.»

کارتن خواب ها حرمت ماه رمضان را نگه می‌دارند

*شب قدر ته خطی ها چطور گذشت؟

شب قدر در مرکز نگهداری از زنان کارتن خواب چه خبر بود؟ علیزاده این سوال را با نشان دادن یک عکس یادگاری از شب قدر زنان کارتن خواب پاسخ می دهد. برای او که صبح تا شب با زنان کارتن خواب و تلخی ها و آسیب ها سر و کار دارد این تصویر حکم یک آرام بخش قوی را دارد برای ادامه این راه پر فراز و نشیب. در این تصویر زنان کارتن خواب آمده اند زیر سقف آسمان. در نیمه های شب قرآن ها را روی سر گرفته اند. سر بلند کردند به آسمان خدا و امید دارند به اجابت دعاهایشان.

انتهای پیام

منبع: FARS NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: