به گزارش «شیعه نیوز»، اصل تکریم مؤمنان، ریشه در صفت تواضع دارد که این مهم، از یک مبلّغ دینی بسیار بیش از دیگران انتظار میرود؛ آن هم در زمانی که مشغول تبلیغ دین الهی است و در همین کسوت، به فعالیت مشغول است. چهبسا کسانی را که انسان بد میپندارد و نقصها و کمبودهایی در آنان سراغ دارد و بدینجهت آنان را کوچک و حقیر میبیند؛ اما آنان از خود او بهتر و نزد خدا عزیزتر باشند. بدیهی است که مبلّغ دین، بسیار بیشتر از هرکسی در معرض این آفت خطرناک قرار دارد. اساساً انسان متکبر، از بالا به پایین به مردم نگاه میکند؛ درحالیکه شخص متواضع، نگاهش از پایین به بالاست و خودش را از دیگران کوچکتر میبیند.
از پیامبر اکرم ص نقل است در مجالس، زمانی که مردی وارد میشد و خدمت حضرت مینشست، حضرت هرگز برنمیخاست تا خود آن شخص برخیزد و برود. گاه با پیرزنی که با او سخن میگفت، مدتها به گفتوگو میپرداخت.[۲۱] وقتی کسی با او به گفتوگو میپرداخت، روی از او برنمیگرداند؛ تا اینکه طرف مقابل از او روی برمیگرداند و میرفت.[۲۲] هرگز کسی را که با او کار داشت، تحقیر نمیکرد.[۲۳]
زمانی که مردی وارد میشد و خدمت حضرت مینشست، حضرت هرگز برنمیخاست تا خود آن شخص برخیزد و برود. گاه با پیرزنی که با او سخن میگفت، مدتها به گفتوگو میپرداخت.[۲۴] وقتی کسی با او به گفتوگو میپرداخت، روی از او برنمیگرداند؛ تا اینکه طرف مقابل از او روی برمیگرداند و میرفت.[۲۵] هرگز کسی را که با او کار داشت، تحقیر نمیکرد.[۲۶]
از انس نقل است که گفت: عربى بیابانى ردای پیغمبر را گرفت و چنان كشید كه جاى زبرى آن بر گردن مبارک حضرت ماند. بعد به پیغمبر گفت: «یَا مُحَمَّدُ مُرْ لِی مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی عِنْدَك؛[۲۷] از مال خدا كه نزد تو است، به من بده! حضرت به او نگاهى كرد و دستور داد: به او عطایى بدهند.»
تغافل و نادیدهگرفتن، هم به جهت تقویت حلم و بردباری برای خود و هم برای تربیت بهتر دیگران، ارزش اخلاقی محسوب میشود. بزرگان دین در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی، خود را به تغافل زده، برای حفظ مصالح، از برخورد مستقیم خودداری کردهاند. منافقان در غیاب رسول اکرم ص زیاد بدگویی میکردند و با سخنان ناروای خویش، آن حضرت را بسیار آزار میدادند. پیامبر گرامی ص از زشتگوییهای آنان بهخوبی آگاه بود؛ ولی تغافل میکرد و به روی خود نمیآورد.
انتخاب از مقالات پایگاه آیت الله شبیری زنجانی
[۲۱]. عباس زریاب؛ سیرت رسولالله۹؛ ج۲، ص۱۰۳۴.
[۲۲]. محمدبنعلی ابنشهر آشوب؛ مناقب؛ ج۱، ص۱۴۵.
[۲۳]. محمدبنحسن حرّ عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج۵، ص۵۴.
[۲۴]. عباس زریاب؛ سیرت رسولالله۹؛ ج۲، ص۱۰۳۴.
[۲۵]. محمدبنعلی ابنشهر آشوب؛ مناقب؛ ج۱، ص۱۴۵.
[۲۶]. محمدبنحسن حرّ عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج۵، ص۵۴.
[۲۷]. حسنبنفضل طبرسى؛ مكارم الأخلاق؛ ص۱۷.
انتهای پیام