به گزارش «شیعه نیوز»، در قدیم الایام مراسم ازدواج شیرینی این پیوند مبارک را دو چندان می کرد. مراسماتی که پر از حال خوب بود و صفا و صمیمت. ساده بود و اگر هم کم و کاستی داشت چشم در و همسایه و آشنا به این کم و کاستی بسته بود و در عوض روشن بود به ریسههای رنگی توی حیاط. گردونهی زمانه چرخید و چرخید و ما را به روزی رساند که دیگر به ریسههای رنگی توی حیاط و یک مدل میوه وشیرینی و غذا و لباس عروس اجارهای یا امانت و عکس با دوربین فامیل راضی نیستیم.
الان باید با یک تیم طراح دکور و فیلم برداری و گریم و الخ برویم آن سر دنیا و جشن فرمالیته بگیریم تا دلمان آرام بگیرد و بعد هم برگردیم و یک مراسم مجلل در سالن برگزار کنیم و هزار ویک کار دیگر هم بکنیم اگر همه چیز خوب و روی مد بود آن وقت یک نفس راحت میکشیم. با اینکه می دانیم خوشبختی هیچ کس در گرو مراسم پر هزینه نیست؛ اما ما همین راه را می رویم، چون راه دیگری برای خود فرض نکرده ایم. مراسمات آنچنانی می گیریم، چون همه گرفته اند و ازما هم انتظار دارند که مثل همه باشیم. گاهی فارغ از اینکه خرجش با دخلمان می خواند یا نه؟ اول زندگی زیر بار قرض کمرمان تاب میآورد یا خم میشود؟
فرهنگ و تحمیل هزینه به جوانان
اگر بگوییم این تجملات و هزینههای سنگین مانع ازدواج به هنگام جوانان شده است پر بیراه نگفته ایم. طبق پژوهشهای صورت گرفته معیار پرهزینه بودن تشریفات ازدواج ازعوامل اصلی موثر در تاخیر ازدواج جوانان عنوان شده است. حال می خواهیم بدانیم چرا سایه مراسمات پر زرق و برق و تشریفاتی بر سر جوانان ما افتاده؟
مریم ابراهیمی دانش آموخته پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی به چند مورد از علل روی آوردن به مراسمات پر خرج اشاره می کند: «یک دلیل کلیِ روی آوردن به مراسمات پرهزینه تغییر ذائقه مخاطب از طریق رسانه و فضای مجازی است. مثلا در قدیم یک عکاس میآمد از عروس و داماد عکس و فیلم میگرفت و تمام میشد؛ اما الان عکس اسپرت و فرمالیته و باغ و کلیپ و ... و ذلک که هزینه اش هم کم نیست اضافه شده. در گذشته وقتی فردی به عروسی میرفت آن مراسم مطابق فرهنگ خودشان بود؛ اما الان در همه نقاط ایران با انواع و اقسام مدلها روبرو هستیم و ممکن است فردی که آن هارا ببیند بخواهد مثل همانها را داشته باشد.»
وی از نگاه روانشناختی علت دیگری را مطرح میکند و به پژوهش خود در زمینه ضرب المثلهای ایرانی که با فرهنگ ما آمیخته شده و رفتارهای مردم را در مقوله ازدواج میسازد استناد میکند: «یک سری باورها در ناهشیار جمعی ایرانیان به یادگار مانده است و برخی از این مراسمات پر هزینه و باورهای غلطی که الان در ازدواج میبینم از همین باورهای قدیمی است که از گذشته سینه به سینه نقل شده.
مثلا ضرب المثلِ (زنی که خرج ندارد ارج ندارد) در گذشته بر اساس باورهای مردم جامعه شکل گرفته است و به صورت ناهشیار این مسئله در ذهن دختر و خانواده اش نهادینه شده است که اگر خانواده داماد برای دخترشان خرج نکنند قدر او را نمیدانند و اطرافیان بر آنان خرده میگیرند که دخترتان را مفت دادید رفت یا مگر بیوه بود که این چنین ساده او را به عروسی بردند؟
از سوی دیگر ضرب المثلهایی وجود دارد که میگوید جهیزیه میتواند ارزش و اعتبار دختر را مشخص کند. ضرب المثل (ناز زن به جهیزیه اش است) به این معناست که ارزش دختر به جهیزیهای است که میآورد و خانواده دختر با هر زحمتی تلاش میکنند یک جهاز خوب فراهم آورند تا ارزش و شان دخترشان حفظ شود.
دلیل دیگر این تجملاتِ بار شده بر دوش جوانان این است که جشن عروسی در فرهنگ ما به عنوان یک شب رویایی و یک آرزویی از دوران کودکی یاد میشود؛ مراسماتی که هم برای عروس و داماد آرزو است و هم برای پدرمادرهایشان که آرزو دارند فرزندشان را در لباس عروسی و دامادی ببینند. این موجب میشود که هزینههای اضافی و وام و قرض و... را به جان بخریم برای اینکه قرار است آرزوهایمان تحقق پیدا کند.»
خوب شد به عقب برگشتیم
طبق آمارهای ارائه شده در ۹ ماهه امسال نسبت به ۹ ماهه گذشته آمار ازدواج رشد پنج درصدی داشته است. در این مدت عدهای از جوانان به جای اینکه معطل از بین رفتن کرونا باشند و ازدواجشان را به تاخیر بیندازند یک ازدواج ساده و جمع و جور را به مراسمات مصرف زدهی تشریفاتی ترجیح دادند و راهی خانه بخت شدند. ولی پشت پردهی این افزایش آمار ازدواج در دوران کرونا چیست؟ دور زدن آداب و رسوم غلط و پرخرج در شرایطی که دیگرانی نبوده اند که بخواهند جوانان را و مراسماتشان را تحت کنترل داشته باشند و به نوعی برایشان چرتکه بیندازند. ازدواج گاهی از مسیر و هدف اصلی خود منحرف میشود و به سمت بده بستان و معامله اقتصادی میرود. این وضعیت کرونایی تا حدی کنترلها را از بین برد و شرایطی را به وجود آورده که در آن دیگر مراسم ساده و کم جمعیت و کوچک گرفتن ننگ نیست. جوانان اگر مراسم ساده بگیرند یا حتی مراسم نگیرند کسی آنها را سرزنش نمیکند، چون در این شرایط دیگر مراسمهای مختلف، مدرن، پرهزینه و شلوغ گرفتن ارزش نیست، همانطور که در گذشتهها ارزش نبود. ما این بار به عقب برگشتیم، اما صحیح.
ابراهیمی در این زمینه به دیدگاه فردی تاکید میکند: «خیلی مهم است که ما ببینیم هر زوج متناسب با سلیقه خودش دوست دارد زندگی اش را چگونه شروع کند و سعی کنیم در فرهنگمان به عقیده هر زوج احترام بگذاریم مثلا اگر زوجی تصمیم گرفت که زندگی اش را فقط با یک سفر داخلی یا یک مراسم ساده شروع کند به او فشار نیاوریم و طعنه و کنایه نزنیم. ما باید به جای اینکه مراسمات از پیش تعریف شدهای مثل جشن عقد و عروسی و... داشته باشیم به این قضیه به صورت فردی نگاه کنیم و ببینیم هر زوجی با چه اتفاقی خوشحال میشود و اجازه بدهیم خودشان این تصمیم را بگیرند که زندگیشان به چه شکل شروع شود.»
همیشه تشویق زود ازدواج کردن، این بار تشویق ساده ازدواج کردن
ابراهیمی در رابطه با راهکارهای افزایش آسان گیری در ازدواج بحث طرحهای تشویقی را به میان میآورد و معتقد است: «نمیتوان فقط از جوانان انتظار داشت که ساده بگیرند، چون تشویق اجتماعی پشتوانه اش نیست و اینطوری ممکن است هیچ اتفاقی نیفتد و تغییری ایجاد نشود. اگر به تجربه زیسته خیلی از دخترانی که ساده گرفتند نگاهی بیندازیم از اینکه در زمان عروسی شان خرج نکرده اند پشیمان شده اند، چون گاهی مورد تحقیر و تمسخر و سرزنش اطرافیا قرار گرفته اند و حتی در اطرافیان خود دیده اند که عروسهایی که چقدر هزینه کرده اند و برای خانواده خود و داماد خرج تراشیده اند و در نهایت هم ارج و قربشان بیشتر بوده است؛ اما اگر تشویق اجتماعی برای این افراد باشد دیگر احساس حقارت وضعف نمیکنند.
من نظرسنجیای انجام دادم با این سوال خطاب به جوانان که شما در چه صورتی حاضرید جشن عروسی نداشته باشید؟ عدهای در جواب اشاره کرده بودند که ما دوست داریم سفر خارجی را تجربه کنیم؛ سفر مذهبی و...، عده دیگری گفته بودند در صورتیکه به ما کمک هزینه خرید خانه داده شود و ما بدانیم اگر هزینه عروسی را نگه داریم میتوانیم با آن پول خانه دار شویم، برخی دیگر نیز گفتند اگر لباس عروسی بپوشیم و آتلیهای خوب و با قیمت مناسب از ما عکاسی کند برای ما کافی ست.
اگرمی خواهیم یک سری کارهای تشویقی در مورد ازدواج انجام بدهیم و نمیخواهیم در حد کاغذ و گزارش باقی بماند باید مطالباتی داشته باشیم که هم می تواند به صورت دولتی باشد هم مردمی. مثلا برای جوانانی که میخواهند به هر شکلی ازدوج را ساده برگزار کنند آیتمهای تشویقی در نظر گرفته شود. مثلا کسانی که مهریه شان را ۱۴ سکه تعیین می کنند یک دیدار عمومی با رهبر انقلاب داشته باشند یا به زوجهایی که مراسم نمیگیرند به صورت قسط یا با هزینه کم سفر عتبات هدیه داده شود.
مثلا موردی که الان هم وجود دارد بعضی خیرین خانههای خود را به زوجهای جوان با قیمت خیلی کم اجاره میدهند یا تا یکی دو سال رایگان میدهند؛ ولی اینها سازماندهی شده نیستند و به صوت گمنام و پراکنده کار میکنند. یک ایده هم این است که به شکل سازماندهی شده برنامه ریزیای انجام داد و مثلا زوجهایی که حاضرند هزینه جشن ازدواجشان را ذخیره کنند در طرحی ثبت نام کنند و از طریق آن طرح خانه دار شوند و برای این کار باید خیرینی را پیدا کرد و پای کار آورد. یا میشود تعدادی از عکاسها را همراه کرد تا برای زوجهایی که میخواهند سادهتر زندگی کنند با تخفیف ویژه عکاسی کنند.»
گاهی لازم است کلاه خود را قاضی کرده و فکرهایی که در ذهنمان ما را به این سو و آن سو میکشند غربال کنیم. وقتی که حرف ساده گرفتن ازدواج جوانان به میان میآید غم توی دل جوان و خانواده اش میافتد که مردم چه میگویند و بدا به حال ما که مردم زندگی مان را مدیریت میکنند نه خودمان. ناگفته نماند که به وقتش خودمان هم همان مردمی هستیم که با نگاه و حرفهایمان فرصت یک ازدواج آسان را از جوانان میگیریم. خود را تحت نظارت دیگران قرار میدهیم و خودمان نیز چهارچشمی ناظر دیگرانیم که چه قدر دارند و چقدر خرج کردند و سنگ تمام گذاشتند و نگذاشتند و ما چه کنیم که مبادا از قافله عقب بمانیم و این دور باطل هر روز بیشتر با فرهنگ ما آمیخته م یشود و تمام این تجملات و مصرف گراییها بازتولید میشود و بر ازدواج جوانان سلطه مییابد تا کار به جایی می رسد که هیچ کس جرئت سر پیچی از این سلطه را نداشته باشد.