به گزارش «شیعه نیوز»، اجتماعات مؤمنان در مساجد و در طول ماه رمضان بیشتر از هر زمان دیگری است. با این همه شیوع کرونا باعث شده که این اجتماعات تحت تأثیر ماه رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی و کشورهایی با اقلیت مسلمان تشکیل نشود.
یکی از افرادی که ماه رمضان متفاوتی را تجربه میکند، مِری کاترین فورد(Mary Catherine Ford)، تازهمسلمان آمریکایی است که تجربه خود را از اولین ماه رمضان در یادداشتی که در روزنامه واشنگتن پست منتشر کرده، با دیگران به اشتراک گذاشته است.
با بسته شدن مساجد، ممنوعیت اجتماعات و بسته شدن اماکن مقدس مکه و مدینه، تقریباً ۲ میلیارد مسلمان برای اولینبار ماه مبارک رمضان را در انزوا جشن میگیرند. من در محله کوئینز(Queens) شهر نیویورک، مرکز بیماری همهگیر کروناویروس در آمریکا، ماه رمضان را تجربه میکنم. امسال روزه میگیرم، دعا میکنم و ماه مبارک رمضان را به همراه خانواده مسلمان خود به عنوان یک تازهوارد به اسلام جشن میگیرم.
در تمام این سالها ماه رمضان برای من تنهاترین زمان سال بوده است، چراکه مجبورم از دوستان و آشنایان دور و در خانه بمانم. با شیوع کرونا در عرض یک شب، محله ما از منطقهای پرتحرک و پرجنبوجوش به یکی از محلههای سوت و کور تبدیل شد. تعداد موارد ابتلا به کرونا در محله کوئینز از ۵۱ هزار مورد گذشته و زندگی جای خود را به خیابانهای خالی از جمعیت و قرنطینه خانگی داده است.
در داخل آپارتمان متراکم ما خانوادهام سعی کردهاند که ریتم زندگی عادی را حفظ کنند. اما با وجود بیکار شدن همسرم، کشمکش دو فرزند نوجوانم در یادگیری از راه دور و منی که همواره به دنبال گوشهای دنج برای نوشتن هستم، عادی بودن غیرممکن است. حالا با گرویدن به اسلام، برنامهای روزانه برای دعا و نیایش دارم. هر روز پنجبار به همراه همسر و دو پسرمان در اتاق نشیمن نماز را اقامه میکنیم. با هر نماز و سجده بر سجاده، اضطرابم تخلیه و آرامش جایگزین آن میشود.
وقتی اسلام به قلبم نشست
راه من به سوی اسلام طولانیتر از دیگر افراد بود. سالها از ازدواج با یک مسلمان متدین خوشحال بودم. از سوی دیگر از اینکه فرزندانمان را با دینی جدید پرورش میدادم، خرسند بودم. سال گذشته به اسلام مشرف شدم؛ تابستان گذشته به دیدار خانواده همسرم در شمال آفریقا رفتیم و اقامه نماز صبح از سوی مردم شهر، که سپیدهدم از خواب برمیخاستند، مرا هم از جا بلند کرد. نوای اذان را میشنیدم و همان لحظه فهمیدم که این ندا برای گروه خاصی نیست. اسلام دیگر چیزی منفک از وجود من نبود، بلکه به قلبم نشسته بود.
حالا بهار به نیویورک رسیده اما با حس ترس غیرمترقبه بودن در خارج از منزل آمیخته است. با شیوع ویروس کرونا، زیباییهای بهار را در تاریکی میبینم؛ وقتی همراه همسرم عصرها برای پیادهروی به خیابانهای عمدتاً خالی از جمعیت میرویم، در تاریکی به سختی متوجه شکوفه زدن درختان میشوم. در عوض، بهار را داخل آپارتمان خود و در جوانههای سبز گیاهان کاشتهشده در گلدانها میبینم.
من گل و گیاه میکارم، چون زندگی را باید ببینم که ریشه میزند و شکوفا میشود. میخواهم اثبات کنم که میتوانم از چیز شکنندهای محافظت کنم، همانطور که اکنون از خودم و خانوادهام محافظت میکنم. وقتی دانههای ریز فلفل دلمهای را در گلدان پر از خاک میکارم، هر چقدر تغییر و رشد کند، خودم را به زندگی متصل میدانم.
با دعا و نیایش در کنار خانواده به آرامش میرسم
ایمان من مانند نهالهای ماه رمضان امسال است، زیرا در این ماه مقدس و ماه بندگی خدا به سایر مسلمانان میپیوندم. تعداد قربانیان کرونا در جامعه من به بالاترین میزان در جهان صعود کرده است. با این حال هر روز در ماه رمضان روزه میگیریم و با غروب آفتاب، گرد هم جمع میشویم و مانند دیگر خانوادههای مسلمان نماز میخوانیم و افطار میکنیم.
در زندگی جدید با دعا و نیایش در کنار خانواده به آرامش میرسم و انشاءالله اولین ماه رمضان خود را با وجود این اپیدمی به سلامت خواهم گذراند.