شیعه نیوز: مجید غفاری گفت: مفاهیمی مانند زیبایی، مد، قدرت، ثروت و... را میتوان به عنوان خطابههای حاکم اجتماعی نام برد. اگر دختران را مبتنی بر اصالت پرورش دهیم کمتر تحت تاثیر این شعارها قرار میگیرند و فاعلانه و همراه با احساس خوشبختی به سمت استقلال و موثر بودن پیش میروند و برای رفع موانع فردی و اجتماعی تلاش میکنند.
این روانشناس ادامه داد: متاسفانه غالبا گسترهی شناختی و رفتاری و البته خلاقیت کودکانمان را محدود به باورهای تحلیلنشدهای در مورد جنسیت میکنیم که در ما نهادینه شده است. به گونهای آنها را مطابق با شعارهای مصرف گرایانه پرورش میدهیم که فکر میکند ارزش انسانی او تا حد زیادی مبتنی بر جذابیت و تکبودنِ ظاهر، بدن و لباس اوست، در موقعیتهای مختلف زندگی، جایگاه مفعول و مطیع برای خود قائل میشود.
وی با تاکید بر اینکه تمامی این مفاهیم بر احساس رضایت درونی زنان و دختران از خودشان و شکل گیری شخصیت تاثیرگذار است، افزود: شخصیت در روانشناسی عبارت است از یک اصطلاح کلی که می گوید فرد چگونه با انواع رویدادهای زندگی مقابله می کند، با آنها سازگار می شود و به آنها واکنش نشان می دهد. اکثر مردم بر اساس تجارب خود متحول می شوند، برای واکنش نشان دادن در مقابل رویدادهای زندگی، افکار و رفتارهای جدید و موثرتری یاد می گیرند و این یادگیری ها منجر به سازگاری بیشتر آنها با الزام های زندگی می شود.
به گفتهی غفاری، بعضی مردم برای مقابله با چالش های زندگی، روشی انعطاف ناپذیر و سخت گیرانه پیش می گیرند. روش آنها برای مقابله با رویدادهای زندگی، ثابت و نامنعطف است و به همین خاطر در زندگی خود و دیگران مشکل به وجود می آورند. اکثر افراد، حتی آنهایی که شخصیت سالم دارند، معمولا مخلوطی از ویژگی های سالم و ناسالم را نشان می دهند.
خودپنداره روشی برای درک شخصیت
این روانشناس افزود: برای درک شخصیت، روش های مختلفی در روانشناسی وجود دارد چرا که نظریه های حاصل از رویکردهای مختلف در روانشناسی، تلاش کردند شخصیت را در چارچوب فرضیه ها و مفاهیم خود، تعریف و مفهومسازی کنند. در این بین، یکی از روش هایی که می توانیم شخصیت را درک کنیم توجه به مفهوم "خود_پنداره" است. خود_پنداره، "تصویر ذهنی" ما از شخصیتی است که داریم. به عبارتی دیگر، پاسخ خود افراد به سوال "من کیستم؟"، خود_پنداره ما را تشکیل می دهد.
این روانشناس گفت: بعضی از ما انسانها توجه نداریم که سالها است به یکسری پاسخ های ثابت به این سوال چسبیده ایم، بر اساس تجارب و اطلاعات جدیدی که کسب می کنیم، به طور فعال، خود_پنداره خود را مورد ارزیابی و بازنگری قرار نمی دهیم. نمی دانیم که سالهاست خود را به گونهای تعریف می کنیم که گویی نمی شود طور دیگری زندگی کرد و به این فکر نکرده ایم که پاسخ های خود را بر چه اساسی انتخاب کرده ایم؟.
خودپنداره غلط دلیل نارضایتی از خود
وی معتقد است که اهمیت پاسخهای این سوال در آن است که خود_پنداره ای که در خود تثبیت کرده ایم، سالها است به ما می گوید به چه چیزهایی توجه کنیم، چه چیزهایی را به خاطر بسپاریم، درباره ی چه چیزهایی فکر کنیم، چه چیزهایی را دوست داشته باشیم، چه باورهایی داشته باشیم و چه قضاوتی در مورد خود داشته باشیم. بنابراین اگر خود-پنداره ی ما ناصحیح و نامنعطف باشد، واقعا در موضوع "رضایت از خود" دچار مشکل می شویم.
لزوم بازنگری در خودپنداره
غفاری یکی از عوامل اساسی در سطح رضایت از خود، تامل و بازنگری در خود_پنداره دانست و ادامه داد: اگر در خود_پنداره بازنگری انجام ندهیم ممکن است دچار همنوایی یا همرنگی شویم و سالها بدون خود_آگاهی زندگی کنیم. البته همرنگی با همنوایی تفاوت دارد. همرنگ شدن با دیگران، غالبا اقدامی ارادی و هدفمند است. اما همنوایی، گاهی زیرکانه در ما نفوذ می کند. یعنی در اثر همنوایی، بی آنکه بدانیم یا مجبور باشیم، مطابق با ارزش های دیگران فکر و رفتار می کنیم.
این روانشناس گفت: بر همین اساس، نیازهایی در ما پرورش داده می شود و ما عمری برای ارضای آنها می دویم. تصویری که دیگران از زندگی برایمان ایجاد کرده اند را باور می کنیم و طوری زندگی می کنیم که انگار این تصویر، واقعی است.
به گفتهی وی، حتی گاهی انسانها باور می کنند که این تصویرِ خودشان از زندگی است. اما در واقع، در اثر همنوایی، انسانها "مفعولانه" تصویری "جعلی" از زندگی را می آموزند. بر همین اساس، شاید خیلی دیر متوجه شویم که چقدر همه چیز برایمان به قیمت از دست رفتن فرصت زندگی تمام شده است.
تاثیر خود آگاهی مستمر در زندگی
این روانشناس به ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداخت و گفت: اگر افراد مسئولیت زنده بودنشان را بپذیرند، باورهای خودشان را تحلیل کنند، معنی خودشان را برای زندگی بسازند و به نوعی خود ـ آگاهی مستمر در زندگی دست یابند، می توانند در "صداقت" با خود زندگی کنند و اینگونه به اصالت میرسند.
چگونه به خودـ پنداره صحیح برسیم؟
غفاری معتقد است که احساس اضطراب، احساس گناه، ابهام، دروغ و... منجر به فرمانبرداری افراد از تحمیلات غلط فرهنگی و اجتماعی و منجر به بازیچه دست نظام سرمایهداری شدن آنها میشود و اینگونه است که دختران خودپنداره درستی از خود ندارند و هرچه به آنها تحمیل میشود را میپذیرند و در آن راستا گام برمیدارند و اولین گام برای مقابله با این خودـ پنداره درک و آگاهی از وجود خود، هستی و تعمق در آن است.
وی افزود: انسان باید هوشمندانه با دیگران به گونهای تبادل داشته باشد که آسیب نبیند و آسیب نرساند و در این مسیر معنای زندگی را بسازد. فرد اصیل در دنیای خودش آزاد است، مسئولیت این آزادی را می پذیرد و از آن لذت می برد. گاهی واقعبینانه و هوشمندانه به خاطر حضور در تعاملات اجتماعی، طوری رفتار می کند که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
غفاری ادامه داد: فردی که دارای خود ـ پنداره دقیقی از خود است، خود-پیروی (استقلال) دارد اما خودخواه یا لجباز نیست، حتی اگر دیگران را تایید نکند اما پذیرش دارد. اهل مذاکره، مشورت و گفتگو است. چون می داند اصول خودش چیست و اهداف خودش را میشناسد، با دیگران هم سازگار میشود. بنابراین، فرد اصیل، خودـ پنداره مثبتی دارد و در زندگی خود، "فاعل" است نه "مفعولِ محیط" و به احتمال بیشتری ضمن سازگاری هوشمندانه و واقعبینانه با نواقص و محدودیتهای محیط، در جهت تغییر خود و محیط تلاش می کند.
وی در انتها گفت: مهم ترین گام برای درک خود ـ پنداره مثبت، توجه به خود، شناخت خود، آگاهی از خود و جهان هستی است و اینگونه است که میتوانیم دختران را بر پایه آنچه خودشان درست میپندارند پرورش دهیم و نه بر اساس نظامهای حاکم سرمایه داری و شعارهای مصرف گرایانه امروزی رشد کنند.